Web Analytics Made Easy - Statcounter

عباس عبدی می‌گوید نادیده گرفتن عدالت اجتماعی فقط به زیان طبقات فرودست نیست بلکه موجودیت و بقای ثروتمندان را هم تهدید می‌کند. ۰۳ تير ۱۳۹۹ - ۱۴:۳۰ سیاسی گزارش و تحلیل سیاسی نظرات - اخبار سیاسی -

گروه سیاسی خبرگزاری تسنیم- عدالت اجتماعی امروز در ایران وضعیت مناسبی، دست‌کم نسبت به آنچه جمهوری اسلامی می‌خواست،‌ ندارد.

بیشتر بخوانید: اخباری که در وبسایت منتشر نمی‌شوند!

نشانه‌های مختلفی چه با اعداد و ارقام و چه از طریق تفهّم از وضعیت اطرافمان می‌توانیم پیدا کنیم که این گزاره را تصدیق و تایید کند. مثلاً ضریب جینی به عنوان شاخصی برای نابرابری، اگرچه پس از انقلاب نسبت به پیش از انقلاب به طور ملموس و محسوسی بهتر است، اما امروز در حال رسیدن به 43 صدم است که می‌توان گفت بدترین وضعیت پس از انقلاب است. همچنین شبکه‌های اجتماعی موجب شده است که دلالت‌های روشنی، بیش از پیش، دراین زمینه به دست برسد. مثلاً مورد آب غیزانیه، یکی از آنهاست. ضمن اینکه دو اعتراض مهم سالهای اخیر، یعنی 96 و 98 نیز بنا به گفته کارشناسان، شورش حاشیه بر متن و مهمتر از آن از موضع عدالت‌خواهانه بود تا مواضع دیگر مثل آزادی و ...


ضریب جینی قبل از انقلاب تا سال 1394(نابرابری در مجموع کمتر و به عدالت نزدیک‌تر شده است)


ضریب جینی طی سالهای اخیر رشد داشته و این به معنای تشدید نابرابری و حرکت در جهت عکس عدالت اجتماعی است

از سوی دیگر در ایّام سالگرد وفات آقای دکتر شریعتی هستیم. بر مبنای تقارن آن موضوع(عدالت) و این واقعه تاریخی(سالگرد وفات دکتر شریعتی)، در گفت‌وگو با برخی از کارشناسان به بررسی مسئله عدالت در برهه امروز پرداخته‌ایم که از امروز در خبرگزاری تسنیم منتشر می‌شود.

یادداشت| عدالت در اضطرارگزارش تسنیم درباره ریشه بی‌پناهی آسیه‌ها/ نولیبرالیسم پشت لودر!
 

تسنیم: یکی از مسائل مهم و بنیادی که درباره عدالت اجتماعی به آن اشاره می‌شود آن است که در ایران هنوز کار تئوریک و نظری قوی و جدی درباره عدالت اجتماعی انجام نشده است. و برداشت افراد و بخصوص برخی مسئولان از آن یک فهم ارتکاذی و بدون درک جزئیات و پیچیدگی‌های آن است. آیا شما چنین گزاره‌ای را قبول دارید؟ اگر اینچنین است، به عقیده شما چرا هنوزدر کشورمان تئوری‌های مهم درباره عدالت تولید نشده است؟

