دوست دارم مردم شخصیت «دار علی» را همچون بهلول بشناسند
تاریخ انتشار: ۲۴ خرداد ۱۳۹۹ | کد خبر: ۲۸۲۷۱۷۸۹
یک نویسنده با بیان اینکه «سنگر علاف ها» طنزی دفاع مقدسی شامل ۵۵ داستان کوتاه است، گفت: دوست دارم «دارعلی» مانند شخصیت های معروف همچون بهلول عینی شود تا بتوان این قهرمان را بهتر معرفی کرد.
خبرگزاری شبستان، سرویس فرهنگی، مریم داوری: «اکبر صحرایی» متولد 1339 در شیراز است که نویسندگی را از سال 1365 آغاز کرده است.
بیشتر بخوانید:
اخباری که در وبسایت منتشر نمیشوند!
موضوع کتاب« سنگر علاف ها» چیست؟
موضوع کتاب، دفاع مقدسی است که در قالب داستان طنز نوشتم.
این کتاب از سوی کدام انتشارات و چه زمانی چاپ شده است؟
«سنگر علاف ها» اردیبهشت سال 98 در 84 صفحه در قطع رقعی از سوی انتشارات به نشر چاپ شده است.
مخاطب «سنگر علاف ها» چه کسانی هستند؟
این کتاب را برای گروه سنی نوجوانان نوشتم و برای جوانان هم قابل استفاده است.
توضیحی در مورد کتاب «سنگر علاف ها» بدهید؟
این کتاب در راستای مجموعه طنزهایی که داشتم و با نام «دار و دسته دارعلی» چاپ شده بود، است. «دار و دسته دارعلی» در مورد شخصیتی به نام دارعلی بود که از سوی انتشارات سوره مهر به چاپ رسید. این کتاب با توجه به استقبالی از آن شد به چاپ پنجم رسید. در نظر داشتم موضوع طنز و شخصیت دارعلی ادامه داشته باشد. با توجه به استقبال مخاطبان و همچنین ضرورت انتقال مفاهیم دفاع مقدس برای نوجوانان و جوانان مجموعه «سنگر علاف ها» را نوشتم.
قالب «سنگر علاف ها» چیست؟
این کتاب شامل 55 داستان کوتاه کوتاه است. هر کدام از داستان ها یکی دو صفحه هستند و به ندرت برخی از آنها سه صفحه هستند. داستان ها به هم پیوسته هستند و مخاطب با شخصیت ها و نگاه های جدیدی آشنا می شود.
میزان استقبال از کتاب «سنگر علاف ها» چقدر است؟
خوشبختانه با استقبالی که از این کتاب شد، خیلی زود به چاپ دوم رسید. این مجموعه تقریبا در تکمیل و ادامه مجموعه «دار و دسته دارعلی» است. از مجموعه « دار و دسته دار علی » نیز استقبال خوبی شد.
پس می توان گفت که «سنگر علاف ها» ادامه مجموعه «دار و دسته دارعلی» است؟
بله. شخصیت کتاب «سنگر علاف ها» هم دارعلی است با تیم خود که شخصیت ها و تیپ ها همان هستند و در داستان ها بسط و گسترش می یابند. دوست داشتم شخصیت دارعلی مانند شخصیت های داستانی معروف همچون بهلول عینی شود تا بتوان بهتر این قهرمان را معرفی کرد.
در یکی از داستان های کتاب «سنگر علاف ها» با عنوان «سیبل» می خوانیم: دم ظهر داخل میدان تیر، کل ایاز،پیرمرد زهوار در رفته تحمیلی دسته یکم، هرچه با اسلحه کلاشینکف تیر قلق گیری می اندازد به سمت سیبل؛ تیرها به همه جای عالم می خورد غیر از سیبل مشکی و بزرگ تیرا اندازی! نوبت شلیک تیرهای اصلی می رسد. می روم زیر سیبل کل ایاز ، چهار زانو می نشینم.فرمانده گردان، مرتضی، مبهوت خودش را به من می رساند و تشر می زند:
-از جونت سیر شدی دار علی؟! واسی چی رفتی زیر سیل کل ایاز نشستی؟! لبخند کش داری تحویل فرمانده می دهم و می گویم:«با تیر اندازی و نشانه گیری کل ایاز، هیچ جا امن تر از سیبل نیست قربون!»
گفتنی است، کتاب «سنگر علاف ها» نوشته «اکبر صحرایی» مشتمل بر 55 داستان کوتاه کوتاه با 84 صفحه و قیمت 13000 تومان از سوی انتشارات آستان قدس رضوی (به نشر) برای دومین بار چاپ و روانه بازار کتاب شده است.
پایان پیام/31
منبع: شبستان
کلیدواژه: مریم داوری طنز دفاع مقدس اکبر صحرایی انتشارات به نشر دار و دسته دار سنگر علاف ها داستان ها شخصیت ها
درخواست حذف خبر:
«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را بهطور اتوماتیک از وبسایت shabestan.ir دریافت کردهاست، لذا منبع این خبر، وبسایت «شبستان» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۲۸۲۷۱۷۸۹ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتیکه در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.
