به قرن آسیایی سلام کنید
تاریخ انتشار: ۵ تیر ۱۳۹۹ | کد خبر: ۲۸۴۱۶۰۳۰
در ادامه این یادداشت آمده است: به تازگی جوزپ بورل مسئول سیاست خارجی اتحادیه اروپا و جانشین فدریکا موگرینی قرن ۲۱ را قرن آسیایی نامیده است و بخصوص عنوان کرده پایان رهبری آمریکا نزدیک است و به وضوح عنوان میکند مدت هاست تحلیل گران درباره پایان سیستم تحت رهبری آمریکا و ورود به عصر آسیا صحبت میکنند و این مسئله امروز در مقابل چشمان ما در حال روی دادن است.
بیشتر بخوانید:
اخباری که در وبسایت منتشر نمیشوند!
اگر تحولات جهانی را بر اساس رخدادهای شکل گیری اقتصاد سیاسی جهانی تقسیم بندی کنیم سه رخداد در راس قرار می گیرد: نخست فتح آمریکا توسط اروپائیان، دوم انقلاب صنعتی و در نهایت رخداد سوم انقلاب اطلاعات که به خصوص به تازگی تاثیرات آن به خوبی در حال نمایان شدن است.
انقلاب صنعتی که ابتدا از بریتانیا آغاز شد و در واقع میتوان آن را شروع کاربرد ماشین برای تولید نیز تفسیر کرد از اواسط ۱۷۰۰ تا ۱۸۷۰ میلادی طول کشید پس از آن انقلاب صنعتی دوم از ۱۸۷۰ آغاز شد که توسط آلمان و ایالات متحده هدایت میشد.
بعد از رویدادهای یاد شده اتفاقهای فراوانی در عرصه نظام بین الملل حادث شد و به تبع آن رخدادهای گوناگون و گاه رفتارهای متناقضی را نیز از سوی برخی از این قدرت های زمانهای یاد شده شاهد بودیم.
تعدادی از نظریه پردازان روابط بین الملل آن چنان تحت تاثیر نقش های متناقض بریتانیا و ایالات متحده در سدههای ۱۹ و ۲۰ قرار گرفته بودند که نظریه ثبات بین المللی را ارائه کردند که آن را نظریه "ثبات هژمونیک" می خواندند.
در پی جنگ جهانی دوم ایالات متحده نقش قدرت هژمونیک را بر عهده گرفت و نظام اقتصادی بین المللی لیبرال را ایجاد کرد و از آن برای نفوذ قدرت سیاسی خود نیز بهره گرفت تا آنجا که بسیاری بر این باورند که دوران نیمه قرن ۲۱ را می توان "قرن آمریکا" نامید چرا که در این دوره شاهد رشد فزاینده قدرت آمریکا بوده ایم.
شکل گیری سه جهان تعریفی یعنی جهان اول شامل خود ایالات متحده، متحدین اروپای غربی اش، کانادا، استرالیا، نیوزیلند و بعدها ژاپن، جهان دوم شامل دولتهای کمونیست اروپای شرقی و اتحاد جماهیر شوروی و در نهایت جهان سوم که اصطلاحی برای بقیه دولتهای جهان بود نیز از دیگر وقایع قابل ذکر در این برهه میتواند تفسیر شود که البته در رابطه با کشورهایی نظیر چین - که در ادامه مورد نظر خواهد بود_میتوان چنین تفسیر کرد که همزمان هم در زمره جهان دوم و هم سوم در تعریف ذکر شده گنجانده میشدند.
اما اوج گیری تناقضها، تعاریف و تفاسیر یک جانبه و تلاش برای حفظ هژمونیک از سوی برخی قدرتها به ویژه ایالات متحده به هر شکل و حتی درگیر نمودن کشورهای دیگر در قالب تعاریفی چون جهانی سازی این نگاه و دیدگاه را ایجاد نموده است که نظام بین الملل بناست بر اساس یک اجماع جهانی شاید نظیر «اجماع واشنگتن» تلاش کند در قالب اجماعی بین الملل در راستای قبضه منافع ملتها و دولتها تعریف دهکده جهانی را به عنوان پدیدهای در اختیار خود تبدیل کند تا شاید بتواند بهره برداری مدنظر خود را از آن حاصل نماید.