عباس عبدی: سعی می‌کنم ابتدا به تاریخ و سیر تحول مساله بپردازم. اگر اجمالاً نیروهای سیاسی پیش از انقلاب را به سه گروه مذهبی، چپ و راست تقسیم‌بندی کنیم در این صورت، تئوری عدالت نزد چپ‌ها به نسبت روشن بود زیرا تحت تأثیر مارکسیسم قرار داشت. آن زمان سوسیالیست‌های غیر مارکسیست وزن زیادی نداشتند. نظریه عدالت نزد مارکسیست‌ها به نسبت روشن بود. لغو مالکیت ابزار تولید و اجتماعی کردن آن. مراحل آن نیز حداقل در روی کتاب مشخص بود. به هر کس به اندازه کارش. به این معنا که ارزش افزوده هر کار بجز هزینه سرمایه و ماشین‌آلات و... فقط اختصاص به نیروی کار دارد. سود سرمایه، استثمار کارگر محسوب شده و موجب نابرابری و بی‌عدالتی خواهد شد. در مرحله پیشرفته‌تر از عدالت اجتماعی هم به هر کس به اندازه نیازش تعلق خواهد گرفت. مارکسیست‌ها ریشه بی‌عدالتی‌های دیگر را نی در استثمار نیروی کار می‌دانستند که با حل آن سایر نابرابری‌ها نیز از میان می‌رفت. از جمله نابرابری‌های جنسیتی، قومی، زبانی، نژادی. فارغ از اینکه این نگاه درست بود یا نادرست، از یک الگوی نظری روشن تبعیت می‌کرد.

جناح راست و طرفدار سرمایه‌داری فاقد نظریه روشنی برای عدالت بودند، و شاید به نوعی در مخالفت با کمونیست‌ها عدالت را شعاری توخالی نیز می‌دانستند. البته رژیم شاه در چارچوب انقلاب سفید کوشید که تعریفی از روابط کار و مالکیت ارایه کند که با حدی از عدالت همسو باشد. مثل اصلاحات ارضی یا سهیم کردن کارگران در سهام کارخانجات، یا سپاه دانش و بهداشت و... ولی می‌دانیم که در اوج این سیاست‌ها، ضریب جینی در ایران بالاتر از 50 درصد بود و علت آن نه فقط نگاه غیر همدلانه آنان با عدالت بود، بلکه مسأله اصلی ماهیت درآمدهای نفتی در کشوری چون ایران به گونه‌ای است که بی‌عدالتی را تشدید می‌کند که کرد.

نیروهای مذهبی نیز دو دسته بودند، گرایش بخشی از آنان به اندیشه‌های چپ نزدیک بود. آنان یک طیف بودند، برخی نزدیک‌تر به نظریه مارکسیستی و برخی با فاصله و خواهان نوعی سوسیالیسم اسلامی بودند. بخش دیگر نیز نیروهای مذهبی سنتی بودند که به طور اصولی شبیه راستی‌ها فکر می‌کردند، با این تفاوت که نابرابری را در ابعاد اقتصادی از طریق کمک‌های فردی و صدقه‌ای قابل تعدیل می‌دانستند. این گروه به سایر نابرابری‌ها نیز نگاه سنتی داشتند، مثل نابرابری جنسیتی، نابرابری‌های دینی و نابرابری سیاسی برای آنان امری پذیرفته شده محسوب می‌شد. دست بالا را در انقلاب گروه اول مذهبیون داشتند. به همین علت پس از انقلاب سیاست‌های آنان عملی می‌شد.

ملی شدن‌های بانک‌ها و صنایع بزرگ، تصویب اصل 44، مصادره‌ها و بندهای الف، ب، ج قانون صنایع و نیز تقسیم اراضی کشاورزی؛ لغو مالکیت اراضی شهری و... جملگی در جهت تحقق این نگرش بود. رفتن به روستاها و تشکیل جهاد سازندگی، بهبود زمینه برای حضور زنان در عرصه عمومی و سیاست نیز شواهدی از کوشش آنان برای کاهش نابرابری‌های اجتماعی بود. البته این نگرش همراه با دولتی‌تر شدن امور نیز بود. همین امر سبب شد که ضریب جینی و یا نابرابری به نحو ملموسی کاهش پیدا کند. ولی دوران جنگ و تنش‌های سیاسی کل ماجرا را تحت‌الشعاع قرار داد. ضمن اینکه ناکارآمدی سیاست دولتی شدن امور در غیاب نظارت‌های مدنی و شفافیت و آزادی رسانه موجب گردید که عملاً این سیاست موفق نباشد. از این رو بخش راست مذهبی با همراهی گروهی از میانه‌های آنان از سال 68 مسیر را تغییر دادند، بدون آنکه اصولاً اعتقادی به نظریه عدالت داشته باشند. نظریه عدالت برخاسته از چپ نیز عملاً هم در ایران و هم در جهان به حاشیه رفته بود. پس از 1376 و طرح مسأله توسعه متوازن دو باره نظریه عدالت بویژه عدالت سیاسی، اجتماعی در کنار عدالت اقتصادی مورد توجه قرار گرفت. هر چند در کشاکش اختلافات و تنش‌های سیاسی تند برجسته نگردید. در این میان نظریه عدالت جان رالز بیشتر مورد بحث بود ولی هیچ‌گاه به مسأله محوری مباحث در عرصه عمومی تبدیل نشد.

