تجاوز به دختر جوان توسط پسر صاحبخانه
تاریخ انتشار: ۱۸ خرداد ۱۳۹۹ | کد خبر: ۲۸۲۰۲۲۱۴
خرداد: اگر مهارت ارتباط دوستانه با پدر و مادرم را میآموختم یا چگونگی برخورد با کسی را میدانستم که اصرار به دوستی با من در فضای مجازی داشت این گونه آیندهام نابود نمیشد و در چنگ شیاطین کثیف نمیافتادم ...
به گزارش خرداد به نقل از روزنامه خراسان، دختر ۱۸ سالهای که پس از رهایی از چنگ شیاطین کثیف در پناه قانون قرار گرفته بود در حالی که از شدت ترس و وحشت و آزارهای شیطانی آدم ربایان توان ایستادن روی پاهایش را نداشت، اشک ریزان به افسر پرونده اش گفت: پدرم کارگری ساده است که با دستان پینه بستهاش برای تامین مخارج زندگی ما تلاش میکند، با این حال او درآمد اندکی دارد و به سختی روزگار میگذراند و به خاطر افزایش اجاره بهای منازل ما نیز مجبور بودیم خانهای ارزان قیمت تهیه کنیم تا پدرم بتواند با درآمد کارگری اجاره آن را پرداخت کند.
بیشتر بخوانید:
اخباری که در وبسایت منتشر نمیشوند!
از طریق یکی از بنگاه داران منزلی را در منطقه طلاب مشهد پیدا کردیم که مالک آن در شهرستان زندگی میکرد. برای نوشتن قرارداد من هم به همراه پدرم به بنگاه املاک رفتم تا پدر کم سوادم را هنگام تنظیم اجاره نامه یاری کنم. بالاخره قولنامه نوشته شد و من شماره تلفنی را که خط آن به نام پدرم بود برای ثبت در اجاره نامه به بنگاه دار دادم در حالی که آن خط تلفن دست من بود و من برای امور تحصیلی از آن استفاده میکردم.
هنوز یک هفته از اجاره منزل مان نگذشته بود که مزاحمت تلفنی با ارسال پیامک در فضای مجازی شروع شد. البته این مزاحمتها با خط تلفن ثابت منزل مان نیز ادامه یافت. آن جوان مزاحم که خودش را یک دوست و آشنا معرفی میکرد در تلاش بود با من در فضای مجازی ارتباطی عاشقانه برقرار کند. از طرف دیگر من نیز خیلی کنجکاو بودم تا از پشت پرده این ماجرا سردر بیاورم که آن جوان چگونه شماره تلفن منزل و همراه مرا به دست آورده است. با این حال به درخواستهای شوم و زشت آن جوان اهمیتی نمیدادم به طوری که این موضوع را از پدر و مادرم نیز پنهان کردم و سخنی در این باره نگفتم، اما این مزاحمتها و درخواستهای زشت او پایانی نداشت تا این که فهمیدم آن جوان مزاحم پسر صاحبخانهای است که منزل را از پدرش اجاره کرده ایم و او شماره تلفنها را از روی اجاره نامه تنظیمی یادداشت کرده بود چرا که میدانست آن خط تلفن در اختیار من است.
وقتی متوجه ماجرا شدم که حدود دو ماه از این موضوع گذشته بود و من به ناچار شماره تلفن او را در فضای مجازی مسدود کردم، ولی آن جوان که خود را «م- ت» معرفی میکرد دست بردار نبود و با خطوط تلفن مختلف همچنان به مزاحمتهایش ادامه میداد. با آن که خیلی از این ماجرا ناراحت بودم و عذاب میکشیدم، ولی باز هم اهمیتی ندادم و به کسی چیزی نگفتم تا این که در نزدیکی منزل مان زمانی که به تنهایی قصد رفتن به خانه را داشتم ناگهان یک خودروی ریو سفید رنگ متوقف شد و سرنشینان آن در یک چشم به هم زدن مرا به زور داخل خودرو انداختند اگرچه با جیغ و فریادهای دلخراش من چند نفر از اهالی محل متوجه ربودن من شدند، اما راننده خودرو با سرعت وحشتناکی به داخل کوچه پس کوچهها پیچید و به طرف بیابانهای اطراف منطقه سیدی مشهد حرکت کرد. آن جا بود که فهمیدم جوان راننده همان «م-ت» است. التماس کردم کاری به من نداشته باشند و رهایم کنند، ولی او که شهوت و هوس چشمانش را کور کرده بود نه تنها به گریهها و اشکهای من توجهی نکرد بلکه با دوستان دیگرش تماس گرفت و مرا به منزل مجردی یک چوپان در اطراف منطقه سیدی بردند و با تهدید و کتک کاری مورد آزار و اذیت قرار دادند. تا صبح کتکم زدند و تهدیدم کردند، بعد از آن هم «م-ت» مرا تهدید کرد که اگر درباره این ماجرا به کسی چیزی بگویم بلایی بدتر از این به سرم میآورند. من هم که از وحشت همچنان میلرزیدم و از کتک خوردن دوباره به شدت میترسیدم، اشک ریزان به او قول دادم که هیچ وقت این ماجرا را برای کسی بازگو نخواهم کرد. وقتی اعتماد «م-ت» جلب شد و ترس و وحشتم را دید مرا دوباره سوار خودرو کرد و در نزدیکی منزل مان از خودرو بیرون انداخت، ولی در همین هنگام ماموران کلانتری میرزا کوچک خان که با شکایت پدرم تحقیقات خودشان را در محل زندگی ام آغاز کرده بودند ناگهان خودروی ریو را به محاصره درآوردند و «م-ت» را دستگیر کردند و...