جهانی سازی و عضویت در جهان بین الملل برای جهانی شدن با شعارهای اساسی چون حقوق بشر، حقوق شهروندی و نیز قانون های بین المللی و لزوم دستیابی و رعایت آنها قابل پذیرش تعریف شد و بسیاری از کشورها حتی ناقضان این تعاریف نیز برای ساختن وجهه برای خود در مسیر حمایت از این تعاریف قرار گرفتند تا حداقل مشروعیت و تصویری حداقلی از این حیث برای خود ایجاد نمایند.
خروج یکجانبه از پیمان هایی چون پاریس، پیمان تجاری اقیانوس آرام، نفتا، پیمان نیویورک و نیز خروج از سازمانهایی چون یونسکو، شورای حقوق بشر سازمان ملل متحد و بهصورت ویژه و قابل لمس تر برای ما ایرانیان خروج از پیمان بین المللی موسوم به برجام و به تازگی تهدید به کناره گیری از سازمان جهانی بهداشت و البته به اینها بیفزاییم قتل تاسف برانگیز جورج فلوید در مینیا پولیس ایالت مینه سوتا که هم حقوق بشر و حقوق شهروندی را در کنار نقض قانونهای بین المللی در ایالات متحده به سیاهه ای حداقل توسط دولت کنونی این کشور تبدیل کرده است این ذهنیت را ایجاد میکند که براستی ایالات متحده کنونی روندی رو به افول را آغاز نموده است یا زمان پایان هژمونی تحت زعامت این کشور فرا رسیده است؟
قدرت رو به فزونی برخی کشورها که بعضاً غیرقابل تصور بوده است این احتمال را به سرعت تقویت میکند که میتوان به جد درباره این ادعا _ افول یا پایان هژمونی _ در رابطه با ایالات متحده بحث نمود پیشی گرفتن چین و ظهور این کشور در عرصه نظام بین الملل بعنوان یک رقیب جدی نه تنها برای ایالات متحده که بسیاری از کشورهای همسو گواه این مدعاست.
در کنار آنچه ذکر شد بیان احتمال خروج ایالت کالیفرنیا_ بعنوان پرجمعیت ترین ایالت در ایالات متحده _ از دولت فدرال آمریکا و حتی گمانه آن نیز میتواند ذهنیت احتمال جنگ داخلی نظیر آنچه در گذشته بر سر جدایی ایالتهای شمال و جنوب در این کشور شاهد بودیم را تقویت نماید.
آمریکاییها در سالهای گذشته به طور فزایندهای دچار دو دستگی شده اند طبق نتیجه بررسی مرکز تحقیقاتی پیو،جمهوری خواهانِ میانه رو از ۹۷ درصد دموکراتها محافظه کارتر هستند و دموکراتهای میانه رو، از ۹۵ درصد جمهوری خواهان لیبرال تر هستند.
این ارقام از آن حیث اهمیت مییابند که در سال ۱۹۹۴ به ترتیب ۶۴ و ۷۰ درصد بوده است یعنی جمهوری خواهان میانه رو محافظه کارتر از ۶۴ درصد دموکراتها و دموکراتهای میانه رو،لیبرالتر از ۷۰ درصد جمهوری خواهان بودهاند و این عاملی است که برخی محققان معتقدند هرگز قبلاً به این اندازه تنشهای ایدئولوژیک زیاد نبودهاند.
شروع اعتراضات در برخی کشورهایی که ایالات متحده و جامعه بین الملل بدنبال ادغام آنان در جامعه جهانی و در حقیقت حضور آنها در روند جهانی سازی بودند و از باب مثال در تونس با خودسوزی محمد بوعزیزی سبزی فروش شعله گرفت و بسان آتش زیرخاکستر زبانه کشید.
از دید نگارنده مطلب قتل فجیع جورج فلوید که بر این باورم می توان بدان "خروش زانو بر گلو" نیز اطلاق کرد شاید جرقه و یا زبانه کشیدن آتشی از همان نوعی گردد که ذکر آن رفت و باعثی برای تنفس کسانی شود که اعلام کردهاند خواهان نفس کشیدن هستیم در حقیقت همان عبارتی که آخرین جمله فلوید بود و بر اساس گفته شاهدان قتل او،وی در حال جان باختن تنها عنوان کرده است «نمی توانم نفس بکشم.»
