دریا در مازندران آلودهتر است یا جنگل؟
تاریخ انتشار: ۹ تیر ۱۳۹۹ | کد خبر: ۲۸۴۵۳۳۳۶
ایسنا/مازندران در پاسخ به این سوال که دریا در مازندران بیشتر آلوده شده یا جنگل، کارشناسان و محققان نظرهای مختلفی دارند، عدهای معتقدند که دریا در این استان تحت تنش شدید آلودگی ناشی از ورود شیرآبه زبالههای خانگی و بعضا صنعتی قرار گرفته و عدهای دیگر، جنگل را به عنوان میزبان دفن و دفع زباله، محیطی آلودهتر از دریا میدانند، اما به واقع، کدام آلودهتر است؟
بسیاری از کارشناسان و محققان معتقدند که دریای خزر هر سال، نسبت به سال گذشته، آلودهتر میشود و این آلودگی برای انسان و موجودات دریا، خطراتی را به همراه دارد.
بیشتر بخوانید:
اخباری که در وبسایت منتشر نمیشوند!
از یک سو، ساحل در استانهای شمالی به ویژه در مازندران، به مکانی برای جذب گردشگر، بدل شده است، بسیاری از مردم از سراسر کشور در مازندران به منظور استفاده از این موهبت خدادادی، حضور مییابند و با توجه به امکانات زیرساختی نامناسب در این استان در پذیرایی از این گردشگران، سبب میشود همواره با ناهنجاریهای زیست محیطی رو به رو باشیم.
ورود شیرآبههای خطرناک خانگی و صنعتی
از سویی دیگر، ورود شیرآبههای خانگی و صنعتی ناشی از دفن زباله به رودخانه و در ادامه ورود آن به دریا نیز زمینهساز آلوده شدن دریا میشود.
توجه به این نکته بسیار مهم است که طبیعت بسته دریاچه خزر، آن را به زیستگاه جانوران و گیاهانی منحصربهفرد تبدیل کرده است و منبعی غنی از آبزیان به شمار میرود، بدون شک، آلودگی، معضلی جدی و خطرناک برای خزرِ پهناور است.
بر اساس آمار منتشر شده از سوی رسانهها، سالیانه حدود ۱۲۲ هزار تن آلودگی ناشی از فعالیت کشورهای حاشیه دریای خزر مانند آلودگیهای نفتی، فاضلابهای خانگی و صنعتی، ورود انواع زباله، ناوگان تجاری و ... محیط آن را آلوده و گونههای زیستی آن را تهدید میکند.
عزیر عابسی عضو هیئت علمی دانشگاه نوشیروانی مازندران چندی پیش در گفتوگو با ایسنا به این موضوع اشاره کرده بود که، عمق آلودگیهای میکروبی در شناگاههای مازندران ریشه در فاضلابهای خانگی، کشتارگاهها و دامداریها دارد.
وی تصریح کرده بود که، بدترین آلودگیها از جمله جیوه و سرب در رودخانه و دریا ماندگار بوده و از بین نمی رود، حال آنکه باعث انتقال فلزات سنگین، آزبست، آفتکشها و DDT میشود.
عابسی معتقد بود که، متاسفانه در مازندران یک محل دفن زباله استاندارد نداریم و فریاد دانش آموختگان محیط زیست به گوش کسی نمیرسد.
عضو هیئت علمی دانشگاه نوشیروانی مازندران به این نکته مهم نیز اشاره کرده بود که، محل دفن استاندارد زباله باید از باران دور باشد و شیرآبهها به رودخانه و نهایتا دریا نفوذ نکند و این اولین اقدام پیشگیرانه در استان خواهد بود که متاسفانه این دیدگاه وجود ندارد و شیرآبهها به منابع آبهای زیرزمینی و در انتها به دریا ختم میشوند.
وی به این موضوع نیز اشاره کرده بود که تخلیه 35 ساله زباله ها در فاصله 200 تا 300 متری دریای خزر در مازندران یکی دیگر از مصداقهای آلودگی است، چرا که شیرابه زباله هایی که در چند صد متری دریا قرار دارند پس از بارش باران، مستقیما توسط آبهای زیرزمینی به سرعت وارد دریای خزر می شود.