با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.
خبر بعدی:
بیش از هر زمان دیگر به تقویت هویت جامعه نیاز داریم
مریم رمضانی گفت: ما امروز بیش از هر زمان دیگری به تقویت هویت در جامعه چه از لحاظ هویت دینی و چه هویت ملی و هم هویت تاریخی نیاز داریم. - اخبار فرهنگی -
به گزارش خبرنگار فرهنگی خبرگزاری تسنیم، کتاب میلیشیا نوشته مریم رمضانی یکی از رمانهای جذاب نشر ستارهها است که نویسنده در قالب داستانی جذاب و تو در تو به بیان داستانی درباره عضویت شخصی در گروهک منافقین و ماجرای شهادت شهید هاشمی نژاد میپردازد. درباره این کتاب و موضوعات مربوط به آن گپ و گفتی با مریم رمضانی داشتیم که در ادامه میخوانید:
اجازه دهید مصاحبه را با معنی کتابتان شروع کنم، اسم کتاب؛ «میلیشیا» یعنی چه؟
میلیشیا یا سمپات اصطلاحاً به کسی گفته میشود که ایدئولوژی دسته، گروه، سازمان، حزب را قبول دارد، ولی به دلایلی هنوز نمیتواند در مناسبات سازمانی و در درون تشکیلات قرار گیرد و انضباط سازمانی را بپذیرد و مانند یک عضو از مرکزیت آن تبعیت کند و به ماجرای قهرمان کتاب و موضوع داستان یعنی گروهک منافقین مربوط میشود.
کدام یک از تعلیقات کتاب را بیشتر دوست داشتید یا بیشتر به خاطر دارید؟
تقریباً همهی قسمتهای کتاب را به خاطر دارم یا اگر هرقسمتی را بخوانم سریع به یاد میآورم.
داستان برگرفته از واقعیت است یا کاملاً زاییده تخیلات است؟
بیشتر داستان تخیل است به جز قسمتی که مربوط به شهادت شهید هاشمی نژاد میشود؛ نحوه شهادت و مکان شهادت این شهید.
معیارتان برای انتخاب سوژه کتابهایتان چیست؟ ایده این داستان از کجا شکل گرفت؟
این طور نیست که معیار به خصوصی داشته باشم، سوژهی این کتاب را من در کارگاهی که با استاد تشکری داشتیم، انتخاب کردم. از سوژههای سخت بود و تا تکمیل شدن کتاب سختی زیادی کشیدم.
به نام «زن، زندگی آزادی» به کام سران گروهکهای تروریستی / روایتهایی تکاندهنده از تعفن درونی کومله و دموکراتبرای نوشتن این اثر چه سختیهایی را تجربه کردید؟
این کتاب را یک بار زیر نظر استاد تشکری حدود یک سال نوشتم وقتی تمام شد و با ایشان خواندیم، پسندیده نشد و از نوشته فقط یک چهارچوب را نگه داشتم و از ابتدا شروع کردم و یکسال ونیم بعد طول کشید تا کتاب فعلی نوشته شد.
به نظر شما نویسندگی در حوزه انقلاب اسلامی و منافقین با چه چالشهایی مواجه است؟
یکی اینکه آن زمان را تجربه نکردهایم و همین نوشتن را سخت میکند و نکته دیگر اینکه مستند بودن ماجرا و پرداختن به یک بخش از تاریخ است و وقتی این تاریخ درباره منافقین است یا به انقلاب اسلامی مربوط میشود این نکته دقیقتر و سختیاش هم بیشتر میشود.
حاضر بودند از بچههایشان بگذرند ولی از سازمان نه!
یعنی چه؟
یعنی یک مقدار محدودیت به وجود میآید یعنی اگر بخواهید یک رمان آزاد بنویسید دستتان برای تخیل بازاست. هر طوری، هر حادثهای، هر شخصیتی... ولی وقتی روی رمانی زمان میگذارید که آن داستان یک خطش برمیگردد به یک مستند تاریخی، که حالا آن مستند به یک ملت مربوط میشود نمیتوانید آنقدر آزاد و رها بنویسید و قطعاً باید به یک سری وقایع تاریخی و دقتش تقید داشته باشید.
شما این مستندات را از کجا میآوردید؟ چه کتاب هایی را میخواندید در مورد منافقین که بخواهید به این مستندات برسید؟
کتاب که زیاد بود و من خواندم. یک کتاب سه جلدی دربارهی منافقین بود که از مرکز هابیلیان تهیه کرده بودم. جستجوهای اینترنتی هم انجام دادم، یکی دو تا مصاحبهی خیلی خوب هم پیدا کردم. علاوه بر این خود آقای تشکری، خدا رحمتشان کند، تاریخ شفاهی خوبی داشتند، چون نویسنده هم بودند با جزئیات همه چیز را یادشان بود. ایشان در جلسات کارگاه ما، صحبت میکردند که تعاملات منافقان به چه شکل بوده است. سمپاتها به چه شکل بودند و...
