برابری حقوق زنان و مطالبه آن مسئله جهان اسلامی و ایرانی نیست
تاریخ انتشار: ۱۶ تیر ۱۳۹۹ | کد خبر: ۲۸۵۳۷۸۲۸
به گزارش خبرگزاری مهر، سونیا پوریامین، عضو کمیته علمی همایش بینالمللی «جایگاه زن در تمدن ایران و اسلام»، در مراسم افتتاحیه همایش، درباره لزوم برگزاری چنین همایشهایی گفت: از آنجایی که تاریخ بیشتر به دست مردان نگاشته شده و همچنین بیشتر از مردان در طول تاریخ کشورمان یاد کردهاند تا زنان، برگزاری همایشهایی همچون همایش بینالمللی «جایگاه زن در تمدن ایران و اسلام»، این سوال را برای ما مطرح میکند که آیا زنان تأثیرگذار در طول تاریخ تمدن ایران و اسلام کم داریم یا نمیشناسیم؟
وی ضمن اشاره به اهمیت جایگاه زنان در تاریخ تمدن ایران و اسلام بر اساس نوشتههای تاریخنگاران و آثار تاریخی به جای مانده، افزود: ما نمیتوانیم از زنانی همچون آذرمیدخت، آرتیمیس، ماندانا در تاریخ تمدن کشورمان که هر کدامشان داستانهای بسیار تأثیرگذاری دارند و همچنین از حضرت خدیجه (س) در تاریخ تمدن اسلام که در به ثمر رساندن اسلام نقش بسزایی داشتند نام نبریم.
بیشتر بخوانید:
اخباری که در وبسایت منتشر نمیشوند!
پوریامین تصریح کرد: در تاریخ معاصری که خودمان در آن زندگی میکنیم، آیا زنان الگو کم داریم؟ آیا زنانی که در حوزه اختراعات، اندیشمندان، دانشمندان، ادیبان، ورزشکاران، کارآفرینان و هنرمندان تأثیرگذار هستند، کم داریم؟ چرا آنها را نمیشناسیم و چرا راجع به آنها صحبت نمیشود؟ عضو کمیته علمی همایش تصریح کرد: در چهل سال بعد از انقلاب، زمانی که معمار کبیر انقلاب اسلامی حضرت امام خمینی (ره) در خصوص حضور زنان در جامعه، راه را به درستی باز کردند و از همه خواستند تا مسیر را برای حضور مؤثر زنان هموار کنند. چرا همچنان بعد از چهل سال ما احساس میکنیم که زنان در این مسیر به درستی قدم نگذاشتند و ما در راه توسعه پایدار همچنان نقش مؤثری نداریم؟ ما متأسفانه با افکار متحجری مواجه بودیم که کاملاً متفاوت با دین روشنگرانه اسلام است.
بنابر گفته وی در ایران تنها ۱۳ درصد از جمعیت زنان مشغول به کار هستند و از بین آنها افراد تأثیرگذار در تصمیمگیریهای مهم کشور بسیار اندک هستند. زنان فرصت آزمایش و خطا را در این چهل سال از دست دادند. آنها در مسیر شایسته سالاری قرار نگرفتند و همچنان در حوزه تصمیمگیری بین انتخاب یک زن و مرد، مرد انتخاب میشود. البته برای زنان ایرانی خصوصاً در این زمان، خانواده از هر چیزی مهمتر است. امروز ما زنانی داریم در که در حوزه صادرات، صادر کننده نمونه هستند. همچنین زنان سرپرست خانوار که فرزندان رشیدی را به جامعه هدیه دادند.
وی در پایان تأکید کرد: توقع ما از چنین همایشهایی این است که بعد از برگزاری نشستهای متعدد علمی با موضوعهای کاملاً تخصصی، بتوان راهکارهای عملیاتی برای مسئولین جهت آگاهیبخشی به زنان و مردان جامعه ارائه کرد. ما موظف هستیم در قبال نسل جوان که الگوهای خوب را به آنها نشان دهیم تا آنها راه و مسیر درست را برای خودشان انتخاب کنند. این ضرورت برگزاری چنین همایشهایی است که آرزو میکنم با داشتن دبیرخانهای ثابت و مطالبهگری در تمام طرحهایی که ارائه میکند، در سالهای آینده نیز همچنان بتواند با قدرت و صلابت برگزار شود و مباحث مهمی در سطح جهانی مطرح کند.
