سرقت مسلحانه از خانه همسایه به قصد ادب کردن او
تاریخ انتشار: ۳۱ خرداد ۱۳۹۹ | کد خبر: ۲۸۳۴۳۹۵۲
به گزارش همشهری آنلاین به نقل از روزنامه ایران، رسیدگی به این پرونده از اواسط خرداد و با تماس تلفنی مرد جوانی مبنی بر سرقت مسلحانه خانهاش در شمال تهران آغاز شد.
مأموران با ورود به خانه مرد جوان، با خانهای به هم ریخته مواجه شدند. زن صاحبخانه در تحقیقات گفت: صبح همسرم برای خرید از خانه بیرون رفت. لحظاتی از رفتن او نگذشته بود که صدای چرخیدن کلید را در قفل در شنیدم.
بیشتر بخوانید:
اخباری که در وبسایت منتشر نمیشوند!
زن جوان با اینکه ترسیده بود و هنوز در شوک سارقان نقاب دار بود، سرنخی را در اختیار کارآگاهان اداره یکم پلیس آگاهی پایتخت قرار داد و گفت: صدای یکی از سارقان آشنا بود. فکر میکنم صدای پسر همسایهمان بود. ما با او اختلاف شدید داریم. از زمانی که به این ساختمان آمده ایم، با این همسایهمان مشکل داریم. کولر خانهشان آب میداد ولی توجه نمیکرد. سر و صداهایشان ما را اذیت میکرد و حتی از آنها شکایت هم کرده بودیم.
با شکایت زن جوان و اطلاعاتی که او در اختیار کارآگاهان اداره یکم پلیس آگاهی پایتخت قرار داده بود، به دستور بازپرس شعبه دوم دادسرای ویژه سرقت، کارآگاهان راهی خانه پسر همسایه شدند. اما بررسیها نشان میداد سامان از زمان سرقت مسلحانه متواری شده است. فرار پسر جوان، مهر تأییدی بر دست داشتن او در این سرقت مسلحانه بود و به این ترتیب بررسیها برای دستگیری او ادامه داشت تا اینکه متهم جوان در خانه یکی از دوستانش بازداشت شد.
سامان ابتدا منکر سرقت بود اما مدارک پلیس باعث شد تا راز سرقت مسلحانه را برملا کند. با اعتراف او به سرقت، بازپرس بهشتی دستور بازداشت ۴ همدست او را نیز صادر کرد.
گفتوگو با متهمچه شد که به فکر سرقت از خانه همسایه افتادی؟
آنها خیلی ما را اذیت میکردند. هر روز به بهانهای مزاحم من و خانوادهام بودند و حتی از ما شکایت کرده بودند. تا اینکه یکی از دوستانم پیشنهاد سرقت مسلحانه را مطرح کرد.
کلید را از کجا آوردی؟
کاملاً اتفاقی. یک روز مرد همسایه از خانه خارج شد یک دستش کیفش بود و با دست دیگرش تلفن همراهش را گرفته بود، نزدیک خودرواش که شد، میخواست سوئیچ خودرواش را از جیب بیرون بیاورد که کلید خانهاش افتاد و متوجه نشد و رفت. من هم آن را برداشتم.
همدستانت چه کسانی بودند؟
یکی از آنها از اقوام بود و سه نفر دیگر را هم برای این کار اجیر کردیم.
با طلاها چه کردی؟
من نیاز مالی نداشتم و طلاها دست همدستانم است. فقط میخواستم همسایهمان را بترسانم تا دست از کارهایش بردارد.
منبع: همشهری آنلاین
کلیدواژه: حوادث ایران سرقت مسلحانه
درخواست حذف خبر:
«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را بهطور اتوماتیک از وبسایت www.hamshahrionline.ir دریافت کردهاست، لذا منبع این خبر، وبسایت «همشهری آنلاین» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۲۸۳۴۳۹۵۲ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتیکه در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.
با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.