مشاور کمیته رهبری کومله فاش کرد؛ از ملاقاتهای پنهانی سران کومله با مأموران موساد تا سرنوشت دردناک زنان پیشمرگاز افکار خاص منافقین و جنایتهایشان چیزی در آن مستندات خواندید که الان در ذهنتان مانده باشد و در کتاب هم نیاورده باشید؟
بله خیلی چیزها هست، که در ذهنم مانده و توی کتاب نیاوردم. یعنی به نظرم نمیشد یا من نمیتوانستم چنین چیزهایی را در کتاب بیاورم. ولی یک چیزی که یک بخشی از آن درکتاب آمده، واضح است که نیروهایشان آنقدر به سازمان تعهد داشتند که به خاطرش آدم میکشتند. آدمهایی که شستوشوی مغزی شده بودند و هر چیزی هم از اعتقادات قبلاً داشتند کنار میگذاشتند. حاضر بودند از بچههایشان بگذرند ولی از سازمان و پیشرفتش نگذرند.
با خانواده شهید هاشمی نژاد هم گفتگو کردید؟
یکی دوجلسه بله، اما اطلاعاتم برای نوشتن داستان کافی بود.
فضای داستان یک فضای بومی است و در مشهد و اطراف آن روی میدهد؟
بله. میلیشیا بر پایهٔ اقلیم مشهد نوشته شده. کوچه و خیابانها همان لوکیشنهای سال وقوع رمان است و من زمان نوشتن رمان، بهعنوان یک تجربه و دید میدانی، همه را بازدید کردم.در واقع سعی کردهام اقلیم مشهد در رمان میلیشیا پررنگ باشد. ما امروز بیش از هر زمان دیگری نیاز داریم هویت را در جامعه تقویت کنیم، هم هویت دینی، هم هویت ملی و هم هویت تاریخی.
ضرورت پرداختن به حوادث مناطق مختلف کشور و تأثیر شخصیتهای مختلف در این مناطق در پیروزی انقلاب و پس از آن در قالب رمان و داستان چیست؟
ببینید ساختار ادبیات و رمان، ساختار جاذبی است. مخاطب را جذب میکند و اگر درام درست شکل بگیرد و ادبیات درست خلق شود، بهراحتی میتوان در قالب داستان، حوادث تاریخی و اتفاقات انقلابی و همینطور شخصیتهای برجسته را ماندگار کرد.
تاریخ و شخصیتها جزو هویت ما هستند. و اگر نباشند، چیزی کم است. منتها بازهم تکرار میکنم باید ادبیات خلق شود و درام شکل بگیرد. نوشتن یک متن با قصهٔ مستقیم و بدون درام، مخاطب را جذب که نمیکند هیچ، دور میکند.
چه توصیهای به علاقه مندان به نویسندگی دارید؟
من خودم را آنقدر صاحب تجربه نمیدانم که بخواهم به دوستانم پیشنهادی بدهم ولی اگر بخواهم راه خودم را بگویم، از زمانی که دبستان یا دبیرستان بودم همیشه تعریف اینکه قشنگ مینویسی را میشنیدم، کمی حرفهای ترهم که شده بود بازهم به داستان و نویسندگی و نزدیک نشدم. تا جایی که من تصمیم گرفتم یک کلاس خوب پیدا کنم و شرکت کنم. آن زمان حسینیه هنر را پیدا کردم و کلاسی که آقای تشکری تشکیل داده بودند. داستان کوتاه را آنجا آموزش دیدم.
توصیهای که آقای تشکری به ما داشتند نوشتن بود، اینکه زیاد بخواهیم کتاب خاصی یا تکنیکی را بخوانیم و یاد بگیریم نبود. یعنی من هر بار از ایشان میپرسیدم یک کتاب یا تکنیک معرفی کنید، خصوصاً اوایل معرفی نمیکردند و میگفتند بروید کتابهایی که هست و رمانهایی که هست را بخوانید و بنویسید. هر چقدر میتوانید. این چیزی بود که ایشان به ما یاد دادن و به نظرم همین کارامدترین مسیر بود. حتی خاطرات روزانه یک نفرکه استعداد داشته باشد شاید روزی کتاب شود.
در همین روزانه نویسی خیلی از دوستانمان که نویسنده هم هستند به خاطر اینکه این نظم روزانه نویسی را ندارند ممکن است به مشکل بربخورند. حتی در زمینه ویرایش هم به کسانی که تازه میآیند دوره بگذراند میگوییم که تمرین کنید و ویرایش را حتی در پیامکهایی که میزنید، رعایت کنید.
به استاد تشکری اشاره کردید، از دغدغههای ایشان در حوزه ادبیات انقلاب اسلامی برای ما میگویید؟
دغدغهٔ استاد تشکری به انقلاب اسلامی محدود نمیشد، بلکه ایشان ادبیات و هنر را بستری میدانستند برای گسترش و انتقال معنا به مخاطب. ایشان آثار رضوی بسیار زیادی دارند و این خودش مهر تأییدی هست بر تفکرشان و اینکه از ادبیات مهملی ساختند برای پیوند جانها با امام معصوم.
انتهای پیام/