۸۹ نظامی سابق آمریکا تهدید ترامپ علیه معترضان را محکوم کردند
تاریخ انتشار: ۱۷ خرداد ۱۳۹۹ | کد خبر: ۲۸۱۸۴۸۹۴
۸۹ مقام نظامی در یادداشتی در روزنامه واشنگتن پست نسبت به تهدید ترامپ در مورد استفاده از ارتش برای سرکوب اعتراضات هشدار دادند.
لئون پانتا، چاک هیگل و اش کارتر وزرای دفاع اسبق آمریکا از جمله افرادی هستند که در این یادداشت مشارکت کردهاند.
در این یادداشت که بامداد شنبه منتشر شد، آمده است: ما به عنوان رهبران سابق وزارت دفاع -در بخشهای غیرنظامی و نظامی، اعم از جمهوریخواه، دموکرات و مستقل- همچون رییس جمهوری و همه اعضای ارتش سوگند یاد کردیم که از قانون اساسی آمریکا دفاع کنیم.
بیشتر بخوانید:
اخباری که در وبسایت منتشر نمیشوند!
مقامهای سابق دفاعی اعلام کردند: ما درباره خیانت رییس جمهوری به سوگندش و تهدید او به استفاده از ارتش برای نقض حقوق شهروندان آمریکا هشدار میدهیم.
این یادداشت اندکی پس از آن منتشر شد که ۲۸۰ دیپلمات و مقام نظامی ارشد سابق در نامهای از تهدید ترامپ به استفاده از ارتش علیه معترضان اعتراض کرده و هشدار دادند.
در یادداشت این گروه از دیپلماتها و نظامیان سابق آمده است: بسیاری از ما در بخشهای مختلف دنیا از جمله مناطق جنگی خدمت کردیم. دیپلماتها و افسران نظامی شانه به شانه یکدیگر برای پیشبرد منافع و ارزشهای آمریکایی تلاش کردند.
آنان افزودند: ارتش آمریکا برای برخورد با شهروندانی که طبق قانون اساسی از حقوق خود برای آزادی بیان استفاده میکنند، هیچ نقشی ندارد.
«جیمز متیس» وزیر دفاع سابق در دولت ترامپ روز چهارشنبه در یادداشتی در نشریه آتلانتیک نوشت: حدود ۵۰ سال پیش وقتی به ارتش پیوستم و سوگند خوردم که از قانون اساسی حمایت و حفاظت کنم هرگز فکر نمیکردم به نظامیان دستور داده شود که حقوق قانونی شهروندان خود را نقض کنند. برچسبها دولت ترامپ جیمز متیس پروندهٔ خبری خشم مردم آمریکا و تهدیدات ترامپ
منبع: ایرنا
کلیدواژه: دولت ترامپ جیمز متیس دولت ترامپ جیمز متیس
درخواست حذف خبر:
«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را بهطور اتوماتیک از وبسایت www.irna.ir دریافت کردهاست، لذا منبع این خبر، وبسایت «ایرنا» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۲۸۱۸۴۸۹۴ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتیکه در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.
با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.
خبر بعدی:
سرلشکری که هدیه ۳ میلیون تومانی شاه را رد کرد | نظامی شاهنشاهی چطور بعد از انقلاب فرمانده ارتش شد؟
همشهری آنلاین: از ابتدای میدان فردوسی تهران تا زیر پل کریمخان، خیابانی امتداد دارد به نام سپهبد قرنی. درست قبل از خیابان طالقانی تصویر سپهبد با چهرهای مصمم بر دیواری بزرگ رو به خیابان نقش بسته. برخلاف نقاشی واضح از چهره سپهبد شهید محمدولی قرنی، زندگی او چنان فراز و نشیبی دارد که باعث شده دوستان و دشمنان او به شماره موهای سر باشد. امروز سالروز شهادت اوست و یادی از او می کنیم.
مرد پرصلابت ارتشسپهبد قرنی از ۱۳۱۱ وارد ارتش شد و مدارج نظامی را از همان سال با درجه ستوانی آغاز کرد تا سال ۱۳۳۶ که به درجه سرلشکری رسید. در سال ۱۳۳۷ بهشدت در معرض نظارت قرار گرفت و بااینکه فرمانده رکن دوی ارتش بود، اما به دلیل سوءظن تدارک یک کودتا علیه شاه مواجبش قطع شد. در همان روزگار سختی، عطیه سه میلیون تومانی شاه – آنهم در دهه ۳۰ – را که توسط فردوست مرحمت شده بود، نپذیرفت و در کوتاهمدتی خلع و زندانی شد. از همان سال تا ۲۰ سال بعد او به فعالیت مخفیانه علیه شاه پرداخت و در کوتاهمدتی پس از پیروزی انقلاب با فرمان امام به مسئولیت ستاد مشترک ارتش رسید. ۴۳ روز پرالتهاب و همزمان با التهابات کردستان و گروهکها در این منصب باقی ماند تا درنهایت در ششم فروردین ۵۸ باوجود مخالفت امام از سمت خود استعفا داد و کمتر از یک ماه بعد یعنی در سوم اردیبهشت توسط اعضای گروهک فرقان به شهادت رسید. اگر از خیابان قرنی عبور کردید، یکبار دیگر به چهره پرصلابت سپهبد شهید دقت کنید. او مرد لحظههای سخت بود. در ادامه چند روایت از این مرد بزرگ را با هم مرور کنیم.
