Web Analytics Made Easy - Statcounter
به نقل از «صراط نیوز»
2024-03-28@22:58:18 GMT

شاعری که به جای همه ما از پلیس وهابی سیلی خورد

تاریخ انتشار: ۱۷ خرداد ۱۳۹۹ | کد خبر: ۲۸۱۸۶۹۵۹

صراط: آخرین باری که سفرنامه خواندم و خوشم آمد، «جانستان کابلستان» رضا امیرخانی بود. بعد از آن، تقریباً هیچ نوشته‌ای که اسمش سفرنامه باشد، بهم نچسبید. شاید با هیچ کدامشان نتوانستم خودم را در جریان سیال سفر ببینم.

به گزارش فارس، «خال سیاه عربی» حامد عسکری را به چند دلیل دست گرفتم. رفاقت ویژه‌ای با او ندارم و در حد سلام و علیکی هم‌دیگر را می‌شناسیم.

بیشتر بخوانید: اخباری که در وبسایت منتشر نمی‌شوند!

البته سه سال قبل، چند ساعتی پیش از اختتامیه یکی از جشنواره‌های ادبی مملکت، در یک اتاق هتل چه می‌دانم چی تبریز، هم‌اتاق بودیم. به نظرم با این‌که خیلی اجتماعی و رفیق‌باز است، یک وَر درونگرا هم دارد که دکمه‌اش دست خود حامد است. هر جوری بخواهد باشد، شیفت می‌کند روی آن ور.

نگفتم «خال سیاه عربی» را برای چی دست گرفتم. اول، هر حج‌رفته‌ای وقتی سفرنامه حج می‌بیند، دلش غنج می‌رود که با مکتوب یک نفر دیگر، خاطرات خودش را زنده کند. دلیل دومش این بود که فکر می‌کردم همه منتشرات او در اینستاگرام را یک‌جا می‌بینم و عکس و فیلم‌های او با متن‌هایش از سفر حج کامل می‌شود. می‌دانستم که او با کلمه بیش‌تر دلبری می‌کند.

راوی کتاب، بازمانده یکی از هولناک‌ترین حوادث معاصر است. شاید زلزله بم، فقط پدربزرگ او را برده باشد، اما شاعری که دلش زخم‌دار مرگ هزاران عزیز است، کلماتی سوگ‌ناک و داغ‌دار در همیان نویسندگی‌اش دارد و چه بهتر که کسی سفر به قبله را با آن کلمات روایت کند؟

«خال سیاه عربی» فقط یک سفرنامه نیست؛ مثل آن‌ها که از لحظات خداحافظی با خویشان شروع می‌شوند یا نویسنده با خیز هواپیما از باند فرودگاه امام (ره)، تیک‌آف می‌کند. حتی از لاخ لاخ قبل از اذان هم شروع نشده. کلی قرآن خوانده برای ما و چه صوت جمیلی دارد این قاری!

سفر به کعبه از گردن‌آویز مادری شروع می‌شود که مشق‌های جامانده پسرش را می‌نویسد و دعای نوجوانش را به اجابت می‌رساند. بعدها همین پسر، حج را از حرم دردانه ابی‌عبدالله (ع) می‌گیرد؛ نه خودش البته. بقیه‌اش را بروید بخوانید و کیف کنید.

برای من که حج را ۱۳ سال قبل تجربه کرده‌ام و در این سال‌ها حتی یک سفرنامه چفت و بست‌دار و شش‌دانگ نخوانده‌ام و البته خودم هم با تن‌آسایی و تنبلی، ۴۲ روز قدم زدن در کوچه‌های مدینه و مکه و بازگشت به شهر پیامبر را قلمی نکرده‌ام، «خال سیاه عربی» اثری خواندنی است. حامد عسکری اراده نکرده که از یک مأموریت گزارش بدهد. او رفته که در تیم مستندسازان حج ایفای نقش کند، اما حتی یک خط درباره کار و بارش در سفر نمی‌نویسد. او تنهاست و خواننده را به این تنهایی لذیذ، راه می‌دهد. با او پیاده از مدینه به کوه احد و زیارت حضرت حمزه سیدالشهدا (ع) می‌روید، بقیع را با او گریه می‌کنید، به مسجد شیعیان در شارع علی‌بن ابی‌طالب (ع) می‌روید و کنار شیعیان غریب مدینه، قامت می‌بندید و در کشف جزییات زیارت مسجد ذوقبلتین با نویسنده شریک می‌شوید.