تا اینکه احمدی‌نژاد آمد و نابرابری اقتصادی مسأله محوری شد، ولی هیچ ایده روشنی جز تبلیغات نداشت و مهم‌ترین کار آن با 5 سال تاخیر در دور دوم دولتش پرداخت مستقیم یارانه‌های انرژی بود در مقابل نه تنها هیچ تحولی در اقتصاد رخ نداد، بلکه با توقف رشد اقتصادی و توقف رشد تعداد شاغلین و اوج‌گیری تورم، بحران نابرابری عمیق‌تر گردید، هر چند به طور موقت شاخص ضریب جینی به علت توزیع یارانه‌ها کاهش یافت ولی با  صعود تورم این شاخص نیز دو باره روند افزایشی خود را آغاز کرد. ذهنیت آن دولت در بهترین حالت متکی به توزیع درآمدهای نفتی و اصولاً اداره اقتصاد براساس این درآمدها بود که در نهایت شکست خورد. با آمدن دولت آقای روحانی در این حد هم به موضوع پرداخته نشد، و برابری و عدالت از گردونه اولویت‌های رسمی خارج گردید. تحریم‌ها و از دست رفتن درآمدهای نفتی مشکلات عمیق اقتصاد ایران و نابرابری‌های عمیق ان را به رخ کشید.

حوادث 1396 و 1398 تلنگری جدی به این بی‌توجهی تاریخی بود، هر چند به دلیل وضعیت وخیم منابع مالی دولت و اقتصاد ناتوان، هیچ‌گونه برنامه‌ریزی موثری برای این مسأله نمی‌توانستند داشته باشند. بعلاوه نابرابری اقتصادی تا حدود زیادی با نابرابری‌های دیگر در ارتباط است، و تا هنگامی که نابرابری‌های سیاسی، اجتماعی، قضایی حل نشود یا در مسیر حل قرار نگیرد بعید است که امیدی به بهبود یا تعدیل نابرابری اقتصادی داشت. نابرابری اقتصادی باید در مسیر بهبود اقتصاد جامعه حل شود، و الا در شرایط رکود ـ تورمی و کاهش اشتغال و افزایش فقر، اقدام سازنده‌ای برای کاهش نابرابری متصور نیست و کسی دنبال نظریه پردازی برای این مساله نخواهد رفت. بحث نابرابری در ایران را باید از طریق قدرت یافتن و افزایش سهم بودجه کمیته امداد و نهادهای مشابه ارزیابی کرد. نهادهایی که افزایش سهم آنان نشانه‌ای از وخیم و نیازمندتر شدن مردم به این کمک‌ها است. کمک‌هایی که مُسَکِّن و موقتی است.

