Web Analytics Made Easy - Statcounter
به نقل از «پارسینه»
2024-04-23@15:52:40 GMT

اسرار هیولای دریاچه اوکاناگان در کانادا + عکس

تاریخ انتشار: ۱۵ تیر ۱۳۹۹ | کد خبر: ۲۸۵۲۸۶۶۰

اسرار هیولای دریاچه اوکاناگان در کانادا + عکس

تازه به شهر کلونا واقع در جنوب ایالت بریتیش کلمبیا که به خاطر ورزش‌های آبی و مسیر‌های پیاده‌روی‌اش معروف است نقل مکان کرده بودم که در خبر‌ها شنیدم هیولایی آنجا دیده شده است.

دو برادر متوجه حرکت موج‌دار چیزی در وسط آب‌های دریاچه اوکاناگان شده بودند؛ دریاچه‌ای به طول ۱۳۵ کیلومتر که در مسیری منحنی در طول دره اوکاناگان کشیده شده و شکلی شبیه به مار دارد.

بیشتر بخوانید: اخباری که در وبسایت منتشر نمی‌شوند!

آب مثل این‌که قایقی از روی آن عبور کرده باشد، تکان می‌خورده، اما قایقی آنجا نبوده است. این دو برادر مطمئن بودند اوگوپوگو را دیده‌اند.

 طی نسل‌های متمادی گفته شده هیولایی افسانه‌ای در اعماق دریاچه اوکاناگان کمین کرده است

فرقی نمی‌کند چند وقت در کلونا اقامت داشته باشید، در هر صورت حتما در مورد موجود مرموز دریاچه خواهید شنید. اوگوپوگو برای این شهر حکم نسی برای لاخ‌نس را دارد: موجودی ناشناخته که طبق باور عموم در اعماق دریاچه زندگی می‌کند و فقط گهگاهی به سطح آب می‌آید تا افسانه‌اش را زنده نگه دارد.

اوگوپوگو را شبیه ماری غول‌پیکر با پوستی سبز یا سیاه توصیف کرده‌اند که سر اسب، مار یا گوسفند دارد. در آثار نقاشی هم مثل اٰژد‌هایی دریایی به تصویر کشیده شده که دور خود حلقه زده است، شبیه به نشانه‌ای که در نقشه‌های قدیمی دریانوردی برای مشخص کردن مکان هیولا‌ها استفاده می‌شد.

اما اوگوپوگو در کلونا بیشتر شبیه شخصیت‌های مهربان کارتونی است که یا در قالب مجسمه‌ای ۴ متری به رنگ سبز و کرم در کنار ساحل به بازدیدکنندگان خوش‌آمد می‌گوید، یا نماد عروسکی باشگاه هاکی روی یخ شهر است و یا به شکل اسباب‌بازی‌های نرم و مخمل در سوغاتی فروشی‌ها فروخته می‌شود. اما شکل و شمایل واقعی این هیولا- و حتی موجودیت آن - درست مثل اسمش که از هر دو طرف به یک شکل خوانده می‌شود، چیزی است که کسی نمی‌تواند از آن سر در بیاورد.

جنون اوگوپوگو در دهه ۱۹۸۰ میلادی به اوج خود رسید، وقتی اتحادیه گردشگری منطقه برای اثبات وجود این هیولا جایزه‌ای یک میلیون دلاری تعیین کرد. در همین راستا سازمان صلح سبز، اوگوپوگو را گونه‌ای در معرض خطر معرفی کرد و از مردم خواست فقط از آن فیلم بگیرند و خودش را به دام نیندازند. حتی برخی برنامه‌های تلویزیونی آمریکا در آن دوره هم گزارش‌هایی در رابطه با هیولای مرموز دره اوکاناگان پخش کردند.

مجسمه‌ای چهار متری از اوگوپوگو به رنگ سبز و کرم در ساحل دریاچه اوکاناگان در کلونا به بازدیدکنندگان خوش‌آمد می‌گوید

اما من تازه بعد از شرکت در کنفرانس بین‌المللی گردشگری بومی که سال گذشته در کلونا برگزار شد متوجه شدم یکی از نماد‌های فرهنگ عامه در کانادا - موجودی که ۱۶ درصد از مردم ایالت بریتیش کلمبیا به وجودش اعتقاد دارند- نتیجه یک سوءتفاهم میان بومیان دره اوکاناگان و اولین ساکنان اروپایی کانادا بوده است.

پت رافائل، یکی از اعضاء "وست‌بنک فرست نیشن"، گروه بومی اوکاناگان و راهنمای ما در دیدار از سرزمین‌های آبا و اجدادی بومیان منطقه در حاشیه دریاچه گفت: "اوگوپوگو هیولا نیست، روح دریاچه است که از سرتاسر دره حفاظت می‌کند. " او گفت بسیاری از مردم کانادا این موجود را به اسم اوگوپوگو می‌شناسند، اما بومیان منطقه آن را "n ̓x̌ax̌aitkʷ" (ان-ها-ها-ایت-کو) می‌نامند که به معنای "روح مقدس دریاچه" است.

