بازیگرانی که در بیش از ۱۰۰ فیلم بازی کردهاند!
تاریخ انتشار: ۱۵ تیر ۱۳۹۹ | کد خبر: ۲۸۵۳۱۶۷۲
به گزارش خبرنگار حوزه سینما گروه فرهنگی باشگاه خبرنگاران جوان، فیلمها و سریالهای تلویزیونی مخاطبان و علاقهمندان زیادی دارند. این آثار با داستانها و تجربههای بی نظیر مخاطبان را شیفته خود میکنند. بخش بزرگی از این قدرت جذابیت به بازیگران باز میگردد. بازیگرانی که در این لیست قرار دارند نه تنها آروزی خود برای بازیگری را تحقق بخشیدند بلکه با نقشهای متفاوت و البته متعددی که بازی کردند، در خاطرات عده زیادی از سینما دوستان ماندگار شدند.
بیشتر بخوانید:
اخباری که در وبسایت منتشر نمیشوند!
در اینجا بازیگرانی را معرفی می کنیم که طبق آمار IMDb در بیش از ۱۰۰ فیلم سینمایی حضور پیدا کرده اند! البته مواردی هم هستند که در بیش از ۴۰۰ فیلم حضور پیدا کرده اند. دنی ترخو، جیمز هونگ و اریک رابرت از جمله این افراد هستند.
بتی دیویس/ ۱۲۳ نقش
او در سال ۱۹۰۸ متولد شد و کار خود را از ۲۱ سالگی در برادوی آغاز کرد. این بازیگر در سال ۱۹۳۲ با عقد قرارداد با برادران وارنر در فیلم سینمایی «مردی که نقش خدا را بازی کرد» به نقش آفرینی پرداخت. او در صنعتی که در آن زمان تحت سلطه مردان بود توانست موفق شود و با دو فیلم سینمایی «خطرناک» و «جزبل» جایزه اسکار دریافت کند. او با ۱۲۳ نقشی که در طول حرفه اش بازی کرده در زمان خود به یکی از پردرآمدترین زنان آمریکا تبدیل شده بود. او در سال ۱۹۸۹ به دلیل بیماری سرطان درگذشت.
جودی دنچ/ ۱۲۸ نقش
این بازیگر بریتانیایی متولد سال ۱۹۳۴ است. او با همکاری با کمپانیهای مختلفی توانست وارد دنیای هنر شود و نخستین حضور سینمایی خود را در فیلم «راز سوم» محصول سال ۱۹۶۴ تجربه کند. او در ادامه در سریالهای تلویزیونی بازی کرد و نهایتاً با مجموعه فیلمهای جیمزباند به شهرت رسید. او در ۱۲۸ فیلم سینمایی حضور داشته و سابقه بردن جایزه اسکار، بفتا و گلدن گلوب را نیز دارد.
آنتونی هاپکینز/ ۱۳۷ نقش
آنتونی هاپکینز زاده سال ۱۹۷۳ در ولز، یکی از بازیگران معروف در دهههای اخیر است. او در دهه ۶۰ میلادی فعالیت خود را در زمینه سینما آغاز کرد و در سال ۱۹۶۷ با فیلم «اتوبوس سفید» پایش به فیلمهای سینمایی باز شد. ۱۱ سال بعد او اولین نقش اصلی خود را در فیلم «جادو» و «مرد فیلی» بازی کرد. او پس از بازی در نقش هانیبال شهرتش دو چندان شد. نقشی که برای او یک جایزه اسکار به ارمغان آورد. او با حضور در ۱۴۰ پروژه عطش خود برای بازی در هر نقشی را نشان داده است.
جکی چان/ ۱۴۲ نقش
جکی چان با نام اصلی چان کونگ سانک متولد سال ۱۹۵۴ هنگ کنگ است. همانطور که می دانیم او نه تنها یک بازیگر شناخته شده است بلکه کارگردانی و نویسندگی فیلمنامه نیز انجام داده و در زمینه هنرهای رزمی نیز تبحر دارد. او در مدت کوتاهی در دهه هفتاد با بازی در نقشهای مکمل در کنار بروس لی شروع به فعالیت کرد. او در سال ۲۰۱۶ یک جایزه افتخاری از اسکار دریافت کرد که به خاطر ۱۴۲ فیلمی است که در آنها نقش آفرینی کرده است.
