همه پرچمخواهان عدالت
تاریخ انتشار: ۱۱ تیر ۱۳۹۹ | کد خبر: ۲۸۴۸۶۲۸۳
به گزارش افکارنیوز،
عدالتخواهی در نظام جمهوری اسلامی برگرفته از معرفت دروندینی است که قله آرمانی آن سیره امیرالمؤمنین (ع) است. رهبران انقلاب اسلامی ارزش و جایگاه عدالتخواهی را در تراز «مشروعیت» خود و نظام میدانند و همیشه جوانان را به «عدالتخواهی واقعی» ترغیب و تشویق کردهاند. بدون تردید پس از رحلت امام هیچ سازمان و فردی به اندازه رهبری بر این موضوع تأکید نکردهاند و در عین حال با صراحت اعلام کردند که در این باره وضع مطلوبی نداریم.
بیشتر بخوانید:
اخباری که در وبسایت منتشر نمیشوند!
پدیدار شدن مقوله فساد از یک سو و فشار اقتصادی سالهای اخیر بر طبقه پایین اقتصادی از سوی دیگر بستر گفتمان عدالتخواهی را پررنگتر کرد و اینجا بود که عدالت همانند ابزاری برای اهداف متفاوت و حتی بیربط با عدالتخواهی مورد برنامهریزی قرار گرفته و میگیرد. سؤال اساسی این است که طیفهای متفاوت عدالتخواه، عدالت را «در نظام» میطلبند و یا عدالت را «بر نظام» دنبال میکنند و یا عدالت را رهاورد مهمی برای «عبور از نظام» شناسایی کردهاند. با عدالتخواهی نوعی براندازی عامهپسند را دنبال میکنند یا دنبال اصلاح پلشتیهای نظام جمهوری اسلامی هستند. منافع خود را در عدالتخواهی میبینند و از زمان و موقعیت خاصی به میدان میآیند یا آن را امری بهحق، دائمی و همتراز نظام جمهوری اسلامی میدانند؟ محرومیت خود از مزیتی را نقطه عزیمت عدالتخواهی میدانند یا دغدغه فروکاستن مشروعیت نظام جمهوری اسلامی را دارند؟
بنابراین، به جز آنان که عدالتخواهی را با هویت انقلاب اسلامی معنا و دنبال میکنند و جز تولید سرمایه اجتماعی برای نظام و اجرای واقعی عدالت هدف دیگری ندارند، دیگرانی نیز هستند که یا به اشتباه و شناخت ناقص یا به عمد و خباثت مسیرهای دیگری را طی میکنند.
۱- عدهای عدالت را همتراز «مبارزه با فساد» گرفتهاند و تمرکز آنان بر اشخاص و افراد است. سوژهیابی آنان سلبی و روش عدالتخواهی نوعی مبارزه عاطفی (تولید تنفر) است. این جماعت شاید نیت خیرخواهانهای دارند، اما تقلیل عدالت به بخشی از آن معرفی ناقص از آن و رهایی جنبههای ایجابی است. شاید مقام معظم رهبری به این نقص رسیده بودند که در شیراز دانشجویان را از ورود به مصداق منع کردند و خواستار توجه به روندها و فرایندها شدند. نشر عدالت، فرهنگسازی برای عدالت، تولید گفتمان عدالت و مطالبه عدالت توزیعی معمولاً بیمشتری مانده است و عدالتخواهی معادل منازعه رخنمایی میکند. البته دستگاه قضایی میتواند با اقدامات اقناعی و بدون تبعیض این مسیر را اصلاح کند.
۲- برای عدهای عدالتخواهی به مثابه سیاستورزی است. در جامعه فسادزده و معیشتزدا عدهای عدالت را پرچمی برای تصاحب قدرت میدانند و اینجا است که عدالتخواهی رنگ سیاستزدگی به خود میگیرد، رأی با پرچم عدالتخواهی مطالبه میشود و در این عدالت خواهی نیز امر ایجابی نمیبینید. حملات بر غیریتی صورت میگیرد که ضدعدالت معرفی میشود. به تعبیر دیگر عدالت ابزار مبارزه انتخاباتی برای بیرون راندن رقیب است و گرهی از زندگی مردم باز نمیکند. از آنجا که طبع و طبیعت عدالتخواهی در جوانان مهمتر است، حمله به مصادیق انسانی بیعدالتی هم بسیار جذاب میشود و مرزهای سلایق تا مرزهای دشمنی گسترش مییابد.
۳- دستهای هستند که اهداف متمایز از کلیت نظام را در دستور کار دارند و سالهاست برای آن مبارزه میکنند، اما فشار کنونی بر مردم را فرصتی مغتنم میدانند تا همان راه و همان هدف را «عدالتمالی» کنند. راههای رفته قبلی را کورهراه میبینند و نارضایتی موجود را زمینه مستعد برای مبارزه با نظام میدانند و دستاویزی موجهتر از عدالتخواهی برای ایجاد اجماع پیرامون خود نمییابند.