همچنین میتوان عنوان کرد که باتوجه به خروج ترامپ از چارچوبها و قوانین هنجاری پذیرفته شده نه تنها در عُرف بین الملل که در خود ایالات متحده، دیر یا زود حدوث برخی نارضایتی ها و در نهایت تبدیل آنها به اعتراضاتی به سبک کنونی در زمان خود ترامپ حتی در درون ایالات متحده محتمل به نظر می رسید، اما رخداد جهانی کووید۱۹ و ناتوانی دولت ترامپ باعث آمادگی بیش از پیش در این کشور برای وقوع این حوادث و قضیه جورج فلوید باعث تسریع در این روند شد.
حال باید به نظاره نشست و منتظر ماند تا شاهد اتفافاتی باشیم که اثبات خواهد نمود ایالات متحده مسیری رو به افول را طی می کند یا زمان پایان هژمونی ایالات متحده در بازه زمانی کنونی در عرصه بین الملل فرا رسیده است.
برچسبها برجام شورای حقوق بشر سازمان ملل متحد اتحادیه اروپامنبع: ایرنا
کلیدواژه: برجام شورای حقوق بشر سازمان ملل متحد اتحادیه اروپا برجام شورای حقوق بشر سازمان ملل متحد اتحادیه اروپا ایالات متحده دموکرات ها بین المللی بین الملل میانه رو حقوق بشر
درخواست حذف خبر:
«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را بهطور اتوماتیک از وبسایت www.irna.ir دریافت کردهاست، لذا منبع این خبر، وبسایت «ایرنا» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۲۸۴۱۶۰۳۰ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتیکه در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.
با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.
خبر بعدی:
چرا اروپا در مسابقه بهره وری شکست خورد؟
بری آیچنگرین (Barry Eichengreen) اقتصاددان آمریکایی نوشت: شکاف بین رشد بهرهوری در ایالات متحده و اروپا، برای اروپاییها تصویری بد و افسرده کننده است. با گذشت دو دهه پس از سال ۲۰۰۴، رشد بهره وری ایالات متحده، که با ارزش تولید در هر ساعت کار اندازه گیری میشود، بیش از دو برابر منطقه یورو بوده است. در حالی که بهره وری منطقه یورو از زمان شیوع بیماری همه گیر کووید-۱۹ یکنواخت و حتی اندکی کاهش یافته است. تولید غیرکشاورزی ایالات متحده در ساعت بیش از ۶ درصد در مدت مشابه افزایش یافته است و این بیشتر از عملکرد مناسب با استانداردهای تاریخی خود آمریکا بوده است.
به گزارش اقتصادآنلاین، به نظر میرسد چیزی که در ایالات متحده به طور جدی درست پیش میرود، در اروپا به شدت اشتباه است. برخی گزارشها به محرک مالی قوی در ایالات متحده از زمان شیوع این بیماری همه گیر اشاره میکنند. برای اروپاییها این توضیح قابل قبول بوده، زیرا نشان میدهد که این تفاوت گذرا است. به هر حال، ایالات متحده نمیتواند کسری بودجه هنگفتی داشته باشد و به طور نامحدودی فراتر از توان خود زندگی کند.
با توجه به رشد اشتغال قوی و بازارهای کار فشرده، میتوان انتظار داشت که شرکتهای آمریکایی مجبور شوند کارگرانی با بهرهوری کمتر را استخدام کنند که پیامدهای منفی آن برای تولید خواهد بود.
به احتمال زیاد، بازارهای کار فشرده در ایالات متحده ممکن است به این معنی باشد که شرکتها، که نمیتوانند به هر قیمتی به منبع مناسبی از کارگران دسترسی داشته باشند، مجبور به جایگزینی سرمایه به جای نیروی کار - سرمایهگذاری در فناوری با هدف صرفهجویی در نیروی کار - شوند.
آمریکاییهایی که از شعبههای بانک بازدید میکنند با تعداد زیادی دستگاه خودپرداز مواجه میشوند، اما گاهی اوقات حتی با یک خودپرداز سخنگو (خودپردازی که متصل به یک کارمند بانک است) هم مواجه نمیشوند. آنها مجبورند حتی در رستورانها با استفاده از یک کد QR، غذا سفارش دهند. طرفداران اغذیه فروشیهای پاریس که از این ایده وحشت زده شدهاند ممکن است استدلال کنند که تفاوت فرهنگ فرانسوی-آمریکایی در کار است. اما به سختی میتوان انکار کرد که بازارهای کار فشرده نیز در این امر نقش دارند.
