چه کسانی از قاچاق فیلم سود میبرند؟
تاریخ انتشار: ۱۷ خرداد ۱۳۹۹ | کد خبر: ۲۸۱۹۰۹۱۴
ماجرای قاچاق فیلمهای سینمایی بهویژه در چند هفته گذشته شکل عجیبی پیدا کرده. حالا سرعت قاچاق و عرضه غیرقانونی فیلمهای روز سینمای ایران به یک ساعت نکشیده، روی کانالهای تلگرامی و شبکههای فارسیزبان است و ظاهرا سینماگران را هم از صرافت پیگیری خواستههای حداقلی انداخته است.
به گزارش ایسنا، «شرق» در ادامه نوشت: اکران آنلاین فیلمهای سینمایی در شرایطی که زمان مشخصی برای بازگشایی سینماها اعلام نشده، درحالحاضر تنها راه عرضه فیلمهایی است که مدتهاست در صف اکران ماندهاند؛ اما طبعا در این میان بسیاری از سینماگران تا زمان نامشخص بازشدن سالنهای سینما منتظر خواهند ماند تا از بازگشت سرمایه حداقلی ساخت فیلمشان مطمئن شوند.
بیشتر بخوانید:
اخباری که در وبسایت منتشر نمیشوند!
با اینحال بعد از گذشت سه ماه از تجربه اکران آنلاین فیلمهای سینمای ایران در دو پلتفرم عرضه فیلم نماوا و فیلیمو، دیدگاه مدیران فیلیمو را درباره بحران قاچاق فیلمهای روز سینمای ایران جویا شدیم.
احسان عمرانی، معاون اجرائی فیلیمو، در پاسخ به این پرسش که بعد از گذشت چند ماه از اکران اینترنتی فیلمهای سینمایی و مشکلاتی که بعد از اکران این فیلمها به واسطه قاچاق و دانلود غیرقانونی به وجود آمد، فکر میکنید چرا نمیتوان به مشکلات قاچاق فیلم رسیدگی قانونی و ریشهای داشت؟ گفت: «امروز بیشتر از هر زمانی در موقعیتی قرار گرفتهایم که ساختارهای قانونی نیاز به بازتعریف در بسترهای تکنولوژیک دارند. یکی از مهمترین ویژگیهای بهروزبودن قوانین، کارایی آنها متناسب با زمان است که در حوزه خدمات دیجیتال ارائهشده در ویاودیها، معطوف به رعایت حقوق مالکیت معنوی صاحبان آثار در بستر اینترنت میشود. این قوانین که عموما آن را با قانون کپیرایت میشناسیم، ابعاد گستردهای دارد و عموما در برخورد با وبسایتهای داخل کشور کارایی دارند؛ اما میدانیم که برای همین آثار اکرانشده در سینمای آنلاین فیلیمو، مهمترین پخشهای غیرقانونی در بستر تلگرام و کانالهای ماهوارهای صورت میگیرد. ما بهعنوان پلتفرم و در راستای مسئولیت حفظ حقوق صاحب اثر، برای حل این مشکلات چند راهکار در پیش گرفتیم و نتایج خیلی خوبی هم به مرور زمان از آنها حاصل شد. از جمله این اقدامها این است که ما به کمک چند گروه حقوقی و قضائی و با کمک تمام امکاناتی که در ایران وجود دارد، فعالیتهایی مجزا برای جلوگیری از انتشار غیرقانونی آثار انجام دادهایم. این روشها برای هرکدام از مبادی خروج محتوا از جمله تلگرام، اینستاگرام، یوتیوب، کانالهای ماهوارهای و پلتفرمهای پخش فیلمهای ایرانی در خارج از کشور به شیوههای متفاوت انجام میگیرد. البته این اقدامها تا حد مطلوبی پیش رفته؛ اما به دلیل خارج از کشور بودن بسیاری از این پلتفرمها، زمانبربودن پروسه جلوگیری از انتشار محتوا یا محدودکردن رسانههایی که محتوا را غیرقانونی منتشر میکنند، همچنان این شیوه قاچاق ادامه دارد. درعینحال اگر اقدامهای ما نبود، قطعا کنترل اوضاع از این هم سختتر میشد. همچنین در بعد داخلی با قطعیت میتوان گفت که هیچ سایتی درحالحاضر وجود ندارد که سروری در داخل کشور داشته باشد و فیلمهای ایرانی را به صورت قاچاق منتشر کند. اینها مجموعه فعالیتهایی است که انجامگرفتن منظم و ساختاریافته آن تاکنون در کشور سابقه نداشته و ما هم بهعنوان بستر پخش محتوا تاکنون هزینه و سختی زیادی برای آن متقبل شدهایم. درعینحال تمام تلاشمان این است که با رفتارسازی در حوزه فرهنگ تماشای آنلاین که بخشی از مسئولیت اجتماعی ما بهعنوان سرویس ویاودی است، روزبهروز شاهد کمترشدن این شیوههای آسیبزای قاچاق و انتشار غیرقانونی فیلمهای ایرانی باشیم».