جابهجایی واژهها در همان مسیر تاکتیک اصلی این جماعت است. مثلاً دیروز دموکراسیخواهی را شعار خود قرار میدادند، اما امروز بدون تغییر راهبرد و هدف، عدالتخواهی را جایگزین دموکراسیخواهی میکنند. جنس عدالتخواهی علویتبار، جلاییپور و حجاریان را باید در اینجا جستوجو کرد.
وقتی ضعف اقتصادی رخ مینماید، سوسیالدموکرات و عدالتخواه میشوند و وقتی رفاه نسبی پدیدار شد لیبرالدموکرات و حامی طبقه متوسط و روشنفکر میشوند. «عدالت اقتضایی» و سوءاستفاده از خاستگاه بومی عدالت در جامعه ایران اتهام این جماعت است.
۴- عدهای بود خود و نبود دیگران را مصداق عدالت میدانند. تا دیروز رهبری را مظلوم و تنها میدانستند، اما وقتی رهبری با صراحت از «پشت بلندگو» سخن گفتند، همین رهبری پرچمدار بیعدالتی میشوند و فقه شیعه ضدعدالت معرفی و به دنبال تقدم و تأخر عدالت و ولایت میگردند. عبارت امام را که «پشتیبان ولایت فقیه باشید تا مملکت شما آسیب نبیند»، به «پشتیبان عدالت باشید تا، ولی فقیه از عدالت ساقط نشود» تبدیل میکنند و اگر همهچیز به مذاق خوش آید، گویی هیچجای جهان عدالت به اندازه ایران اجرا نمیشود و اصلا مسئلهای وجود ندارد.
متأسفانه عدول از تربیت و اخلاق دینی و بددهانی در این جماعت شاخص مواجهه عدالتخواهانه است.
۵- آنچه از همه بیشتر به نظام جمهوری اسلامی لطمه وارد میکند، پدیدار شدن پلشتی در مدعیان عدالتخواهی است. متقلبینی که عدالتخواهی و انقلابیگریشان گوش فلک را کر میکند و بعضاً داغ سیاه بر پیشانی دارند، یک مرتبه از منجلاب فساد بیرون کشیده میشوند. اگرچه این جماعت به تیغ عدالت نظام سپرده میشوند، اما همین نظامی که آنان را به عدالتخانه کشیده است، مجدداً زیر تازیانه کسانی قرار میگیرد که عدالتخواهی را بستری برای عبور از نظام و مبارزه با مشروعیت آن میدانند.
بنابراین، اجرای عدالت پیچیدهترین و سختترین مأموریت حکومت و به تعداد انسانها تفسیربردار است. اما با همه چالشهای موجود در کشور تردید نباید کرد که جز راهی که، ولی امر در آن گام مینهد، هر راه دیگری که برای عدالتخواهی تعبیه شود، به انحراف کشیده خواهد شد. این تجربه ۴۰ ساله ما در پس از انقلاب اسلامی و تجربه دهه ۴۰ و ۵۰ جریان چپ در دوران پهلوی است که همگی به انحراف کشیده شدند و دست به اسلحه بردند، اما جامعه را پشت سر خود حس نکردند.
۶- چندین سال پیش یکی از تئوریسینهای معرفتهای پستمدرن دینی پیش از خروج از کشور توصیه کرد که جمهوری اسلامی را نقد اخلاقی کنید و نه نقد سیاسی و اقتصادی. گویی این راهبرد درحال بازتولید است. هدف عدالتخواهی در اینجا سوار شدن بر مشکلات مردم و حرکت به سمت امریکای تمامیتخواه است. باور کنیم برخی عدالتخواهی و راه رسیدن به عدالتاجتماعی را پذیرفتن مطالبات امریکا از ایران میدانند و بهرغم بدعهدیها باز عطش مذاکره دارند و برای فرار از عوارض عزتسوز، سخن خویش را با واژه «موضع برابر» در زرورق میپیچند و حال میدانند که داستان چیست، اما خود را میفریبند تا بتوانند مردم را بفریبند.
