بحران جورج فلوید و جدال انسان معاصر بر سر «کرامت انسانی»
تاریخ انتشار: ۲۱ خرداد ۱۳۹۹ | کد خبر: ۲۸۲۴۸۸۹۵
آفتابنیوز :
احسان طاهری حاجی وند- طی ماهها و هفتههای گذشته، «انسان معاصر»، برای نخستین بار طی نیم قرنی که در آن زیسته بود، با واکنشی چنین سهمگین از سوی طبیعت روبرو شد. پوشالی از آب درآمدن گفتارها و کردارهای غیرمسئولانهی اولیهی سیاستمداران جهان در قبال ویروس کرونا از یک سو و ناقوس مرگ که بیشتر و رساتر از هر زمان دیگری به گوش انسانها میرسید از سوی دیگر، برای هفتهها و ماهها مردم جوامع مختلف را به سمت و سوی نوعی انفراد حقیقی و اجتماع مجازی کشاند.
بیشتر بخوانید:
اخباری که در وبسایت منتشر نمیشوند!
روش زیست جدیدی که شاید این انسان معاصر باشد که برای همیشهی تاریخ آغازگر آن شده است و کسی از پایان آن باخبر نیست. علیرغم همهی خصایص و امتیازات ممتازی که این بحران سلامتی از نقطه نظرات زیست محیطی برای انسانها داشت، اما جدی بودن بحران بیش از هر زمان دیگری قابل درک بود.
از این رو بسیاری از مشاغل، صنایع، کارخانجات، دانشگاهها و مدارس و حتی عبادتگاهها در سرتاسر دنیا تعطیل شد. بسیاری از شهروندان اروپا و آمریکا حتی برای خریدهای ضروری و اساسی روزانه، با هزاران آشفتگی و نگرانی و رعایت ملاحظات بهداشتی خاص از خانه خارج میشدند. جنبشهای گسترده و نمادین «Wash Your Hands and Stay at Home» در سرتاسر کرهی زمین و ایضا اَبَر دادههای فضای مجازی به طور گستردهای شایع شده بود. حتی بعد از کاهش آمار تلفات در برخی نقاط دنیا، هنوز اطمینان لازم برای کاهش محدودیتها از ترس پسلرزههای این بحران پاندمیک وجود نداشت که در این میان، یکی از رویدادهای معمول روزانه در گوشهای از دنیا، که از سر خوش اقبالی یا بدیمنی، قرعه اش این بار به نام ایالات متحدهی آمریکا و منطقهی مینیاپولیس افتاده بود، به تیتریک اخبار رسانههای جمعی و مجازی تبدیل شد. حادثهای که قرار بود مثل رخدادهای دیروز و پریروز و هفتهی قبل و ماههای قبل انجام شود و بگذرد، اما این بار، بخت با صحنه گردانان آن یار نبود! بررسی منشاء واکنشها و اجتماعات خیابانی مردم در مورد قتل جورج فلوید در دوران قرنطینهی عمومی، دقیقا همان هدفی است که این یادداشت آن را دنبال میکند.
واقعیت این است که به نظر میرسید، در جامعهای که رسانهها تا چند هفتهی پیش از آن، خبر خالی کردن فروشگاهها و مارکتهای آن از مواد غذایی و ضروری بهداشتی توسط مردم را برخی با شرمساری و برخی دیگر با مسرت و شادمانی مخابره میکردند، این «انسانیت» باشد که تا مدت ها، قربانی اصلی بحران کرونا شده باشد، نه آن چند هزار نفر مبتلای فوت شده! اما طوفان انسانی و اجتماعی به وجود آمده در پی بحران فلوید که شاید آغازگر عصر و مکتبی به نام فلویدیسم و پایان تفردگرایی پست مدرن باشد، نشان داد، که انسان معاصر، به خوبی دریافته است که زندگی و حیات بشریاش بدون «کرامت انسانی» بی معناست!
با وجود هراس اجتماعی و معقول شهروندان آمریکایی از ابتلا به ویروس و پرهیز آنان از حضور در اجتماعات، این قدم به دلِ حادثه گذاشتن و ابراهیم وار به دل آتش زدن انسان معاصر، مسئلهای نیست که در حوزهی علوم اجتماعی و انسانی به سادگی بتوان از آن گذشت. حضور دهها هزار نفر، نه فقط آمریکایی، بلکه بسیاری از شهروندان اروپایی، آسیایی و حتی ایرانی در واکنش به قتل فلوید، نشان دهندهی غلبهی ارزشهای انسانی بر ماده و حیات مادی است!
با این همه، این «غرب وحشی» که طی هفتههای اخیر، مکرر با همین عنوان توسط برخی منتقدین غرب در زیر پستها و پیامها تگ میشد، امروز به مدال آور انسانیت و کنش جمعی در مقابل ظلم تبدیل شده است! پدیدهای که به تنهایی، دستگاه رسانهای کشور ما را نیز شاید دچار برهم ریختگی معادلات مدیریتی کرد! به فاصلهی چند روز از انعکاس اخبار غارت فروشگاه ها، حالا باید با تعابیری، چون خروش مردم آمریکایی علیه ظلم از واشنگتن، نیویورک، مینیاپولیس، پنسیلوانیا و گوشه و کنار غربی که حالا نمیشود مطمئن بود کاملا وحشی است، خبرهایی مخابره شود!
به نظر میرسد، جدال اصلی نه بر سر رنگ پوست، تبعیض نژاد و یا حتی کارکرد نهاد پلیس در ایالات متحده است، بلکه جدال انسان معاصر بر سر «کرامت انسانی» اوست. در این میان، نزدیکی بیش از حد بشر به خطر و تهدید مرگ در دوران کرونا، بار دیگر به او یادآوری کرد که چیزی برای از دست دادن ندارد جز «کرامت انسانی».
