Web Analytics Made Easy - Statcounter
به نقل از «الف»
2024-04-20@00:44:05 GMT

انگلیس چطور به برده‌داری پایان داد؟ + تصاویر

تاریخ انتشار: ۱۵ تیر ۱۳۹۹ | کد خبر: ۲۸۵۲۲۵۳۰

‍‍‍‍‍‍

فارس نوشت: حساب کاربری «خزانه علیاحضرت» یا همان «وزارت خزانه‌داری بریتانیا» در 9 فوریه سال 2018  توئیتی خطاب به انگلیسی‌ها منتشر کرد با این جملات: «میلیون‌ها نفر از شما برای پایان دادن به تجارت برده از طریق مالیات‌های خود کمک کرده‌اید.» در توضیح این توئیت نیز نوشت: «آیا می‌دانید؟ در سال 1833 انگلیس 20 میلیون پوند یعنی 40 درصد بودجه ملی خود را برای خرید آزادی همه بردگان امپراتوری هزینه کرد.

بیشتر بخوانید: اخباری که در وبسایت منتشر نمی‌شوند!

مبلغی که برای قانون برده‌داری هزینه شده به‌قدری زیاد بود که تا سال 2015 پرداخت نمی‌شد. این بدان معناست که شهروندان زنده بریتانیا نیز برای پایان دادن به تجارت برده به پرداخت هزینه‌ها کمک کرده‌اند.» این توئیت که قرار بود به‌عنوان یک حقیقت تاریخی برای شهروندان بریتانیا مایه افتخار باشد به‌سرعت با واکنش منفی مواجه و روز بعد حذف شد.

نکته این بود که معلوم شد انگلستان به جای پرداخت غرامت به برده‌ها درواقع به برده‌داران غرامت پرداخته است. علاوه بر آن فرزندان بردگان هم که حالا شهروندان انگلستان هستند در پرداخت این غرامت سهیم بوده‌اند؛ غرامت به کسانی که اجدادشان را به ناروا به بردگی کشیده بودند. همان موقع زخم تاریخی برده‌داری در بریتانیا و نقش پربحث و مناقشه اشراف در آن دوباره سر باز کرد.

توئیت خزانه‌داری بریتانیا درباره غرامت برده‌داری در سال 2018 فقط یک روز دوام داشت ولی جنجالی که به پا کرد همچنان باقی است

برده‌هایی که انگلیسی‌ها فروختند

ماجرای برده‌داری در انگلستان چیست؟ در قرن 18 انگلستان با قدرت‌نمایی دریایی در مقابل رقبای استعمارگرش یعنی هلند، فرانسه، اسپانیا و پرتغال به صاحب اصلی تجارت پرسود برده تبدیل شد. تا جایی که برآورد می‌شود نیمی از کل برده‌ها با کشتی‌های انگلیسی جابه‌جاشده‌اند و این کشتی‌ها برای حمل برده از آفریقا حدود 10 هزار سفر انجام داده‌اند. به بردگی گرفتن سیاه‌پوستان که از قرن 15 میلادی آغاز شده بود از قرن 16 تا اوایل قرن 19 در جهان رونق گرفت و انگلیسی‌ها در قرن 17 و 18 از طریق ربودن انسان‌های آزاد به‌ویژه از غرب آفریقا و انتقال آن‌ها به آمریکا و اروپا به مهم‌ترین تاجر برده در جهان تبدیل شدند. بریتانیا بیش از 200 کشتی با ظرفیت 50 هزار برده داشت و در تجارت و حمل‌ونقل دریایی برده‌ها گوی سبقت از همه استعمارگران ربود. طی چند قرن سیاه‌پوستان اسیرشده برای کار در معادن، مزارع و منازل به انگلستان و اروپا وارد می‌شدند اما مقصد اصلی آمریکا بود.

