سهام شناور آزاد چیست؟
تاریخ انتشار: ۱۰ تیر ۱۳۹۹ | کد خبر: ۲۸۴۶۹۰۶۱
با توجه به اینکه در حال حاضر مباحث زیادی در بحث بورس ذهن سرمایه گذاران را درگیر خود کرده است امروز به یکی از مهمترین آنها یعنی سهام شناور آزاد پرداخته ایم.
سهام شناور آزاد بخشی از سهام یک شرکت است که دارندگان آن، آماده عرضه و فروش این نوع از سهام هستند و قصد ندارند با حفظ آن قسمت از سهام، در مدیریت شرکت مشارکت کنند و انتظار میرود، در آینده نزدیک، قابل معامله باشد.
بیشتر بخوانید:
اخباری که در وبسایت منتشر نمیشوند!
علی عباسی کارشناس بازار سرمایه در گفتگو با خبرنگار بورس باشگاه خبرنگاران جوان در خصوص سهام شناور آزاد گفت: سهامهای موجود در بازار دو دسته اند، نخست سهام راهبردی است که جزء سهامهای مدیریتی به حساب میآیند و برای افرادی است که بیش از ۵ درصد از سهام یک شرکت را به خود اختصاص داده اند، اما سهام شناورآزاد دردست عامهی مردم است که این نوع سهام متغیر است.
کارشناس بازار سرمایه افزود: دو مبحثی که در بخش سهام شناور مطرح میشود نخست وقتی که سهام شناور یک شرکت کم باشد در ریزش از امنیت بیش تری برخوردار است، اما در حقیقت اگر سهام شناور یک شرکت زیاد شود نشان قدرت نقدینگی آن شرکت است، اما در ادامه باید تاکید کرد که عمق معاملات آن شرکت نسبت به سایر شرکتهای سرمایه گذار بیشتر است. در بازارهای جهانی اگر سهام شناور یک شرکت از ۲۵ درصد کمتر باشد عملا آن را از بازار بورس بیرون میکنند.
او تصریح کرد: در کشور ما حداقل سهام شناور یک شرکت باید ۵ درصد باشد، اما بهترین حالت برای خرید سهام یک شرکت بهتر آن است که سهام شناور آن حداکثر ۲۵ درصد باشد که در روزهای مثبت قابل خرید باشد و هم در روزهای منفی که هیجان سهام داران برای فروش افزایش مییابد آسیب زیاد به بازار بورس نرساند
عباسی تاکید کرد: مدیریت صحیح در سهام شناور سبب افزایش ظرفیت بازار میشود به علت آنکه سهام داران زیادی را به حود جذب میکند.
در پایان باید گفت که ارتباط نزدیکی بین سهام شناور آزاد شرکت و حباب قیمتی وجود دارد. در حالت کلی، شرکتهای با سرمایه پایین، پتانسیل بالایی برای رشد قیمتی در آینده دارند. ولی میزان ریسک این شرکتها نیز بالا است. در واقع باید گفت که تغییرات سود در شرکتهای با سرمایه کمتر، زیاد است. این فرایند برای شرکتهای بزرگتر برعکس است. یعنی پتانسیل کمتر و از طرفی ریسک کمتر. حالا در نظر بگیرید که هر سرمایهگذار باید با توجه به سطح ریسکپذیری خود این شرکتها را انتخاب کند.
منبع: پارسینه
کلیدواژه: بورس سهام شناور پارسی خبر سهام سهام شناور آزاد
درخواست حذف خبر:
«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را بهطور اتوماتیک از وبسایت www.parsine.com دریافت کردهاست، لذا منبع این خبر، وبسایت «پارسینه» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۲۸۴۶۹۰۶۱ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتیکه در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.
با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.