سهم به سزای زنان در ارتقای سلامت
شیدا مهنام، دبیر علمی همایش بینالمللی «جایگاه زن در تمدن ایران و اسلام»، در افتتاحیه همایش، با بیان اینکه سلامت جسم و روان مادران، همسران و دختران در ارتقای سلامت خانواده در سطح جامعه و سلامت اجتماعی پایدار حائز اهمیت است، بر ارتقای سلامت بانوان و حفظ و حراست از جایگاه و قداست زنان در خانواده به عنوان ارزشمندترین نهاد اجتماعی، با توجه به شرایط کنونیِ گریبانگیری ویروس کویید -۱۹ و نقش به سزایی که زنان در ارتقای سلامت، شکیبایی و تابآوری و متعاقباً ترویج این سلامت در خانواده و جامعه دارند، تأکید کرد.
مهنام با اشاره به هویت و شناسنامه پایدار و مستحکم تمدن ایران و اسلام، از نقش آفرینی زنان در حوزههای اجتماعی، فرهنگی و سیاسی در این دو تمدن سخن گفت و آذرمیدختها، آرتیمیسها و زنان دوران ساسانی در تاریخ تمدن ایران و حضرت خدیجه (س)، حضرت فاطمه (س) و حضرت زینب (س) در تاریخ تمدن اسلام را زنان تاریخ ساز در این تمدنها معرفی کرد.
وی گفت: یکی از چالشهای مهم در سراسر جهان؛ عدم وضع قوانین حمایتی و اجرای درست و عادلانه برای حضور و فعالیت زنان در عرصههای مختلف است. البته ایران یکی از کشورهای پیشرو در تدوین قوانین برای حمایت و رفع تبعیض و بیعدالتی علیه زنان محسوب میشود، ولی به درستی چالش و تهدید اصلی نابرابریها در کجاست؟ چقدر زنان میتوانند در اجرای درست و شایسته قوانین همراه باشند؟ چقدر زنان در ایران اسلامی و سراسر جهان به خودباوری و خودشناسی از خلقت با ارزش و توانمندیها و شایستگیهای بالفطره و بالقوه خود رسیدهاند؟ امروزه ما با ناکامی جنبشهای بیفرجام رادیکالیسم فمینیستی در کشورهای غربی مواجه هستیم. ما در حوزه بنیان خانواده از ناکامیهای بسیاری در جهان رنج میبریم ولی آیا چقدر توانستیم با آموزههای ایرانی - اسلامی الگوسازی مناسبی برای اینگونه جوامع و جنبشها داشته باشیم؟
زنان مربی بزرگ جامعه هستند غدیر جمال، رئیس اتحادیه جهانی زنان مسلمان و عضو کمیته علمی همایش بینالمللی «جایگاه زن در تمدن ایران و اسلام»، درباره ایجاد مسئولیت برای زن در جامعه و خانواده گفت: در طول تاریخ، زن در تمدنهای مختلف باستانی دچار بیتوجهی و بیعدالتی بزرگی شده است. به برکت انقلاب اسلامی، اعتماد به نفس جوانان و زنان برآورده شده است. انقلاب اسلامی ایجاد شده است تا اسلام واقعی آشکار شود.وی در خصوص چگونگی اعطای جایگاه آزاد به زن توسط اسلام و زنده نگاهداشتن زن چنین بیان داشت: به گفته امام خمینی (ره)، زنان مربی بزرگ جامعه هستند. مردان توسط زنان پرورش یافتهاند. خوشبختی و بدبختی یک کشور به زنان بستگی دارد. امام خمینی (ره) معتقد بود که در دوره رژیم شاه، زن نسبت به آنچه در طول سه دوره اسلامی انجام داد، عذاب شدیدتری را متحمل شده است. در هر دو دوره زنان رنج میکشیدند و این اسلام بود که آنها را نجات داد. امام خمینی دیدگاه فعلی و تبلیغات منفی مبنی بر اینکه اسلام زنان را منزوی میکند، رد کرد. این رویکرد جدید به زنان آنها را ترغیب میکند تا نقاط قوت خود را بازیابی کنند. بنابر نظر بنیانگذار جمهوری اسلامی ایران در مورد حقوق بشر؛ هیچ تفاوتی بین زن و مرد وجود ندارد. زنان مانند مردان حق تعیین سرنوشت خود را دارند و در انتخاب کردن، تفکر، آموزش و هر نوع فعالیت اقتصادی و اجتماعی آزاد هستند. امام خمینی (ره) مرتباً زنان را به شرکت در انتخابات ترغیب میکند و به بیان خود اظهار داشتند؛ آنچه که من لزوماً احساس به متذکر شدن آن میکنم، مشارکت زنان شجاع انقلابی است و یادآور میشوم که زنان در کنار مردان حضور دارند و حتی بیش از مردان جایگاه حیاتی در انقلاب اسلامی دارند و آنها باید توجه داشته باشند که امروز در رأی دادن به جمهوری اسلامی، نقش خودشان را در ساخت کشور و اسلام ایفا میکنند.