نمونه‌ای از آگهی‌ فروش برده - پیش از رسیدن کشتی حامل برده‌ها به مقصد آگهی‌ حراج آن‌ها پخش می‌شد

بنا به اسناد آرشیو ملی بریتانیا بین سال‌های ۱۶۴۰ تا ۱۸۰۷ بیش از ۳ میلیون برده از آفریقا توسط انگلیسی‌ها جابه‌جا شدند که بخشی از آنان در این سفر دریایی طولانی جان باختند و حدود ۲.۷ میلیون برده در مقصد فروخته شدند. تأسف‌بار این‌که همه امور مربوط به تجارت برده از دزدیدن سیاه‌پوستان از روستاها و قبایل آفریقایی گرفته تا فروش آن‌ها در کشور مقصد، تحت عنوان فعالیت تجاری و کاملا قانونی انجام می‌شد. مجوزهای تجارت برده بنا به قوانین بریتانیا توسط نهاد سلطنت صادر می‌شد و برای نمونه می‌توان به مجوز تأسیس کمپانی سلطنتی آفریقا یا همان «رویال آفریقا» اشاره کرد که بریتانیا را به بزرگ‌ترین صادرکننده برده به آمریکا تبدیل کرد. این کمپانی که دفتر اصلی‌اش در لندن قرار داشت برخی بنادر در مستعمرات بریتانیا در غرب آفریقا را به پایگاه صادرات برده تبدیل کرده بود. علاوه بر آن تاریخ می‌گوید که برده‌داری در شهرهای بریستول و لیورپول نیز رواج داشته تا جایی که امور مربوط به تجارت برده به شغل اغلب ساکنان تبدیل شده بود. بخش عمده تجارت و گردش مالی در انگلستان طی قرن ۱۷ و ۱۸ به برده اختصاص داشت و ازاین‌رو اقتصاددانان معتقدند هزینه ساخت و توسعه شهرهای انگلستان از تجارت برده به‌دست‌آمده است.

یک برگه از اسنادی که دانشگاه کمبریج از تجارت برده‌ها توسط بریتانیا منتشر کرد/ این بخشی از تاریخ است که حاکمان انگلستان دوست ندارند کسی درباره‌اش بداند

برده‌ها را در مقصد به حراج می‌گذاشتند و به بالاترین قیمت می‌فروختند. قیمت برده‌ها چقدر بود؟ طبق اسناد باقی‌مانده از تجارت برده توسط بریتانیا که دانشگاه کمبریج ۵ سال پیش منتشر کرد حوالی سال ۱۷۹۰ قیمت یک برده مرد برای کار روی زمین ۱۴۰ پوند (معادل ۲۱ هزار دلار امروزی) و قیمت یک برده زن برای آشپزی و نظافت ۶۰ پوند (معادل ۹ هزار دلار امروزی) بوده است.

نقشه‌ای از مسیر دریایی تجارت برده در قرن ۱۸ میلادی/ حدود ۲۰۰ کشتی بریتانیایی بیش از ۳ میلیون برده را در این مسیرها جابه‌جا کردند

۱۸۰ سال مالیات مردم در جیب برده‌داران

در سال ۱۸۰۷ خریدوفروش و تجارت برده در بریتانیا ممنوع شد اما برده‌داری همچنان آزاد بود. بالاخره در سال ۱۸۳۳ نیز برده‌داری غیرقانونی اعلام شد ولی تا سال ۱۸۴۳ هنوز برده‌هایی در سراسر بریتانیا آزاد نشده بودند. در همان سال ۱۸۳۳ دولت برای جبران خسارت لغو برده‌داری پذیرفته بود که به برده‌داران غرامت بدهد و بودجه این غرامت ۲ سال بعد مهیا شد. «ناتان مایر روچیلد» و برادرزاده‌اش که بانکداران مشهور و ثروتمند اروپا بودند و پیش از آن در تجارت برده دست داشتند ۱۵ میلیون پوند به دولت قرض دادند و بعدها ۵ میلیون پوند نیز به این مبلغ اضافه شد؛ درمجموع ۲۰ میلیون پوند آن زمان که معادل ۳۰۰ میلیارد پوند امروزی است. این‌طوری بود که برده‌داران پول کلان بادآورده دریافت کردند و روچیلدها هم سود کلان بازپرداخت وام را. بازپرداخت تدریجی اصل و سود پول و بدهی‌های ناشی از این وام بزرگ تا سال ۲۰۱۵ طول کشید و افشای آن دردسر ساز شد.چون این بدهی از طریق درآمدهای دولتی و درواقع از مالیات مردم بازپرداخت می‌شد و تازه مردم انگلستان فهمیدند بیش از ۱۸۰ سال خودشان و اجدادشان قرضی را پرداخته‌اند که زمانی به‌عنوان غرامت به ثروتمندان برده‌دار پرداخت‌شده بود.