روایتهایی از دیگران برای شناختن سپهبدصبح دوشنبه سوم اردیبهشت ۱۳۵۸ سرلشکر قرنی در خانهاش در خیابان ولیعصر تهران و در حوالی سینما امپایر سابق هدف گلوله قرار گرفت و از ناحیهی شکم و پا مجروح شد، معالجات بیثمر بود و او به شهادت رسید. برای ترسیم بخشی از دورههای پر فراز و نشیب زندگی او جدا از کتابهای متعدد، این چند خاطره نقش چند تکه از پازل پر حادثهی زندگی او دارد.
**
ماجرای ترور سپهبد قرنی و نقش یک پسر بچه نقاش | شهیدی که امام(ره) محل دفن او را تعیین کرد
سرلشکر بازنشسته مرحوم «منصور طالبزاده»، از همرزمان شهید:
یک انتصاب پر سر و صدابه مهندس بازرگان و رفقای ایشان اعتقادی نداشت، آنها هم او را قبول نداشتند؛ چنین که بالاخره هم موفق شدند بعد از جنگ اول کردستان او را برکنار کنند. تمام امید و اعتقاد این مرد بزرگ بعد از خدا، به آقای خمینی بود، به یاد دارم در بحث انتصاب او به سمت اولین رئیس ستاد مشترک بعد از انقلاب آن آقایان (لیبرالها) در شورای انقلاب بهشدت با این انتصاب مخالف بودند. در اوایل گرفتن این مسئولیت یکشب به خانهی ما در تهراننو آمد. از آنجا که از دهه ۳۰ شمسی باهم رفیق بودیم و هر دو در سال ۳۷ به اتهام طراحی کودتا علیه رژیم شاه دستگیر، زندانی و تا پیروزی انقلاب تحت نظر ساواک خانهنشین شدیم، زبان همدیگر را خوب میفهمیدیم. از او پرسیدم چطور شد باوجود مخالفت آقایان دولت موقت، این پست را به تو دادند؟ خندید و گفت فلانی، تو که میدانی من یک سربازم و اهل ریاست نیستم؛ دستور آقای خمینی بود که آقایان را سر جایشان نشاند و بار جمعوجور کردن ارتش برای انقلاب را به دوش من انداخت.
سرتیپ دوم حسن سیفی:
سرکوب قائلهی گروهکهاقرنی اولین فرد نظامی است که بهحکم امام(ره) به عضویت در شورای انقلاب منصوب شد. این افتخار برای ارتش بس که حضرت امام(ره) چنان به ارتش اطمینان داشته است که وی را در کنار بزرگان انقلاب به عضویت در این شورا منصوب میکند. قرنی مدت ۴۳ روز در حالی فرماندهی ستاد ارتش را پذیرفت که دشمنان انقلاب و گروههای سیاسی همگی بهاتفاق علیه او اعلامیه صادر کردند و او بیشتر اوقات بالباس شخصی به ستاد تردد میکرد. از برکات حضور قرنی در همین ۴۳ روز، سرکوب قائلهی گروهکها در سنندج است که به «مدیریت بحران» سنندج شهرت دارد. روزی سپهبد قرنی به حضور امام(ره) رسید و نقل به مضمون چنین گفت: «اماما! نپسندید در جمهوری اسلامی بخشی از این سرزمین جدا شود و این لکهی ننگ بر دامن شیعه بماند؛ اجازه بدهید من آنها را سرکوب کنم، پس از آن مرا بهعنوان یک فرد خودسر اعدام کنید.