رابرت ونگر/۱۵۱ نقش
رابرت ونگر، بازیگر و تهیه کننده آمریکایی، در سال ۱۹۳۰ متولد شد و در سن ۲۰ سالگی توانست بازیگری را با فیلم سینمایی «سالهای خوش» آغاز کند. سالها بعد کمپانی فاکس قرن بیستم اجازه درخشش به او به عنوان یک ستاره جوان را داد و در فیلمی مثل «تایتانیک» محصول سال ۱۹۵۳ بازی کرد.
مایکل کین/۱۷۶ نقش
او متولد سال ۱۹۳۳ در لندن است. در اولین روزهای بازیگری نامش مایکل وایت بود که بعدها به کین تغییر پیدا کرد و اکنون به همین نام شناخته میشود. او پیش از آغاز حرفه اش در زمینه سینمایی در تئاتر و تلویزیون فعالیت کرده بود. او سابقه بردن جایزه اسکار بازیگر نقش مکمل مرد و جایزه گلدن گلوب را دارد. او تا کنون در ۱۷۶ پروژه سینمایی بازی کرده است. جدیدترین پروژه او هم «تنت» است که کریستوفر نولان کارگردانی آن را انجام داده.
ساموئل جکسون/۱۹۱ نقش
این بازیگر که تقریبا ۷۱ سال دارد، اولین حضور مهم خود در یک فیلم سینمایی را در سال ۱۹۷۳ رقم زد؛ اما تا زمانی که در فیلم سینمایی «داستان عامه پسند» تارانتینو در نقش یک قاتل بازی نکرد به شهرت نرسید. او در ادامه موفقیتهای خود را ادامه داد و تا کنون در ۱۹۱ پروژه حضور داشته است. او را می توان در سینمای این روزها با فیلمهای «جنگ ستارگان»، «مرد آهنی» و «مرد عنکبوتی» دید.
کریستوفر پلامر/۲۱۶ نقش
پلامر حدود ۷ دهه را روی صحنه تئاتر گذرانده است. او از تونی و اسکار برای فعالیتهای خود جایزه دریافت کرده است. هنوز می توان بازیهای خوب او را در فیلمهای «ذهن زیبا»، «الکساندر بزرگ»، «مردی که کریسمس را اختراع کرد» و «چاقو کشی» دید.
کریستوفر لی/ ۲۸۲ نقش
این بازیگر انگلیسی که در سال ۲۰۱۵ در سن ۹۳ سالگی درگذشت، در حدود ۳۰۰ نقش داشته است. او در اواخر دهه ۴۰ با نقشهای مکمل کار خود را آغاز کرد. نقش آفرینیهای او از فیلمهایی مثل دراکولا در دهه ۵۰ و ۶۰ میلادی، فرانکشتاین در سال ۱۹۵۷ و شرلوک هلمز در سال ۱۹۷۰ آغاز میشود و تا فیلم سینمایی «ارباب حلقه ها» در سال ۲۰۰۰ ادامه پیدا میکند. نقش او در این فیلم سینمایی بسیار تحسین شد.
منبع:Brighside
انتهای پیام/
منبع: باشگاه خبرنگاران
کلیدواژه: سینمای جهان بازیگر سینما سینمای هالیوود فیلم سینمایی جایزه اسکار فیلم ها
درخواست حذف خبر:
«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را بهطور اتوماتیک از وبسایت www.yjc.ir دریافت کردهاست، لذا منبع این خبر، وبسایت «باشگاه خبرنگاران» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۲۸۵۳۱۶۷۲ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتیکه در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.
با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.
خبر بعدی:
فیلم سینمایی آپاراتچی ،روایتی از سینما برای سینما
آپاراتچی تازهترین روایت سینما از سینما است و آنچه این فیلم را از دیگر آثار مشابه در این زمینه متمایز میکند، پرداختن به سینمای مردمی است و تقابل آشکاری که این نوع از سینما با دو جریان تحجر و شبه روشنفکری دارد.