تسنیم: دکتر شریعتی صاحب‌نظری است که ظاهراً تلاش کرده است مفاهیم و ادبیات زیادی درباره عدالت تولید کند؛ به عقیده شما آیا آقای شریعتی سخنی یا نظری درباره عدالت دارد که بتواند امروز به کار بیاید؟ یا باید نظرات و ادبیات او را در همان کانتکس سالهای پیش از انقلاب دید و لحاظ و منحصر کرد؟

عباس عبدی: دکتر شریعتی تصویر دقیقی از ایده عدالت عرضه نمی‌کند. با ابوذر نمی‌توان در عصر جدید عدالت را برقرار کرد. مسأله عدالت فراتر از اقدامات و اعتراضات افراد است، بیشتر متأثر از ویژگی نهادها و ساختارها است. مرحوم شریعتی در مقام جذب مخاطب همه چیزهای خوب را در یک قاب عرضه می‌کند. عرفان، برابری، آزادی. اگر این سه مقوله به راحتی قابل جمع بودند که دنیا مشکلی نداشت. آنچه که مسأله مکتب‌های گوناگون است، چگونگی جمع اینها در مقطع زمانی و اجتماعی معین است. بویژه مسأله برابری و آزادی را چگونه می‌توان جمع کرد؟ در مقام توصیه‌های اخلاقی و ظلم‌ستیزی، معرفی الگوی افراد مبارز مثل ابوذر خوب است، ولی با اینها عدالت و برابری محقق نمی‌شود.

در کنار نیاز به تعهدات فردی و مبارزه با بی‌عدالتی، نیازمند اندیشمندانی برای تبیین نظریه عدالت چون رالز نیز هستیم، تا توضیح دهند بی‌عدالتی چه معنایی دارد و چگونه و تحت چه ساختاری محقق می‌شوند؟ در این زمینه مرحوم دکتر شریعتی نگاه ساختاری هم دارد. برای مثال در تحلیل علت زیاده‌خواهی قابیل و مظلومیت و درستکاری هابیل به نقش شغل آنان که کشاورزی و دامپروری است اشاره می‌کند، یا آنجا که پیامبران را عموماً در شغل دامداری معرفی می‌کند، نیم‌نگاهی به این مسأله دارد ولی در هر حال برای جامعه امروز توضیح نمی‌دهد که عدالت چیست و چگونه و تحت چه ساختاری محقق می‌شود؟ شریعتی چون به نابرابری حساس بود، همه چیز را با اولویت آن نگاه می‌کرد. به همین دلیل هنگامی که کنار اهرام ثلاثه قرار می‌گیرد، کتاب آری این‌چنین بود برادر را می‌نویسد، و از آن همه غظمت و تمدن چند هزار سال پیش، استخوان‌های خرد شده بردگان را می‌بیند، موضوعی که از هر هزار نفر بازدیدکننده این اهرام بعید است اندکی از آنان به این مسأله توجه کنند که آیا ممکن است این اهرام در 3 تا 5 هزار سال پیش بدون ظلم و ستم ساخته شده باشد؟ این تفاوت نگاه شریعتی با دیگران در مسأله ظلم و نابرابری است. این نگاه انسانی و قیام‌کننده است ولی لزوماً مساله عدالت را حل نمی‌کند.

تسنیم: «ابوذر» شخصیت محوری آقای دکتر شریعتی در حوزه عدالت‌خواهی است. با توجه به اینکه یک رکن «عدالت اجتماعی»، وجود «عدالت‌خواهان» پیشرو است؛ آیا شخصیتی مانند ابوذر می‌تواند برای دوره کنونی ما نیز یک نماد و سمبل خوب از عدالتخواهی محسوب شود؟ یا ابوذر مربوط به دوره ای است که نظام اسلامی تشکیل نشده و مناسبات چنین نظامی بر آن حاکم نیست؟

عباس عبدی: همان طور که عرض کردم باید میان شخصیت عدالت‌خواه و مبارز و مسأله عدالت و برابری تمایز قایل شد. ابوذر و کارکرد موثر او محصول آزادی است. اگر آزادی نباشد، طبعاً نابرابری و ظلم نیز اوج خواهد گرفت. بنابراین به جای تاکید صرف بر الگویابی، باید به ساختارهای اجتماعی در زمینه افزایش تولید و کیفیت و امنیت مالکیت، شفافیت، نظام مالیاتی، آزادی رسانه و استقلال قضایی توجه کرد. یک نظام مبتنی بر برابری بویژه برابری فرصت‌ها بی‌نیاز از هزینه دادن افراد، برای رسیدن به عدالت و برابری است.