رئیس اتحادیه جهانی زنان مسلمان تصریح کرد: امام خمینی (ره) با تأکید بر کیفیت حقوق زن و مرد، بر آزادی قانونی زن در همه ابعاد اجتماعی و در همه عرصهها تأکید کرده است. ایشان در وصیتنامه خود به زنان پرداخت و از آنها خواسته که در عرصههای فرهنگی، اقتصادی و همچنین نظامی شرکت کنند. رهبر معظم انقلاب اسلامی، مشارکت و حضور زنان در عرصههای مختلف سیاسی و اجتماعی را برای تحقق اهداف مقدس اسلام و قرآن، بسیار ضروری و مهم دانسته و به نقل از ایشان؛ اسلام آرزو میکند زن به بالاترین سطح رشد ذهنی، سیاسی و علمی برسد. وی همچنین اظهار داشته که ما بر اساس آموزش عالی اسلام بر این باوریم که در هر جامعه بشری زن موظف است تمام تلاش خود را برای رشد اجتماعی و سیاسی انجام دهد و آنها باید مسئولیتها را بپذیرند و خود را برای داشتن فرصتهای لازم آماده کنند. به طور کلی، از سخنان امام خمینی (ره) میتوان دریافت که وی تحصیلات زن، مشارکت در امور سیاسی، مشاغل و فعالیتهای اقتصادی را کاملاً قانونی دانسته است و مطابق با تأکید و ادعای اسلام باید این حق به زن داده شود.
وی تصریح کرد: در طول انقلاب اسلامی، زنان ایرانی و مسلمان در همه عرصههای اجتماعی و سیاسی شرکت میکنند. آنها ثابت کردهاند که ضمن عفت بیحد و حصر، میتوانند در تاریخ جهان و تاریخ اسلام تغییر ایجاد نمایند. نهضت اسلامی به برکت اسلام تغییر بسیار زیادی را در روح و روان زن و مرد در جامعه ایجاد کرده است. زنان متعهد ایرانی، کشور را از آشفتگی حکومت امپراتوری یا حکومت امپریالیستی آزاد کردند. ما زنان مسلمان به آنها برای قیام و تلاش در تحقق اهداف اسلام مدیون هستیم. به یاد بیاورید که چگونه این تحولات رخ داد هنگامیکه زن وارد عرصه میشود، زنانی که نوزادان خود را در آغوش دارند، زنان پیر و جوان به پشت بامها رفتند و فریاد الله اکبر سر دادند. به یاد داشته باشید که چگونه یک زن در میان آن همه شلوغی، با کسانی که هیچ ترسی از خدا نداشتند و به دنبال خرد کردن آنها با تانکها بودند، روبرو شد. این زمانی رخ میدهد که خداوند یاور آنها باشد. این روحیه فقط توسط روح زن اسلامی تحقق مییابد، زیرا این اعمال برای خدا بوده و دست خداوند در آن نقش دارد. اگر اکنون در مورد زنان فکر کنیم، متوجه خواهیم شد که زنان در کجا قرارگرفته اند. زنان اسلامی به ویژه زن ایرانی مذهبیتر شده است.
جمال در پایان سخنانش گفت: آیا زن ایرانی کاملاً کنار گذاشته شده است یا آنها در حال توسعه پروژهها، شانه به شانه با مردان هستند؟ این همان چیزی است که اسلام برای آنها محقق کرده است. این واقعاً با تغییراتی که در سایر کشورهای اسلامی اتفاق افتاده است و در آنجا اسلام واقعی برای آشکار شدن وجود ندارد، متناقض است. جایگاههایی که زنان در آن قرار دارند با پیروزی انقلاب اسلامی برقرار است. خانمها ثابت کردهاند که در این جنبش پیشرو هستند. آنها ثابت کردهاند که رهبری و خط مقدم جامعه توسط زن محقق میشود. تمام مردان و زنان جهان از زنان ایران درس گرفتند زیرا این زنان پیشگام جنبش اسلامی در جهان هستند. آنها سهم زیادی در نهضت اسلامی دارند. آینده اسلام به حمایت آنها بستگی دارد. اگر رهبر وجود نداشته باشد و زن نباشد بیشترین بخش از رشد انقلاب اسلامی حاصل نمیشود. بنابراین ما میتوانیم زن را در کنار رهبری قرار دهیم، چرا که آنها میتوانند برای رهبری تأثیرگذار باشند. میخواهم از همه زنان انقلاب اسلامی تشکر کنم. از همه زنان بخشنده، زنانی که جان خود را فدا کردند، زنانی که سلامتی خود را از دست داده اند، زنانی که تمام توان خود را برای داشتن این پیروزی به کار بستند. از خداوند سبحان بهترین جایگاه را برای تمام این زنان در بهشت مسئلت دارم.