در بریتانیا غرامت برده‌داری به جای برده‌های ستمدیده و بازماندگان‌شان به برده‌داران پرداخت شد

پس از افشای این موضوع، روزنامه گاردین در مارس ۲۰۱۸ در مقاله‌ای با عنوان «چه زمانی بریتانیا با جنایاتش علیه بشریت مواجه خواهد شد؟» درباره این پرداخت غرامت ناعادلانه نوشت: «شما انتظار دارید آنچه به‌اصطلاح غرامت برده نامیده می‌شود به بردگان آزادشده برای جبران بی‌عدالتی‌ها در حقشان پرداخت شده باشد. ولی این پول انحصاراً به مالکان برده‌ها پرداخت شده است... نسل بریتانیایی‌ها در میراث حمایت مالی برای یکی از سنگین‌ترین جنایات علیه بشریت نقش داشته‌اند.»

«دیوید کامرون» نخست‌وزیر انگلستان در سال ۲۰۱۵ در سفر به جامائیکا درباره نقش بریتانیا در الغای برده‌داری پُز داد ولی با گوشزد مکرر این نکته مواجه شد که پیشینیان و اقوامش برده‌دار بوده‌اند   

هنوز نوادگان برده‌داران حکومت می‌کنند

در تحقیقی در سال ۲۰۱۳ معلوم شده بود بخش عمده املاک قدیمی حومه لندن با پول غرامت‌ها و توسط برده‌داران سابق و فرزندانشان ساخته شده است. در همان سال کالج سلطنتی لندن تحقیقی درباره بررسی امکان جبران خسارت برده‌داری انجام داد و معلوم شد اجداد و خویشاوندان «دیوید کامرون» نخست‌وزیر وقت نیز جزو برده‌داران بوده‌اند. به همین دلیل است که مورخان، فعالان اجتماعی و برخی سیاستمداران آفریقایی در جریان سفر کامرون به جامائیکا در سال ۲۰۱۵ به وی پیشینه نیاکانش در تجارت برده را گوشزد کردند. البته کامرون خودش را به نشنیدن زد و در آن سفر چنین سخنانی بر زبان راند: «برده‌داری در همه اشکال آن ناخوشایند بوده و در هیچ جامعه متمدنی جایی ندارد. انگلستان مفتخر است که در مسیر لغو آن پیشرو بوده است.»

نگاره‌ای از حراج یک خانواده برده - ثروت‌های ناروایی که برده‌داران بریتانیایی کسب کرده‌اند به افزایش جایگاه اقتصادی و سیاسی فرزندان و نوادگان‌شان در جامعه امروزی منجر شده است

«کامرون» کار عجیبی نکرد و رفتارش قابل پیش‌بینی بود چراکه تنها او نیست؛ اغلب نخست‌وزیران بریتانیا نوادگان همان برده‌دارانی هستند که برای آنکه انسان‌ها را با ‌زور و فریب نربایند و ناعادلانه به بردگی نگیرند، غرامت کلان گرفتند. درواقع از این نخست‌وزیران که ثروت ناروای اجدادی، برایشان قدرت به ارمغان می‌آورد در تاریخ انگلستان زیادند؛ یک نمونه دیگر «ویلیام گلادستون» که ۴ بار بین سال‌های ۱۸۶۸ تا ۱۸۹۴ نخست‌وزیر بریتانیا شد و پدرش «جان گلادستون» جزو برده‌دارانی بود که غرامت گرفتند.