تسنیم: اگر بخواهید نظرات و یا نظریات چند تن از صاحب‌نظران در دنیا راجع به عدالت را برشمارید که تئوری‌های آنها می‌تواند به آنچه ایران در عدالت اجتماعی نیاز دارد، نزدیک باشد و یا کارکرد نسبتاً خوبی داشته باشد. از کدام صاحب‌نظران نام می برید؟ چرا؟

عباس عبدی: به نظر می‌رسد که در شرایط حاضر نظریه عدالت به مثابه انصاف جامع‌تر و پرطرفدارتر باشد. ولی این واقعیت در دیدگاه رالز هم هست که باید از طریق گفتگوی آزاد به نوعی تفاهم جمعی برسیم، به نحوی که فقط براساس پایگاه و منافع طبقاتی و شخصی خود گفتگو نکنیم. به گمان من برای ایران یا هر جامعه دیگری می‌توان چنین فرآیندی را تعریف کرد. با این حال ما در ایران و در وضعیت کنونی برای گام برداشتن معطل یک نظریه جامعه و مانع در باب عدالت نیستیم. زیرا در نادرست بودن وضع کشور از حیث برابری تردیدی نیست. این حد از فقر و نابرابری، براساس مناطق کشور و براساس ویژگی‌های گوناگون از جمله قومیت، دین، جنسیت و سیاست قابل قبول نیست. باید شاخص‌های روشنی را به عنوان اهداف عدالت تعیین کرد و سازوکارهای رسیدن به آن را معین و تفاهم نمود.

تسنیم: به نظر شما فوری‌ترین اقداماتی که باید در راستای ارتقای عدالت اجتماعی در ایران انجام شود چه کارهایی هستند؟

عباس عبدی: به نظر بنده در حوزه اقتصاد، اولویت با بهبود تولید و رشد اقتصادی است، چون با کوچک شدن کیک اقتصاد، عدالت اقتصادی معنایی نمی‌دهد. هم‌زمان معتقدم باید سیاست‌های اقتصادی شفاف و آزاد و به دور از دخالت‌های موردی و روزانه دولت حرکت کند، دولت تنها سیاست‌گذار باشد. نفت طی یک فرایند مشخص از مالکیت عمومی دولت خارج شود و به مردم منتقل گردد. ولی انجام اینها به تنهایی نه ممکن است و نه مفید. باید برابری و عدالت اجتماعی در حوزه‌های سیاست و جامعه بسط یابد که راحت‌تر نیز انجام می‌شود. بدون آزادی‌های مدنی، بدون حق تشکل‌یابی، بدون نظارت اجتماعی موثر، بدون حاکمیت قانون و استقلال قضایی، بدون شفافیت و پاسخگویی، اقدامات اقتصادی مزبور یا قابل انجام نیست، یا به مافیای اقتصادی و فساد منجر خواهد شد.

تسنیم: برخی معتقدند که توسعه مقدم بر عدالت است، چرا که بدون توسعه، عدالت در واقع توزیع فقر است. آنها با این دیدگاه در مقابل عدالتخواهان می‌ایستند که در واقع شما نمیخواهید وضع جامعه بهتر شود، بلکه قصد دارید سطح زندگی طبقه دارا را کاهش دهید. (Leveling Down) اما در مقابل بعضی دیگر از اندیشمندان که عدالت اجتماعی را از جنبه بنیاناً اخلاقی دنبال می‌کند، معتقد است که حتی اگر در عدالتخواهی کاری جز نزدیک کردن موجه سطح زندگی طبقات و از بین بردن نابرابری‌های غیرموجه انجام ندهیم و این کار به قیمت کاهش سطح زندگی برخی طبقات دارا باشد، بازهم به لحاظ اخلاقی موجه است. چرا که از تبعات اخلاقی نابرابری های ناموجه و غیرکارکردی ممانعت می‌کند. شما چه دیدگاهی دارید؟ آیا می‌توان عدالت را مقدم بر توسعه دانست یا همانند برخی دیگر از صاحب‌نظران معتقدید که توسعه مقدم و یا دست‌کم به اندازه عدالت مهم است و بدون آن نمی‌توان عدالت را پیگیری کرد؟