آپاراتچی داستانی اقتباسی از کتابی به همین نام است درباره جوانی به نام جلیل که عشق به سینما او را با مشکلات زیادی رو به رو میکند. آپاراتچی درامی کمدی است که به شیرینی از وقایع تلخ دهه 60 ایران و تقابل دو جریان تحجر و شبه روشنفکری صحبت میکند؛ بدون آنکه دچار شعارزدگی شود و یا حقیقت را سانسور کند. بازی بازیگران خوب است و انتخاب لوکیشنی بجز تهران مخاطب را از کلیشههایی نجات میدهد که غالب فیلمهای سینمایی تولیدشده در سالهای اخیر سعی دارند از دهه 60، فضای فرهنگی آن دوران و حتی آدمهایش به ما تحمیل کنند.
آپاراتچی همچنین در چهل و دومین جشنواره فیلم فجر با استقبال مخاطبان مواجه شد و توانست سیمرغ بلورین و جایزه ویژه کارگردانی بخش نگاه نو را از هیئت داوران دریافت کند. به بهانه اکران نوروزی و آغاز اکرانهای مردمی فیلم آپاراتچی، به معرفی و بررسی این فیلم میپردازیم:
خلاصه و داستانداستان فیلم آپاراتچی درباره یک نقاش ساختمان جوان به اسم جلیل است که سواد و تحصیلات ندارد اما شیفته سینما است و بعد از تجربه ساخت چند فیلم سوپر هشت (فیلمی که با دوربینهای سوپر هشت میلی متری فیلمبرداری شده است)، به دنبال تولید فیلمی سینمایی است که او را به رویای دیرینهاش، یعنی سیمرغ بلورین برساند.
این فیلم اقتباسی آزاد از کتاب آپاراتچی، نوشته روح الله رشیدی است که در دهه 60 میگذرد و در کنار قصه اصلی، رویدادهای اجتماعی این دوره از جمله جنگ تحمیلی و ترور را به تصویر میکشد.
قاضی نوری که از شخصیتهای مخوف شهر است، ترور میشود و جلیل رشیدی تصمیم میگیرد با ساختن فیلمی از زندگی نوری، شانس خود را برای راه یافتن به جشنواره فیلم فجر و دریافت سیمرغ امتحان کند.
جلیل طائفی یا همان جلیل فیلم آپاراتچیشخصیت جلیل رشیدی برگرفته از کارگردانی به نام جلیل اسد طائفی است که ساکن تبریز است. آقا جلیل سواد خواندن و نوشتن نداشته اما به دلیل علاقه فراوان به فیلمسازی، یک دوربین عکاسی میخرد و با همکاری گروهی از دوستانش (جوانان توحید) چند فیلم کوتاه تولید میکند که از جمله آنها میتوان به فیلم نوری در تاریکی اشاره کرد. وی تا کنون 120 فیلم ساخته که تقریباً 80 تا از آنها از وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی مجوز پخش گرفتهاند.
برخی معتقدند جلیل طائفی را میتوان به عنوان یک بنیاد سینمایی کامل در نظر گرفت؛ چرا که تمامی مراحل تولید و اکران فیلمها را شخصا جلو میبرد. او حتی برای نهادها و سازمانها اقدام به بلیت فروشی میکرد تا سرمایه اولیه خودش را به دست بیاورد. برخی از دوستان جلیل که در گذشته مقابل دوربین او میرفتند، اکنون جزو پیشکسوتان سینمای تبریز هستند؛ افرادی همچون رضا ناجی، کریم هاتف و جواد درخشان
بازیگران و عواملتورج الوند، فاطمه مسعودیفر و رضا ناجی در کنار بازیگرانی، چون هومن برقنورد، بهنام تشکر، امید روحانی، وحید مبصری، امین گلستانه، حسین عابدینی، ولی فروتن و علیرضا استادی در این فیلم ایفای نقش کردهاند.
قربانعلی طاهرفر کارگردان و سجاد نصراللهینسب تهیهکننده آپاراتچی هستند.