برابری حقوق زنان و مطالبه آن مسئله جهان اسلامی و جهان ایرانی نیست
حجت الله ایوبی، دبیرکل کمیسیون ملی یونسکو ایران و عضو شورای سیاستگذاری همایش بینالمللی «جایگاه زن در تمدن ایران و اسلام» نیز در افتتاحیه همایش ضمن پیامی پژوهشهای صورت گرفته در خصوص جایگاه زنان در تمدنهای جهانی را درخور بحث و کنکاش دقیق و عالمانه دانست و این چنین بیان کرد: برابری حقوق زنان و مطالبه آن مسئله جهان اسلامی و جهان ایرانی نیست، بلکه در جهان غرب هم بوده و همچنان هست. گفتمان حاکم بر روابط زن و مرد در جهان غرب بنابر نظر پیر بوردیو (جامعهشناس فرانسوی)، سلطه مردانه و حاکمیت مردان بر زنان است. این سلطه در غرب در ضمیر ناخودآگاه زنان و مردان نهادینه شده و زنان این سلطه را پذیرفتهاند و آن را مشروع میدانند. در راستای پذیرش این سلطه بوردیو آن را به عنوان «خشونت نمادین» نامگذاری کرده است. خشونت نمادین به معنای پذیرش خشونت و تسلط بر اساس نظام ارزشی و باورها و اعتقادات است.
وی افزود: در جهان غرب از سال ۱۸۴۸ حق رأی تنها برای مردان عمومیت پیدا کرد. از قرن بیستم سال ۱۹۱۹ در کشورهای اسکاندیناوی، فنلاند و نروژ و دیگر کشورها به تدریج حق رأی زنان پذیرفته شد. در فرانسه سال ۱۹۴۲ و آخرین کشور اروپایی در سال ۱۹۷۰ پذیرفتند که زنان حق رأی دارند. برای اینکه گفتمان حاکم سلطه مردها بود و زنها صلاحیت حضور در عرصههای سیاسی و اجتماعی را نداشتند. به تعبیر پیر بوردیو این عدم صلاحیت را خود زنها پذیرفتند و به همین دلیل است که بعد از عمومی شدن حق رأی، آمار و تحقیقات نشان میدهد که در جهان غرب درصد بانوانی که وارد مجلس و پارلمانها میشوند و به پستها و مناصب سیاسی بالا رسیدهاند بسیار پایین بود، در نتیجه در کشورهای غربی از سالهای دو هزار به بعد احزاب سیاسی را بر اساس قانون مجبور کردند که تعداد نامزدهای زن و مرد برابر باشد.
ایوبی در ادامه سخنانش اظهار کرد: در جهان ایرانی و ایران باستان گفتمان حاکم، گفتمان احترام به بانو و حقوق زن بود. گفته میشود که در دوران پادشاهان ماد، ما شاهد زنسالاری هستیم و گفتمان حاکم، حاکمیت زنها است. در دوران هخامنشی بخشی از تاریخ پر افتخار این سرزمین و بخشی از هویت ما ایرانیها مسئله حقوق زمان بارداری زنان را داریم و زنها حق حضانت دارند. زنهایی داریم که سرکارگرند. «آرتیمیس» فرمانده سپاه بوده و به همراه لشکر خشایار در لشکرکشی به یونان شرکت کرده و این نشان میدهد که گفتمان حاکم گفتمان حضور فعال زنها در عرصههای سیاسی، اجتماعی و حتی نظامی بوده است. مهرههایی از زمان هخامنشی پیدا شده که زنان سرپرست برخی از ادارات هستند. همچنین در شاهنامه فردوسی ما زنان قهرمان را داریم.
وی تصریح کرد: اسلام در جزیره العرب ظهور پیدا کرد و پیامبر اکرم (ص) در آنجا مبعوث شد. در جهانی که گفتمان غالب، گفتمان نادیده انگاشتن زن بود. در فرهنگ جهان عرب زن یک کالا و شیء بود، جز داراییها و املاک افراد تلقی میشد. دخترها را زنده به گور میکردند و داشتن دختر ننگ بود. در چنین شرایطی اسلام ظهور کرد و پیامبر اکرم (ص) آن مقام بالا را به زن داد، حضرت خدیجه (س) و همچنین حضرت فاطمه (س) مقام بالایی داشتند. ایرانیها اسلام را پذیرفتند و طبیعی بود که در فرهنگ ما ایرانیها به خاطر جایگاهی که برای زن در فرهنگمان قائل بودیم و هستیم، حضرت فاطمه (س) به خاطر کمالاتی که دارد بسیار برجسته است.