طبق باور بومیان دره اوکاناگان، روح مقدس از دریاچه حفاظت می‌کند

پیش از این که تاجران خز در سال ۱۸۰۹ از اروپا به این دره بیایند، دست کم ۱۲ هزار سال از سکونت بومیان اوکاناگان در این منطقه می‌گذشت. آن‌ها سیستم قضایی، قوانین و باور‌های خودشان را داشتند. در فرهنگ این قوم آب جایگاهی مهم داشت و "روح مقدس دریاچه" نماد آن به حساب می‌آمد. این روح علاوه بر شکل معنوی، یک شکل مادی قابل لمس هم داشت که خود دریاچه بود. البته گاهی اوقات هم خود را از درون آب‌های دریاچه نمایان می‌کرد.

کورالی میلر، معاون رییس موزه میراث سنچویپز واقع در کلونای غربی گفت: "در قصه‌های ما روح دریاچه در واقع رنگی بسیار تیره دارد، سرش شبیه اسب است و شاخ‌هایش مثل گوزن هستند. مبلغان مذهبی روح دریاچه را دیدند و عادت همیشگی این بود که به باور‌های معنوی ما جلوه‌ای شیطانی داده شود. "

بومیان اوکاناگان به شکلی نمادین به روح دریاچه غذا می‌دادند؛ گیاهانی مثل تنباکو و مریم گلی. گاهی اوقات هم به عنوان قدردانی برای تامین آب و خوراک‌شان به دریاچه ماهی سالمون کوکانی پیشکش می‌کردند. میلر گفت: "فکر می‌کنم منشا سوء‌تفاهم همین‌جا بوده. مهاجرین دیدند ما در آب دریاچه گوشت پرتاب می‌کنیم. "

مهاجران اولیه خیلی زود شروع به گفتن داستان‌هایی درباره مار دریاچه اوکاناگان کردند که برای خشنودی‌اش باید حیوان زنده قربانی می‌کردی تا بتوانی با خیال راحت از رودخانه عبور کنی. با قوت گرفتن ایده وجود ماری خونخوار در دریاچه، اوضاع به تدریج از کنترل خارج شد. مهاجران از ترس حمله این هیولا شروع به گشت زنی در اطراف دریاچه با اسلحه کردند.

اما در اواخر دهه ۱۹۲۰ و احتمالا به این دلیل که هیچ انسانی توسط هیولا شکار نشد، نگرانی‌ها آرام گرفت. مقامات گردشگری نام اوگوپوگو که در یک ترانه عامیانه انگلیسی آمده بود را رویش گذاشتند و به این ترتیب غول دریاچه از روحی پرآوازه به موجودی کارتونی تبدیل شد که گردشگران را به خود جذب می‌کرد.

به سختی می‌توان فهمید چند نفر به امید دیدن هیولای افسانه‌ای دریاچه طی صد سال گذشته به کلونا سفر کرده‌اند، اما با گذشت زمان اوگوپوگو نام این شهر را در کانادا بر سر زبان‌ها انداخت. این موجود سال‌ها نماد کارناوال‌های خیابانی کلونا هم در خود شهر و هم در رویداد‌های بزرگ‌تر در منطقه شمال غربی پسیفیک و استان آلبرتا بود. اداره گردشگری دیگر برای اوگوپوگو به طور جدی تبلیغ نمی‌کند، اما این هیولا هنوز هم مثل همیشه بین مردم محبوب است.

بیشتر گزارش‌ها از رویت اوگوپوگو از روی پل ویلیام آر بنت خبر داده‌اند

اما سوء‌استفاده از روح مقدس دریاچه و تبدیل کردن آن به کالایی تجاری موضوعی حساس به حساب می‌آید. برای میلر که عضو گروه سرخپوستان بومی وست‌بنک است، اگوپوگو و روح مقدس دو موجودیت متفاوت دارند که نباید با هم تلفیق شوند. یکی از اهداف عمده موزه آگاهی‌رسانی در رابطه با بومیان منطقه و اهمیت روح مقدس در محافظت از دریاچه است. این بخشی از روندی است که او نامش را "برنامه‌زدایی"، پرسش‌گری یا ساختار‌شکنی در رابطه با دیدگاه استعماری بر تاریخ و فرهنگ سرخپوستان منطقه می‌گذارد. این همچنین گامی مهم به سوی ایجاد و حفظ روابط محترمانه میان بومیان و غیر بومیان کانادایی است.

