پیری جمعیت؛ راه حل چیست؟
تاریخ انتشار: ۱۹ خرداد ۱۳۹۹ | کد خبر: ۲۸۲۱۵۱۱۵
عباس عبدی، روزنامهنگار، در یادداشتی در روزنامه ایران نوشت: «اگرچه تاکنون چند بار درباره تحولات جمعیتی نوشتهام و همچنان معتقدم که مسأله جمعیت و ساختار آن در ایران بسیار مهم است و طولی نخواهد کشید از مقطع پنجره جمعیتی خارج و با تعداد زیادی افراد سالمند مواجه شویم که کشور قادر به تأمین زندگی آنان نیست، با وجود این به دنبال مواضع اخیر مقام معظم رهبری روزنامه «ایران» خواهان مروری دوباره و جدید درباره این موضوع شد.
بیشتر بخوانید:
اخباری که در وبسایت منتشر نمیشوند!
بر اساس تجربه باید گفت که افزایش درصد سالمندی و سالخورده شدن تعداد بیشتری از افراد جامعه به معنای آن است که امید به زندگی در آن جامعه بالا رفته و این پدیده نشانهای از بهبود وضع اقتصادی و بهداشت و سلامت بیشتر در آن جامعه است.
پس مشکل کجاست؟ مشکل در عدم توازن هرم سنی جمعیت است. در کشورهای توسعهیافته، با گذشت زمان تعداد سالمندان بیشتر میشود و از سوی دیگر از زاد و ولد نیز کاسته میشود. به طوری که در نهایت رشد جمعیت در بهترین حالت نزدیک به صفر خواهد رسید و در برخی از موارد منفی میشود. اگر در طولانیمدت رشد جمعیت صفر شود، ساختار و شکل توزیع سن شهروندان بهصورت استوانه درمیآید، گویی که تعداد جمعیت در همه گروههای سنی صفر تا ۶۵ سال به نسبت مساوی هستند و از ۶۵ سال به بالا بسرعت کاهش پیدا میکند و به صفر میرسد. نمودارش مثل یک مداد تراشیده میشود.
اگر رشد جمعیت منفی شود مقطع و عرض این استوانه در گروههای سنی پایین، لاغرتر و کوچکتر میشود و این نهتنها از حیث تعداد جمعیت خطرناک است، بلکه سهم سالمندان را در جمعیت بالا میبرد و فشار زیادی را بر منابع اقتصادی وارد میکند. عرضه نیروی کار جوان و خلاق را کم میکند و در نهایت برای رشد جامعه خطرناک و زیانبار است. البته رشد جمعیت بالا نیز برای جهان خطرناک و حتی غیر ممکن است. فرض کنیم که فقط با رشد متوسط یک درصد در جمعیت جهان مواجه شویم. ۷۰ سال بعد، جمعیت جهان به ۱۵ میلیارد نفر خواهد رسید، که عملاً مشکلات بزرگی را برای زیستبوم بشر ایجاد میکند. فراموش نکنیم، ۷۰ سال زمان زیادی برای تمدن و تاریخ بشر نیست. از جنگ جهانی دوم تاکنون فقط ۷۵ سال گذشته است! بنابراین کاهش زاد و ولد در جوامع و طبقات توسعهیافته یک اتفاق قطعی است که شواهد انکارناپذیری دارد. این جوامع توسعهیافته چگونه این مشکل را حل میکنند تا جمعیت را در حد جایگزینی حفظ کنند؟
اولین راهکار کاهش هزینههای فرزندآوری و افزایش مطلوبیت داشتن فرزند است. کمک هزینه زندگی به خانواده به ازای هر کودک، ارائه رایگان خدمات درمانی و بهداشتی، خدمات زایمان، خدمات آموزشی و گذران اوقات فراغت و نیز خدمات به مادران باردار اعم از شاغل یا خانهدار و شوهران آنان و ارتقای جایگاه کودک و اصلاح حقوق کودک از جمله تأمین حقوق آنان و نیز سادهسازی پذیرش کودکان به فرزندی و ... همگی کمک میکنند که خانوادهها تشویق به فرزندآوری شوند. راهکار دوم نیز مربوط به پذیرش مهاجرت و ساده کردن مقررات آن است که افراد کشورهای دیگر بویژه جوانان آنان که فرهنگ فرزندآوری را نیز دارند بهعنوان تبعه کشور خود میپذیرند و در جامعه خود جذب و هضم میکنند.
