رفتار وحشیانه و نژادپرستانه پلیس آمریکا ریشه صهیونیستی دارد/ افسران پلیس و نظامیان آمریکایی در اسرائیل آموزش میبینند
تاریخ انتشار: ۱۸ خرداد ۱۳۹۹ | کد خبر: ۲۸۱۹۹۵۶۸
یک پایگاه آمریکایی افشا کرد افسران پلیس آمریکا دورههای آموزشی خود را در رژیم اشغالگر قدس میگذرانند و طی این دورهها با سازمانهای نظامی، اطلاعاتی، و پلیس این رژیم غاصب و نژادپرست دیدار میکنند. جنوب نیوز: پایگاه آمریکایی مینتپرس در مقالهای به بررسی شباهت پلیس آمریکا با نظامیان رژیم صهیونیستی پرداخت و نوشت: نژادپرستی و خشونت ضد رنگینپوستان در آمریکا به هیچوجه تازگی ندارد.
بیشتر بخوانید:
اخباری که در وبسایت منتشر نمیشوند!
این پایگاه آمریکایی مینویسد: اسرائیل که از لحاظ تاریخی نیز بر مبنای نسلکشی و نژادپرستی پایهگذاری شد. جنبش صهیونیستی که اسرائیل را ایجاد نمود قریب صد سال است که دست به یک پیکار وحشیانه زده تا از شر مردم بومی فلسطین خلاص شود و سرزمینهایشان را در اختیار استعمارگران یهودی قرار دهد. بنابراین، وجود روابط حسنه میان آمریکا و اسرائیل جای تعجب ندارد.
نفوذ گسترده رژیم صهیونیستی در تاروپود آمریکا
اسرائیل و سازمانهای صهیونیستی مختلف در حوزههای بیشماری از زندگی در آمریکا نفوذ و مداخله دارند. فدراسیون یهودیان، اتحادیه ضد افترا، و آیپک بیش از هم شناخته شده هستند، اما تنها سه مورد سازمانهای بیشماری محسوب میشوند که در پنجاه ایالت آمریکا فعالیت دارند و منافع اسرائیل را در همه ابعاد زندگی آمریکایی بیوقفه دنبال میکنند. این سازمانها از طریق پولپاشی در میان ستادهای انتخاباتی نامزدهای حامی اسرائیل در انتخابات آمریکا مداخله میکنند؛ در پروندههایی که متهمان آن عرب یا مسلمان هستند، این سازمانها به شدت تلاش میکنند رأی دادگاه را تحت تأثیر قرار دهند. آنها همچنین تلاشها در راستای ویرایش و بازنویسی کتب درسی مدارس را تأمین مالی میکنند تا خاورمیانه مطابق با روایت اسرائیل به تصویر کشیده شود.
شباهت رفتار پلیس آمریکا با رفتار نظامیان صهیونیست در فلسطین
این گزارش میافزاید: با انتشار ویدئویی که در آن مأمور پلیس ایالت مینهسوتا با بیرحمی تمام و به آهستگی جورج فلوید را خفه میکند، بسیاری از مردم، از جمله خودم، یاد فلسطین افتادیم. مأمور پلیسی که زانویش را بر گردن جورج فلوید گذاشت بود، میتوانست یک سرباز یا پلیس اسرائیلی باشد که یک فلسطینی را بر روی زمین خوابانده است. نحوه نشستن وی و قرار دادن زانو بر روی گردن فلوید، نادیده گرفتن حرفهای فلوید که مرتب میگفت نمیتواند نفس بکشد، نادیده گرفتن التماسهای فلوید برای نفس کشیدن، و نادیده گرفتن این واقعیت که مردی که زیر زانویش قرار دارد به آهستگی در حال خفه شدن است، همگی حکایت از آن دارند که مأمور پلیس یک شکارچی و جورج فلوید صرفاً قربانی وی بود.
چنین اتفاقی درست به همان نحوی در آمریکا اتفاق میافتد که در فلسطین مشاهده میشود. این شباهتها به هیچوجه اتفاقی نیست و شاید برآیندِ همان چیزی باشد که به «مبادله مرگبار» معروف است: همکاری میان دو دولت نژادپرست که سیاهپوستها و سیهچردهها را اعدام میکنند و به تماشای مرگ آهسته و دردناک آنها مینشینند.