در مرکز کلونا، موزه میراث اوکاناگان با گروه سرخپوستان بومی وست‌بنک برای دادن اطلاعات کامل‌تر در رابطه با تاریخ منطقه همکاری می‌کند. این موزه سال ۲۰۱۹ گالری خود را به طور کامل تغییر داد تا به جای تمرکز صرف روی سبک زندگی سرخپوستان منطقه پیش از استعمار، آن‌ها را به عنوان فرهنگی زنده معرفی کند. به گفته لیندا دیگبی، مدیر اجرایی این موزه، دانش و دیدگاه بومیان اوکاناگان حالا در همه دوره‌های به نمایش درآمده در موزه، تنیده شده و نمایشگاه مربوط به اوگوپوگو هم توضیح می‌دهد چگونه درک نادرست روح مقدس دریاچه از سوی مهاجران به رونق گردشگری در منطقه منجر شد.

دیگبی می‌گوید: "اوگوپوگو برای مهاجران موجودی واقعی بود. آن‌ها به طور قطع آنچه از بومیان منطقه شنیدند را اشتباه تفسیر کردند و برای این که از خودشان داستان بسازند و از آن سود ببرند تردیدی به دلشان راه ندادند. حتی به ذهن‌شان هم نمی‌رسید که دارند چه کار می‌کنند. "

با گذشت زمان حجم داستان‌های مهاجران بیشتر شد و آن‌ها حتی موجودی عجیب را هم در دریاچه می‌دیدند.

موزه میراث اوکاناگان به تازگی نمایشگاه‌هایش را تغییر داده تا روایتی متعادل از تاریخ منطقه ارائه دهد

در تلاش برای شناخت روح مقدس دریاچه، با مردمی برخورد کردم که به خاطر آنچه در دریاچه اوکاناگان دیده بودند، واقعا به وجود اوگوپوگو اعتقاد داشتند. آن‌ها البته تنها نیستند: آرشیو‌های موزه پر است از بریده روزنامه‌هایی در مورد رویت این موجود در ده‌های مختلف و همین‌طور گزارش‌هایی که ازتاثیر مثبت آن بر درآمد شهر نوشته‌اند.

رابرت یانگ، استاد علوم زمین در دانشگاه بریتیش کلمبیا در اوکاناگان می‌گوید: "اوگوپوگو تاثیری فوق‌العاده بر گردشگری دارد و به آن رنگ و بو و جلوه و جذابیت خاصی می‌بخشد. "

برخی از ساکنان منطقه علاقه‌ای به رد وجود اوگوپوگو ندارند، چون آن را به نفع صنعت گردشگری می‌دانند

از نظر یانگ اوگوپوگو توجیه زیست‌شناختی ندارد بلکه با فرایند‌های مربوط به علوم زمین، از جمله چگونگی حرکت آب روی سطح آن قابل توضیح است. به گفته او لایه‌بندی حرارتی آب دریاچه یعنی قرار گرفتن لایه متراکم‌تر در زیر لایه سبک‌تر ممکن است باعث ایجاد موج شود و این اتفاقی است که اغلب در بهار و پاییز می‌افتد. یانگ این پدیده را "موج اگوپوگو" می‌نامد.

این نظریه توضیحی قابل‌قبول‌تر در مورد آنچه ممکن است روی آب دیده شود، ارائه می‌دهد. با این که یانگ موافق تفکر اننقادی نسبت به اگوپوگوست، اما اصلا دوست ندارد وجودش را هم نفی کند. او می‌گوید اوگوپوگو باید ادامه پیدا کند، چون یکی از نماد‌های فرهنگی کانادا به حساب می‌آید و روح مقدس دریاچه هم از جمله باور‌های مهم بومیان منطقه است.

 

منبع: bbc

منبع: پارسینه

کلیدواژه: کانادا گردشگری سبک زندگی پارسی خبر بومیان منطقه روح مقدس روح دریاچه

درخواست حذف خبر:

«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را به‌طور اتوماتیک از وبسایت www.parsine.com دریافت کرده‌است، لذا منبع این خبر، وبسایت «پارسینه» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۲۸۵۲۸۶۶۰ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتی‌که در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.

با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.

خبر بعدی:

خاطره گویی در جمع دوستان اسرار جنایت یک ساله را فاش کرد | وقتی قاتل خودش را لو داد

همشهری آنلاین - حوادث: یکی از روزهای اردیبهشت سال گذشته مردی نزد ماموران پلیس پایتخت رفت و خبر از ناپدید شدن پسر ۲۰ساله‌اش داد. او گفت: پسرم نادر آخرین بار برای دیدن دوستش از خانه بیرون رفت و دیگر برنگشت. در این مدت همه جا را به دنبال او گشتیم اما هیچ ردی از وی به دست نیاوردیم و حدس می‌زدیم اتفاق شومی برایش رخ داد است.