کارگردان فیلم آپاراتچی
قربانعلی طاهرفر در سال متولد ۱۳۵۱ تبریز و در حال حاضر عضو شورای بررسی فیلم و فیلمنامه همین استان است. او از سال ۱۳۶۱ وارد انجمن سینمای جوان شده و در سال ۱۳۷۲ اولین فیلم خود را با نام خاک آشنا ساخته است. طاهرفر در سال ۱۳۷۵ اولین مجموعه تلویزیونی خود را با موضوع کودک و نوجوان، به نام «سحرخیزان کوچک» تولید نموده و «ترمینال غرب»، ازجمله آثار اوست که فانوس هفتمین جشنواره عمار را کسب کرده است.
همچنین نویسندگی و کارگردانی ۶ فیلم بلند، کارگردانی بیش از ۱۰ فیلم کوتاه و ۸ مجموعه تلویزیونی نیز در کارنامه او به چشم میخورد. کارگردانی و تهیه کنندگی بیش از ۶۶ مجموعه مستند و دهها فیلم مستند، و نگارش دهها فیلمنامه از دیگر فعالیتهای هنریاش محسوب میشود. طاهرفر در دوره هفتم و نهم جشنواره مردمی فیلم عمار عضو هیئتداوران بخش فیلمنامه بوده است.
قربانعلی طاهرفر، کارگردان تبریزی فیلم آپاراتچی است که در هفتمین دوره جشنواره مردمی فیلم عمار، فانوس بهترین فیلم را برای سینمایی «ترمینال غرب» دریافت کرد. به گفته سازندگان فیلم آپاراتچی، مجری طرح این فیلم، مسعود ملکی، اصرار داشته که کارگردان اثر اهل تبریز باشد.
جایزه ها و افتخارات فیلم آپاراتچیجایزه ویژه هیئت داوران در بخش بهترین کارگردان نگاه نو (فیلمهای اول) | چهل و دومین جشنواره فیلم فجر – ۱۴۰۲
نقد و بررسیفیلم سینمایی آپاراتچی یک کمدی درام است و علی رغم جدیت سوژه (همچون سکانسهای مربوط به تشییع پیکر شهید و یا نماز جمعه)، مخاطب را به خنده وامیدارد. با این حال قربانعلی طاهرفر، کارگردان آپاراتچی، معتقد است با وجود موقعیتهای کمدی در دل کار، این فیلم کمدی نیست؛ بلکه این موقعیتها به زعم بیننده شیرین خواهند بود. شاید یکی از دلایل اینکه از دیدن آپاراتچی خسته نمیشویم یا نمیتوانیم آن را دوست نداشته باشیم هم، همین باشد.
آپاراتچی فیلمی نیست که کسی بتواند از آن بدش بیاید. فیلم بهوضوح از جذابیت نوستالژیها بهره میگیرد اما در روزگاری که فیلمهای نوستالژیک سینمای ایران بسیار پرتعداد شده آنچه آپاراتچی را متفاوت میکند، اولا بخشی از نوستالژیهای جامعه ایران است که سراغ آن رفته یعنی شهرستانها و روستاهای دور از مرکز و ثانیا نوع نگاهی است که به آن نوستالژیها دارد. فیلم از بعضی مناسبات آن دوران انتقاد میکند اما برخلاف نمونههایی که در فضای همعصر آن قصه میگویند با نگاه طبقه متوسط امروزی، مناسبات دیروز را قضاوت نمیکند و حتی تا آخرین لحظه حرمت نسل پدران را نگه میدارد. آپاراتچی یکی از شیرینترین فیلمهای سینمای ایران است که درباره عشق به خود سینما ساخته شده است.
اعضای واحد تاریخ شفاهی در دفتر جبهه مطالعات فرهنگی انقلاب اسلامی در تبریز، پروژهای را برای ضبط و جمع آوری تاریخ شفاهی مربیان پرورشی این شهر در دهه 60 آغاز میکنند. پس از آنکه در طول این مصاحبهها، نام فیلم «نوری در تاریکی» به عنوان فیلمی که در مدارس اکران میشد، توسط اکثر مربیان تکرار میشود، تیم پژوهش دست به کار میشود تا کارگردان گمنام این فیلم را پیدا کند.
