مسابقه ملی «ایدههای نوین در مواجهه با چالشهای کرونا» برگزار میشود
تاریخ انتشار: ۱۶ تیر ۱۳۹۹ | کد خبر: ۲۸۵۳۹۷۱۸
به گزارش گروه دانشگاه ایسکانیوز، مهدی بهاریزاده رئیس باشگاه پژوهشگران جوان و نخبگان دانشگاه آزاد اسلامی واحد خمینیشهر با اشاره به برگزاری مسابقه ملی با عنوان «ایدههای نوین در مواجهه با چالشهای دوران کرونا و پساکرونا» گفت: «هدف از برگزاری این مسابقه، ایدهپردازی در ارتباط با چالشهایی است که جهان در دوران کرونا و پساکرونا درگیر آن است.
بیشتر بخوانید:
اخباری که در وبسایت منتشر نمیشوند!
وی افزود: از جمله مواردی که در این مسابقه مدنظر قرار گرفته، ارائه ایده برای چالشهای «خدمترسانی در دوره کرونا و پساکرونا با کاربرد سیستمهای رباتیک و واقعیت مجازی»، «فناوری اطلاعات، کسبوکارهای نوظهور، رونق در دوران کرونا، حفظ رونق در دوران پسا کرونا»، «تأمین انرژی الکتریکی با تغییر الگوی مصرف آن در دوران کرونا و پساکرونا»، «جهش تولید، کسب و کارهای قابل انعطاف، کرونا و پساکرونا» و «روشهای تأمین مالی بنگاههای کوچک در دوران پساکرونا» است.
رئیس باشگاه پژوهشگران جوان و نخبگان دانشگاه آزاد اسلامی واحد خمینیشهر از حمایتهای ویژه این واحد دانشگاهی از برگزیدگان مسابقه ملی «ایدههای نوین در مواجهه با چالشهای دوران کرونا و پساکرونا» خبر داد و یادآور شد: «جوایز نقدی، بهرهمندی از تسهیلات حمایتی باشگاه و اولویت استقرار در مرکز رشد واحد خمینیشهر برای ایدههای برتر در نظر گرفته شده است.»
بهاریزاده خاطرنشان کرد: «دانشجویان میتوانند با انجام ثبتنام و ارسال ایده تا تاریخ ۲۴ تیر در این مسابقه ملی شرکت کنند.»
ثبتنام اعضای باشگاه پژوهشگران جوان و نخبگان از طریق سامانه باشگاه به آدرس http://bpj.iau.ir و ثبتنام سایر علاقهمندان از طریق آدرس http://bpj.iaukhsh.ac.ir امکانپذیر است.
انتهای پیام/
167 / 167 دانشگاه آزاد اسلامی خمینی شهر مهدی بهاریزاده باشگاه پژوهشگران چالش های مقابله با کرونامنبع: ایسکانیوز
کلیدواژه: دانشگاه آزاد اسلامی خمینی شهر باشگاه پژوهشگران چالش های مقابله با کرونا دوران کرونا و پساکرونا باشگاه پژوهشگران مسابقه ملی خمینی شهر
درخواست حذف خبر:
«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را بهطور اتوماتیک از وبسایت www.iscanews.ir دریافت کردهاست، لذا منبع این خبر، وبسایت «ایسکانیوز» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۲۸۵۳۹۷۱۸ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتیکه در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.
با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.
خبر بعدی:
حسرت زندگی نزیسته در جنگل پرتقال
رضا صائمی در هم میهن نوشت: قصه فیلم درباره معلمی بهنام «علی بهاریان» و با نام هنری «سهراب بهاریان» است که در رشته نمایشنامهنویسی تحصیل کرده و حالا پس از سالها بیکاری بهتازگی در یک مدرسه بهعنوان معلم ادبیات مشغول به کار شده است. معلمی آنچنان سختگیر که در عرض سه روز، پنج نفر را از کلاس اخراج میکند و حالا از طرف مدیر تهدید میشود که اگر تا دو روز دیگر مدرک تحصیلیاش را تحویل ندهد، عذرش را از مدرسه میخواهند! اینگونه است که آقای معلم به رغم میل خود، به شهر محل تحصیلش در «تنکابن» میرود و در این سفر با گذشته خود مواجه شده و متحول میشود. تحولی که هم منطق دراماتیک دارد هم منطق روانشناختی و درنهایت راهی به رستگاری مییابد.