آیا فلوید، به عنوان یک کاتالیزور اجتماعی، نامش، شغلش یا سابقه اش در این بحران، کوچکترین تاثیری داشت؟ آیا پلیس برای نخستین بار بود که یکی از میان هزاران خشونت خود را در کف کوچه و خیابانها به نمایش میگذاشت؟ آیا ایالات متحدهی آمریکا نمیدانست که نسبت به عملکرد قاهرانهی نیروهای پلیس خود خواستار اصلاحات زیادی دارد؟ همه را میدانستند و ما نیز! آن چه که نمیدانستیم این است که ما چیزی به گرانبهایی «کرامت انسانی» مان برای از دست دادن نداریم و این را از همزیستی مسالمت آمیز با مرگ در دوران کرونا دریافتیم!
*دانشجوی دکتری روابط بین الملل
منبع: آفتاب
کلیدواژه: جورج فلوید انسان معاصر ویروس کرونا کرامت انسانی انسان معاصر
درخواست حذف خبر:
«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را بهطور اتوماتیک از وبسایت aftabnews.ir دریافت کردهاست، لذا منبع این خبر، وبسایت «آفتاب» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۲۸۲۴۸۸۹۵ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتیکه در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.
با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.
خبر بعدی:
مطالعات جامعهشناسی فاجعه
به گزارش گروه پژوهش خبرگزاری علم و فناوری آنا، فاجعه، خطر یا رخدادی است طبیعی یا توسط فنآوری ساخته انسان که در پی آن آسیب فیزیکی، تخریب، از دست دادن جان یا تغییر شدیدی به محیط زیست وارد میشود.
معصومه کمالالدینی (عضو گروه جامعهشناسی مصائب و بلایای طبیعی انجمن جامعهشناسی ایران) درپژوهشی با عنوان «تأملی بر مطالعات جامعهشناسی فاجعه» به واکاوی این موضوع پرداخته است که فاجعه در همە جوامع قابلیت اتفاق افتادن دارد، و زندگی انسان همیشه در طول تاریخ با بحران مواجه بوده است. فجایع و بحرانهایی مثل جنگ، فقر، آتش سوزیهای شهری و...با ورود به زندگی انسانها وضعیت زندگیشان را دچار آشفتگی میکند.
* پیامدهای فاجعه در جوامع انسانی
یکی از مهمترین پیامدهای فجایع، مسائل و مشکلات اجتماعی استبه زعم این پژوهشگر امروزه مخاطرات طبیعی مثل، سیل، زلزله، خشکسالی و طوفان بر حسب عمق و شدت و وسعت و سطح مقاومت، آمادگی عینی و ذهنی جوامع و انسانها و اقدامات پیشگیرانه با پیامدهایی فاجعهآمیز و بسیار متفاوت در جوامع انسانی همراه است.
او در ادامه مینویسد: تحقیقات جامعهشناسی نشان داده که یکی از مهمترین پیامدهای فجایع، مسائل و مشکلات اجتماعی است. متخصصان علوم اجتماعی از منظری متفاوت با اندیشهمندان مهندسی و فنی به موضوع فجایع طبیعی مینگرند و فاجعه در این علم پدیدهای اجتماعی تعریف میشود که از ساختارهای اجتماعی و اقتصادی تأثیرپذیر است و با خود اختلالات اجتماعی نیز به دنبال دارد.
* جامعهشناسی فاجعه
کمالالدینی در این مقاله با اشاره به مطالعات انجام شده در عرصه جامعه شناسی فاجعه مینویسد: پژوهشهایی که از سال ۱۹۲۰ میلادی در جهان با تحقیقات پرینس و سوروکین و سپس کوارنتلی مطرح شد، امروزه اندیشهمندان اجتماعی را به مطرح شدن گرایشی جدید از جامعهشناسی با نام جامعهشناسی فاجعه سوق داده که به مطالعه عوامل اجتماعی، فرهنگی و پیامدهای آن بر رفتارهای انسانهای آسیبپذیر و آسیبدیده و فعالیتهای سازمانهای امدادرسانی میپردازد.
جامعهشناسی فاجعه به مطالعه عوامل اجتماعی، فرهنگی و پیامدهای آن بر رفتارهای انسانهای آسیبپذیر و آسیب دیده و فعالیتهای سازمانهای امدادرسانی میپردازداو مینویسد گروه جامعهشناسی فاجعه یا مصائب اجتماعی در ایران عمری کوتاه دارد و از سال ۱۳۶۹ پس از فاجعه زلزله منجیل آغاز و در سال ۱۳۸۲ با وقوع زلزله بم به اوج فعالیت خود رسید.
به زعم کمالالدینی نشر مقالههای تحقیقی علمی و بررسی آثار جامعهشناسان، هر چند اندک، در گسترش و کارآمد شدن این گرایش در نظام دانشگاهی ایران و سازمان مدیریت بحران تأثیر مهمی دارد، و در زمینههای مختلفی به توصیف مختصات گوناگون اجتماع حادثه دیده میپردازد.
این پژوهشگر در نهایت با اشاره به این موضوع که تحلیل رابطە بین متغیرهای گوناگون، محدودیتها، ظرفیتها و اسطورهزدایی از رفتار مردم مصیبتدیده و خنثی کردن پندارهای ناروا، ایجاد مدیریت مردمی و خردمندانه در زمان فاجعه میپردازد و به مدیریت بحران کمک میکند.
در انتها لازم به ذکر است که در کنار سایر حوزههای مطالعاتی، پژوهشهای متعددی توسط محققان علوم اجتماعی و به صورتی محدودتر توسط جامعهشناسان در چند دهە گذشته انجام گرفته است.
انتهای پیام/