تاریخ دیده می‌شود

برده‌داری بخش مهمی از تاریخ بریتانیاست؛ بخشی‌که اگر نگوییم سانسور می‌شود لااقل نادیده گرفته می‌شود یا تقلیل داده می‌شود. کار به جایی رسیده که در انگلستان برای دیدن حقایق تاریخ باید به تلاش‌های اجتماعی و رسانه‌ای و راه‌اندازی کمپین‌های جمعی متوسل شد. یک نمونه فعالیت موسسه «بلک کوریکولوم» است که برای افزایش آموزش‌های مربوط به تاریخ سیاه‌پوستان بریتانیا در مدارس تلاش می‌کند. «لاوینیا استنت» بنیان‌گذار این موسسه می‌گوید:«بیشتر مواقع، تاریخ سیاه‌پوستان در بریتانیا را از لندن آغاز می‌کنیم و این شهر را مرکز آن می‌دانیم. اما منبع بخش زیادی از ثروت گلاسکو درواقع تنباکو، شکر و پنبه‌ای است که توسط برده‌ها در جامائیکا، ترینیداد و باربادوس تولید و نگهداری می‌شد.»

مجسمه برده‌داران بریتانیایی زیر دست و پای معترضان

البته شاید حالا دوره جدیدی آغاز شده است. چراکه معترضان به «تاریخ تبعیض و نژادپرستی و برده‌داری» در بریتانیا این روزها صدای بلندی دارند. مرگ «جورج فلوید» در آمریکا آتشی روشن کرد که دامن سرزمین‌های بریتانیا را هم گرفت و حالا معترضان اسکاتلندی خواهان تغییر نام خیابان‌هایی شده‌اند که نام تاجران برده‌دار و معروف تنباکو و شکر و پنبه را بر خود دارند. در لندن و سایر شهرهای انگلستان تکلیف روشن‌تر است و مجسمه شخصیت‌های تاریخی را که برده داشته یا به برده‌داری معروف‌اند از میدان‌ها پایین می‌کشند.

در این فیلم ببینید چگونه مردم شهر بریستول انگلستان مجسمه «ادوارد کلستون» برده‌فروش معروف قرن ۱۷ را به زیر می‌کشند

منبع: الف

کلیدواژه: تجارت برده برده داری میلیون پوند سیاه پوستان برده داران انگلیسی ها پرداخت شد برده ها

درخواست حذف خبر:

«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را به‌طور اتوماتیک از وبسایت www.alef.ir دریافت کرده‌است، لذا منبع این خبر، وبسایت «الف» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۲۸۵۲۲۵۳۰ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتی‌که در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.

با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.

خبر بعدی:

داستان ۳۴ روز مقاومت در خرمشهر؛ اگر سلاح داشتیم، شهر سقوط نمی‌کرد

ناخدا یکم هوشنگ صمدی می‌گوید: من ۸۰۰ تا ۹۰۰ نفر تکاور داشتم که همگی افسر و درجه دار بودند، ما سرباز نداشتیم. نیرو‌های مردمی از اقشار مختلف هم شاید ۴۰۰ نفر با ما همراه بودند. ما توانستیم با این تعداد نیرو در مقابل دو لشکر زرهی و مکانیزه ارتش عراق با چند گردان گارد ریاست جمهوری و چند گردان جیش الشعبی مثل بسیج ما، مقاومت کنیم.

به گزارش خبرآنلاین، از سال ۱۲۹۹ تاکنون، بیش از یک قرن است که روز ارتش در ایران گرامی داشته می‌شود، پس از پیروزی انقلاب هم امام (ره) ۲۹ فروردین را بنام روز ارتش نامگذاری کردند تا ضمن ارایه کارنامه ارتش، افکارعمومی و کارشناسان هم مناسبت و مجالی برای گرامیداشت این فرزندان دلیر میهن داشته باشند، ارتشی که با وجود همه تغییر و تحولات سال‌های نخستین پس از پیروزی انقلاب ۵۷، شجاعانه به میدان مبارزه با ارتش آماده و تا بن دندان مسلح عراق شتافت و تاثیری انکارناپذیر در متوقف ساختن متجاوزان عراقی داشت.

ناخدا یکم هوشنگ صمدی که اعزام پیش از انقلاب او به انگلیس برای گذراندن دوره‌ای عالی، همزمان با حضور صدام در همان مرکز لندن برای سپری کردن دوره اطلاعاتی بوده، در گفت و گویی صمیمانه روایتی دست اول، جذاب و کمتر شنیده‌شده از آغازین روز‌های دفاع مقدس را مرور کرد که با هم می‌خوانیم:

مشروح این گفتگو را بخوانید:

***

شما قبلا فرمانده گردان تکاور دریایی بوشهر بوده اید، امروز هم روز ارتش است، لطفا از نقش ارتش در دوران دفاع مقدس برایمان بگویید.