او در پاسخ به این پرسش که فکر میکنید چه کسانی از این شرایط سود میبرند؟ گفت: «طبیعتا موارد زیادی را میتوان نام برد که از این خلأهای قانونی به نفع خود استفاده کنند. بهویژه با هدف تبلیغات و جذب کاربر که موجب کسب درآمد برای آنها میشود؛ اما هیچ سهمی به صاحب اثر نمیرسد. این روش انگیزه زیادی ایجاد میکند، برای آنهایی که میتوانند محتوایی را بدون هزینه در پیج یا کانال تلگرامی یا شبکه ماهوارهایشان قرار دهند و به این شیوه جذب دنبالکننده، بیننده و... داشته باشند. این شیوه رایج در افزایش فعالیت منجر به افزایش تبلیغات هم میشود و سود بالایی را برای صاحبان این صفحهها، کانالها و شبکهها به همراه خواهد داشت».
عباس امینی، کارگردان فیلم «کشتارگاه» که بهتازگی اکران آنلاینش را آغاز کرده، درباره قاچاق فیلمهای روز سینمای ایران گفت: «به طرز عجیبی در ماجرای قاچاق فیلمهای سینمایی، هماهنگی زیادی دیده میشود؛ مثلا سایتی که اولین بار نسخه قاچاق را عرضه میکند و مشخص است که این سایت از خارج از کشور اداره میشود و در ایران فیلتر است و بعد از آن سایت در عرض چند ساعت، تمام شبکههای ماهوارهای که صاحبانشان مشخص نیست، نسخهای از فیلم را نمایش میدهند. متأسفانه برخی مخاطبان متوجه نیستند که فیلم، سرمایه شخصی است و دیدن غیرقانونی فیلم به دارایی یک یا چند نفر آسیب میزند. به نظر من قاچاق و عرضه غیرقانونی فیلمهای روز سینمای ایران، بیشتر یک رفتار معترضگونه است و خشمی در آن دیده میشود».
او در بخش دیگری از صحبتهایش گفت: «در اینمیان به نظرم افرادی که همیشه فیلمها را در سینماها میدیدند و سینمادوست هستند، در شیوه اکران آنلاین هم، فیلم را خریداری میکنند؛ اما قشری که نسخه قاچاق فیلمی را نگاه میکنند، اشخاصی هستند که اگر نسخه قاچاق هم نبود، فیلم را نمیخریدند و نمیدیدند».