سرهنگ زمانی، آجودان سپهبد قرنی:
چهره واقعی فقر در زمان شاه را به وزیر آمریکایی نشان دادزمانی که سایرس ونس وزیر وقت خارجه آمریکا به ایران آمد هنوز ساواک تشکیل نشده بود و تیمسار قرنی رئیس رکن دوی ارتش و همهکاره امنیت کشور بهحساب میآمد. یک روز آقای قرنی، وزیر خارجه آمریکا را سوار ماشین میکند و او را به جنوب شهر تهران میبرد و میگوید: شما فکر نکنید حرفهایی که شاه و دیگران در مورد آبادانی مملکت میزنند، درست است. اخباری که در مورد بهبود زندگی مردم میدهند اصلا درست نیست. واقعیت و حالوروز این مملکت، همین اوضاع افتضاح و آشفتهای است که از فقر و محرومیت مردم مشاهده میکنید. شاه به شکلی از این قضیه باخبر میشود و از این کار قرنی کینه به دل میگیرد و به دنبال فرصت میگردد.
سرهنگ زمانی:
از فعالیت علیه شاه تا دستگیریبعد از اینکه تیمسار سه سال در زندان شاه بود، وقتی آزاد شد گاهی اوقات به خانهی مادرشان میرفتم و همدیگر را میدیدیم. آن روزها یک شرکتی هم بود به نام شرکت رامسر. تا آنجایی که میدانم پشتیبانی از این شرکت به عهدهی شخصی به نام مهندس کیوانی بود که دوست صمیمی تیمسار قرنی محسوب میشد. خیلی به قرنی احترام میگذاشت و خیلی هم مرید ایشان بود. قرنی در این شرکت رفتوآمد داشت و بعدها فهمیدم که در آنجا علیه شاه فعالیت میکرد. به همین دلیل برای مرتبهی دوم توسط نیروهای امنیتی رژیم پهلوی بازداشت شد.
محسن شجاعی، راننده و محافظ شهید قرنی که شاهد ترور او بود:
شهادت در حیاط خانهیک گروه نقاش ساختمان به خانه او آمدند تا جاهایی از منزل را رنگ کنند؛ به نقاشها گفتم شما که دارید اینجا کار میکنید، مواظب باشید یکوقت در حیاط را باز نکنید. کلتم کنارم بود و لب حوض نشسته بودم؛ یکی از نقاشها روی نردبان بود؛ دیگری هم داشت نقاشی میکرد، یک پسربچه هم همراهشان بود که سطلها را تمیز میکرد. تیمسار یک سینی چای آورد؛ گفتم اینها که بالا نشستهاند، مدام دارند ما را کنترل میکنند ـ منظورم کسانی بودند که از بالکن یکی از اتاقهای هتل روبهروی خانه بر ما مشرف بودند ـ. شهید قرنی گفت: تو چقدر به اینها گیر میدهی! حدود ساعت ۹ ـ ۸:۳۰ صبح بود، همینطور که داشتیم چای میخوردیم، در خانه را زدند. تا من بلند شوم که در را باز کنم، پسربچهای که کمک نقاشها بود بیاختیار دوید و در را باز کرد. تا من به بیرون برسم، یکی از آن فرقانیها اسلحه کلاشنیکف را زیر گلویم گذاشت، کلتم را که کالیبر ۴۵ داشت، از من گرفت و با ضربهای خشابش را بیرون پراند و خشاب را گوشه باغچه انداخت. کلتم را هم پرتاب کرد طرف دیگر حیاط. مهاجمان مرا هل دادند و به رویم رگبار بستند، من هم اشهدم را خواندم و به دیوار چسبیدم. سراسیمه گفتم: تو را به خدا به تیمسار کاری نداشته باشید، آدم خوب و خیرخواهی است. درجوابم گفت: ساکت شو، حرف نزن. بعد به داخل حیاط دویدند، دو تیر شلیک کردند، سوار موتور شدند و بهسرعت از محل رفتند؛ بعدازاین که ضاربان فرار کردند، من رفتم داخل حیاط و دیدم تیمسار گوشهای از حیاط افتاده، یک گلوله به ران پای چپ و یک گلوله هم به سمت راست شکمش اصابت کرده بود.
دکتر هادی منافی:
دیر به بیمارستان رسیداوایل انقلاب بود که من تازه از مشهد برگشته بودم، طبق روال عادی، به بیمارستان مهر رفتم که متوجه شدم تیمسار قرنی را غرق در خون به بیمارستان آوردهاند. یک گلوله به زیر جناق و گلوله دیگری هم به ران پای او اصابت کرده بود؛ برای بیرون آوردن گلوله زیر جناق، تیمسار قرنی را بهسرعت به اتاق عمل بردیم اما متأسفانه تیر به شریان اصلی و آئورتاش برخورد کرده و گروه خون شهید قرنی هم از نوع منفی و نایاب بود. بدتر از همه اینکه زمان ترور تیمسار قرنی توسط گروه فرقان تا رساندن او به بیمارستان زمان زیادی گذشته بود.
کد خبر 846385 برچسبها انقلاب اسلامی ایران خبر ویژه شهید دفاع - ارتش جمهوری اسلامی