«مبادله مرگبار» نام پویشی جهت متوقف ساختن همکاری میان ادارات پلیس آمریکا و دولت اسرائیل است. این پویش گزارش جامع و مفصلی منتشر نموده که در آن همکاری میان نهادهای مجری قانون در آمریکا و اسرائیل شرح داده شده است. گزارش همچنین حاوی فهرستی از خطرات و تهدیداتی است که این نوع مبادله متوجه رنگینپوستان آمریکا میکند.
آموزش افسران و نظامیان آمریکا در رژیم صهیونیستی
اسرائیل را به غلط یک دموکراسی معرفی میکنند که با تهدیدات همیشگی مواجه است. در حقیقت، اسرائیل یک دولت آپارتاید است و دغدغه دستگاه امنیتی آن برخلاف ادعایش نه ایمنی و امنیت بلکه مطیعسازی فلسطینیهاست. هیأتهای اعزامی نهادهای مجری قانون آمریکا در جریان دورههای آموزشی در اسرائیل با سازمانهای نظامی، اطلاعاتی، و پلیس اسرائیل دیدار میکنند. آنها در آنجا «فرصت» مییابند آنچه اسرائیل مقابله با تروریسم مینامد را فراگیرند، اما این چیزی جز «روشهای پروندهسازی نژادی» نیست.
در قالب بهرهبرداری از حملات 11 سپتامبر، نمایندگان نهادهای مجری قانون در آمریکا ظرف چند ماه از این حملات رهسپار اسرائیل شدند تا در اولین دوره آموزشی رسمی شرکت کنند. هدف در واقع آشنایی با به اصطلاح «تخصص» اسرائیل در زمینه آن چیزی بود که به مقابله با تروریسم معروف شده است. لازم به ذکر است که عبارت مقابله با تروریسم در واقع حسن تغییری برای شیوههای خشن مورد استفاده جهت مطیعسازی مردم ستمدیده است.
به گفته پویش مبادله مرگبار، اولین هیأت اعزامی شامل رؤسا و معاونان پلیس از ایالتهای کالیفرنیا، تگزاس، مریلند، فلوریدا، و نیویورک بود. این هیأت همچنین مأموران افبیآی و سیا، مأموران آینده اداره مهاجرت و گمرک آمریکا، و مدیران اداره امنیت حملونقل کلانشهر نیویورک را شامل میشد.
اتحادیه ضد افترا و مؤسسه یهودی امور امنیت ملی از جمله حامیان مالی این برنامه مبادله هستند. اتحادیه ضد افترا مدعی مبارزه با افترازنی علیه یهودیان است، اما در حقیقت به دنبال بدنامسازی اعراب و مسلمانهاست. مؤسسه یهودی امور امنیت ملی نیز مدعی است که میخواهد «نمایندگان کنگره و تصمیمگیرندگان نظامی و امنیت ملی را در خصوص منافع دفاعی و راهبردی آمریکا آموزش دهد». شالوده و اساس این منافع به گفته مؤسسه یهودی امور امنیت ملی «همکاریهای امنیتی قوی میان آمریکا و اسرائیل» است. هر دو گروه در واقع از جمله سازمانهای صهیونیستی هستند که به خوبی تأمین مالی میشوند و هدفشان ترویج و دفاع از خشونت و نژادپرستی اسرائیل است.
شباهتهای فراوان رژیم صهیونیستی و آمریکا در نژادپرستی سیستمی
یکی از شباهتهای فراوان میان اسرائیل و آمریکا گرایش آنها به سمت نژادپرستی سیستمی است. اسرائیل از همان بدو امر یک حکومت آپارتاید در فلسطین اشغالی ایجاد نموده و شهروندان فلسطینی ساکن اسرائیل بطور سیستماتیک علیهشان پروندهسازی میشود. این بدان معناست که تعامل با پلیس اسرائیل مرتباً به «استفاده حداکثری و غالباً مرگبار از زور بدون مواجهه با هرگونه پیامدی» میانجامد.
همانند آمریکا که در آنجا سیاهپوستان اکثریت جمعیت زندانیها را تشکیل میدهند، در زندانهای اسرائیل نیز شهروندان فلسطینی ساکن اسرائیل رقم بالایی را به خود اختصاص دادهاند. در یک گزارش منتشره در وبسایت اسرائیلی «مکومیت» آمده است شهروندان فلسطینی ساکن اسرائیل 20 درصد کل جمعیت اسرائیل و بیش از 40 درصد جمعیت زندانیها را تشکیل میدهند. به نوشته وبسایت مکومیت، تنها یک چهارم از زندانیان محبوس در زندانهای اسرائیل یهودی هستند و در میان افراد نابالغ محبوس در زندانهای اسرائیل نیز تنها 13 درصد یهودی هستند.