نتیجه ساعتها گفتگو با آقای جلیل طائفی میشود کتاب «آپاراتچی» که روح الله رشیدی مطالب آن را گردآوری کرده است. حسین تراب نژاد، نویسنده فیلم آپاراتچی، بعد از مواجهه با این کتاب به فکر نوشتن فیلمنامهای بر پایه آن میافتد؛ آن هم به سبب اتفاقات منحصر به فردی که آقا جلیل پشت سر گذاشته؛ از جمله تلاشهای او برای گرفتن مجوز، دستگیرشدن توسط کمیته و البته نام بردن از او در آنتن بی بی سی! و اینگونه فیلم سینمایی آپاراتچی ساخته میشود.
نقد فیلم سینمایی آپاراتچی از دیدگاه منتقدان:
سید مهرزاد موسوی
فیلم آپاراتچی همان جنس فیلم ارگانی (به قول امیر قادری؛ سینمای نفتی) است که در شرایط ایدهآل باید باشد! حالا اینکه در شرایط ایدهآل باید فیلم ارگانی داشته باشیم یا نه، بحث دیگری است… یعنی فیلمی که اگرچه موضوعی خاص را سوژه کرده ولی -مثل بینهایت فیلم ارگانی مشابه- پول را دور نریخته است. هم ارزانساز است و هم میتواند مقداری از سرمایه هزینهشده را برگرداند. از سویی، در شهر و لهجه محل ساختش متوقف نشده و با اینکه در تبریز میگذرد ولی بیشترِ فیلم لهجه ترکی لحاظ شده و دیالوگهای محدود ترکی دارد.
ایده ابتدایی فیلم آپاراتچی، پرداخت آن و اغلب بازیها خوب یا قابل قبولند، بهخصوص که در انتهای فیلم، نقبی هم به منبع اقتباس اصلی میزند و مستند بودنش را به رخ میکشد. فیلم بیادعایی که نباید انتظار زیادی هم از آن داشت. کاش کارگردان فیلماولی (که انصافا این فیلم برای اولین تجربه سینمایی، قابل قبول است) در فیلمنامه و اجرا، به شوخیهای بیشتر و متنوعتر و گرهگشایی قویتری فکر میکرد تا اثر اولش با همه این داشتههای مثبت، شایستهتر توصیه و تماشا شود.
محمد تقیزاده
آپاراتچی عجیبترین فیلم این سالهای سینمای ایران است؛ گاهی آنقدر دم دستی و ساده و ابلهانه به نظر میرسد که تماشاگران جدیتر سینما را پس میزند و در مقابل حرفها و مضامینی را روایت میکند که از به روزترین چالش برانگیزترین و پیچیدهترین مسائل سیاسی اجتماعی ایران بعد از انقلاب است.
تصویر شهید نوری و تشابهات آن با ایت الله خلخالی و تداعی و موضعی که فیلم از اعدام نشان میدهد در نوع خود کمنظیر است. فیلم در انتها به مردم و عاشقان سینما تقدیم میشود اما در موارد زیادی مواضع حاکمیتی غلیظ و سنگینی را در قامت شوخی و سادگی مطرح میکند تا آپاراتچی، از عجیبترین و در عین سادگی پیچیدهترین فیلمهای این سالها باشد.
آراز مطلبزاده
در میان حجم انبوهی از فیلمهای متبختر ارگانی و فیلمهای حقیر بیش بها داده شده «آپاراتچی» فیلمی است بیریا، متواضع و تاحدی دلنشین در رثای عشق به سینما. فیلم با لحنی شیرین و خودمانی _ خواسته یا ناخواسته_ به بازخوانی دهه 60 پرداخته است. قهرمان فیلم در دل هیاهوهای دهه 60 به دنبال معشوق خود، سینماست و در پی این هدف به هر روشی متوسل میشود تا خانواده، جامعه و حاکمیت این عشق را به رسمیت بشناسند. عشقی سحرآمیز که قادر است آدمها، روابط و باورها را دگرگون سازد و گفتمان دگماتیک حاکم بر آن سالها را دستخوش انعطاف کند. فیلم در این مسیر ابدا به ورطه نوستالژیپروری نمیافتد، ارجاعاتی خوشایند و دقیق به سینمای ایران و جهان دارد و با خلاقیتی کمیاب با مفاهیمی مقدس مثل شهید شوخی میکند. البته آپاراتچی خالی از ایراد نیست. ایراد عمدهاش هم به بحران هویت بومی/زبانیاش بازمیگردد. فیلم اگر به زبان ترکی ساخته میشد و از عناصر جغرافیایی و هویتی آذربایجان بهرههای بهتری میجست، قطعا نتیجه مطلوبتر میشد. با این حال همچنان هم جزء انگشتشمار آثار جشنواره است که مخاطب را آزار نمیدهد، به شعورش توهین نمیکند و تا پایان در سالن سینما نگهش میدارد.