ضمن تبریک این روز به همه همرزمان ارتشی بعنوان یک ارتشی می‌گویم ارتش در جنگ ۸ ساله تحمیلی نقش اصلی و موثر را داشت. در یکم مهر ۱۳۵۹ سپاه و بسیج آنچنان سازمانی نداشتند و ارتش بود که با همه مشکلاتی که در دوران انقلاب به سرش آمده بود و معاندین، جاسوسان و بدخواهان صحبت انحلال ارتش را می‌کردند و با صدور بخشنامه‌های مختلف خواسته و ناخواسته برای تضعیف ارتش تلاش می‌کردند، اما ارتش، روز ۳۱ شهریور مردانه در جلوی دشمن ظاهر شد. ما وجود دشمن و احتمال جنگ را از خرداد ۵۸ به مسئولین اطلاع می‌دادیم، من خودم فرمانده گردان تکاروران در جبهه جنوب و خوزستان بودم واز خرداد ۵۸ چهار واحد در آنجا داشتم که روزانه به ما اطلاعات می‌دادند که دشمن دارد چکار می‌کند و در چه وضعیتی است و ما این را به نیروی دریایی انتقال می‌دادیم و نیروی دریایی به ارتش و ارتش به مسئولین می‌داد، ولی مسئولین قبول نمی‌کردند و می‌گفتند بیشنر مردم عراق شیعه هستند و انقلاب را به ما تبریک گفته اند و به ما حمله نمی‌کنند و این برای ما بسیار سنگین تمام می‌شد که چرا آن‌ها وظیفه سازمانی ارتش را نمی‌دانند آنقدر برای تضعیف ارتش کار می‌کنند؟ برخلاف همه این فشار‌ها و تنگناها، ارتش از روز ۳۱ شهریور وارد عمل شد و کار را به جایی رساند که به فاصله یک هفته یغنی هفتم مهر صدام پیشنهاد مذاکره کرد. هدف صدام این بود که یکم مهر، خرمشهر را بگیرد، سوم مهر، خوزستان و نهایتا، هفتم مهر در میدان آزادی تهران و در جمع رسانه‌های خارجی، گفت و گوی پیروزی را برگزار کند.

چرا صدام به فاصله هفت روز پس از آغا تجاوز به خاک ایران، مصلحت را در ارایه پیشنهاد مذاکره دید؟

به علت مقاومت ارتش، پیشروی را دور از دسترس می‌دید. این درحالی است که ارتش در آن زمان فرماندهان اصلی و رده بالای خود را از دست داده بود، سپهبد، سرلشگر، سرتیپ و ارتشبد نداشتیم و همه حذف شده بودند و حداکثر، فرماندهان میانی، مانده بودند. آن زمان در پی تلاش و فشار برخی نمایندگان مجلس، سیزده هزار افسر ارشد ارتش را پاکسازی کردند و در سطوح بالای فرماندهی ارتش، کسی نمانده بود. من پنجم مهر رفتم ۵ عراده تانک چیفتن از لشگر ۹۲ زرهی اهواز بگیرم و دنبال فرمانده گردان تانک گشتم، نهایتا، یک سروان مخابرات را پیدا کردم و ایشان گفت من فرمانده هستم، گفتم جناب سروان رسته شما مخابرات است وسروان مخابرات اگر خیلی خیلی زرنگ باشد می‌تواند یک گردان مخابرات را اداره کند نه گردان تانک چیفتن را! گردان تانک را افسر زرهی با درجه سرهنگ دومی باید اداره کند. این وضعیتی بود که در ابتدای جنگ برای ما پیش آمده بود و ارتش با این همه مشکلات توانست در روز هفتم دشمن را متوقف و به زانو در آوَرَد. فاصله شلمچه تا خرمشهر ۵/۱۶کیلومتر بود و دشمن می‌توانست یک ساعته به خرمشهر برسد، ولی با مقاومت شجاعانه ارتش، روز هفتم، هنوز نتوانتسته بود از پُل نو که بین شلمچه و خرمشهر است، عبور کند.. شهید صفری افسر تکاور تیربارچی محافظ پل نو اجازه نمی‌داد پرنده‌ای هم از این پل عبور بکند، چه رسد به نظامیان دشمن؛ و مسیر دیگری نیز برای عبور تانک‌ها و نفربر‌های عراقی غیر از این پل وجود نداشت. ارتش با همه مشکلات مردانه ایستادگی کرد ما رزمندگان آن زمان ارتش افتخار می‌کنیم که در طول ۸ سال دفاع، مهم‌ترین وظیفه سازمانی خود، یعنی حفظ مرز‌های کشور را به حوبی انجام دادیم.