شایان ذکر است در پی ادعاهای این دختر جوان بلافاصله گروه مشترکی از نیروهای اطلاعات و تجسس کلانتری در اجرای دستورات ویژه و محرمانه قاضی اسماعیل عندلیب (معاون دادستان مرکز خراسان رضوی) وارد عمل شدند و با هدایت مستقیم سرهنگ محسن باقی زاده حکاک (رئیس کلانتری میرزاکوچک خان) دیگر متهمان این پرونده را به دام انداختند و... برچسب ها: تجاوز
منبع: خرداد
کلیدواژه: تجاوز فضای مجازی شماره تلفن منزل مان آن جوان
درخواست حذف خبر:
«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را بهطور اتوماتیک از وبسایت www.khordad.news دریافت کردهاست، لذا منبع این خبر، وبسایت «خرداد» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۲۸۲۰۲۲۱۴ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتیکه در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.
با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.
خبر بعدی:
قتل مادر در اثر بدگوییهای پدر معتاد
پسر نوجوان که تحت تأثیر حرفهای پدرش، مادر خود را کشت و دست به خودکشی ناموفق زد، در دادگاه کیفری استان تهران محاکمه میشود.
به گزارش اعتمادآنلاین، متهم که در ۱۹ سالگی مرتکب قتل شده است بعد از اینکه مادرش را در تهران با چاقو کشت خودش در مشهد دست به خودکشی زد، اما زنده ماند.
قتل دردناک زن ۴۴ ساله به نام شیرین یک سال قبل اتفاق افتاد. روز حادثه پسر ۱۹ ساله او به نام مانی همسایهها را خبر کرد و از مرگ مادرش خبر داد. در حالی که پلیس به خانه شیرین رفته بود مانی از فرصت استفاده کرد و متواری شد. خواهر و برادر مانی که زندگی جداگانهای داشتند به پلیس گفتند مادرشان با مانی زندگی میکرد و مانی هم اعتیاد داشت.
در حالی که تحقیقات درباره مانی شروع شده بود، از مشهد خبر رسید این جوان در بیمارستان بستری است، به این دلیل که دست به خودکشی زده وضعیت وخیمی دارد.
وقتی پلیس مشهد این گزارش را برای تهران فرستاد توضیح داد: مانی در حالت نیمهبیهوشی اعتراف کرده مادرش را کشته است. مانی پس از بهبود نسبی به تهران منتقل شد و در بازجوییها گفت بدگوییهای پدر معتاد و کارتنخوابش باعث شد او دست به چنین اقدام جنونآمیزی بزند.
او گفت: وقتی ۴ ساله بودم پدر و مادرم از هم جدا شدند و من با مادرم زندگی میکردم. ما در نیشابور بودیم. همیشه دوست داشتم کنار پدرم باشم و محبت او را میخواستم. وقتی ۱۴ ساله شدم به تهران آمدم تا برای مدتی با پدرم زندگی کنم. مادرم که این وضعیت را دید، تصمیم گرفت با پدرم آشتی کند. آنها مدتی با هم زندگی کردند؛ اما پدرم معتاد و کارتنخواب بود. برای همین دوباره از هم جدا شدند و مادرم به نیشابور رفت؛ اما من همچنان با پدرم ماندم. وضعیت پدرم وخیم شده بود. در این مدت با دختری آشنا شدم که به گل اعتیاد داشت و من را هم معتاد کرد. مادرم که این وضعیت را دید به تهران آمد و از من خواست با او زندگی کنم. من هم قبول کردم.
متهم ادامه داد: از ۱۷ سالگی دوباره پیش مادرم برگشتم، اما حرفهای پدرم هنوز در گوشم بود. او مرتب از مادرم بد میگفت و مادرم را متهم به خیانت و کارهای بد میکرد. همیشه مادرم را خیلی دوست داشتم؛ اما حرفهای پدرم باعث شد تصمیم به قتل او بگیرم. آن روز با چکش مادرم را زدم و کشتم. بعد قرص برنج خوردم. قرص تقلبی بود و زنده ماندم. برای همین فرار کردم و به مشهد رفتم در آنجا خودزنی کردم و شدت خودزنی به حدی بود که مدتی در کما بودم و در تمام این مدت هم عذاب قتل مادرم رهایم نمیکرد. به همین خاطر اعتراف کردم و حالا آماده مجازات هستم.
بعد از گفتههای متهم، خواهر و برادر او اعلام کردند شکایت دارند، اما خواهان قصاص نیستند و درخواست دیه کردند. در نهایت پرونده برای رسیدگی به شعبه ۱۱ دادگاه کیفری استان تهران فرستاده شد و متهم بهزودی پای میز محاکمه میرود.