دبیرکل کمیسیون ملی یونسکو ایران گفت: در عهد قاجار به تدریج نگاه سختگیرانه در جامعه متدینین غالب میشود و زنها را به حاشیه میرانند و از صحنه جامعه کنار کشیده میشود. در عصر پهلوی، رضاشاه تحت تأثیر فراوان آتاتورک بود و به این باور و جمعبندی غیر عالمانه رسیده بود که زنها در صورتی میتوانند در عرصههای اجتماعی حاضر شود که دست از حجاب و سنتهایشان بردارند. زن سنتی و زن ایرانی و مسلمان بر سر دوراهی حضور در عرصههای اجتماعی و حفظ ارزشها، عقاید، حجاب و سنتها قرار گرفته بود. طبیعی بود که برخی راه دوم را انتخاب کردند و صحنه سیاست کمتر و صحنههای اجتماعی جولانگاه بانوان و زنانی شد که دست از آئینها و سنتهای خودشان شستند. اما جامعه بزرگی از زنها به طور طبیعی راه اول را انتخاب کردند و باز در این دوران به دلیل شکاف بین سنت و مدرنیته و به دلیل برخورد غیر عالمانه با مسئله نوآوری و نوگرایی و در مقابل هم قرار گرفتن سنتها و ارزشها و تجدد، زنان این سرزمین و این روزگار و زنان متدین به خانهها رفتند. خانهنشینی، عدم حضور در عرصههای اجتماعی و عدم ظهور و بروز زنان متدین که بخش غالب جامعه بودند، به یک هنجار در جامعه مذهبی تبدیل شد و این گفتمان (عدم حضور زنها در عرصههای اجتماعی) بر جامعه مذهبی حاکم و غالب شد.
وی تصریح کرد: انقلاب بزرگ و رنسانس حضور زنان در عرصههای اجتماعی در ایران به انقلاب اسلامی ایران و رفتار حضرت امام رضوان الله تعالی علیه برمیگردد، قبل از انقلاب اسلامی حضرت امام (ره) حضور در راهپیماییها را برای زنان واجب کردند، در حالی که گفتمان حاکم جامعه متدینین بر عدم حضور زنان در عرصههای اجتماعی بود. امام (ره) فرمودند که زنها باید وارد عرصه شوند و به خیابانها بروند و زنان متدین از خانه بیرون آمدند و اینجا نقطه آغازین مشارکت زنان در چهل سال اخیر بود. در دوران جنگ تحمیلی بحث بسیار جدی در بین علما مطرح بود که آیا زنها میتوانند در جبهه حضور پیدا کنند؟ حال آنکه آن گفتمان سنتی نمیپذیرفت! ولی امام (ره) فرمودند زنها میتوانند در کنار مردها در جبهههای حق علیه باطل حضور داشته باشند. از منظر جامعه شناختی این یک رویداد بسیار مهم است. ما در زمان جنگ نزدیک به چهار هزار بانوی شهید و چندین هزار زن جانباز داریم. طبیعی است که بعد از جنگ زنان ایرانی، ایران امروز را از آن خودشان میدانند. در انقلاب اسلامی نیز زنها نقش داشتهاند. بنابراین حضور زنان در عرصههای مختلف اجتماعی و سیاسی یک امر کاملاً طبیعی است.
ایوبی اذعان کرد: گفتمان غالب در این شرایط همان گفتمانی است که هم در آیات، احادیث و روایات و همچنین در شعر و ادبیات ما وجود دارد. حضرت مولانا ابیات و اشعار فراوانی در تمجید و ستایش از نقش زنان در جامعه دارد. مولانا در فیه ما فیه میفرماید؛ این جهل است، کسانی که حاکم بر زنانشان میشوند و زنانشان را سرکوب میکنند. مولانا سخنگوی فرهنگ ایرانی و اسلامی ماست. مولانا کسی است که بیانکننده گفتمان غالب اسلامی و ایرانی با زبان شعر و ادبیات است. وقتی در اشعار ما زنان چنین جایگاهی دارند یعنی فرهنگ این جامعه چنین است. بنابراین ما با روزگاری مواجه هستیم که در این روزگار شکاف بین سنت و مدرنیته به نفع جمع بین این دو در حال از بین رفتن است. زنان پس از انقلاب اسلامی حضور در جامعه را با ارزشها، تدین و سنتهای خود در تقابل و تضاد نمیبینند.