بر این اساس ارتش در حفظ مرز‌ها نقش بسزایی داشته است.

بله ارتش نقش کاملی داشت، ما در سه جبهه می‌جنگیدیم، جبهه شمالی، جبهه میانی و جبهه جنوبی که من درجبهه جنوبی و خوزستان بودم. گردان تکاوران ماموریت زمینی ندارد و ماموریت سازمانی و اصلی این گردان حفظ سواحل، سکو‌های نفتی و جزایر است و ما در خرمشهر با دشمن جنگیدیم و ۳۴ روز در برابر دشمنی که می‌خواست روز اول خرمشهر را تصرف کند مقاومت کردیم.

گردان تحت امر شما شامل چند تکاور بود و با چه تعداد نیرویی این مقاومت را انجام دادید؟

من ۸۰۰ تا ۹۰۰ نقر تکاور داشتم که همگی افسر و درجه دار بودند، ما سرباز نداشتیم.

نبرو‌های مردمی هم شما را همراهی می‌کردند؟

بله، نیرو‌های مردمی از اقشار مختلف هم شاید ۴۰۰ نفر با ما همراه بودند. ما توانستیم با این تعداد نیرو در مقابل دو لشکر زرهی و مکانیزه ارتش عراق با چند گردان گارد ریاست جمهوری و چند گردان جیش الشعبی مثل بسیج ما، مقاومت کنیم. ارتشی‌ها مردانه در برابر دشمن ایستادگی کردند و همان مدافعین خرمشهر که من همیشه از آن‌ها یاد می‌کنم از اقشار کشور بودند مردانه جان برکف ایستادند و الان اسمی از آن‌ها برده نمی‌شود.

چرا اسامی این غیورمردان برده نمی‌شود؟

نمی‌دانم، ببینید امروز روز ارتش است و در اصل روز نیروی زمینی نیز می‌باشد، ولی در رادیو و تلوزیون چه برنامه‌ای می‌بینید؟ رسانه ملی چه برنامه‌ای برای امروز دارد. این‌ها را ببینید و بعد بپرسید چرا اسامی آن دلاورمردان برده نمی‌شود؟

گویا، شما در ابتدای جنگ بازنشسته شده بودید و به میل خود تان وارد جنگ شدید ...

بله من دو ماه بود که بازنشست شده بودم، ولی چون هنوز نفر بعدی نیامده بود واحد را تحویل بگیرد من مشغول خدمت بودم. زمانی که جنگ آغاز شد من تسویه حساب هم کرده بودم و فرمانده به من گفت تسویه حساب شما روز میز من است می‌خواهی بروی یا بمانی؟ گفتم نخیر ناخدا رزمجو من با واحدم می‌روم خرمشهر، دشمن وارد خانه ما شده و غیرت ما قبول نمی‌کند. من اجازه نمی‌دهم تا زمانی که زنده هستم دشمن خاک کشور من را زیر پا داشته باشد. شعار من این است: دوست دارم کفنم پرچم ایران باشد، تکاور می‌گوید می‌جنگم جان می‌دهم، خون می‌دهم، ولی یک وجب از خاک کشور به دشمن نمی‌دهم.