خبر بعدی:
اینجا از هر ۱۰ سرمایه، ۹ تا بر باد میرود
خبرگزاری مهر؛ گروه مجله _ علیرضا رأفتی: بگذارید اول قصه را با یک جوک بی مزه، حتی چند دهه قدیمیتر از گروههای خانوادگی، شروع کنیم. همان حکایتی که احتمالاً شنیدهاید: مردی که در ساحل نشسته بود و داشت یک سطل ماست را میریخت توی آب دریا! گفتند: «چیکار میکنی؟»؛ گفت: «دوغ درست میکنم.»؛ گفتند: «نمیشه!»؛ گفت: «ولی اگه بشه چی میشه!»
دو دههای میشود که دنیا روی کسب و کارهای نوآور کوچک، اسم «استارتآپ» را گذاشته است. مفهومی که از دل ایالات متحده آمریکا شکل گرفت و حتی میشود آن را برد در پوشه «رؤیای آمریکایی»: «بنیانگذارانی که یک ایده خلاقانه، قدری پول، پشتکار فراوان و مهارت کافی دارند و با هم جمع میشوند در گاراژ یک خانه و یک محصول بر پایه اینترنت را میسازند که دنیا را تکان میدهد و ظرف چند سال تبدیلشان میکند به ثروتمندترین انسانهای روی زمین!» این تعریفی اغراقآمیز است که مخاطب از مفهوم خلق استارتآپ گرفته بود.
کم کم رویدادهایی مثل Startup weekend در سراسر دنیا، و از اوایل دهه نود در ایران خودمان، شکل گرفتند که صاحبان ایده میآمدند و برای سرمایهگذاران خطرپذیر ایدهها یا محصولات اولیهشان (MVP) را ارائه میدادند.
چرا سرمایهگذار خطرپذیر؟ چون پذیرفته که در سرمایهگذاری استارتآپی قرار است ۹۰ درصد مواقع زیان بدهد و ۱۰ درصد سود کند. سرمایهگذاری خطرپذیر به یک معنی نوعی از سرمایهگذاری است که شرکت یا شخص، سرمایهگذاریاش را روی یک ایده یا محصولی که تا به حال به آن شکل در بازار جهان یا آن منطقه نبوده انجام میدهد.
هم نبود ذهنیت واقعی از بازار و هم نداشتن برآورد درست از کارکرد محصول ریسک را بالا میبرد. برای همین هم احتمال ۹ شکست از ۱۰ سرمایهگذاری اصطلاح رایجی بین این سرمایهگذاران است. اما در صورت نتیجهدهی محصول و بازار، سودی که از برد یکی از ۱۰ سرمایهگذاری به جیب سرمایهگذار میرود، تمام ۹ شکست قبلی را پوشش میدهد. این شکل از سرمایهگذاری دانش کافی مدیریتی، شناخت بازار، فناوری و محصولات بر پایه فناوری را میطلبد که غالباً سرمایهگذاران و مشاورانشان این دانش را دارند و بیگدار به آب نمیزنند.
اما نمای بیرونی این سرمایهگذاریها و بنیانگذاریها برای تماشاگری که دانشی در این زمینه ندارد، همان دوغ کردن دریا با یک سطل ماست است! شیوهای که بسیاری از کسانی که فکر میکنند صاحب ایدههایی هستند که میتواند دنیا را تکان دهد هم با آن درگیرند. رویدادهای ارائه طرح و محصول به سرمایهگذار پر است از نوجوانان و جوانانی که فکر میکنند خلاقانهترین ایده دنیا را دارند و استراتژیشان برای به ثمر رسیدن محصول این است: «اگه بشه چی میشه!»