امینی افزود: «هیچ فیلمسازی دوست ندارد فیلمش را خارج از سینما ببیند؛ اما باید خودمان را با شرایط موجود تربیت کنیم و پیش برویم. فیلم «کشتارگاه» برای نمایش در سالنهای سینما ساخته شده است و ساختار فنی آن هم برای پرده سینما تنظیم شده. وقتی که قرار شد فیلم در اکران آنلاین به نمایش گذاشته شود، وضعیت میکس صدا و حتی رنگ و نور را تغییر دادیم؛ اما ناگزیر هستیم و در این شرایط کاری نمیتوان انجام داد. در حال حاضر فقط ایران نیست که باید به چنین شرایطی عادت کند. تمام دنیا شرایط مشابهی دارند و از روشهای اکران آنلاین استفاده میکنند؛ اما با این تفاوت که سازوکار درست و حسابشدهای برای اکران آنلاین فیلم در سراسر دنیا وجود دارد و قانونی وجود دارد. اگر فیلم به این شکل نمایش داده میشود، حق و حقوق تولیدکنندگان اثر سر جای خودش است و همه چیز رعایت میشود و در ساعات اولیه نمایش فیلمهایان به سوددهی میرسند؛ اما متأسفانه در ایران این امکان وجود ندارد. ما از چند نظر تحریم هستیم. تحریم مردم خودمان و تحریم بیرون از ایران که نمیتوانیم سایتهای عرضهکننده قاچاق فیلم را پیگیری کنیم».
عباس رافعی، کارگردان فیلم «بهت» که اثرش بهتازگی به چرخه اکران آنلاین پیوسته است، در همین زمینه گفت: «تلگرام بیشترین منبع نشر فیلمهای اکران آنلاین است. گاهی با خودم فکر میکنم عمل قاچاق فیلمهای روز سینمای ایران بیش از هر چیز، فکر خبیثانهای است تا سودجویی مالی؛ و فکر میکنم تا حد زیادی ضربهزدن به سینمای ایران مقصود افرادی است که دست به این عمل میزنند. نمیتوان فقط سودجویی مالی را دلیل این کار دانست و احساس میکنم دستهای پنهانی این اتفاقات را رقم میزنند».
او در بخش دیگری از صحبتهایش گفت: «پلتفرمهای نماوا و فیلیمو در حالحاضر دو منبع عرضه فیلمهای روز سینمای ایران هستند و متأسفانه زیرساختهای محکمی ندارند که میتوان بهراحتی از آنها فیلم را دانلود کرد. این موضوع نقطه ضعف پلتفرمهاست. به نظرم اگر نماوا و فیلیمو، رقیب داشتند، شاید کمی به این موضوع توجه نشان میدادند و امنیت سایتشان را تقویت میکردند».
رافعی در بخش دیگری از صحبتهایش درباره تجربه اکران آنلاین فیلم سینماییاش گفت: «برای ما فیلمسازان اکران اینترنتی حس خوبی ندارد؛ چراکه فیلمساز فیلمش را برای مردمی که در سالن سینما، متمرکز فیلم را میبینند، میسازد. فیلمدیدن به نظر من یک حرکت جمعی است و فیلمساز از واکنش مخاطبانش میتواند تا حد زیادی متوجه نقاط قوت و ضعف فیلمش شود. اکران آنلاین این حس و تجربه را برای من ندارد. متأسفم که در این شرایط هر شخص بهتنهایی یا با معدود اطرافیانش فیلم را در موبایل یا تلویزیون میبیند و در این شرایط وقتی تمرکز مخاطب مثل زمانی که در سالن سینما نشسته است، نیست، طبعا نمیتواند جزئیات فیلم را درک کند. دوست ندارم فیلم خودم را به این شکل تماشا کنم».
انتهای پیام
منبع: ایسنا
کلیدواژه: قاچاق آنلاین فیلم فیلم های روز سینمای ایران اکران آنلاین فیلم فیلم های سینمایی فیلم های سینمای قاچاق فیلم قانونی فیلم پلتفرم ها کانال ها
درخواست حذف خبر:
«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را بهطور اتوماتیک از وبسایت www.isna.ir دریافت کردهاست، لذا منبع این خبر، وبسایت «ایسنا» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۲۸۱۹۰۹۱۴ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتیکه در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.
با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.