با اظهارات این مرد تحقیقات پلیس برای یافتن ردی از جوان گمشده آغاز شد اما هیچ خبری از او نبود.

یک سال بعد

پرونده گم شدن نادر در اداره چهارم پلیس آگاهی تهران و زیر نظر قاضی عظیم سهرابی، بازپرس جنایی تحت بررسی بود تا اینکه چند روز قبل یکی از دوستان جوان گم شده با پدر تماس گرفت و مدعی شد که نادر به قتل رسیده و قاتل او فردی به نام سهیل است.

او توضیح داد: در جشن تولد یکی از دوستانم شرکت کرده بودم که جوانی به نام سهیل پس از مصرف مشروبات الکلی شروع به خاطره‌گویی کرد. او مدعی شد که یک سال قبل جوانی به نام نادر را از ارتفاعات اشتهارد به پایین پرت کرده و کشته است. من و نادر دوست بودیم و می‌دانستم که از یک سال پیش ناپدید شده است. وقتی حرف‌های سهیل را شنیدم، فهمیدم که او به قتل رسیده است.

اعتراف

پدر نادر همه آنچه که شنیده بود را نزد پلیس تعریف کرد و به این ترتیب دستور بازداشت سهیل صادر شد. وی در ابتدا مدعی شد که بی‌گناه است و همه حرف هایش دروغ بوده اما در نهایت به پرت کردن نادر از کوه اعتراف کرد و تیمی از ماموران راهی اشتهارد شده‌اند تا شاید ردی از جسد جوان گمشده پیدا کنند.

عصبانیت کار دستم داد

سهیل می‌گوید از وقتی دوستش را به قتل رسانده عذاب وجدان دارد و هرگز قصد کشتن او را به نداشته است. گفت‌وگو با او را بخوانید.

انگیزه ات از قتل چه بود؟

عصبانیت. ای کاش خشمم را کنترل می‌کردم. اشتباه بزرگی کردم.

چرا عصبانی بودی؟

از دست نادر. او از دوستان من بود. اما چند وقتی می‌شد که با افراد ناباب معاشرت می‌کرد. او اصرار می‌کرد که من هم وارد گعده آنها شوم اما نمی‌خواستم. راستش همه آنهایی را که دور نادر بودند را می‌شناختم. سارق و خلافکار بودند و من نمی‌خواستم در زندگی‌ام مرتکب خلاف شوم. این را به نادر هم گفته بودم اما نادر بی خیال نمی شد. روز حادثه هم سر این موضوع با هم درگیر شدیم که آن حادثه رخ داد.

چه شد که او را به قتل رساندی؟

آن‌ روز با موتور رفتیم به سمت اشتهارد کرج. دوباره حرف‌هایش را تکرار کرد و وقتی گفتم نمی‌خواهم وارد گعده دوستانش شوم، مرا مسخره کرد. حرف‌هایش بدجوری عصبانی‌ام کرد. سر همین با هم درگیر شدیم و او چاقویی از جیبش بیرون آورد و به سمتم گرفت. من هم از شدت عصبانیت او را از کوه به پایین هل دادم. ‌

چرا خودت را معرفی نکردی؟

از مجازات می‌ترسیدم. اما باور کنید در همه این مدت به شدت ناراحت بودم و عذاب وجدان داشتم. خیلی از شب ها کابوس های وحشتناک می دیدم و سراسیمه از خواب می پریدم. مدام نادر را در خواب هایم می دیدم اما جرات نداشتم به کسی حرفی بزنم تا اینکه آن شب به جشن تولد یکی از دوستانم دعوت شدم و به خاطر مصرف زیاد مشروبات الکلی کنترل حرف‌هایم را از دست دادم.

کد خبر 846420 برچسب‌ها سارق - سرقت قتل - قاتل حوادث ایران

دیگر خبرها

  • بهره برداری از آب‌های انتقالی به دریاچه ارومیه ممنوع است
  • افشای اسرار بیماران چه مجازاتی دارد؟
  • خاطره گویی در جمع دوستان اسرار جنایت یک ساله را فاش کرد | وقتی قاتل خودش را لو داد
  • بازگشایی پاسگاه محیط بانی دریاچه تار/ ورود گردشگران و طبیعت‌گردان به منطقه ممنوع است
  • ممنوعیت ورود گردشگران به منطقه دریاچه تار دماوند
  • گشت و کنترل شبانه روزی در منطقه حفاظت شده گدار
  • (تصاویر) سال ۱۹۰۰؛ پرتره‌های صمیمی از بومیان آلاسکا
  • (تصاویر) پرتره‌های صمیمی از بومیان آلاسکا
  • تحلیل پروژه شاهان دریاچه چیتگر
  • آسیب دریاچه نمک کانون گردوغبار در منطقه را فعال می‌کند