«جنگل پرتقال» را میتوان از حیث روایت، سفر یک قهرمان دانست که یک سیر آفاق او به سیر در انفس تبدیل میشود تا او در مواجهه منتقدانه نسبت به گذشتهاش به خوانشی تازه از خود برسد. «جنگل پرتقال» همچنین یک قصه شهری است که بافت جغرافیایی آن در پردازش و فضاسازی قصه نقش مؤثری دارد. به این معنا که اگر بافت جغرافیایی فیلم در جای دیگری غیر از تنکابن شمال بود، شاید حالوهوای درام یا خوانش مخاطب از آن تغییر میکرد. مثلاً پرسهزنیهای سهراب و مریم در کنار «چشمه کیله»، شاید اگر در یک پارک در تهران روایت میشد، نمیتوانست عواطف شخصیتهای قصه را آنطور که الان در فیلم هست، قوام دهد.
قصه «جنگل پرتقال» فارغ از جغرافیا و مؤلفههای بومی آن، قصهای است که خیلیها بهویژه نسلهای دهههای ۵۰ و ۶۰ با آن همذاتپنداری میکنند و ردی از تجربه زندگی و گذشته خود را در آن میبینند. شاید در این میان آنها که دانشجوی هنر بودند و مناسبات آن را درک کردهاند، بیش از دیگران با قصه و آدمهای آن همدلی کنند. از اینحیث، قصه «جنگل پرتقال» از مرزهای جغرافیایی درام میگذرد و به درون مرزهای هویتی وارد میشود تا از قصه یک نسل بگوید، از یک زیست مشترک. آرمان خوانساریان در نخستین فیلم خود «جنگل پرتقال» به روایت روانکاوانه جهان وهمانگیز شخصیتی میپردازد که حسرتها و حسادتهایش برساخته از تصویر مطلوب و خیالی از خویش است و تورم ایگویی که در توهم خودمهمپنداری تجلی میکند؛ در یک خودبرتربینی ذهنی.
حالا، اما در آستانه میانسالی، وقتی خاطرات جوانی و دوران دانشجویی احضار و احیا میشود، سهراب در مواجهه دوباره با مریم (سارا بهرامی)، همکلاسی سابقش که او را دوست داشت، شخصیت پوشالیاش رو شده و با خود واقعیاش روبهرو میشود. مواجههای تلخ و دردناک، اما تسکینبخش که کمک میکند سهراب پوست بیاندازد و خودش را آنچنان که هست ـ نه آنچنان که میپندارد و دوست دارد ـ بپذیرد؛ پذیرشی که بازگشت به خود واقعی است با همه ضعفها و قوتهایش.
«جنگل پرتقال»، روایت تجربههای نزیستهای است که قربانی زیستنهای خیالی آدمهاست. با یک میرسعید مولویان خوب و سارا بهرامی متفاوت که نقش سختی را بازی کرده و رنج درونی و دشوار مریم قصه را بهویژه در میمیک صورت و بازی چشمی بهخوبی بازنمایی کرده است. جنگل پرتقال قصه مواجهه آدمی با سایههای زشت درونی خود است که در سویههای بیرونی و زیبای طبیعت شمال روایت میشود.
بهعبارتدیگر میتوان «جنگل پرتقال» را تراژدی آرمانگرایی دانست که حاصل مواجهه و برخورد تصویر اتوپیایی آدمها با واقعیت است؛ مواجههای دردناک که اگر با خودآگاهی همراه شود، میتواند با پوستاندازی و تحول رو به تعالی نیز همراه شود. بهعبارتدیگر میتوان گفت، سهراب فیلم «جنگل پرتقال» فقط یک فرد نیست، بلکه نماینده و نماد افرادی است که قربانی توهمات و تصورات آرمانی از خود و آینده بودند، اما با احضار گذشته و بازخوانی آن با واقعیت آنچه هست، مواجه شدند. قصه، قصه نسلی است که حسرت زندگیهای نزیسته یا بدزیسته بسیاری در حافظه تاریخی خود دارد.