۷-، اما دستهای هستند که عدالتخواهی امروز را نقطه عزیمت فاصله از گذشته خود در انقلاب اسلامی میدانند. شرایط سخت امروز را مناسب برای پاسخگویی به مشکلات نمیدانند، از سویی چشماندازی نیز برای تسلیم شدن مسئولان نظام نمییابند. بنابراین، با سوار شدن بر مشکلات و شمردن آنان مرز خود را جدا القا میکنند که «ما نیستیم و نبودیم»، اما تاریخ به همین راحتی یقه آنان را رها نخواهد کرد. مواجهه با تاریخ حیات سیاسی ۵۰ ساله موسوی خوئینیها پس از نامه اخیر به رهبری این امر را ثابت کرد و برای دیگران نیز چنین خواهد شد. همراهان واقعی انقلاب کسانی هستند که در روز حادثه و حوادث تلخ در کنار آن باشند وگرنه در فضای گل و بلبل و ریخت و پاش همه انقلابی و همه مدعی انقلابند و چه زیبا فرمود امام راحل که «لازمه انقلابی بودن تحمل سختیهاست».
عبدالله گنجی
منبع: افکارنيوز
کلیدواژه: فساد عدالت خواهی عبدالله گنجی روزنامه جوان عبدالله گنجی سرمقاله روزنامه نظام جمهوری اسلامی عدالت خواهی عدالت خواهی عدالت خواهی انقلاب اسلامی عده ای
درخواست حذف خبر:
«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را بهطور اتوماتیک از وبسایت www.afkarnews.com دریافت کردهاست، لذا منبع این خبر، وبسایت «افکارنيوز» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۲۸۴۸۶۲۸۳ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتیکه در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.
با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.
خبر بعدی:
پیامبران بسترهای لازم فهم و ارتقای فکری مردم را فراهم میکردند
به گزارش خبرنگار مهر، حجت الاسلام والمسلمین سید محمدباقر علم الهدی استاد حوزه و دانشگاه در شرح آیه لَقَدْ أَرْسَلْنَا رُسُلَنَا بِالْبَیِّنَاتِ وَأَنزَلْنَا مَعَهُمُ الْکِتَابَ وَالْمِیزَانَ لِیَقُومَ النَّاسُ بِالْقِسْطِ وَأَنزَلْنَا الْحَدِیدَ فِیهِ بَأْسٌ شَدِیدٌ وَمَنَافِعُ لِلنَّاسِ وَلِیَعْلَمَ اللَّهُ مَن یَنصُرُهُ وَرُسُلَهُ بِالْغَیْبِ إِنَّ اللَّهَ قَوِیٌّ عَزِیزٌ اظهار داشت: خداوند در قرآن میفرماید همانا ما پیامبران خود را با ادلّه و معجزات فرستادیم و با ایشان کتاب و میزان عدل نازل کردیم تا مردم به راستی و عدالت گرایند، و آهن و دیگر فلزات را که در آن هم سختی جنگ و کارزار) و هم منافع بسیار بر مردم است نیز برای حفظ عدالت آفریدیم، و تا معلوم شود که خدا و رسولش را با ایمان قلبی که یاری خواهد کرد؟ هر چند که خدا بسیار قوی و مقتدر و از یاری خلق بینیاز است.
وی افزود: در این آیات ابتدا بعثت پیامبران بیان شده است از آنجا که دریافت رحمت و مغفرت و بهشت پروردگار در آیات بیش از این اشاره شده در این آیه خداوند نیاز به رهبری رهبران الهی را به مردم گوشزد میکند و متذکر میشود که مردم نیاز به رهبری دارند که آنان را به سوی مغفرت و رحمت الهی راهنمایی کند از این رو در این آیه به همین معنا اشاره شده که هدف بعثت رسولان و برنامه آنان که در راستای هدایت مردم نازل شده است فقط به خاطر آن است که انسانها بتوانند در رهگذر زمان خودشان را بسازند و رحمت و مغفرت پروردگار را از این دنیا کسب کنند.
علم الهدی با اشاره به لفظ بینات عنوان کرد: بینات به معنای دلایل روشن است که شامل معانی وسیع و گسترده از دلایل عقلی و معجزات میشود. مراد کتاب در این آیه کتابهای آسمانی است لازم به تاکید است که روح و حقیقت کتابهای آسمانی یکی است گرچه امروز کتب آسمانی چون انجیل و تورات تحریف شده است اما حقیقت انجیل و تورات حقیقی یکی است. بعد در فرازی از این آیه میفرماید لَقَدْ أَرْسَلْنَا رُسُلَنَا بِالْبَیِّنَاتِ وَأَنزَلْنَا مَعَهُمُ الْکِتَابَ وَالْمِیزَانَ؛ میزان به معنای سنجیدن و وزن کردن است اما مراد از میزان در این آیه آن میزانی است که بتواند معنویت انسان را بسنجد و اندازه بگیرد؛ بنابراین احکام و قوانین الهی است که آدمی میتواند اعمال و رفتار خود را با این شاخص مورد ارزیابی و سنجش قرار دهد.