وقتی حامد عسکری در زیرزمین بقیع، زیر دست شرطه ملعون وهابی، صورتش سرخ می‌شود، شما هم گونه سیلی‌خورده‌تان را با دست مالش می‌دهید و به رسول خوبی‌ها شکایت می‌برید.

گفتم که نویسنده کتاب، با همه هست و با هیچ کس نیست. از آشنایان من و شما در کتابش بارها اسم می‌برد و یادشان می‌کند؛ از حاج علی انسانی، از حاج جواد حیدری و از «حیدر» که نمی‌دانم خمسه است یا توکل ـ که هر کدامشان باشند، عطری دارد نفس‌هایشان.

عسکری در این کتاب، چهار نقش دارد که در همه آن‌ها خوب بوده است؛ قصه‌نویس است از کودکی‌ها و نوجوانی‌هایش؛ شاعر است در ارائه تصاویری عطرآگین از زیارت و مناسک حج؛ گزارشگر است از خدمه بی‌ادعای حج در بیمارستان ایرانیان و آشپزخانه حجاج و از همه مهم‌تر، زائر است؛ حاجی است و دلداده خدا و رسول و اهل‌بیتش؛ با داغ‌ها و دلتنگی‌هایی که هر کدامشان روضه‌هایی مکشوف و نامکشوف و گریزدار به صحرای کربلا و ماجرای عطش و اسارت‌اند. من همه چهار نقشش را دوست دارم.

«خال سیاه عربی» را وقتی می‌خوانم، آن روحانی بلندقد و هم‌نام نویسنده را خوب می‌شناسم. شیخ یزدی، تاریخ مکه و مدینه را مثل کتاب فارسی اول دبستان از حفظ است و برای قدم قدم محله‌های این دو شهر عزیز، حرف دارد. وقتی حامد را به «حی‌الشهداء» برد و داستان فخ را برایش تعریف کرد، یاد آن روز افتادم که با همین شیخ به زیارت دوره رفتیم و وقتی به مزار شهدای فخ رسیدیم، یک دل سیر گریه کردیم.

«خال سیاه عربی» را که می‌خوانم و می‌بینم که یک راننده شیعه به پست نویسنده‌اش خورده، یاد آن جوانک افغانستانی می‌افتم که وقتی کاپشن ۱۲۰ ریالی را بی‌چک و چانه به ۹۰ ریال سعودی به من فروخت، آرام و هراسناک کنار گوشم گفت: به جای ۳۰ ریالش، یک سلام به نیابت من به آقا امام رضا (ع) بده.

سفرنامه حج حامد عسکری، آن‌قدر خواندنی هست که چشم بپوشیم بر مقایسه شیخ وهابی و کلید مسجدالنبی (ص) با شیخی که رئیس‌جمهور است و ادعا می‌کرد کلیدش هر قفلی را باز خواهد کرد! به نظرم، سال‌ها بعد، شاید مردم یادشان نیاید که کسی گفته بود: «اوووون چنان رونق اقتصادی ایجاد کنم که....» کنایه زدن به سیاسیون، حتی اگر با زبان طنز و قلم نمکین حامد عسکری هم باشد، با تاریخ رنگ می‌بازد.

من که هرچه گشتم، تاریخی برای نگارش کتاب نیافتم. نمی‌دانم شاید متوجه نشده‌ام که نویسنده آیا معلوم کرده کدام سال، مسافر قبله بوده یا نه. البته پیداست که این روایت، متعلق به سال‌های بعد از فاجعه مناست.