دبیرکل کمیسیون ملی یونسکو ایران در پایان سخنانش گفت: ما امروز بعد از چهل سال کارنامه درخشان نظام جمهوری اسلامی ایران را داریم که حضور دوباره زنان در عرصههای مختلف است. امروز زنان در دانشگاهها، شوراهای شهر، مجلس و دیگر عرصههای سیاسی، اجتماعی و اقتصادی حضور فعال دارند. در عرصه فرهنگ و هنر نقش زنان بسیار برجسته است و ما کارگردانان بانو و زن ایرانی داریم که در جهان شناخته شده هستند. در عرصه تجسمی، خط و خوشنویسی لشکر عظیمی از هنرمندان زن ایرانی هستند که سفیران فکر و فرهنگ و اندیشه کشور عزیزمان هستند. اگرچه شاید تصور بشود که موضوع برابری حقوق زنان، از زوایای مختلف مورد بررسی قرار گرفته ولی همچنان موضوع بسیار مهمی است.
کد خبر 4967049منبع: مهر
کلیدواژه: بنیاد ایرانشناسی زنان حجت الله ایوبی معرفی کتاب دهه کرامت امام رضا ع ویروس کرونا کنفرانس بین المللی فلسفه معرفی نشریات مجمع عالی حکمت اسلامی سازمان اوقاف و امور خیریه پژوهشگاه علوم و فرهنگ اسلامی قرآن حقوق بشر فعالیت های قرآنی جایگاه زن در تمدن ایران و اسلام زنان در عرصه های مختلف حضور زنان در عرصه عرصه های اجتماعی همایش بین المللی برابری حقوق زنان انقلاب اسلامی تاریخ تمدن ارتقای سلامت زنان ایرانی زنان مسلمان گفتمان حاکم جهان غرب زنان ایران علمی همایش امام خمینی حضرت فاطمه زن ایرانی زن و مرد سنت ها بر اساس چهل سال حضور زن برای زن ما زنان حق رأی آیا زن
درخواست حذف خبر:
«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را بهطور اتوماتیک از وبسایت www.mehrnews.com دریافت کردهاست، لذا منبع این خبر، وبسایت «مهر» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۲۸۵۳۷۸۲۸ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتیکه در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.
با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.
خبر بعدی:
تداوم فرهنگی ایران از دیدگاه اسلامی ندوشن
علی اکبر جعفری ، عضو هیات علمی دانشگاه یزد به مناسبت ۵ اردیبهشت سالروز درگذشت دکتر اسلامی ندوشن ، در مطلبی نوشت: اسلامی ندوشن کتاب رباعیاتش- بهار در پاییز-که فشرده دریافتهای عمر خود میداند با این رباعی آغاز میکند: «آن دخت پریوار که ایران من است پیدا و نهان بر سر پیمان من است هم نیست ولی نهفته در جان من است هم هست ولی دور ز دامان من است» او عشق پیدا و پنهان خود به ایران را که جان در گرو آن دارد در این رباعی بیان میکند و البته که بیش از دهها جلد از آثار ش نیز اعم از کتاب و مقاله، عنوان «ایران» بر تارک خود دارد. حتی نابجا نیست اگر بگوییم کمتر نوشتهای از او میتوان یافت که در آن سخنی از ایران نرفته باشد . اما با وجود این عشق پرشور به ایران، هرگز از تلخیها و ناکامیابی های این سرزمین نیز دور نمانده و همواره اعتقاد و ارادت به ایران را با نقد و نقب معایبش بازخوانده است. در مقدمه همین کتاب بهار در پاییز مینویسد: «این را موهبتی میدانم که در کشوری به دنیا آمدهام که پر از حکمت و عبرت و رمز و راز است، کشوری چون ایران که مانند معشوقهای غزل فارسی هم دلفروز است و هم رنجدهنده.» و شبیه به همین مضمون را در پایان جلد چهارم کتاب روزها و در بخش حسابرسی از خود نیز میآورد: «کشوری را نمیشناسم که آنچه ایران به من داد، توانسته باشد بدهد. با همه آنکه افتاد مشکلها... ، از این که در این خاک به دنیا آمدهام، از بخت خود شکرگزارم. ایران مانند معشوق غزل فارسی است که هم همۀ عوامل ستمگری را با خود دارد و هم نمیتوان از او دل برگرفت.» اسلامی ندوشن در اولین مقالۀ کتاب «ایران چه حرفی برای گفتن دارد؟» سیمای ایران باستان را در چهار محور