Web Analytics Made Easy - Statcounter
به نقل از «ایرنا»
2024-04-25@16:04:57 GMT

گی دوموپاسان؛ استاد داستان کوتاه و راوی طنز تلخ

تاریخ انتشار: ۱۷ تیر ۱۳۹۹ | کد خبر: ۲۸۵۴۹۸۹۹

گی دوموپاسان؛ استاد داستان کوتاه و راوی طنز تلخ

گی دوموپاسان در پنجم آگوست ۱۸۵۰ در قصر میرومانسنیل در نزدیکی شهر بندری دیپ فرانسه واقع در ساحل نورماندی در خانواده ای پرتنش متولد شد و عمده کودکی اش را در شهر فکان گذراند. اختلاف هایی که میان پدر و مادرش وجود داشت، باعث شد تا سرانجام در ۱۸۵۹ میلادی آنها از هم جدا شوند. پدر در پاریس به عنوان یک کارمند ساده بانک مشغول به کار شد و مادر به همراه «گی» و برادرش «اروه» در استراحتگاه ساحلی اترتا که شهری کوچک و در حال ترقی بود، اقامت گزید.

بیشتر بخوانید: اخباری که در وبسایت منتشر نمی‌شوند!

این جدایی در زندگی "گی دوموپاسان" تأثیر بسزایی داشت و دوران کودکی او را دچار تلخ کامی کرد و همین کودکی ناشاد هم شرط همینگوی برای نویسنده شدن بود که برای موپاسان به تحقق پیوست. او در ۱۳ سالگی که وارد مدرسه شبانه روزی - که مؤسسه ای وابسته به کلیسا بود، شد، تحت تأثیر ویکتورهوگو به سرودن اشعاری به سبک رمانتیک پرداخت و نیز تحت تأثیر ادبیات کلاسیک، اشعار راسین و رمان های ژان ژاک روسو قرار گرفت. موپاسان پنج سال بعد از ورودش به این مدرسه به علت سرودن شعری گستاخانه از آنجا اخراج شد. او پس از وقفه در دبیرستان دولتی شهر روئن نام نویسی کرد و مشغول تحصیل در آنجا شد. موپاسان در روئن با شاعری به نام لوئی بویه که یکی از دوستان صمیمی گوستاو فلوبر بود، آشنا شد. بویه نخستین شخصی بود که ظرایف کار ادبی را به موپاسان آموخت و اشعارش را تصحیح کرد اما بویه قبل از این که موپاسان دیپلمش را بگیرد، درگذشت.

موپاسان در روئن با فلوبر آشنا شد. بعد از گرفتن دیپلم به پاریس رفت و تحصیل در رشته حقوق را آغاز کرد. او در این دوره نزد پدرش اقامت داشت. با شروع جنگ میان فرانسه و پروس  به جنگ فراخوانده و مجبور به ترک دانشگاه شد. موپاسان اگرچه به خط مقدم نرفت اما شکست و اشغال فرانسه به وسیله ارتش پروس را با گوشت و پوستش احساس کرد. در ۱۸۷۵ «موپاسان» نخستین داستانش با نام «صفحه ساییده شده» را با نام مستعار "ژوزف پرونیر" در فرانسه منتشر کرد. ۲ سال بعد برای نخستین‌بار با «تورگینف»، رمان‌نویس مشهور روسیه دیدار کرد. پس از آشنایی با گوستاو فلوبر، موپاسان تحت حمایت وی قرار گرفت و با ادبیات و روزنامه‌نگاری آشنا شد. وی در همانجا با برخی نویسندگان مشهور سبک ناتورالیسم و رئالیسم همچون «امیل زولا» نیز آشنا شد. موپاسان در همان زمان داستان‌های کوتاه زیادی نوشت. علاوه‌بر این نوشته‌هایش در مجلاتی چون "فیگارو" و "اکو" به چاپ می‌رسید؛ با این حال وی نتوانست در آن زمان موفقیت چندانی در نوشتن رمان به دست آورد. این نویسنده سرشناس پس از آشنایی با ناتورالیسم به دلیل شرایط روحی‌اش به این سبک علاقه‌مند شد؛ سبکی که برخلاف رمانتیسیسم به جای توجه به زیبایی‌های طبیعت، جهان را با نگاهی واقع‌بینانه با همه زشتی‌هایش به تصویر می‌کشد و بر نشان دادن این نازیبایی‌ها تاکید می‌کند.