عابسی به این موضوع اشاره کرده بود که به عنوان مثال فاضلابهای شهرک صنعتی یکی از منابع بزرگ و مهم آلودگی رودخانهها است، شهرک صنعتی امام زاده عبدالله یا بابلکنار در مازندران یکی از نمونههایی است که فاضلاب آن پس از تصفیه در تصفیهخانه، وارد دریای خزر میشود، هر چند این فاضلاب باید در مکانی تخلیه شود اما نکته اینجا است زمانی باید این اتفاق صورت بگیرد که کار تصفیه به درستی انجام شده باشد.
عوامل آلودگی جنگلهای مازندران
به گزارش ایسنا، از سویی دیگر، جنگلهای بکر هیرکانی در این استان نیز در هر ایام تعطیل، میزبان مسافران میشود و با توجه به مشکلات زیرساختی و البته عدم رعایت برخی مسافران، آلودگی جنگل را به همراه خواهد داشت.
عابسی به میزان و نحوه آلودگی جنگلهای نیز اشاره کرده و گفته بود که، در استان مازندران از ۱۳ لندفیلی که مورد مطالعه قرار گرفت، ۵ مورد در ناحیه جنگلی قرار دارد که بابل، نور، تنکابن نمونههایی از این لندفیل ها هستند و در وافع دور بودن مناطق جنگلی از شهرها سبب شده تا این مناطق برای دفن زباله در نظر گرفته شوند.
وی گفته بود که، علاوه بر دپوی زباله، جنگلها بواسطه خصوصیت گردشگرپذیر بودن مورد آسیب عمومی هستند، مصداق عینی و بارز آن، دقیقا یک روز پس از ۱۳ فروردین به وضوح قابل لمس است.
عضو هیئت علمی دانشگاه نوشیروانی مازندران دیگر آسیب آلوده کننده به اراضی جنگلی را به تخلیه فاضلاب سپتینگ ها توسط ماشین های لجن کش در جنگلها نسبت داد و تصریح کرده بود که، ماشینهای حمل فاضلاب و برخی خودروهای حامل لجنِ تسویه خانه شهرک های صنعتی، عمدتا راهی اراضی جنگلی و رودخانههای میان جنگلها شده و در این اماکن تخلیه مخازن صورت می گیرد.
دریا یا جنگل؛ کدام آلودهتر است؟
مدیرکل محیطزیست مازندران در گفتوگو با ایسنا، با بیان اینکه در سال 97، سه شناگاه در دریای خزر بدون آلودگی اعلام شد اما در سال 98 این میزان به 10 نقطه رسیده است، گفت: بر اساس شاخصهای ارزیابی، اقدامات مناسبی در رفع آلودگیهای دریای خزر در مازندران انجام شده است.
مدیرکل محیط زیست مازندران با بیان اینکه، تمام آلودگیهایی که به رودخانه در اثر نشت شیرآبه و فاضلابهای خانگی و صنعتی وارد میشود، به دریا میریزد، تصریح کرد: در کنار صید بیرویه، این عوامل در کاهش آبزاین دریای خزر تاثیرگذار بوده است.
ابراهیمی با اشاره به اینکه روش علمی در استفاده از کود و سم در کشاورزی نداریم و نسبت به نحوه استفاده از این مواد، انتقاد شدیدی وجود دارد، خاطرنشان کرد: در چالوس یا قائمشهر، زباله در کنار رودخانه دفن و شیرآبه آن مستقیم وارد این رودخانه میشود و بنابراین نمیتوان گفت این رودخانهها آلوده نیست.
وی ادامه داد: در جایی که بشر دسترسی نداشته باشد، آلودگی کمتر است اما تمام آلودگیهای جنگل، دریا، اراضی کشاورزی و غیره در نهایت به آببندان یا دریا میرسد که دریا را بسیار آلوده میکند.
انتهای پیام
منبع: ایسنا
کلیدواژه: اشاره کرده خانگی و صنعتی آلودگی ها دریای خزر شیرآبه ها آلوده تر جنگل ها
درخواست حذف خبر:
«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را بهطور اتوماتیک از وبسایت www.isna.ir دریافت کردهاست، لذا منبع این خبر، وبسایت «ایسنا» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۲۸۴۵۳۳۳۶ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتیکه در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.
با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.