ترسیم میکند؛ کشور آفتاب رخشان و آسمان پاک؛ واقع در ناف کره زمین، کم باران... از اینکه آفتاب رخشان داشته، خورشید فرمانروا و مهر در نظر مردمش پایگاه خاص یافتند و آسمان صافضمیر مردمش را به عمق لایتناهی متوجه کرد و کمبارانی سر مردمش را در انتظار دهش آسمان به بالا نگاه داشت و واقع بودن در مرکز جهان او را کشوری حادثهخیز کرد و سپس دین اشراقیاندیش زرتشتی را در خور توجه مییافت که در آن، اندیشۀ اشراقی ملهم از احساس و قلب مانع آن نیست که اهورامزدا خدای خرد نیز باشد در مقالۀ «ایران لوک پیر» از کتاب ایران و یونان در بستر باستان که در سال 1378 منتشر شد نیز به سیادت بیهمتای سیاسی ایران در جهان باستان میپردازد و در تمدن امپراتوری هخامنشی، این اقتدار سیاسی را متکی بر برتری ایرانیان در کشاورزی و جنگاوری میشناسد. «ایران و یونان» مقالۀ دیگری از این کتاب است که در کمال بیطرفی به مقایسه این دو کشور باستانی پرداخته شده است؛ هر یک زائیده اوضاعواحوال خاص سرزمین خود؛ ایران گرایش به فرهنگ عملی داشته است و یونان گرایش به فکر و چون وچرا... ایران ادارۀ دنیای شرقی را بر عهده داشت، اما شهر-کشورهای یونان بیشتر از این باری بر دوش نداشتند که خود را بپایند. ازاینرو میتوانستند در دو خط فلسفه و سوداگری کار کنند. و سرانجام بر این نکته تأکید دارد که؛ هیچکس نمیگوید که مردم ایران در دوران امپراتوری عیبهایی نمیداشتهاند، ولی در میان عیبها و حسنها این نیز مهم است که یک حکومت ملت خود را سربلند و کارساز و ایمن نگاه دارد. اما او در باره تاریخ ایران بعد از اسلام در کتاب «ایران چه حرفی برای گفتن دارد؟» سقوط ساسانیان و گرویدن ایرانیان به دین اسلام را مهمترین رویداد در تاریخ سههزارسالۀ ایران میداند که موجب میشود تا با فروپاشی نظام طبقاتی ساسانی بسیاری از استعدادها مجال رشد بیابند و مرزهای کشوری که بر سر چهارراه شرق و غرب و شمال و جنوب بود بهتدریج به روی اقوام و ملل گوناگون گشوده شود و آمیزشی در نژادها و فرهنگهای آن به وجود آید؛ و سپس بنا به شواهد تاریخی میگوید؛ بنیامیه که خلافت را به فساد آلودهاند سرزمینهای فتحشدهای چون ایران را به دیده تحقیر مینگریستند. همین رفتارها تبعیضآمیز بهتدریج واکنش قوم ایرانی را برمیانگیخت و در غیاب قدرت فائقه سیاسی پیشین، برای مهار این اجحافها و برتریطلبیها، نوعی سیادت فرهنگی را جانشین سیادت سیاسی سابق خود کرد. اسلامی ندوشن، نخستین پیشگامان این جریان را ابن مقفع، طبری و حلاج میداند که در پیوند ذخایر فرهنگی ایران پیش و پس از اسلام جانفشانی کردند؛ اما او قرن سوم هجری را بهواسطه احیاء زبان فارسی دری و سرایش شاهنامه فردوسی مهمترین قرن تاریخ ایران پس از اسلام میشناسد و معتقد است اگر کشور اسیر دست تورانینژادانی نظیر غزنویان و سلجوقیان و خوارزمشاهیان نشده بود بهویژه با ظهور تفکر علمگرای کسانی چون رازی، فارابی، ابنسینا و بیرونی، ایران سرنوشت گشاینده و روشنتری مییافت ولی در برابر همدستی این کارگزاران تورانی با خلفای بغداد ناگزیر به اتخاذ روشهای دفاعی نرم گردید و از نظر او ادبیات عرفانی، پناهگاه قوم ایرانی گشت: «ورود عرفان به ادب فارسی با این آبوتاب و عرض و طول بسیار معنیدار است. ایرانیان از نبرد متعارف چه با بازو و چه با قلم خسته شدند. دیدند که کار پیش نمیرود؛ بنابراین در عالم معنا پناه جستند.» در نظر اسلامی ندوشن، هرچند گرایش ایرانیان به عرفان و تصوف از سر ناگزیری و در واکنش به قشریگری و ایرانستیزی بود که با سقوط سلسلههای ایرانیگرای چون سامانی و صفاری و آلبویه، و ورود ترکهای غزنوی و سلجوقیِ تحتالحمایۀ خلافت بغداد پدید آمده بود اما از جهتی هم اسباب ظهور سخنگویان