موپاسان در ۱۸۸۰ میلادی به همراه چهار نویسنده دیگر وارد یک گروه ناتورالیست با نام "یاران مدان" شد که رهبری آن را «امیل زولا» برعهده داشت. وی در این دوران از طرف زولا مورد تشویق و توجه زیادی قرار گرفت اما کمی بعد از این گروه فاصله گرفت و خود را بیش از پیش وقف خلق آثار ادبی و نگارش داستان‌های کوتاه و رمان کرد.

اندیشه و آثار

او در طول زندگی نسبتاً کوتاهش حدود ۳۰۰ داستان کوتاه، ۶ رمان و نیز ۳ سفرنامه، یک مجموعه شعر و چند جلد نمایشنامه نوشت اما نقطه اوج کارهای موپاسان داستان‌های کوتاه اوست.

موپاسان، نویسنده شهیر قصه ها و داستان های کوتاه در ادبیات فرانسه، فعالیت ادبی خود را در دوره ای آغاز کرد که در قلمرو نثر، مکتب های رئالیسم و ناتورالیسم در اوج رونق بودند. او با وجود آنکه از چهره های شاخص این مکاتب به ویژه گوستاو فلوبر و امیل زولا بسیار الهام پذیرفت، توانست در نگارش قصه ها و داستان های کوتاه و بلند خود مستقل عمل کند و شکل جدیدی از قصه نویسی را به وجود آورد. سبک و سیاق و تار و پود نوشته های موپاسان که منحصر به خود اوست از جهات مختلف قابل توجه و بررسی است. جمله های کوتاه و فی البداهه او زیبا و طبیعی است. شخصیت ها همان گونه که باید، صحبت می کنند و زبانشان با زبان راوی اصلی در هم نمی آمیزد. او در توصیف صحنه ها و چهره پردازی بسیار تواناست و نثرش پیش خواننده مصنوعی و بی طراوت جلوه نمی کند. او نگاهی دقیق اما بدبینانه به جامعه عصر خویش دارد و واقعیات تلخ را با زبان طنزآمیز و دلنشین درقالب قصه، داستان کوتاه و رمان بیان می کند. هنر موپاسان تا به امروز همواره راهگشا و الهام بخش بسیاری از نویسندگان داستان های کوتاه در ادبیات مدرن جهان بوده است. برخی از داستان های کوتاه او مانند "تپلی" از شاهکارهای ادبیات داستانی جهان محسوب می‌شود. " گی دو مو پاسان" در این داستان افرادی را به تصویر می کشد که در زمان جنگ فقط می خواهند، گلیم خود را از خطرات آن سالم بیرون بکشند. این افراد که به طبقات بالای جامعه، روشنفکران و حتی برخی گرایش های سیاسی وابسته اند زندگی، سرنوشت و حتی مرگ دیگران را وسیله و بازیچه ای برای رسیدن به امیال خودشان قرار می دهند. وقتی از چیزی به عنوان ارزش صحبت می کنند، به این خاطر نیست که خود بی مهابا طالب آن هستند، بلکه با این صفت متعالی فقط می خواهند، دیگران را با هر توجیهی به طرفی سوق دهند که راه برای رفتن شان به سوی منافع خودشان باز شود.

موپاسان استاد نوعی از داستان کوتاه است که به قول سامرست موآم می‌توانید آن را پشت میز شام یا در اتاق استراحت کشتی نقل کنید و توجه شنوندگان خود را جلب نمایید. او تحت تأثیر ویکتور هوگو نخست اشعاری عاشقانه سرود. بعدها با لوئی بویه و گوستاو فلوبر آشنا شد و همراه آنها به بررسی آثار بالزاک پرداخت و پس از آن به شکل جدی به نویسندگی روی آورد.