اگر «زندانیان امنیتی» از کرانه باختری، بیتالمقدس، و نوار غزه را نیز لحاظ کنیم، ارقام عجیب و غریبتری به دست میآیند و درصد فلسطینیهای محبوس در زندانهای اسرائیل به 73 درصد کل زندانیان افزایش مییابد.
شیوههای پلیسی اسرائیل تابع یک سیاست رسمی هستند که بر مبنای آن همه مجرم انگاشته میشوند مگر آنکه بیگناهی آنها ثابت شود. طبیعتاً، این بخشی از آموزههای به اصطلاح ضدتروریستی است که توسط اسرائیل ارائه میشود. چنین رویهای پروندهسازی نژادی نهادینه شده را تقویت میکند و حتی جنبشهای اجتماعی که خواهان عدالت نژادی هستند را هدف قرار میدهد.
دولت اسرائیل ادعای دروغین «تروریسم» را دستاویز خود قرار میدهد تا با همه فلسطینیها بعنوان مبارزان بالقوه دشمن رفتار کند. این دستاویز همچنین در راستای مطیعسازی فلسطینیها در برابر قوانین متفاوتی استفاده میشود که ناگزیر به کاربرد بیش از پیش شیوههای پلیسی و نرخ بالاتر حبس میانجامند.
آموزش شیوههای کنترل رسانه به نهادهای آمریکایی
آموزشهایی که اسرائیل ارائه میدهد شیوههای کنترل رسانهها را نیز شامل میشوند. آن دسته اعضای مجری قانون که در این زمینه آموزش دیدهاند، گفتهاند که «یاد گرفتهاند چگونه دست به مداخله زده و چگونگی دسترسی و پوشش رسانهها از خشونت نیروهای مسلح و پلیس را سر و شکل دهند.» شیوههایی که توسط اسرائیل آموزش داده شدهاند شامل چگونگی بهرهگیری از رسانهها بعنوان بازوی دولت و «بازتعریف نحوه پوشش خشونت دولتی» میشوند.
دولت اسرائیل از دفتر سانسور ارتش در راستای کنترل گزارشات در خصوص کاربرد زور توسط اسرائیل بهره میگیرد. دولت اسرائیل همچنین همه کتب و دیگر مطالب را قبل از آنکه در دسترس عموم قرار گیرند بازبینی میکند. دفتر سخنگوی ارتش اسرائیل که بر روزنامهنگاران اسرائیلی نیز نفوذ دارد، به صورت بالفعل بعنوان دفتر روابط عمومی اسرائیل عمل میکند و پوشش محلی آنچه «امور امنیتی» میپندارد را محدود و ساماندهی میکند.
باید خاطرنشان ساخت که در اسرائیل از عملکرد ارتش و دیگر سازمانهای امنیتی انتقاد چندانی نمیشود و خبرنگاران از نزدیک با ارتش همکاری میکنند تا خشونت ضد فلسطینیها را موجه جلوه کنند. مخالفت از طرف فلسطینیها حتی در مواردی که به مسالمتآمیزترین شکل ابراز میشود، در قالب خشونت و تروریسم مرزی گزارش میشود.
اسرائیل کاربرد نیروی نظامی جهت سرکوب اعتراضات مردمی را «عادیسازی» کرده و بدین طریق به حقوق اولیه شهروندی فلسطینیها لطمه زده است. این شیوههای خشن و قهری کنترل مخالفان در قالب دستورالعملهای گزیده و حتی جلسات آموزشی زنده به هیأتهای اعزامی از طرف پلیس آمریکا آموزش داده شدهاند.