ممتازی چون مولانا، حافظ، سعدی، خیام و عطار و... شاهکارهای بزرگی در ادب فارسی فراهم کرد که جز با رشد و نضج در مکتب عرفانی ایران قابل ظهور نبودند. بنابراین به اعتقاد اسلامی ندوشن ایران در دوره میانه تاریخ خود که به دوران پس از اسلام شناخته میشود از امپراتوری سیاسی دوره باستان بهنوعی امپراتوری فرهنگی کوچ کرده و با بهرهگیری از آموزههای اسلام راستین و میراث اشراقی ایران باستان، سنت فکری ژرفنگر و گشایندهای به نام عرفان بنیان نهاد که توازن بخش ایرانیت و اسلامیت بود و عیارهای انسانی و اسلامی را در هم میآمیخت تا خود را از کوران تعصب و تزاید، برهاند و راه تعقل و توازن را به مردم بنماید، حاصل چنین رویکردی بزرگترین شاهکارهای فرهنگ و ادب فارسی است که در این دوران به وجود آمد. بنابراین از دیدگاه وی، ورود اسلام به ایران مهمترین حادثه در تاریخ دراز آهنگ ایران است. چون در کتاب ایران و تنهائیاش نیز آورده است؛ در میان افتادنهای تاریخ، افتادن ساسانیها از همه عجیبتر است براثر آن سرنوشت ایران دگرگون گشت و ورق تازهای در تاریخش باز شد. چه میبایست کرد؟ اسلام، با پیام توحید، عدالت، و... به ایران آمده و ایرانی آن را با آغوش باز پذیرا گشت؛ اما دیری نپایید که بنیامیه، سیاست تبعیض نژادی در پیش گرفت و مردمی را که بیش از هزار سال، پیشینه مدنیت و جهانداری داشت، «عجم» و «موالی» خواند. او دراینباره می گوید؛ هر چند پیام اسلام، شیرین و گوارا بود وحتی پارهای قیدهای زندگی اجتماعی ایرانیان همچون نظام طبقاتی را از میان برداشت و سبب شکفتگی استعدادها گشت؛ ولی عملکرد بنی امیه وبنی عباس که به نام اسلام حکم میراندند، ایرانی را بار دیگر در تاریخ خویش، بر سر دوراهی قرار داد. این جنبوجوش تازه و درعینحال تنگناهایی که ایرانی احساس میکرد، او را چند گاهی در ابهام و گیجی فروبرد، ولی سرانجام تصمیمی تاریخی گرفت. تصمیم نهایی آن شد که دین جدید پذیرفته شود، بیآنکه ایران از دست برود. ایران به صورتی که در گذشته بود دیگر نمیبود اما جوهره آن را میشد در شکل دیگری نگاه داشت. او در ادامه می گوید؛ من گمان میکنم که تاریخ این هزار و چهارصد ساله ایران بر روی این تصمیم حرکت کرده است. این امر، از یک سو به آفرینشِ گونهای پویش و پویایی انجامید که سرچشمه آثار مهمی شده است؛ و لذا ازاینپس وزنه زندگی بر فرهنگ افتاد. در پی این تحول دورانساز، فرهنگ ایران اسلامی با فرهنگ کهن ایرانی پیوند یافت. سپس با تأکید فراوان ادامه می دهد؛ در این میان جایگاه شاهنامه، ممتاز است. زبان فارسی و شاهنامه سرنوشت ایران را تغییر دادند؛ و به تولای آنان، باز ایرانی شد قومی متفاوت با دیگران، این کتاب، ایران گذشته را به ایران بعد پیوند داد. ایران، تغییر مذهب داده بود، ولی زبان فرهنگ، زبان جاویدان و عام است ازاینرو، فرهنگ ایران باستان، همچون آب قنات که از ژرفای خاک و پنهان حرکت میکند، به دوران اسلامی نفوذ کرد؛ و رد پای خود را بر همه چیزاز آداب و آیینها، آتشافروزی نوروز، موسیقی، نقشهای قلمکار، قالی، کاشی، اندرزها، نامها، یادها، داستانها و...گذاشت. اسلامی ندوشن در کتاب مرزهای ناپیدا از این انباشت فرهنگی که تهنشین وجدان آگاه و ناآگاه قوم ایرانی است بهعنوان مرزهای ناپیدا یاد می کند و آن را بایگانی ذهنی و حافظه تاریخی حبس شدۀ گذشتگان میداند که بقول خیام؛ گفتند فسانهای و در خواب شدند، او معتقد است؛ همین افسانۀ بزرگ، در اتصال رودوار خود، زندگی انسان را پهناور کرده است تا انسان از مرحله خور و خواب درگذرد و پشت دیوار سربیرنگ پوچی و ملالت متوقف نماند و امروز خود را بر پایه آموختههای دیروز، سامان آگاهانهتری دهد.
کانال عصر ایران در تلگرام