هر دو راهکار محصول یک جامعه توسعهیافته است. راهکار اول نیازمند قدرت اقتصادی و توان تولیدی بالا و وجود نهادهای حمایتی و بیمهای قوی است. بدون چنین امکانی نمیتوان مردم را به فرزندآوری ترغیب و تشویق کرد. اکنون هزینههای فرزندآوری چنان سنگین شده است که کمتر زوجی علاقهمند به تولید مثل هستند. بیشترشان فرزندآوری را میگذارند برای سالهای پایانی باروری خود و یک کودک محض رضای خودشان به دنیا بیاورند. راهکار دوم هم که در ایران منتفی است کافی است نحوه برخورد با به رسمیت شناختن تابعیت برای فرزندان زنان ایرانی که از شوهر غیر ایرانی بچهدار شدهاند مرور کنیم تا متوجه شویم راه زیادی برای استفاده ما از ابزار اعطای تابعیت وجود دارد. وضعیت جمعیتی ایران چگونه است؟ الان بد نیست. در کوتاه مدت خطری ندارد. ولی ماجرای میان و بلندمدت فرق میکند. پیشتر هم نوشتهام، به نظر من جامعه ایران خیلی سریعتر از آن چه برآوردها نشان داده است رشد جمعیت آن صفر خواهد شد و سپس چندان طولی نخواهد کشید که نمودار توزیع سنی جمعیت ایران با یک کلهی بزرگتر از تنه مواجه شود. مثل قارچ. موالید روزافزون دهه ۱۳۶۰ که اکنون در دهه چهارم زندگی هستند بسرعت رو به سالمندی میروند و نسبت جمعیت سالمند را بسیار زیاد خواهند کرد؛ در حالی که پایه این استوانه به دلیل کاهش زاد و ولد و حتی منفی شدن آن، بسیار لاغر و ضعیف خواهد بود. در آن زمان هیچ کاری هم نمیتوانیم انجام دهیم. از این بدتر این که اکنون گرایش به مهاجرت از کشور در نسل جوان رخ داده که این نیز اثرات زیانباری بر ساختار جمعیتی ایران بر جای خواهد گذاشت.
برای آن که تصویری از ماجرا به دست آورید، کافی است که بگوییم در دهه ۱۳۶۹-۱۳۵۹ حدود ۲۳ میلیون نفر به دنیا آمدهاند. در دو دهه بعد از این، حداقل ۱۸میلیون نفر این افراد زنده هستند.
در حالی که تعداد افراد یک تا ۱۰ سال در دو دهه بعد، بعید میدانم از ۶ میلیون نفر تجاوز کند. یعنی تعداد افراد ۶۰ تا ۷۰ ساله در سال ۱۴۲۰، ۳ برابر تعداد افراد یک تا ۱۰ سالهها خواهد بود. بعید است که در کل تاریخ بشر هیچ جامعهای واجد چنین توزیعی از سن جمعیت شده باشد یا حتی در آینده بشود. چرا؟ به این علت که روند تحولات و توسعه در ایران از نوعی ناپایداری مفرط در رنج بوده است. نه رشد ۳.۹ درصدی دهه ۱۳۶۰ منطقی بود و نه کاهش رشد جمعیت کنونی کشور که به گمانم تا ۱۰ سال بعد در بهترین حالت حداکثر تا ۱۵ سال بعد به صفر خواهد رسید. راه حل چیست؟ با اطمینان میگویم، راه حل در نحوه فهم ما از مشکل است. دو اقدام باید صورت گیرد. اول، رشد اقتصادی و ایجاد اشتغال و بهبود وضع معیشت مردم و قدرتمند شدن جامعه و به تبع آن دولت از نظر اقتصادی برای برقراری تسهیلات جهت داشتن فرزندآوری.