با این حال، به یاد بیاورید که رشد بهرهوری ایالات متحده نسبت به اروپا در دهه منتهی به همهگیری کرونا، زمانی که بازارهای کار چندان رقابتی نبودند، شتاب گرفته بود. هم ایالات متحده و هم اروپا پس از بحران مالی جهانی در سال ۲۰۰۸ به تحکیم مالی روی آوردند. اروپا ممکن است کمی سختگیرانهتر ریاضت اقتصادی داشته باشد، اما تفاوت کافی در شرایط تقاضا برای توضیح نتایج متفاوت بهره وری آنها وجود نداشت.
علاوه بر این، در حالی که شرکتهای آمریکایی سریعتر در فناوریهای دیجیتال سرمایهگذاری میکنند، اروپا عقبتر است: عملکرد بهتر ایالات متحده در بخشهای تولید و استفاده از رایانه در دهه قبل از بحران مالی جهانی، نه در دوره پس از آن، بارزتر بود.
در مورد آخرین دور فناوریهای دیجیتال جدید، شرکتها تازه شروع به کشف این موضوع کردهاند که چگونه میتوان از مدلهای زبانی بزرگ و هوش مصنوعی مولد برای افزایش بهرهوری استفاده کرد. به عبارت دیگر، هوش مصنوعی و پیشرفتهای مرتبط نمیتوانند عملکرد غیرمعمول بهرهوری قوی آمریکا را در چهار سال گذشته توضیح دهند. در واقع، تاریخ نشان میدهد که سرمایهگذاری بر روی فناوریهای جدید نوظهور و پیشرو مستلزم سازماندهی مجدد نحوه انجام کسبوکار و فرآیندی از آزمون و خطا است که زمابر است. اجتناب ناپذیر بودن خطاها به این معنی است که بهره وری احتمالاً قبل از افزایش کاهش مییابد، پدیدهای که اقتصاددانان آن را «منحنی J بهره وری» مینامند.
اینطور نیست که مدیران اروپایی از پتانسیل صرفه جویی در نیروی کار و افزایش بهرهوری فناوریهای دیجیتال بیاطلاع باشند. ممکن است اتحادیههای کارگری قوی اروپا که از نابودی شغل خود میترسند، در برابر پذیرش آنها مقاومت کنند، اگرچه آلمان، با بهره گیری از سنت اتحادیههای قوی، برخی از بهترین کارخانههای رباتیک فشرده در جهان را دارد.
از طرف دیگر، قوانین محدودکننده اتحادیه اروپا ممکن است مانعی در این راه شوند. مقررات مربوط به حریم خصوصی داده اتحادیه اروپا و به تازگی قوانین هوش مصنوعی پیشنهادی این اتحادیه، در صورت رعایت دقیق، ممکن است توسعه برنامههای کاربردی هوش مصنوعی را کند کند.
در نهایت، ممکن است اروپا بدشانس باشد، به ویژه در مورد ولادیمیر پوتین، رئیس جمهور روسیه و شوک قیمت انرژی او. ایالات متحده که از نظر انرژی خودکفا است، به اندازه اروپا در برابر اختلالات عرضه انرژی آسیب پذیر نبوده است. در مقابل، شرکتهای اروپایی مجبور شدهاند فعالیتهای پرمصرف انرژی خود را به حالت تعلیق درآورند یا تغییر ساختار پرهزینهای در پیش بگیرند، که برای بهرهوری خوب نیست.
ماریو دراگی، سیاستمدار ارشد اقتصادی اروپا، در اواخر سال جاری مجموعهای از پیشنهادات را برای افزایش بهرهوری به اتحادیه اروپا ارائه خواهد کرد. بدون شک، او تکمیل اتحادیه بازارهای سرمایه اروپا را توصیه میکند تا شرکتها بتوانند به راحتی سرمایه گذاری در فناوریهای جدید را تامین کنند.
دراگی حذف موانع رقابت را توصیه میکند که فشار بر شرکتها را برای نوآوری داشتن با هدف باقی ماندن در بازار تشدید میکند. او از بهره وری انرژی و خودکفایی بیشتر برای رهایی اروپا از اختلالاتی شبیه پوتین حمایت خواهد کرد.
ناظرانی مانند من میتوانند با اطمینان پیشبینی کنند که دراگی چه توصیهای خواهد کرد، زیرا چنین پیشنهاداتی سالهاست که وجود داشته است. اروپا باید اکنون برای اجرای این ایدههای قدیمی حرکت کند و به شدت هم به این کار نیاز دارد.