امروز علاوه بر روز ارتش سالگرد غرق شدن ناوشکن سهند و حمله به ناوشکن سبلان و ناوچه جوشن در سال ۱۳۶۷ از سوی آمریکا هم هست، شما در این نبرد شرکت داشتید؟

نه من مشارکت نداشتم، ولی جالب این است که اسمی از رزمندگان این ناوشکن‌ها هم برده نمی‌شود! فرماندهان این‌ها الان کجا هستند؟ آیا رادیو و تلویزیون اسمی از این سه ناو برده است؟ این‌ها در مقابل ارتش آمریکا ایستادند چرا اسمی از آن‌ها برده نمی‌شود. من می‌خواهم بگویم رادیو تلویزیون برای ما ارتشی‌ها کار نمی‌کند، دوست ندارند، جانفشانی‌های دلاوران ارتش را بازتاب بدهند. بار‌ها در شبکه‌های مختلف گفته ام شما رادیو تلویزیون ملی نیستید، میلی هستید و با هیچ وقت با ما جور نیستید. شهدای ما از شما شاکی هستند، حق شهدای ما را از بین برده اید. تا حالا کِی اسمی از شهید مرادی فرمانده گردان ۱۰۶ برده شده؟ شهیدی که ترکش سرش را از بدنش جدا کرد و در جلوی چشم من بدون سر در جاده اهواز می‌دوید و افتاد زمین و وقتی وی را در آغوش گرفتم در بغل من شهید شد. کجا هستند ۱۰۳ نفری که در ۳۴ روز مقاومت در خرمشهر از گردان تکاوران شهید دادیم. کجا هستند ۲۹۳ نفر جانباز از ده درصد تا ۹۳ درصد، امیر سیاری هم تکاوری است که در همان ۳۴ روز ۷۵ درصد جانباز شدند.

شما پیشرفت‌ها و دستاورد‌های ارتش را چگونه می‌بینید؟

من الان بازنشسته هستم و الان در ارتش نیستم و اطلاعاتی ندارم.

درست، ولی به هر حال اخبار را که رصد می‌کنید. بنابر همین اخبار دستاورد‌های ارتش را چگونه ارزیابی می‌کنید؟

آنچه که از دور می‌شنوم انشاالله خوب است.

تاثیر حضور نیروی دریایی ارتش را در آب‌های بین المللی را چگونه می‌بینید؟

الان نیروی دریایی خیلی خوب است و اصلا قابل مقایسه با آن زمان نیست، حتی واحد خودم. دنبال یک قبضه توپ ۱۰۵ یا ۱۵۵ می‌دویدم و گیر نمی‌آوردم، ولی الحمدالله الان تیپ‌های تفنگداران و تکاروران ما آتشبار دارند. بعضی وقت‌ها که به جاسک و چابهار می‌روم و این پیشرفت‌ها را می‌بینم لذت می‌برم. حتی یک بار لوله یک توپ را بغل کردم و گریه کردم و فرمانده وقت آمد و گفت چرا گریه می‌کنید گفتم خوشحالم که شما این سلاح دارید واز خوشحالی گریه می‌کنم، شما این را دارید و من در زمان جنگ این را نداشتم که اگر داشتم خرمشهر سقوط نمی‌کرد.

دیگر خبرها

  • فیل فودن: جود بلینگام هدیه‌ای از جانب خداست؛ انگلستان به او در بهترین حالت‌اش نیاز دارد
  • بریتانیا تحریم‌های ضدایرانی را اعلام کرد
  • تحریم‌های جدید آمریکا و بریتانیا علیه ایران
  • پاسخ سفیر سابق انگلستان به ایران‌ستیزان + عکس
  • درخواست بزرگ کودی رودز از WWE؛ کابوس آمریکایی به دنبال تاریخ‌سازی در انگلستان است
  • تصویب لایحه تجارت پس از ۲۰ سال
  • تصویب لایحه تجارت پس از ۲۰ سال/ تشدید مجازات‌ سرقت
  • (ویدئو) نطق جنجالی نماینده پارلمان بریتانیا در انتقاد از سیاست دوگانه انگلیس
  • داستان ۳۴ روز مقاومت در خرمشهر؛ اگر سلاح داشتیم، شهر سقوط نمی‌کرد
  • رویارویی حامیان و مخالفان رژیم صهیونیستی در مجلس انگلیس