بازدهی صندوقهای سرمایهگذاری به 9 هزار درصد رسید
تاریخ انتشار: ۱۷ خرداد ۱۳۹۹ | کد خبر: ۲۸۱۹۴۱۰۹
مدیرعامل فرابورس گفت: بازدهی صندوقهای سرمایهگذاری در سهام و مختلط در ۶ سال گذشته به حدود ۹۰۰ درصد رسیده است.
به گزارش گروه اقتصادی خبرگزاری آنا از سنا، امیر هامونی مدیرعامل فرابورس با اعلام این که بازدهی صندوقهای سرمایهگذاری در سهام و مختلط در ۶ سال گذشته به حدود ۹۰۰ درصد رسیده است، این رقم را برای شاخص کل نزدیک به ۷۰۰ درصد ذکر کرد و گفت: شکاف ۲۰۰ درصدی میان بازدهی این صندوقها با شاخص کل یکی از مهمترین دلایلی است که نشان میدهد سرمایهگذاران خصوصا سرمایهگذاران تازهوارد بازار سرمایه بهتر است که از این ابزار استفاده کنند.
بیشتر بخوانید:
اخباری که در وبسایت منتشر نمیشوند!
عامل اصلی رونق
هامونی توضیح داد: به نظر میرسد با رشد بازار سهام و ورود نقدینگی به صندوقهای سرمایهگذاری در سهام، مدیران این صندوقها قدرت مانور بیشتری برای چینش پرتفوی خود دارند و همین عامل اصلی میتواند گزینه مناسبی باشد تا سرمایهگذاران تازهوارد را ترغیب کند از طریق این صندوقها سرمایهگذاری در بازار سرمایه را تجربه و دنبال کنند.
افزایش ورود نقدینگی
وی با بیان اینکه با رشد بازار و افزایش شاخص، شکاف میان بازدهی صندوقهای سرمایهگذاری و بازدهی شاخص بیشتر شده است، اظهار کرد: با رشد شاخص بازار سهام، ورود منابع مالی به صندوقهای سهامی افزایش یافته به گونهای که خالص ارزش صدور و ابطال صندوقهای سرمایهگذاری در سهام طی سال ۹۸ حدود ۳ هزار و ۴۹۲ میلیارد تومان بود که نشاندهنده افزایش ورود نقدینگی به صندوقهای سرمایهگذاری در سهام است.
سود بیشتر خریداران صندوقها نسبت به عرضه اولیه
هامونی همچنین با اشاره به تخصیص عرضههای اولیه به صندوقهای سرمایهگذاری، اتخاذ این تصمیم را آگاهانه و با هدف ترغیب سرمایهگذاران به خرید واحدهای صندوقها عنوان کرد و گفت: تخصیص عرضههای اولیه به صندوقها موضوع مهم دیگری است که باید به آن پرداخته شود، این سهمیه به گونهای در نظر گرفته شده که اگر سرمایهگذار واحدهای صندوق را خریداری کند در واقع سهم بهتری در عرضه اولیه به دست آورده است.
مدیرعامل فرابورس در این باره با ذکر مثالی توضیح داد: در عرضه اولیه آریا ساسول سهمیه در نظر گرفته شده برای عموم خریداران به گونهای بود که به نقدینگی حدود ۶۰۰ هزار تومان نیاز داشت و پس از تسهیم به نسبت، حداکثر تا ۵۸ سهم با نقدینگی نزدیک به ۳۷۰ هزار تومان به خریداران تخصیص یافت.
به گفته هامونی اما همین سهمیه برای واحدهای صندوقهای سرمایهگذاری بیشتر دیده شد و اگر سرمایهگذاری تنها واحدهای یک صندوق سهامی را در مالکیت داشت رقم تخصیص سهام عرضه اولیه آریا در آن به ازای هر دارنده بالغ بر ۷۰۰ هزار تومان بود که مسلما با افزایش تنوع واحدهای خریداری شده از صندوقهای گوناگون این عدد قابل افزایش بود.
بازدهی ۵۷ درصدی سهام در مقابل بازدهی ۸۱ درصدی صندوق ها
مدیرعامل فرابورس اضافه کرد که در مجموع برای ارائه خلاصهای از عملکرد اشخاص در عرضههای اولیه تا تاریخ ۲۰ اردیبهشتماه باید گفت: اگر فردی به طور مستقیم در تمامی عرضههای اولیه بورس و فرابورس از تاریخ ۱۴ اسفندماه شرکت میکرد حدودا سودی معادل ۵۷ درصد کسب کرده بود، در صورتی که بازده صندوق های سرمایه گذاری در سهام به ازای هر دارنده از محل عرضه های اولیه بیش از ۸۱ درصد بوده است.