رمان‌های او عبارتند از: بل آمی، یک زندگی، لبخند بخت، Pierre et Jean ، Fort comme la mort ، Notre Cœur که رمان "بل آمی" بیش از دیگر رمان های موپاسان شهرت پیدا کرده است. این رمان داستان جوانی به نام "ژرژ دوروآ" است که بی اصل و نسب و فاقد تحصیلات اما باهوش و خوش قیافه است. او پس از این که مدتی در آفریقا در ارتش خدمت می کند، به پاریس می آید تا به محافل سطح بالای آنجا راه پیدا کند. در پاریس با همخدمتی سابقش که اکنون روزنامه نگار موفقی شده دیدار می کند. او با مدیر روزنامه که مردی ثروتمند و سوداگر است، آشنا می شود و کارش را در روزنامه آغاز می کند. "دوروآ" که آدمی کم مایه اما جسور و بی باک است با مقالاتش مسیر ترقی را به سرعت می پیماید. این رمان تصویری گویا از دنیای فاسد بورژوازی مرفه پاریس در اواخر سده نوزدهم را ارایه می دهد. با وجود این که منتقدان ادبی موپاسان را به سیاه بینی در این اثر متهم می کنند اما این رمان برای او موفقیت بزرگی را به ارمغان آورد.

در عین حال آنچه مایه شهرت بسیار او شده، داستان‌های کوتاهش است که نخست به تدریج در روزنامه‌های پاریس انتشار یافت و پس از آن به صورت چند کتاب بزرگ فراهم آمد. در این داستان‌ها موپوسان منظره ۲ دنیای کاملا متفاوت را از پیش چشم‌ ما می‌گذارند. رویدادهای داستان های موپاسان که غالباً گرایشی ناتورالیستی در آنها مشهود است، بیشتر در حوالی محل تولد او، نورماندی و پاریس اتفاق می افتند. موپاسان این داستان ها را به شیوه معمول آن زمان ابتدا در صفحات ادبی مجلات پاریس منتشر می کرد. داستان‌های کوتاه او از جمله تپلی و گردنبند الماس (گردنبند) داستان معروفی از موپاسان است که به داستانی آموزشی و الگویی از نظر زمینه چینی، گره افکنی، اوج و گره گشایی تبدیل شده است. دیگر داستان هایش عبارتند از: سنجاق، در یکی از شب‌های بهار، بابا سیمون، رز، پیرو، اولین برف، در مزرعه، در خانواده، کنار مرده، خروس جنگی، یکشنبه‌های یک بورژوای پاریسی، هورلا، مادموازل فی فی، میس هریت، ولگرد و روی آب.

پایان نویسنده

بعد از توفیق تپلی، موپاسان سرودن شعر و نگارش متون نمایشی را تا حدود زیادی رها کرد. با موفقیتی که تپلی آغازگر آن بود، توانست در پایان ۱۸۸۰ شغل کارمندی اش را رها کند و به صورت حرفه ای به نویسندگی بپردازد. او در ۱۸۸۳ میلادی در شهر اترتا برای خودش خانه ای ساخت. موپاسان سال‌های پایانی عمرش را در گوشه‌گیری و ترس از مرگ سپری کرد و در ۱۸۹۳ میلادی پس از اقدام به خودکشی نافرجام در حالی که درگیر بیماری مغزی لاعلاجی شده بود در ۴۳سالگی درگذشت. او را در گورستان «مونپارناس» پاریس به خاک سپردند.

برچسب‌ها ادبیات فرانسه رئالیسم نویسنده امیل زولا

منبع: ایرنا

کلیدواژه: ادبیات فرانسه رئالیسم نویسنده امیل زولا ادبیات فرانسه رئالیسم نویسنده امیل زولا داستان های کوتاه داستان کوتاه داستان ها امیل زولا آشنا شد

درخواست حذف خبر:

«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را به‌طور اتوماتیک از وبسایت www.irna.ir دریافت کرده‌است، لذا منبع این خبر، وبسایت «ایرنا» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۲۸۵۴۹۸۹۹ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتی‌که در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.

با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.

خبر بعدی:

ورود «مسافر و مهتاب» با «فرقه خودبینان» به کتابفروشی‌ها

به گزارش خبرنگار مهر، دو رمان «مسافر و مهتاب» نوشته آنتال صرب و «فرقه خودبینان» اثر اریک امانوئل اشمیت به‌تازگی با ترجمه فرناز حائری و سیامند زندی توسط نشر نو منتشر و راهی بازار نشر شده‌اند.

ترجمه «مسافر و مهتاب» براساس نسخه چاپ‌شده از آن توسط انتشارات پوشکین در لندن است که سال ۲۰۱۴ چاپ شده است. این‌کتاب برای اولین‌بار سال ۱۹۳۷ در بوداپست به چاپ رسید.