کتاب را انتشارات امیرکبیر در ۲۳۷ صفحه منتشر کرده و چاپ پنجم آن، ۳۵ هزار تومان قیمت خورده است.

منبع: صراط نیوز

کلیدواژه: شاعر روضه قصه نویس حج صراط خال سیاه عربی حامد عسکری

درخواست حذف خبر:

«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را به‌طور اتوماتیک از وبسایت www.seratnews.com دریافت کرده‌است، لذا منبع این خبر، وبسایت «صراط نیوز» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۲۸۱۸۶۹۵۹ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتی‌که در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.

با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.

خبر بعدی:

شکیرا ول‌کن نیست: سیلی دوباره به صورت پیکه!‏

به گزارش "ورزش سه"، شکیرا همین هفته گذشته بود که در آهنگ جدیدش برای ‏چندمین بار به پیکه حمله کرد ولی ظاهرا شکیرا هر چقدر به پیکه می‌تازد عصبانیتش از ‏او فروکش نمی‌کند. ‏

شکیرا، همسر سابق جرارد پیکه، امروز در مصاحبه با جیمی فالون بار دیگر فرصت را ‏برای انتقام گرفتن از ستاره سابق بارسا و تیم ملی اسپانیا مناسب دید. شکیرا که در ‏برنامه مشهور تونایت شو با اجرای جیمی فالون شرکت کرده بود نشان داد از مطرح کردن ‏حرفهای جنجالی درباره همسر سابقش ابایی ندارد. ‏

شکیرا که به بهانه رونمایی از آلبوم جدیدش به برنامه جیمی فالون رفته بود موضوع ‏اصلی برنامه را به پیکه اختصاص داد و گفت:" من روزهای سختی داشتم و مشغول کار ‏بودم. اصلا وقت نداشتم. همسرم عادت داشت که من را پایین بکشد ولی حالا آزادم و ‏می‌توانم کار کنم". ‏

آلبوم جدید شکیرا با عنوان "زنان، گریه دیگر بس است" اولین آلبوم موسیقی‌ای است که ‏این خواننده شهیر از سال 2017 روانه بازار می‌کند. ‏به این ترتیب بین دو آلبوم آخر شکیرا فاصله‌ای هفت ساله است که در کارنامه کاری او ‏بی‌سابقه بوده است. البته شکیرا از زمان جدا شدن از پیکه چندین تک‌آهنگ منتشر ‏کرده که عملا در همه آنها به پیکه طعنه زده است. ‏

در گذشته هر بار که شکیرا در آهنگ‌ها یا پستهای شبکه‌های اجتماعی‌اش به پیکه طعنه ‏زده بود این ستاره سابق بارسا بلافاصله به طعنه‌های همسر سابقش واکنش نشان داده ‏بود. حالا باید دید پاسخ پیکه به این مصاحبه شکیرا چه خواهد بود؟ ‏

دیگر خبرها

  • شان دایچ: سیلی به بازیکنم؟ به عنوان برادر بزرگ‌تر با او شوخی کردم
  • ظرفیت عظیم شعر برای برنامه‌سازی در تلویزیون
  • یادداشت|تأملات سیدحسن حسینی در حوزه «بیدل شناسی»
  • رمضان در سفرنامه‌های جهانگردان اروپایی
  • گزارشی از نظر منتقدان درباره آخرین کتاب چاپ شده مارکز
  • پیامبر و اهل بیت رسالت هدایت و تهذیب امت را بر عهده داشتند
  • شکیرا ول‌کن نیست: سیلی دوباره به صورت پیکه!‏
  • (ویدئو) خاطره عجیب آقای بازیگر: به یک نفر سیلی زدم، سال بعد کاندیدای سیمرغ شد!
  • نویسنده «مار و پله»: از مامور امنیتی پرونده مدینه متشکرم
  • چرا بازار گناه داغ است؟