استاد حوزه و دانشگاه ادامه داد: پیامبران سه ابزار اصلی در اختیار داشتند نخست دلایل روشن، کتب آسمانی و معیار سنجش حق از باطل. در ادبیات دینی پرداختن به تربیت و تعلیم از جایگاه مهمی برخوردار است بر این اساس یکی از مهمترین اهداف پیامبران این بود که مردم را به رعایت قسط و عدالت تشویق کنند تا انسانها بتوانند از انسانیت خودشان در دنیا لذت ببرند برای همین میفرماید بهترین عنصری که میتواند انسانها را به آن دروازه سعادتمندی برساند و رفاه مردم را باعث شود بحث اجرای عدالت و قسط و پرداختن به تعلیم و تزکیه و برداشتن این قل و زنجیرهای اسارت نادانی و جهالت است.
وی افزود: در گام اول پیامبران الهی بسترهای لازم فهم و ارتقای فکری مردم را فراهم میکردند اما قطعاً در میان اهداف بلند انبیا خیره سرانی هستند که آماده پذیرش سخن حق نباشد برای همین قرآن کریم میفرماید ما این بسترها را فراهم میکنیم، پیامبر و کتاب آسمانی نزد آنان میفرستیم، استدلال و برهان برایشان میآوریم اما در کنار این امور آهن را هم میفرستیم؛ آهن خواص مختلفی دارد که یکی از مهمترین کار ویژههای آهن تأمین آسایش و رفاه مردم است تا مردم بتوانند از این عنصر و نعمت پروردگار استفاده کنند و این نکته بسیار مهم است که انسانها به وسیله آهن میتوانند آسایش نسبی را در زندگی خودشان فراهم کنند اما تنها کار ویژه آهن تأمین مایحتاج و روزی انسانها نیست گویا پروردگار در این آیه میخواهد یک کار ویژه دیگری را از آهن به مردم معرفی کند و بگوید اگر مردم بر اساس اهداف پیامبران حرکت نکردند عقلانیت خود را به کار نگرفتند و آماده انجام آن وظایف و رسالتهایی که خداوند برای آنان در نظر گرفته نشدند و به همه دستورات الهی پشت پا زدند و خواستند در مقابل عقلانیت مردم قد علم کنند و آسایش مردم را بگیرند و برای کتاب و میزان ارزش قائل نشدند برای همین باید این افراد ساختار شکن و سرکش را با آهن داغ مهار کرد یعنی با سلاح آهنی بر سر این گردن کشان کوبید تا در برابر قسط و عدل تسلیم شوند.
علم الهدی اضافه کرد: امام باقر میفرمایند همه خیر و همه خیرات در شمشیر است و زیر شمشیر قرار دارد و در سایه شمشیر واقع شده است؛ این کلام به آن معنا است که انسانهای ساختار شکن را جز با شمشیر نمیتوان کنترل کرد. شمشیرها در حقیقت برای این گونه انسانها کلیدهای بهشت است که با این وسیله میتوان این انسان را به عقلانیت سوق داد. روایت است من در آستانه رستاخیز مبعوث به شمشیر شدم در برابر انسانهای سرکش ایستادم تا خدای یگانه پرستش شود، حتی روزی من، در سایه نیزه ام هست. انسانهای ساختار شکن که چشم دیدن موفقیتهای انسان را ندارند تنها به این وسیله ادب میشوند.
استاد حوزه و دانشگاه گفت: قرآن کریم ابتدا توجه انسانها و مدیران جامعه را متوجه ارائه کار فرهنگی و تربیتی میدهد و انسانها را در کلاس معرفتی با حقایق و ادله و براهین آشنا میکند بعد آنها را مکلف به انجام وظایف مینماید از این رو در جامعه نیازمند به قوه مقننه، قوه قضائیه و قوه مجریه هستیم که این آیه میفرماید وَأَنزَلْنَا مَعَهُمُ الْکِتَابَ؛ در اینجا کتاب همان قوه مقننه است که قوانین اصولی و اساسی سعادتمندی بشر را مشخص میکند، جامعه به قوه قضائیه هم نیاز دارد، همچنین در فرازی میفرماید وَأَنزَلْنَا مَعَهُمُ الْکِتَابَ وَالْمِیزَانَ؛ مقصود از میزان همان قوه قضائیه است برای اینکه عدالت اجتماعی در جامعه توسعه پیدا کند میزان لازم است و سپس میفرماید وَأَنزَلْنَا الْحَدِیدَ فِیهِ بَأْسٌ شَدِیدٌ؛ در اینجا به صورت مصداقی میتوان به قوه مجریه اشاره کرد بنابراین هر چیزی که باعث ممنوعیت و محدودیت مردم و حذف عدالت اجتماعی شود قوه مجریه موظف است آن موانع را رفع کند تا مردم به سعادت واقعی دست یابند.
کد خبر 6062980