عباس عبدی: این قضیه را نباید مصداق مرغ و تخم‌مرغ کرد که کدام اول و کدام دوم است. واقعیت این است که اگر نابرابری شدید باشد، جامعه بی‌ثبات و بی‌انگیزه و ناامید و حتی خشن می‌شود و همان تولید نیز از میان خواهد رفت. در مقابل اگر جامعه برابر ولی بدون رشد تولید باشد، به مرور آب خواهد رفت و کیک آن کوچک و کوچک‌تر می‌شود. فراموش نکنیم نادیده گرفتن عدالت اجتماعی فقط به زیان طبقات فرودست نیست بلکه موجودیت و بقای ثروتمندان را هم تهدید می‌کند. در برخی جوامع باید از توسعه شروع کرد و عدالت را در کنار آن بهبود بخشید و در برخی جوامع باید تقدم را بر عدالت گذاشت که نابرابری مانع توسعه نباشد. به نظر بنده این دو گانه در فرآیند گفتگوی آزاد و فراگیر حل خواهد شد. یقین دارم که بدون توسعه، فقر و بدبختی و حتی فساد عمومیت پیدا می‌کند و بدون عدالت (نسبی) توسعه زمین‌گیر خواهد شد. وظیفه سیاست‌مداران پیدا کردن نقطه بهینه میان این دو عاملی است که لزوماً هم متضاد نیستند. همان طور که برابری و آزادی هم لزوماً متضاد نیستند، باید وضع بهینه را پیدا کرد. ضمناً مطالعات نشان داده است که این دو قابل جمع است. مایکل تودار در کتاب توسعه اقتصادی نمودار موید این ادعا را برای تعداد زیادی از کشورها ترسیم کرده است.

انتهای پیام/

R1011115/P/S1,1411/CT2

منبع: تسنیم

کلیدواژه: نابرابری اقتصادی عدالت اجتماعی درباره عدالت نظریه عدالت نابرابری ها دکتر شریعتی بی عدالتی عباس عبدی ضریب جینی خواهد شد

درخواست حذف خبر:

«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را به‌طور اتوماتیک از وبسایت www.tasnimnews.com دریافت کرده‌است، لذا منبع این خبر، وبسایت «تسنیم» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۲۸۳۸۸۷۸۱ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتی‌که در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.

با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.

خبر بعدی:

طنز نقشی حیاتی در ترویج دموکراسی و عدالت اجتماعی دارد

به گزارش خبرنگار گروه فرهنگ و جامعه خبرگزاری علم و فناوری آنا، هشتمین جشنواره طنز و رسانه «طنز پهلو»، یادمان کیومرث صابری فومنی (گل آقا) قرار است با موضوعاتی از جمله انتخابات، یک بام و دو هوای حمایت غرب از مردم غزه، بسته شدن پنجره جمعیتی در آینده نزدیک و پیر شدن ایران توهمات اپوزوسیون جمهوری اسلامی ایران، ورزش به ویژه فوتبال، گرانی خودرو، مصائب اینترنت، گرانی خانه و کرایه خانه، آفت‌های فضای مجازی (اعتیاد به گوشی، فودبلاگرها، بلاگر‌های بی‌سواد، فیک‌نیوز‌ها و...)، جهان‌گردی ایرانی‌ها و ایران گردی جهانیان، صرفه‌جویی در مصرف آب و انرژی، بروکراسی اداری و آزاد برگزار شود.