خبر بعدی:
این فیلم مستند پرونده خونهای آلوده را دوباره باز کرد
همشهری آنلاین: مستند سینمایی «قویدل» با موضوع پرونده خونهای آلوده در دهه۶۰ به کارگردانی علی فراهانیصدر و تهیهکنندگی سعید الهی در حالی در جشنواره سینماحقیقت اکران شد که توانست بیشترین مخاطب را از آن خود کند؛ مستندی که بهگفته کارگردانش، سوژهاش در اوایل شیوع کرونا در ایران به ذهن وی رسید و بعد از پژوهشهای فراوان به شخصی به نام احمد قویدل رسیدند و بعدها توانستند این مستند را بسازند. یکی از نکات قابل توجه در این مستند، نقش مهم حسین شریعتمداری، مدیرمسئول روزنامه کیهان، در پیگیری پرونده خونهای آلوده است. فراهانیصدر میگوید: شیوع کرونا باعث شد سوژه مستند «قویدل» شکل بگیرد. این مستند موفق به دریافت جایزه ویژه هیأت داوران، جایزه ویژه شهید آوینی، جایزه ویژه تماشاگران و جایزه دبیر جشنواره به شخصیت مستند از این رویداد شد و در مراسم افتتاحیه جشنواره چهلودوم فیلم فجر نیز تندیس بلورین بهترین فیلم مستند بلند را بهدست آورد. «قویدل» به بررسی ماجرای ورود خونهای آلوده فرانسوی به ایران و تلاشهای احمد قویدل برای تحقق عدالت میپردازد. در حال حاضر این فیلم در گروه هنر و تجربه اکران میشود.
مستند «قویدل» سوژه خاصی دارد. چطور شد که این مستند را ساختید؟
اوایل شیوع کرونا در ایران بود که همهجا اخبار ضدونقیضی میشنیدیم. اینها سبب شد به یاد داروها و خونهای آلودهای که در دهه۶۰ وارد ایران شد بیفتم و تصمیم گرفتم روی این پرونده کار کنم. آن زمان با آرش خلیلی صحبت کردم و او کار پژوهش را شروع کرد. در میانه کار با نام «احمد قویدل» مواجه شدم که این نام بارها در پروسه پژوهش دیده میشد. درنهایت تصمیم گرفتیم با او ارتباط بگیریم. چند جلسه برگزار شد و طی این جلسات، وی پرونده را به شکل کامل تعریف کرد.
شما در این مستند وارد زندگی احمد قویدل شدهاید. این اتفاق چگونه شکل گرفت؟
راستش وقتی اتفاقی در یک برهه زمانی میافتد، بحرانی که ایجاد میشود، میآید و میرود و این آدمها و کنش و واکنشهایشان هستند که در مواجهه با بحران مهم میشوند. در این داستان احمد قویدل برایمان جذاب شد. همان موقع نوشتن داستان او را شروع کردیم.
فراهانی ادامه داد: ابتدا احمد قویدل یک گفتار طولانی با نویسنده و پژوهشگرمان داشت و بعد از این گفتوگوها زمانی را برای صحتسنجی کار گذاشتیم. وقتی متوجه شدیم تمام ریزاطلاعات و صحبتها صحت دارد، پروسه تولید را شروع کردیم.
تولید مستند با توجه به عدمحمایتها سخت است و تهیهکنندگان هم بیشتر ترجیح میدهند فیلمهای سینمایی تولید کنند. از حضور تهیهکنندگان در این نوع مستندها بگویید؟
باید بگویم برای یافتن یک تهیهکننده خیلی سختی کشیدیم. یکسالونیم طول کشید تا بتوانیم یک تهیهکننده پیدا کنیم. خوشبختانه آقای سعید الهی پذیرفت. در گذشته در یک پروژه با الهی آشنا شده بودیم. وقتی پذیرفت، با مرکز گسترش وارد مذاکره شد و کار را کلید زدیم.
این مستندساز در پاسخ به این سوال که «پرداختن به اینگونه موضوعات در مراحل تولید دشوار میشود، شما چقدر توانستهاید از عهده مشکلات برآیید؟»، توضیح داد: پیداکردن تهیهکننده برایمان خیلی سخت بود. وقتی با تهیهکنندگان وارد مذاکره میشدیم با شنیدن موضوع، تهیهکنندگی پروژه را قبول نمیکردند و عنوان میشد که چرا باید این نوع پروندهها را زنده کنیم؟ اما سعید الهی کار را پذیرفت. تجربه همکاریای که داشتیم خیلی خوب بود. راستش اوضاع تهیهکنندگی در صنف ما خیلی پیچیده است؛ اما آقای الهی کار را پذیرفت و پای کار ایستاد. به نظرم او یک تهیهکننده واقعی است؛ در طول تولید میدانست کجا وارد شود و کجا دست ما را باز نگه دارد. همین تهیهکنندگی حرفهای ایشان باعث شد که کار را پیش ببریم و حتی با ممیزی هم مواجه نشدیم.