محمد قربانی
با پارادیزوبازی و معرفی پسرکی شروع میشود که میخواهد در سالهای اول پس از انقلاب، درباره یکی از شهدای ترورشده تبریز فیلم بسازد. اما در پایان، فیلم با مرد چاقوکشی بسته میشود که به واسطه بازی در نقش شهید، متحول شده است. علت این تشویش و بلاتکلیفی در روایت را باید در حرفی که از سوی سرمایهگذاران فیلم به آن تحمیل شده، جستوجو کرد. حضرات به دنبال حل مسائل روز در گذشته هستند و سعی میکنند فضا و اتفاقات دهه 60 را با نوستالژیبازی ماستمالی کنند. چند باری به این مساله اشاره میشود که شهید مدنظر، در بین مردم به بیرحمی معروف است و او را بهعنوان قاتل میشناسند. درحالیکه هیچ «مردم»ی در فیلم نمیبینیم و ارجاع اثر به مردمی است که در سال ۱۴۰۲ فیلم را تماشا میکنند. شخصیتها بیآنکه چیزی در فیلم ببینیم، مرتب به موانع فیلمسازی اشاره میکنند اما تنها نماینده خشکهمذهبهای ضدسینمای دهه 60، یک پیرمرد چلاق سنتی است که پسرش -نقش اول فیلم- را مرتب از فیلمسازی منع میکند. مساله همینقدر تقلیلیافته و دمدستی شده است. حاکمیت کاملا حذف شده و تنها یک امید روحانی پشتمیزنشین داریم که عکس تارکوفسکی و پاراجانف را پشت سرش زده و جلوی فیلم را میگیرد. راست میگویید: همه چیز زیر سر پاراجانف بود.
ایمان عظیمی
بالاخره در پنجمین روز از جشنواره فجر چشممان به جمال فیلمی روشن شد که میتوان روی کیفیت خوبش به اجماع دست یافت. «آپاراتچی» روایت یک جوان عشق سینماست که میخواهد شانس خود را برای ساخت فیلم بلند سینمایی در ابتدای شکلگیری حکومت جمهوریاسلامی امتحان کند و با جادوی سینما ره 100 ساله را یکشبه به سامان برساند. فیلم موفق میشود با هجو مناسبات موجود در بطن اجتماع آن دوران و همینطور افراد سرشناس در دستگاه قضای جمهوریاسلامی توقع مخاطب را از تماشای یک اثر موجه و نسبتا خوب برآورده سازد. آپاراتچی به برههای از زمان اشاره دارد که تکلیف سینمای ایران مشخص نبود و هر دسته و گروهی سعی داشت سازش را در دستگاه خودش کوک کند. عدهای با تغییر مضمون فیلمهایشان خواستند همان اسلوب فیلمفارسی را به دوران تازه بیاورند و حرفشان را به کرسی بنشانند و عده دیگری نیز درصدد صادر کردن نسخه پاراجانف و تارکوفسکی و حقنه آن به ذائقه مخاطب بودند. با فیلمی خوشریتم طرف هستیم که بههیچوجه تماشاگرانش را اذیت نمیکند و میتواند با جلوههای صوتی و همینطور بازیهای خوب بازیگرانش تا انتها از مخاطب خنده بگیرد. حرفهای بیشتر بماند برای اکران عمومی.
فیلم آپاراتچی برای رده سنی بالای 13 سال مناسب است و مفاهیمی از جمله تلاش برای رسیدن به اهداف، هر چند موانع و افراد مختلف اجازه ندهند و همچنین احترام به خانواده، به ویژه پدر در این فیلم به چشم میخورد.
نیایش احمدی _ خبرنگار تحریریه جوان قدس