سید مسعود شجاعی طباطبایی کاریکاتوریست و گرافیست در آستانه برگزاری اختتامیه هشتمین دوره از جشنواره طنز و رسانه، در یادداشتی به نکاتی در خصوص طنز اشاره داشته است.

متن این یادداشت را در ادامه می‌خوانید:

طنز نوشتاری و ترسیمی: دو یار همیشگی برای بیان طنز و نقدطنز، در دو قالب نوشتاری و ترسیمی، به عنوان ابزاری کارآمد برای بیان انتقاد، سرگرمی و تفکر، نقشی مهم در جوامع ایفا می‌کند. هر دو نوع طنز با بهره‌گیری از عناصر مشترکی همچون اغراق، تناقض، تمثیل و نمادپردازی، آثاری خلق می‌کنند که مخاطب را به تفکر، خنده و گاه تأمل وا می‌دارند.

نقاط اشتراک:

هدف: نقد مسائل، به چالش کشیدن باورها، و برانگیختن تفکر انتقادیعناصر: اغراق، تناقض، تمثیل، نمادپردازیقدرت بیان: بیان ایده‌ها و مفاهیم پیچیده به شکلی ساده و جذابسرگرم‌کنندگی: ایجاد لحظات مفرح و سرگرم‌کننده

تفاوت‌ها:

ابزار بیان: طنز نوشتاری (کلمات)، طنز ترسیمی (تصاویر) محدودیت‌ها: طنز نوشتاری (وابستگی به سواد)، طنز ترسیمی (زبان جهانی‌تر) ظرافت‌ها: طنز نوشتاری (نیاز به دقت و تأمل بیشتر)، طنز ترسیمی (پیام مستقیم‌تر)

هم افزایی:

تکمیل یکدیگر: طنز نوشتاری زوایای پنهان را آشکار می‌کند، طنز ترسیمی پیام را عینی‌تر می‌کند. اثرگذاری مضاعف: ترکیب طنز نوشتاری و ترسیمی، تأثیرگذاری بیشتری بر مخاطب دارد. غنای فرهنگی: تنوع و پویایی طنز در جامعه را افزایش می‌دهد.

نقش در جامعه:

آگاهی‌رسانی: به مردم در مورد مسائل مهم آگاهی می‌دهد. ایجاد گفتمان: زمینه‌ای برای تبادل نظر و بحث در مورد مسائل مختلف فراهم می‌کند. ترویج عدالت: به نقد بی‌عدالتی و ظلم می‌پردازد و خواهان جامعه‌ای عادلانه‌تر است. تهییج تفکر: مخاطب را به تفکر انتقادی و زیر سوال بردن باور‌ها و هنجار‌ها تشویق می‌کند.

چالش‌ها:

۱. سانسور:

در بسیاری از نقاط جهان، طنزپردازان با سانسور و سرکوب از سوی دولت‌ها، نهاد‌های قدرتمند و حتی گروه‌های خاصی روبرو هستند. این امر می‌تواند آزادی بیان آنها را محدود کند و مانع از انتشار آثارشان شود.

۲. تهدید و آزار و اذیت:

طنزپردازان در برخی از کشور‌ها به دلیل آثار خود مورد تهدید و آزار و اذیت قرار می‌گیرند. این امر می‌تواند شامل تهدید به خشونت، بازداشت، و حتی قتل باشد. مثل شهادت شهید ناجی العلی توسط اسراییل که آثار او را درباره فلسطین برنتافتند.

۳. خودسانسوری:

برخی از هنرمندان عرصه طنز برای جلوگیری از سانسور یا آزار و اذیت، خودسانسوری می‌کنند و از به تصویر کشیدن موضوعات حساس خودداری می‌کنند. این امر می‌تواند خلاقیت آنها را محدود کند و مانع از بیان آزادانه ایده‌های آنها شود.