با توجه به اکران این مستند، وضعیت اکران فیلمهای مستند را چگونه میبینید؟
وضعیت اکران فیلمهای مستند در ژانرهای مختلف آنچنان بسامان نیست. اساسا مردم ایران مستندبین نیستند. در سایر کشورها فیلمهای مستند در کنار فیلمهای داستانی اکران منظم و مستمری دارند و مردم میتوانند با توجه به تعدد و تنوع فیلمهای مستند به تماشای آنها بنشینند؛ اما در ایران این موضوع تعریف نشده و اکران فیلمها محدودتر است. تعریف نمایش مستند در ایران، تماشای آن در تلویزیون است. برخی از مستندها علاوه بر اکران آنلاین یا پرده، در تلویزیون هم نمایش داده میشوند و درنتیجه شانس بیشتر دیدهشدن دارند؛ اما درباره «قویدل» بعید میدانم آن را در تلویزیون نمایش دهند.
در سالهای اخیر با یک مدل از مستندسازی مواجه شدهایم؛ مستندهایی که سعی میکنند زمان حال را در نظر بگیرند و رجوع به گذشته برای سازندگان سخت بهنظر میرسد. ولی شما در «قویدل» به برههای اشاره کردهاید که زمان تقریبا زیادی از آن گذشته است؛ اتفاقی که کمتر رخ میدهد.
بهنظرم میان مستندسازی ژورنالیستی و مستندسازی سینمایی تفاوت وجود دارد. بهطور حتم نمیخواهم ارزش مستندسازی ژورنالیستی را زیر سوال ببرم؛ اما کسی که مستند-فیلم میسازد باید از این مدل کار فاصله بگیرد. معتقدم که موضوع مستند باید دغدغه خود مستندساز باشد. هرچه بیشتر تلاش کنیم که موضوع دغدغهمان باشد، کار بهتر میشود. معمولا مستندسازان دست روی سوژههایی میگذارند که در زمان حال در جریاناند و میتوانند با دوربین خود موضوع را دنبال کنند یا موضوع مربوط به گذشته است و آرشیوهای زیادی از آن وجود دارد. ما در پرونده خونهای آلوده با موضوعی مواجه بودیم که در گذشته اتفاق افتاده بود ولی آرشیو زیادی از آن در دسترس نبود.
کمی از پروسه تولید «قویدل» بگویید.
این جنس کارها چالشهای تولید زیادی برای کارگردان دارند و بعضا برقراری ارتباط بین تیم و اثر سخت است؛ مثلا تصویربردار عنوان میکرد که این تصویربرداری به موقعیت قبلی کات نمیخورد و باید دوباره طراحی میکردیم. طراحیهای قابل توجهی داشتیم؛ مثلا فضای دارک اثر را ساعت یکونیم نیمهشب ضبط کردیم و دعوای صوری راه انداختیم و بعد از این دعوا اپیزود سوم را از قویدل ضبط کردیم که مکثهای او در آن اپیزود مربوط به اتفاقات آنشب بود. جاهای دیگری نیز بازیهای شبیه سینمایی گرفتیم و خیلی اتفاقات مثل شکستن شیشهها در صحنه شکل گرفت.
برای اکران بینالملل و حضور در جشنوارههای خارجی برای مستند «قویدل» برنامهای دارید؟
تا جایی که میدانم مرکز گسترش پیگیر اکران خارجی این مستند است و نسخه فیلم مستند به ۱۰ تا ۱۲جشنواره خارجی ارسال شده است. منتظر جوابیم.
یکی از نکات قابل توجه حمایت حسین شریعتمداری از این مستند است و البته در فیلم هم به این موضوع اشاره شده است.
آقای شریعتمداری در آن دهه ۲سند مهم درباره این موضوع منتشر کرد که این اسناد توانست به روند پرونده کمک زیادی کند. ما هم در مستند به این موضوع اشاره کردیم. بهنظرم آن زمان رسانهها در پیشبرد پروندههای جدید کمک زیادی میکردند. امیدوارم باز هم دست رسانهها آنقدر باز باشد که بتوانند به روند کارها و بازشدن گره مشکلات کمک کنند.
به فکر ساخت مستند دیگری هستید؟
قبل از اینکه مستند «قویدل» ساخته شود، یک پروژه داشتم که آن هم موضوع اجتماعی داشت. کار آن را دست گرفتهام؛ اما مشخص نیست که امسال به پایان برسد یا خیر.