هیجان کاذب ممنوع
وی با بیان اینکه بازار سرمایه در طول هفتهها و ماههای اخیر با استقبال بیش از پیش عموم مردم روبهرو شده و افراد تازهوارد زیادی راهی این بازار شدهاند، عنوان کرد: همانطور که میدانید اغلب سرمایهگذاران جدید دانش و مهارت چندانی برای سرمایهگذاری در بازار سرمایه ندارند و با کمترین نوسان قیمتها اسیر هیجانات کاذب میشوند، از این رو بهتر است این افراد به طور غیرمستقیم وارد بازار سرمایه شوند و در این میان بهترین گزینه برای ورود آنها صندوقهای سرمایهگذاری است.
به گفته هامونی مواردی همچون نقدشوندگی بالا، نظارت و شفافیت اطلاعاتی، مدیریت تخصصی داراییها و کاهش ریسک سرمایهگذاری از جمله مهمترین مزایای صندوقهای سرمایهگذاری است که با تخصیص عرضههای اولیه به این صندوقها بر جذابیت این ابزار نیز افزوده شده و سرمایهگذاران جدیدالورود به منظور چیدمان متنوع پرتفوی و بهرهمندی از جذابیت عرضههای اولیه بهتر است از راه صندوقها، سرمایهگذاری در بازار سرمایه را تجربه کنند.
وی تعداد سرمایهگذاران در صندوقهای سرمایهگذاری را نیز در سال ۱۳۹۳ حدود ۱۰۵ هزار نفر عنوان کرد و گفت که این تعداد در حال حاضر بالغ بر ۲ میلیون نفر شده و رشد ۲۰ برابری را تجربه کرده است.
انتهای پیام/4129/
منبع: آنا
کلیدواژه: فرابورس صندوق های سرمایه گذاری صندوق های سرمایه گذاری در سهام بازدهی صندوق های سرمایه گذاری مدیرعامل فرابورس عرضه های اولیه سرمایه گذاران بازار سرمایه صندوق ها صندوق ها عرضه اولیه
درخواست حذف خبر:
«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را بهطور اتوماتیک از وبسایت ana.press دریافت کردهاست، لذا منبع این خبر، وبسایت «آنا» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۲۸۱۹۴۱۰۹ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتیکه در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.
با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.
خبر بعدی:
اینجا از هر ۱۰ سرمایه، ۹ تا بر باد میرود
خبرگزاری مهر؛ گروه مجله _ علیرضا رأفتی: بگذارید اول قصه را با یک جوک بی مزه، حتی چند دهه قدیمیتر از گروههای خانوادگی، شروع کنیم. همان حکایتی که احتمالاً شنیدهاید: مردی که در ساحل نشسته بود و داشت یک سطل ماست را میریخت توی آب دریا! گفتند: «چیکار میکنی؟»؛ گفت: «دوغ درست میکنم.»؛ گفتند: «نمیشه!»؛ گفت: «ولی اگه بشه چی میشه!»
دو دههای میشود که دنیا روی کسب و کارهای نوآور کوچک، اسم «استارتآپ» را گذاشته است. مفهومی که از دل ایالات متحده آمریکا شکل گرفت و حتی میشود آن را برد در پوشه «رؤیای آمریکایی»: «بنیانگذارانی که یک ایده خلاقانه، قدری پول، پشتکار فراوان و مهارت کافی دارند و با هم جمع میشوند در گاراژ یک خانه و یک محصول بر پایه اینترنت را میسازند که دنیا را تکان میدهد و ظرف چند سال تبدیلشان میکند به ثروتمندترین انسانهای روی زمین!» این تعریفی اغراقآمیز است که مخاطب از مفهوم خلق استارتآپ گرفته بود.
کم کم رویدادهایی مثل Startup weekend در سراسر دنیا، و از اوایل دهه نود در ایران خودمان، شکل گرفتند که صاحبان ایده میآمدند و برای سرمایهگذاران خطرپذیر ایدهها یا محصولات اولیهشان (MVP) را ارائه میدادند.
چرا سرمایهگذار خطرپذیر؟ چون پذیرفته که در سرمایهگذاری استارتآپی قرار است ۹۰ درصد مواقع زیان بدهد و ۱۰ درصد سود کند. سرمایهگذاری خطرپذیر به یک معنی نوعی از سرمایهگذاری است که شرکت یا شخص، سرمایهگذاریاش را روی یک ایده یا محصولی که تا به حال به آن شکل در بازار جهان یا آن منطقه نبوده انجام میدهد.
هم نبود ذهنیت واقعی از بازار و هم نداشتن برآورد درست از کارکرد محصول ریسک را بالا میبرد. برای همین هم احتمال ۹ شکست از ۱۰ سرمایهگذاری اصطلاح رایجی بین این سرمایهگذاران است. اما در صورت نتیجهدهی محصول و بازار، سودی که از برد یکی از ۱۰ سرمایهگذاری به جیب سرمایهگذار میرود، تمام ۹ شکست قبلی را پوشش میدهد. این شکل از سرمایهگذاری دانش کافی مدیریتی، شناخت بازار، فناوری و محصولات بر پایه فناوری را میطلبد که غالباً سرمایهگذاران و مشاورانشان این دانش را دارند و بیگدار به آب نمیزنند.