خبر بعدی:
۴ هزار جوان ۱۸ ساله در آرزوی مستقل شدن هستند
همشهری آنلاین- سحر جعفریان: امیر کمی بعد از آن تاریخ به یکی از مراکز نگهداری نوزادان و کودکان بیسرپرست سازمان بهزیستی سپرده شد تا به امروز. امروز که قرار است بهزودی در قالب اجرای طرح استقلال فرزندان بهزیستی، برود پی بخت و اقبال خود. امیر همه این سالها، سرش در دفتر و کتاب بوده و درس خوانده. مکانیکی را هم بهصورت تخصصی یاد گرفته تا راحتتر زندگی مستقل خود را خارج از مرکز نگهداری آغاز کند. حالا ۱۸سال او تمامشده و صبرش هم. صبر و انتظار برای رسیدن به آرزوی مستقلشدن و تجربه جدید و متفاوت زندگی بیرون از مراکز نگهداری و تربیتی بهزیستی با کمک هزینههای ترخیص بهزیستی که ازجمله مقدمات و الزامات آن برای امیر و بسیاری امثال او نه از پرداخت وام ودیعه مسکن ویژه نوجوانان مستقل بهزیستی خبری هست و نه از خیر و نیکوکاری که بیاید و دستشان را برای تامین کمک اجاره واحدی مسکونی بگیرد. به علاوه اینکه با افزایش آمار ۱۸سالههای مراکز نگهداری از کودکان بیسرپرست بهزیستی، ظرفیت خانههای مستقل یا شبانهروزی این سازمان هم محدود است.
تعامل جدی بهزیستی و بلاتکلیفی ۱۸سالههااین قصه بیش از ۴هزار نوجوان در مراکز مختلف بهزیستی کشور است که به دلایلی طرح فرزندخواندگی شامل حالشان نشده و حالا چشم امید به بهرهمندی از طرح فرزندان مستقل سازمان دارند. امیر در اینباره میگوید: «چند سال است که شب و روز ندارم. دلم میخواهد زودتر درهای این مرکز باز شود و برای همیشه بروم پی آن زندگی که خودم دلم میخواهد.» پشت سرش را میخاراند و ادامه میدهد: «میدانی آبجی، نه اینکه اینجا بد باشد؛ نه، اما راستش از یک سنی به بعد آدم دلش میخواهد خودش صفر تا صد زندگیاش را دستش بگیرد. الان من و رامین (دوستش در مرکز نگهداری) به چنین سنی رسیدیم که دلمان استقلال میخواهد.» رامین کنارش ایستاده و صحبتهای دوستش را اینطور تکمیل میکند: «درس خواندیم و از مکانیکی تا خیاطی یاد گرفتیم تا اگر مستقل شدیم مهارتی برای ناندرآوردن بلد باشیم. پرونده درخواست خود برای دریافت وام ویژه فرزندان مستقل بهزیستی را به چند بانک تحویل دادیم تا کمی پول ودیعه خانه را جور کنیم اما بانکها هم انگار سر ناسازگاری با ما که پشتی مثل پدر و مادر نداریم، دارند.»
استقلال به سبک دخترانهماجراهای استقلال فرزندان بهزیستی در بخش دختران نیز روایت های گوناگون دارد. سمیرا برخلاف نگار (یکی دیگر از دختران مرکز نگهداری) علاقهای به زندگی در خانههای مستقل یا شبانهروزی بهزیستی که معمولا ۱۸سالههای بسیاری از مراکز نگهداری مربوط به سنین پایین به اتاقهایش راه مییابند، ندارد: «در این خانههای شلوغ، بیشتر از یک سال نمیتوان سکونت کرد، پس، از اول به فکر اجارهکردن خانه باشم بهتر است.» مهرآفرین اما شرایط متفاوتی دارد که درباره آن توضیح میدهد: «نزدیک به ۵سال است مورد حمایت مالی خانوادهای مهربان هستم.»
کد خبر 845921 منبع: همشهری آنلاین برچسبها سازمان بهزیستی فرزندآوری تهران