اقدام دوم نیز توسعه متوازن سیاسی و اجتماعی است. این دومی در واقع شرط لازم تحقق اقدام اولی نیز هست، زیرا بدون توسعه متوازن، رشد اقتصادی پایدار سرابی بیش نیست. کشوری که طی یک دهه رشد اقتصادی آن صفر شده است، تولید اشتغال به نحو تأسفباری اندک بوده است، حداقل ۵ تا ۷ میلیون شغل بیشتر باید ایجاد میشد. در چنین جامعهای تعداد متولدین از ۱.۵۷ میلیون نفر در سال ۱۳۹۴ به حدود ۱.۱۹ میلیون نفر در سال ۱۳۹۸ رسید، که به منزله ۲۰ درصد کاهش طی ۴ سال است و بهطور قطع امسال نیز شاهد کاهش شدیدتر به همراه افزایش مرگ و میر خواهیم بود.
شاید هیچ چیز بهتر از وضعیت جمعیت، وضعیت متناقض برخی سیاستهای جاری را نشان نمیدهد که همه دنبال افزایش زاد و ولد هستند که در مقابل بهسرعت در حال کاهش است.»
منبع: پارس نیوز
کلیدواژه: ایران مقام معظم رهبری خانواده جامعه سلامت سالمندان رشد نیروی کار جهان مشکلات تمدن جنگ جهانی دوم اوقات فراغت حقوق کودکان مهاجرت زنان نسل جوان تجاوز رشد اقتصادی ایجاد اشتغال دولت سیاسی و اجتماعی اشتغال مرگ ایجاد اشتغال جامعه دولت رشد اقتصادی سیاسی و اجتماعی میلیون نفر رشد جمعیت زاد و ولد
درخواست حذف خبر:
«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را بهطور اتوماتیک از وبسایت www.parsnews.com دریافت کردهاست، لذا منبع این خبر، وبسایت «پارس نیوز» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۲۸۲۱۵۱۱۵ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتیکه در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.
با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.
خبر بعدی:
ارتباط فقر با پیری زودرس مغز
ایتنا - گروهی از دانشمندان در سوئیس دریافتهاند سطح درآمد افراد با پیری زودرس مغز ارتباط مستقیم دارد.
محققان دانشگاههای ژنو و لوزان با بررسی ۷۵۱ فرد در بازه سنی ۵۰ تا ۹۱ سال دریافتهاند که افرادی که در خانوادههای فقیرتر زندگی کردهاند، نشانههای بیشتری از تحلیل رفتن زودهنگام ماده سفید مغز و کاهش عملکرد شناختی را نشان میدهند.
در این مطالعه که نتایج آن در مجله JNeurosci منتشر شده، پس از در نظر گرفتن عوامل مهمی چون سن، جنسیت و شرایط سلامتی، مشخص شد افرادی که از خانوادههای کمدرآمدتر بودند، در اسکنهای امآرآی، علائم پیری زودرس ماده سفید مغز و همچنین نمرات پایینتری در آزمونهای شناختی را از خود نشان میدادند.
ماده سفید مغز که برای انتقال پیامها و سیگنالهای عصبی حیاتی است، طبیعتاً با افزایش سن تحلیل میرود. اما یافتههای این پژوهش حاکی از آن است که زندگی در فقر و مواجهه با محرومیتهای اجتماعی-اقتصادی مزمن، میتواند این روند را سرعت بخشیده و به پیری زودرس مغز دامن بزند.
محققان در بررسیهای دقیقتر متوجه شدند که عواملی چون تراکم شاخههای نورونها و میزان میلیندار بودن این شاخهها، با سرعت تحلیل ماده سفید در ارتباط است. جالب آنکه برخلاف انتظار، افراد ثروتمندتر حتی با وجود میلیندار بودن کمتر شاخههای نورونی، باز هم عملکرد شناختی بهتری از خود نشان میدادند که نشان از نقش محافظتی درآمد بالاتر در برابر زوال عقل دارد.
گرچه برای درک کامل مکانیزمهای زیربنایی این پدیده، به تحقیقات بیشتری نیاز است، اما یافتههای این مطالعه شواهد جدیدی را درباره تاثیرات منفی فقر بر سلامت مغز و شناخت افراد ارائه میدهد.