شباهت سیاهپوستان آمریکا با اعراب فلسطین
نویسنده در پایان مینویسد: رویاروییهای خشونتباری که جوامع سیاهپوست در آمریکا در مواجهه با پلیس تجربه میکنند موجب شده تا بسیاری از مردم، سیاهپوستان را با فلسطینیها مقایسه کنند. این امر موجب ایجاد حس همبستگی میان جنبشهای اجتماعی در آمریکا و فلسطینیها برای آزادی شده است. این همبستگی روز به روز پررنگتر میشود و بطور بالقوه میتواند افکار عمومی آمریکا را در خصوص این مسئله کاملاً تغییر دهد. دولت آمریکا باید به خشونت به بهانه حفظ امنیت پایان دهد. امیدواریم دولتهای محلی در سرتاسر کشور به مطالبات مردم در فلسطین و آمریکا توجه کنند و به ایجاد دنیایی برخوردار از امنیت واقعی کمک کنند که در آنجا همگی بتوانیم با عزت و کرامت زندگی کنیم.
منبع: جنوب نیوز
کلیدواژه: زندان های اسرائیل رژیم صهیونیستی دولت اسرائیل میان آمریکا پلیس آمریکا فلسطینی ها امور امنیت مجری قانون امنیت ملی سازمان ها
درخواست حذف خبر:
«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را بهطور اتوماتیک از وبسایت www.jonoubnews.ir دریافت کردهاست، لذا منبع این خبر، وبسایت «جنوب نیوز» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۲۸۱۹۹۵۶۸ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتیکه در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.
با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.
خبر بعدی:
زیرپوست وتوی کشور فلسطین
ایالات متحده از مهمترین بازیگران موجود در منازعه فلسطینی – صهیونیستی و به طور کلی روند صلح منطقه است. سیاست اعلامی آمریکا در قبال این مسئله، حمایت از راهکار دو دولت در سرزمینهای اشغالی به مرکزیت قدس شرقی و قدس غربی است. با این حال در جلسه اخیر شورای امنیت که موضوع عضویت کامل دولت فلسطین در سازمان ملل به رأی گذاشته شد، آن را وتو کرد. این دوگانگی نظر و عمل در مواضع آمریکا در این مقطع در حمایت از رژیم اشغالگر انجام میشود.
رویکرد ۲ دولت در دولتهای مختلف آمریکا
راه حل دو دولتی از زمانی که مجمع عمومی سازمان ملل متحد قطعنامه ۱۸۱ را در ۲۹ نوامبر ۱۹۴۷ تصویب کرد مورد حمایت بوده است. در عین حال چنین راه حلی برای پایان دادن به مناقشه فلسطین در قطعنامه سازمان ملل متحد در سال ۱۹۷۴ ارائه شد. این قطعنامه خواستار آن بود که دو طرف در کنار هم و در مرزهای مورد توافق پیش از سال ۱۹۶۷ دو دولت تشکیل دهند. در این راستا از زمان رسمیت رژیم اشغالگر در سال ۱۹۴۸ و متعاقب آن اشغال بخشی از سرزمینهای فلسطین، اردن، مصر و سوریه، آمریکا همواره حامی آن بوده است. از این رو یک مبحث اساسی در سیاست خارجی آمریکا در طول حدود نیم قرن اخیر، نحوه اداره مناقشه بین عربها و رژیم صهیونیستی است. رویکرد دو دولتی به عنوان یک محور عمده سیاستهای دولت آمریکا به ویژه در دو دهه گذشته بوده است.
دوره بوش
بوش پس از آنکه به کاخ سفید راه یافت سعی کرد با مطرح ساختن نقشه راه بر میزان فعالیتهای ایالات متحده برای حل و فصل مناقشه فلسطین بیفزاید. به همین منظور وی وانمود کرد که به تشکیل دولت مستقل فلسطین متعهد است. در عین حال مدتها طول کشید که تشکیل دولت مستقل فلسطینی که در نقشه راه پیشبینی شده بود مورد توافق قدرتهای جهانی و کشورهای عربی واقع شود. به این منظور دولت بوش از همان ابتدا در نظر داشت تا گروههای مبارز فلسطینی را با استفاده از زور وادار به پذیرش دولت صهیونیستی کند. یکی از مهمترین شیوهها به این منظور خلع سلاح این گروهها بود. به گمان سیاستمداران آمریکایی با خلع سلاح گروههای مبارز فلسطینی از جمله حماس، آنها مجبور به پذیرش طرح نقشه راه میشدند. دولت بوش همچنین با حمایت از خروج رژیم از باریکه غزه، آن را راهی برای بازگشت به روند نقشه راه و دستیابی به راه حل دو دولتی میدانست به گونهای که دو دولت در کنار هم و در صلح و امنیت زندگی کنند.