۴. رقابت با رسانه‌های دیگر:

امروزه، در عرصه طنز، هنرمندان با رقابت شدیدی از سوی رسانه‌های دیگر مانند تلویزیون، اینترنت و شبکه‌های اجتماعی روبرو هستند. این امر می‌تواند برای جلب توجه مخاطبان و یافتن مخاطب برای آثار آنها چالش‌برانگیز باشد.

۵. حفظ کیفیت:

با توجه به سرعت انتشار اخبار و اطلاعات در دنیای امروز، طنزچردازان باید آثار جدیدی خلق کنند و در عین حال کیفیت آثار خود را حفظ کنند. این امر می‌تواند دشوار باشد و به تلاش و خلاقیت زیادی نیاز دارد.

۶. کسب درآمد:

درآمد بسیاری از هنرمندان ز طریق انتشار آثارشان در روزنامه‌ها، مجلات و وب‌سایت‌ها است. با این حال، با توجه به کاهش تیراژ روزنامه‌ها و مجلات و همچنین ظهور رسانه‌های آنلاین، کسب درآمددشوارتر شده است.

۷. تطبیق با تکنولوژی:

طنز پردازان و کاریکاتوریست‌ها باید با تکنولوژی‌های جدید مانند نرم‌افزار‌های طراحی دیجیتال و شبکه‌های اجتماعی آشنا شوند و از آنها برای خلق و انتشار آثار خود استفاده کنند.

۸. درک مخاطبان:

مخاطبان طنز نوشتاری و ترسیمی در طول زمان تغییر کرده‌اند و کاریکاتوریست‌ها باید مخاطبان خود را درک کنند و آثار خود را به گونه‌ای خلق کنند که برای آنها جذاب باشد.

۹. حفظ انگیزه:

هنرمندان باید انگیزه خود را برای خلق آثار جدید حفظ کنند و به کار خود ادامه دهند، حتی در شرایطی که با چالش‌های مختلفی روبرو هستند.

اهمیت:

طنز نوشتاری و ترسیمی ابزاری قدرتمند برای بیان، نقد و سرگرمی هستند. نقشی حیاتی در ترویج دموکراسی، عدالت اجتماعی و حقوق بشر ایفا می‌کنند. می‌توانند به مثابه آینه‌ای باشند که معایب و تناقضات جامعه را به تصویر می‌کشند. طنزپردازان با شجاعت و ذکاوت خود، نقشی مهم در ارتقای آگاهی و ایجاد جامعه‌ای بهتر ایفا می‌کنند.

انتهای پیام/

دیگر خبرها

  • عباس عبدی: ضربه ایران به اسرائیل پیروزی راهبردی بود /جذب حمایت مردم از این حمله در تعارض با برخورد با زنان در خیابان ها است
  • ضربه راهبردی ایران به رژیم صهیونیستی از نگاه عباس عبدی
  • ضربه راهبردی ایران به اسرائیل از نگاه عباس عبدی
  • عباس عبدی : درمورد زنان چند بار دست در حفره حجاب کردند و گزیده شدند، اما باز هم تکرار می‌کنند!
  • «بمبی که آمریکا در خاورمیانه نمی بیند»: واشنگتن در حال تکرار اشتباه نادیده گرفتن افکار عمومی جهان عرب است/ آمریکا دود برخاسته از آتش زیرخاکستر غزه را ندید/ انقلاب رسانه های اجتماعی در جنگ غزه
  • پیشرفت فیزیکی بیمارستان کسری به ۹۸ درصد رسید
  • مرگ ۲۵ کارگر در اثر حوادث کار در همدان
  • طنز نقشی حیاتی در ترویج دموکراسی و عدالت اجتماعی دارد
  • سه گروه اصولگرایان از نظر عباس عبدی : از "ارزشی های واقعی" تا "بی شخصیت های هتاک"
  • سن بازنشستگی به ۴۰ رسید + شرایط