شاید بشود گفت بخشی از این نگاه به استارتآپ برمیگردد به همین نوع نگاه به مسئله «موفقیت»؛ موفقیت قبلاً در فرهنگ ما کنار مفهوم «رستگاری» قرار میگرفت و برای رسیدن به آن مجموعهای از تلاشهای مادی و معنوی نیاز بود و منابع مورد رجوع هم مجموعهای از کتابها و سخنانی از دل مذهب و ادبیات بودند. حالا اما موفقیتی که نوجوان و جوان امروزی میشناسد، ورقی است که از دل همان پوشه رؤیای آمریکایی بیرون آمده و مخاطب آن، در کتابها و سخنرانیهای انگیزشی به دنبالش میگردد. کتابها و سخنرانیهایی که بسیاریشان نه پایه روانشناسی دارند، نه ادبیات و نه هیچ حوزه تخصصی دیگر! تنها حرفهای قشنگیاند که میتوانند چند روزی یک نوجوان را ساعت ۵ صبح از خواب بیدار کنند که دنیا را عوض کند!
اما با این وجود، نمیتوان آثار بعضی اساتید مدیریت یا روانشناسی که به این شیوه نوشته شده و در این دسته قرار گرفته اما واقعاً مبنای علمی دارد را نادیده گرفت. در یکی از همین آثار استیون کاوی، نویسنده و تاجر آمریکایی جملهای دارد که به نظر برآمده از تجربه بینظیر در کسب و کار است: «با یک پایانبندی در ذهنت، شروع کن!»
مسئله بیشتر جوانانی که در رویدادهای استارتآپی میخواهند با ایدههاشان دنیا را عوض کنند این است که حتی برای همان ایدهای که فکر میکنند فوقالعاده است یک «پایان» خوب یا بد در نظر ندارند. به همین خاطر است که حتی بسیاری از مدیران استارتآپی در کشورمان خودشان و کسب و کارشان را یک هویت واحد میدانند که بی هم هیچاند و قرار نیست هیچ وقت از هم جدا شوند. تا کی؟ لابد الی الابد!
چندی پیش خبر خروج برادران محمدی (بنیانگذاران دیجیکالا) از این شرکت و فروش سهمشان رسانهای شد اما به سرعت مهر تکذیب رویش خورد. مدتی قبلتر البته شاهد خروج میلاد منشیپور (مدیرعامل و همبنیانگذار تپسی) از ترکیب سهامدار و بعد از مدیرعاملی این شرکت بودیم. اتفاقی که تلنگری برای زیستبوم استارتآپی کشور بود و نمونه خوبی برای اینکه بتوان گفت: «کسب و کار هم میتواند مثل یک فیلم سینمایی خوب، پایانبندی مناسب داشته باشد.»
شرکت سرمایهگذاری گلرنگ با مبلغی بیش از ۲ هزار میلیارد تومان ۷۰ درصد سهام تپسی را از سهامداران خرید. البته درصد بسیار کمی از این سهام متعلق به بنیانگذاران حقیقی بود اما همان درصد کم هم در ۲ هزار میلیارد تومان عددی میشود که میتواند تحقق همان رؤیای استارتآپی اوایل دهه ۹۰ در ایران باشد.
در نمونه بزرگ خارجی این اتفاق که زمان زیادی هم از آن نگذشته، مالک تسلا و اسپیسX سهام عمده توئیتر را از سهامدارانش با ارزش چند ده میلیارد دلاری خرید. پولی که از این فروش سهام نصیب جک دورسی (همبنیانگذار توئیتر) شد، ۹۷۸ میلیون دلار بود.
پشت برادران محمدی و میلاد منشی پور ایرانی و جک دورسی خارجی، هزاران هزار جوان هستند که در مرحله ایده یا اجرا شکست خوردهاند و رویایشان محقق نشده است. اما حالا که نمونههایی از خروج موفق از کسب و کار را در کشورمان میبینیم، بد نیست به این هم توجه کنیم که چهقدر از آن هزاران هزار شکست، واقعاً مبنای علمی و حسابشدهای برای موفقیت داشتهاند؟ اصلاً چهقدر از موفقیتهای فعلی که میبینیم «پایانبندی» مناسب خواهند داشت؟
کد خبر 6087769