اما نمای بیرونی این سرمایهگذاریها و بنیانگذاریها برای تماشاگری که دانشی در این زمینه ندارد، همان دوغ کردن دریا با یک سطل ماست است! شیوهای که بسیاری از کسانی که فکر میکنند صاحب ایدههایی هستند که میتواند دنیا را تکان دهد هم با آن درگیرند. رویدادهای ارائه طرح و محصول به سرمایهگذار پر است از نوجوانان و جوانانی که فکر میکنند خلاقانهترین ایده دنیا را دارند و استراتژیشان برای به ثمر رسیدن محصول این است: «اگه بشه چی میشه!»
شاید بشود گفت بخشی از این نگاه به استارتآپ برمیگردد به همین نوع نگاه به مسئله «موفقیت»؛ موفقیت قبلاً در فرهنگ ما کنار مفهوم «رستگاری» قرار میگرفت و برای رسیدن به آن مجموعهای از تلاشهای مادی و معنوی نیاز بود و منابع مورد رجوع هم مجموعهای از کتابها و سخنانی از دل مذهب و ادبیات بودند. حالا اما موفقیتی که نوجوان و جوان امروزی میشناسد، ورقی است که از دل همان پوشه رؤیای آمریکایی بیرون آمده و مخاطب آن، در کتابها و سخنرانیهای انگیزشی به دنبالش میگردد. کتابها و سخنرانیهایی که بسیاریشان نه پایه روانشناسی دارند، نه ادبیات و نه هیچ حوزه تخصصی دیگر! تنها حرفهای قشنگیاند که میتوانند چند روزی یک نوجوان را ساعت ۵ صبح از خواب بیدار کنند که دنیا را عوض کند!
اما با این وجود، نمیتوان آثار بعضی اساتید مدیریت یا روانشناسی که به این شیوه نوشته شده و در این دسته قرار گرفته اما واقعاً مبنای علمی دارد را نادیده گرفت. در یکی از همین آثار استیون کاوی، نویسنده و تاجر آمریکایی جملهای دارد که به نظر برآمده از تجربه بینظیر در کسب و کار است: «با یک پایانبندی در ذهنت، شروع کن!»
مسئله بیشتر جوانانی که در رویدادهای استارتآپی میخواهند با ایدههاشان دنیا را عوض کنند این است که حتی برای همان ایدهای که فکر میکنند فوقالعاده است یک «پایان» خوب یا بد در نظر ندارند. به همین خاطر است که حتی بسیاری از مدیران استارتآپی در کشورمان خودشان و کسب و کارشان را یک هویت واحد میدانند که بی هم هیچاند و قرار نیست هیچ وقت از هم جدا شوند. تا کی؟ لابد الی الابد!
چندی پیش خبر خروج برادران محمدی (بنیانگذاران دیجیکالا) از این شرکت و فروش سهمشان رسانهای شد اما به سرعت مهر تکذیب رویش خورد. مدتی قبلتر البته شاهد خروج میلاد منشیپور (مدیرعامل و همبنیانگذار تپسی) از ترکیب سهامدار و بعد از مدیرعاملی این شرکت بودیم. اتفاقی که تلنگری برای زیستبوم استارتآپی کشور بود و نمونه خوبی برای اینکه بتوان گفت: «کسب و کار هم میتواند مثل یک فیلم سینمایی خوب، پایانبندی مناسب داشته باشد.»
شرکت سرمایهگذاری گلرنگ با مبلغی بیش از ۲ هزار میلیارد تومان ۷۰ درصد سهام تپسی را از سهامداران خرید. البته درصد بسیار کمی از این سهام متعلق به بنیانگذاران حقیقی بود اما همان درصد کم هم در ۲ هزار میلیارد تومان عددی میشود که میتواند تحقق همان رؤیای استارتآپی اوایل دهه ۹۰ در ایران باشد.
در نمونه بزرگ خارجی این اتفاق که زمان زیادی هم از آن نگذشته، مالک تسلا و اسپیسX سهام عمده توئیتر را از سهامدارانش با ارزش چند ده میلیارد دلاری خرید. پولی که از این فروش سهام نصیب جک دورسی (همبنیانگذار توئیتر) شد، ۹۷۸ میلیون دلار بود.
پشت برادران محمدی و میلاد منشی پور ایرانی و جک دورسی خارجی، هزاران هزار جوان هستند که در مرحله ایده یا اجرا شکست خوردهاند و رویایشان محقق نشده است. اما حالا که نمونههایی از خروج موفق از کسب و کار را در کشورمان میبینیم، بد نیست به این هم توجه کنیم که چهقدر از آن هزاران هزار شکست، واقعاً مبنای علمی و حسابشدهای برای موفقیت داشتهاند؟ اصلاً چهقدر از موفقیتهای فعلی که میبینیم «پایانبندی» مناسب خواهند داشت؟
کد خبر 6087769