دوره اوباما
در دوره ریاست جمهوری باراک اوباما، او در ابتدا سعی کرد با مطرح کردن توقف شهرکسازیها از سوی تلآویو به عنوان یک پیششرط برای آغاز مذاکرات صلح، فلسطینیها را تشویق کند که با دریافت مشوق حاضر به اعطای امتیاز به رژیم صهیونیستی شوند، اما پس از آن دریافت که نتیجه مورد نظر او نه تنها حاصل نمیشود بلکه فلسطینیها را در شرایط سختتری قرار داد. پس از آنکه تلآویو درخواست واشنگتن برای توقف شهرکسازیها در کرانه باختری را نپذیرفت، اوباما در سال ۲۰۱۰ مجبور شد تا از اصرار بر توقف شهرکسازی به عنوان پیششرط آغاز مذاکرات صلح صرف نظر کند و این رویداد سبب تقویت موضع رژیم شد. این موضوع بیش از همه موقعیت بنیامین نتانیاهو را در سرزمینهای اشغالی تقویت کرد.
اوباما در می ۲۰۱۵ راه حل دو دولت را «مطلقا حیاتی» دانست. این سخنان از رئیس جمهور آمریکا پس از آن طرح شد که نتانیاهو دولت ائتلافی خود را تشکیل داد و با توجه به ترکیب وزرای کابینه آن، آینده توافق با فلسطین برای تشکیل دولت مستقل روشن به نظر نمیرسید. اوباما اظهار داشت که: «ایالات متحده هنوز معتقد است امنیت اسرائیل در بلند مدت در گرو توافق بر سر به رسمیت شناخته شدن دولت فلسطین است. من میدانم که در دولتی که به تازگی تشکیل شده، کسانی هستند که این فرضیه را قبول ندارند، اما این فعلاً تنها گزینه من است.»
دوره ترامپ
در دوره ترامپ با وجود حمایتهای بی حد و حصر از رژیم و اقدامات تاریخی ترامپ در انتقال سفارت این کشور به بیتالمقدس و توافق صلح آبراهام در نزدیک کردن رژیم به دو کشور عربی امارات متحده و بحرین، اما رویکرد دو دولتی همچنان در سیاست خارجی آمریکا ادامه یافت. ترامپ در دیدار با نتانیاهو در ۲۸ ژانویه ۲۰۲۰ طرح معروف به معامله قرن را ارائه و اعلام کرد که این طرح بر مبنای راه حل برد - برد استوار است و راه را برای تشکیل کشور مستقل فلسطین هموار میکند. صلح به سازش نیاز دارد؛ اما نمیخواهیم کاری انجام دهیم تا امنیت اسرائیل به خطر بیفتد. من برای اسرائیل کارهای زیادی کردم؛ سفارتمان را به قدس انتقال دادم و بلندیهای جولان را به عنوان بخشی از اسرائیل به رسمیت شناختم.»
دوره بایدن
سیاست اعلامی دولت جو بایدن نیز بر مبنای تشکیل دولت مستقل فلسطینی در سرزمینهای اشغالی است؛ اما به طور رسمی یک کشور مستقل فلسطین را به رسمیت نمیشناسد. با این حال اگر ترامپ به دلیل حمایت بالا از رژیم صهیونیستی همراهی نتانیاهو را داشت، اما بایدن به دلیل جنگ غزه با سد محکم نتانیاهو مواجه است. نتانیاهو رسماً اعلام کرده که با تشکیل کشور مستقل فلسطین بعد از اتمام جنگ غزه مخالف بوده و مخالفت خود را به آمریکا اطلاع داده است. جدا از این، «بی بی» مدعی است که تمامی اراضی غرب رود اردن باید زیر کنترل امنیتی اسرائیل باشند.