خبر بعدی:
چرا شادترین شاعر ایران سالها نادیده گرفته شد؟
به گزارش قدس آنلاین به نقل از ایسنا، محمدعلی اسلامی ندوشن متولد ۱۳۰۴ در ندوشن یزد بود که برای دیدار با فرزندانش به کانادا رفت و بعد بهخاطر عوارض کهولت سن و کرونا آنجا ماندگار شد و پنجم اردیبهشت سال ۱۴۰۱ چشم از دنیا فروبست و خانواده پیکرش را همانجا به امانت به خاک سپردند تا در فرصت مناسب، طبق وصیت خودش به ایران برگردد و در نیشابور در جوار آرامگاه عطار و خیام آرام گیرد؛ هرچند زادگاهش یزد بود و از ندوشن برخاسته بود.
پیکر اسلامی ندوشن ۲۸ آبان ۱۴۰۲ به ایران بازگشت و بعد از تشییع در دانشگاه تهران، یزد و نیشابور در خانه ابدیاش آرام گرفت.
این نویسنده و پژوهشگر دانشآموخته حقوق بینالملل از فرانسه بود و استاد پیشین دانشگاه تهران، که علاوه بر درسهای حقوقی، به تدریس نقد ادبی، سخنسنجی و ادبیات تطبیقی نیز میپرداخت. او سالها زندگی خود را صرف تحقیق در آثار علمی و ادبی ایران و ترجمه آثار نویسندگان جهان کرد و آثارش بهصورت کتاب در بیش از ۵۰ جلد در زمینههای گوناگون اعم از ادبی، فرهنگی و اجتماعی به چاپ رسیده است.
همزمان با سالروز درگذشت محمدعلی اسلامی ندوشن در اردیبهشت که با نام سعدی گره خورده و در هفته بزرگداشت این شاعر قرار داریم، بخشهایی از جستار او را درباره سعدی که در کتاب «چهار سخنگوی وجدان ایرانی» (چاپ سوم - ۱۳۸۰) منتشر شده است میخوانیم. اسلامی ندوشن در این کتاب سعدی را حاضرترین فرد در متن جامعه ایرانی میداند و از این شاعر به عنوان اولین معلم و یک مصلح اجتماعی یاد میکند و او را «سخنگوی ضمیر آگاه ایرانی» میخواند که در دورههایی کمتر به او توجه شده و کمتر درباره او حرف زده شده است.
اسلامی ندوشن در این کتاب نوشته است:
ز خلق، گوی لطافت تو بردهای امروز
به خوبرویی و سعدی به خوبگفتاری
سعدی تقریباً شادترین شاعر ایران است. شاعری است که کمتر ما را در دستاندازهای زمین و آسمان میاندازد، و یا در دستاندازهایی که وجدان ما را به تب و تاب افکند. خیلی آرام بیان میکند و در واقع میخواهد ما را آرام به راه راست بیاورد. نزدیک هفتصد سال سعدی در ایران معلم اول بوده. به عنوان «مصلح اجتماعی» میتوان گفت که درسدهنده به همه خانوادهها بوده. اگر درسش را گوش نکردهاند، موضوع دیگری است. او درس خود را داده، مردم هم خواندهاند و تکرار کردهاند، از مکتبخانهها تا بالاترین مجامع ایران. چه شد که طی این هفتصد سال، حاضرترین فرد در متن جامعه ایران بوده است؟ و چه شد که طی این پنجاه سال اخیر آنطور که میبایست، به مقام سعدی توجه نشد؟ کسان دیگری به عللی بیشتر در متن توجه بودند، بیشتر کتاب دربارهشان نوشته شد، بیشتر بحث و حرف درباره آنها صورت گرفت، مثل حافظ و مولوی و فردوسی. از این چهار بزرگ، از سعدی کمتر حرفش زده شد. برای این موضوع چند علت هست:
یکی اینکه از زمانی که بیشتر سیاسی شدیم، یعنی از شهریور ۲۰ که ایران در اشغال قرار گرفت، قشری از جامعه ایران یکدفعه سیاسی شد، گروههای مختلف، مرامها و حزبهای مختلف و زیر و بمهای مختلف پیش آمد و کسانی که خود را «پیشرو» میدانستند، سعدی خیلی به مذاقشان خوش نمیآمد؛ زیرا او را چنان که باید قاطع نمیدیدند که یک جهت را در پیش بگیرد؛ مثلا تکلیف با مولانا روشنتر است، یا فردوسی، یا حتی حافظ. سعدی چون همهجانبه است، همه مسائل بشری را مطرح کرده، هیچ جهتی را به تنهایی نگرفته و قصدش واقعا تربیت ساده اجتماعی برای جامعه بوده، باب طبع کسانی که بیشتر یکجهتی فکر میکردند، نبوده. سیاستْ قاطع است. یک حزب میگوید این باید بشود و آن نباید بشود، یک مرام نیز همینگونه فکر میکند. فکر یکجهتی باعث میشود که انسانها پیشوایان فکری خود را آسانتر در جهت معینی انتخاب کنند، تا آنها کمک کنند به نظریهای که آن حزب یا آن دسته و گروه به آن دلبسته است. این است که سعدی چنان که باید، باب طبع چپروها و کسانی که اندیشه تند را دنبال میکردند و خواه ناخواه روی نظریاتشان تعصب داشتند، نبود. آنها هم چون تبلیغات وسیعی داشتند، در دیگران و بهخصوص جوانها اثرگذار شدند. البته پیش اهل نظر همیشه سعدی، سعدی بوده؛ اما نزد کسانی که با سیاست تند سروکار داشتهاند، کمی نادیده گرفته شده و حتی کسانی سبکسرانه این جسارت را به خود دادند که لطیفترین سخنور زبان فارسی را «ناظم» بخوانند، نه شاعر!
علت دوم این بود که سعدی جامعه ایرانی را واگو و ترجمانی میکند؛ یعنی آینهای است در برابر ما. بدیهی است که او به این بسنده نمیکند. «مایی» که او میخواهد، آن است که بهتر از آنچه هست باشد، عیبهایش تا حد امکان کاهش گیرد. البته او اینقدر واقعبین هست که بداند بشر بیعیب نمیشود. کمال وجود ندارد و هر انسانی یک مقدار در معرض لغزش است؛ اما تا حد ممکن میخواهد جامعه را اصلاح کند؛ بنابراین آینه وجودی جامعه ایرانی است. عیبها و حسنهایش، هر دو را میگوید و ما البته در این پنجاهساله که دگرگونی سیاسی میخواستهایم، این را خیلی خوش نداشتهایم. گذشتگان ما قدر این سخنها را میدانستند و برایشان مسألهای نبود. ما که در معرض فرهنگ غرب و چپ قرر گرفته بودیم و عوارض بعدیاش را هم به نوعی دیدیم، خوش نداشتیم که قیافه خودمان را در آینه سعدی نظاره کنیم! گرایش بر آن بود که اندیشههای حزبی و سیاسی جامعه را پیش ببرد، تا اینکه یک فرد اخلاقی بخواهد آن را اصلاح کند.
سومین نکته این است که اصلاحکردن فردی خود، قدری مشکلتر است تا دنبالهروی از یک مرام و یک روش. این یکی آسانتر است؛ زیرا افراد جمع میشوند، دنبال هم راه میافتند، چند شعار را مدنظر قرار میدهند و امید دارند که فکر خود را بر کرسی بنشانند، در حالی که اصلاح فردی و اخلاقی کار آسانی نیست. انسان باید قدری تحمل محرومیت بکند، تحمل انضباط بکند، برای خود مقداری حفاظ اخلاقی قرار دهد تا بتواند انسان بهتری بشود، و چون این کار آسان نبوده، مردم آنطور که باید به طرف سعدی نرفتند.