چرایی وتوی قطعنامه عضویت کامل فلسطین توسط آمریکا
ایالات متحده با عدم حمایت از صدور قطعنامهها در شوای امنیت درباره منازعه فلسطین، تلاش میکند تا آن را در جهت منافع خود مدیریت کند. از جمله میتوان به قطعنامه ۱۳۹۷ در سال ۲۰۰۲ اشاره کرد که در آن شورای امنیت به صراحت خواستار پیگیری راه حل تشکیل دو دولت مستقل شد. این قطعنامه با ۱۴ رأی موافق از تصویب شورای امنیت گذشت. نماینده آمریکا در نشست اخیر شورای امنیت اعلام کرد که «عضویت فلسطین تنها از طریق مذاکره مستقیم با اسرائیل و تحت حمایت آمریکا صورت خواهد گرفت.» در این عبارت دو نکته حائز اهمیت وجود دارد:
مذاکره مستقیم یا تلاش برای حذف حماس
ایالات متحده مدتها است تاکید دارد که تشکیل کشور فلسطین باید از طریق مذاکرات مستقیم بین رژیم و تشکیلات خودگردان فلسطینی که بر بخشهایی از کرانه باختری اشغالی توسط رژیم نظارت میکند، اتفاق بیفتد. نتانیاهو نیز در پیامی توئیتری در ۱۶ فوریه ۲۰۲۴ پس از گفت و گوی تلفنی با بایدن، همین موضع را تکرار کرد و گفت: «اسرائیل دستورهای بینالمللی در مورد توافق دایمی با فلسطینیها را رد میکند، چنین توافقی تنها از طریق مذاکرات مستقیم بین طرفین و بدون پیش شرط حاصل خواهد شد. اسرائیل مخالفت با به رسمیت شناختن فلسطین را ادامه خواهد داد. اگر ما چنین کاری کنیم پاداش بزرگی به تروریسم بیسابقهای میدهیم که در ۷ اکتبر راه افتاد و این کار از هرگونه توافق صلح در آینده جلوگیری خواهد کرد.» با این حال به نظر میرسد آنچه که آمریکا مذاکره مستقیم مینامد، بیشتر شامل بازگشت دوباره تشکیلات خودگردان و تلاش برای حذف حماس است. واشنگتن در تلاش است تا دولت حاکم بر غزه را تابع تشکیلات خودگردان فلسطین نموده و وضعیت این منطقه را به قبل از ژوئن ۲۰۰۷ برگرداند.
تلاش برای طرح مجدد معامله قرن
دولت بایدن از ابتدای روی کار آمدن به ویژه در شش ماه گذشته از جنگ غزه وانمود کرد که در حال طراحی سیاستی برای اعمال رویکرد دو دولتی و افزایش فشارها در این زمینه بر رژیم صهیونیستی است. این که آمریکا معتقد است مذاکره فلسطینی - صهیونیستی برای عضویت فلسطین باید با حمایت آمریکا باشد، نشان از آن دارد که بایدن همچنان مایل به ادامه چارچوبهای معامله قرن بعد از اتمام جنگ غزه است. بایدن قبل از عملیات طوفان الاقصی قصد داشت تا سال ۲۰۲۴ بتواند عربستان سعودی را در ازای یک پیمان دفاعی با ایالات متحده، به سمت روابط رسمی با رژیم صهیونیستی سوق دهد. این در حالی است که سیاستمداران فلسطینی به سیاستهای آمریکا بدبین هستند. مصطفی برغوثی دبیرکل حزب ابتکار ملی فلسطین معتقد است: «رویکرد آمریکا هیچ معنایی ندارد مگر این که با سه چیز مرتبط باشد: پایان اشغالگری اسرائیل، حذف شهرکهای آن در کرانه باختری اشغالی و توافق در مورد اینکه مرزهای کشور فلسطین چگونه خواهد بود». احمد تیبی سیاستمدار فلسطینی در پارلمان رژیم صهیونیستی و مشاور سابق یاسر عرفات نیز بر آن است که «بایدن میتواند و باید جنگ را متوقف کند، اما او کار دیگری انجام میدهد. او به اسرائیل مهمات میدهد تا جنگ را ادامه دهد».
نتیجه
ایالات متحده به عنوان عضو دایم شورای امنیت با رأی منفی به قطعنامه عضویت دایم فلسطین در سازمان ملل به دنبال دو هدف عمده است. نخست، مذاکره مستقیم یا تلاش برای حذف حماس. آمریکا پذیرش عضویت دایم فلسطین را به مذاکره مستقیم بین طرفهای فلسطینی با رژیم صهیونیستی منوط کرده است و از این راه سعی میکند با مرکز ثقل قرار دادن تشکیلات خودگردان، حماس را از فرایند سیاسی حذف کند. دوم این که آمریکا میخواهد مذاکرات دو طرف تحت نظارت این کشور انجام شود، احتمالاً چنین چیزی به معنای ارائه مجدد طرحهایی از قبیل معامله قرن در دوره بعد از جنگ است.
منبع: روزنامه خراسان
باشگاه خبرنگاران جوان وبگردی وبگردی