آنتال صرب نویسنده این‌کتاب متولد ۱۹۰۱ و درگذشته به سال‌ ۱۹۴۵، نویسنده پرکار مجارستانی اما کمترشناخته شده در ایران است. او از انگلیسی، فرانسه و ایتالیایی ترجمه کرده و مقالات مختلفی هم درباره ادبیات و نویسندگان اروپا در کارنامه دارد. او در ۳۲ سالگی رییس فرهنگستان ادب مجارستان بود. همچنین استاد ادبیات دانشگاه سگد بود و چندین رمان منتشر کرد که «مسافر و مهتاب» یکی از مهمترین‌ آن‌هاست. او سال ۱۹۴۱ تاریخ ادبیات جهان را نوشت. پس از آن هم کتاب تئوری رمان و تاریخ ادبیات مجارستان را تحریر کرد.

درباره سرنوشت این‌نویسنده گفته می‌شود در سال ۱۹۴۴ به اردوگاه کار اجباری نازی‌ها فرستاده شد و پیش از پایان جنگ جهانی دوم در سال ۱۹۴۵ در اردوگاه کشته و در گوری دسته‌جمعی به خاک سپرده شد.

رمان «مسافر و مهتاب» با سفر ماه‌عسل یک‌زوج به ایتالیا شروع می‌شود. با ورود زن و شوهر به ونیز، گذشته جان می‌گیرد و خاطرات نوجوانی و شروشور دوستان پیش چشم می‌آید. دیدن کوچه‌های قدیمی و مناظر ونیز باعث تحولات روحی و روانی را شکل می‌دهند. به این‌ترتیب «مسافر و مهتاب» کشاکش گذشته و اکنون و نوسانات روحی و عاطفی زن و شوهر سفرکرده به ونیز است.

رمان پیش‌رو ۴ بخش دارد که به‌ترتیب عبارت‌اند از: «ماه عسل»، «فراری»، «رُم» و «دروازه‌های جهنم».

در قسمتی از این‌کتاب می‌خوانیم:

بعد در درگاهی گوتیک کشیشی ظاهر شد. با چهره‌ای رنگ‌پریده به رنگ عاج و با نگاهی غمگین و ناراحت سر بالا کرد و به آسمان چشم دوخت. بعد سرش را به یک‌طرف چرخاند و با حرکتی نرم و غیرقابل وصف به شیوه کهن دست بر هم گذاشت.

میهای بلافاصله به طرفش نشتافت. هرچه نباشد حالا یک‌کشیش بود، راهبی رنگ‌پریده و جدی در حال اجرای وظایف دینی ... نه، نمی‌شد مثل یک‌بچه‌محصل، مثل یک‌پسربچه با سرعت به طرفش برود...

حاملان تابوت راهی شدند و با فاصله اندکی کشیش و تشییع‌کنندگان پشت سرشان حرکت کردند. میهای هم به انتهای آن صف پیوست و کلاه به دست با قدم‌های آهسته به طرف کمپوزنتو رفت که بر دامن کوه و در ارتفاعی بالاتر واقع بود. چنان قلبش تندتند می‌زد که مجبور می‌شد هرچند قدم یک‌بار توقف و نفسی تازه کند. بعد از این‌همه سال که راه‌هایشان به‌کلی از هم جدا افتاد بود اصلا حرفی برای گفتن داشتند؟

این‌کتاب با ۲۹۴ صفحه، شمارگان هزار و ۱۰۰ نسخه و قیمت ۲۲۰ هزار تومان منتشر شده است.

ترجمه «فرقه خودبینان» نیز براساس نسخه فرانسوی منتشرشده سال ۱۹۹۴ انتشارات آلبین میشل در پاریس انجام شده است.

نویسنده این‌کتاب به‌خلاف «مسافر و مهتاب» در ایران و بین اهالی ادبیات، تئاتر و سینما شناخته شده است. اریک امانوئل اشمیت، نویسنده فرانسوی به‌واسطه آثاری چون «موسیو ابراهیم و گل‌های قرآن» یا «خرده جنایت‌های زن و شوهری» نامی غریب و ناشناخته نیست.

امانوئل اشمیت در این‌کتاب، نثری دارد که در فرازهایی شاعرانه و در فرازهای دیگر قصه‌گوست. تلفیق ادبیات و فلسفه هم مانند دیگر آثارش در این‌داستان به چشم می‌آید. طرح قصه نیز درباره پژوهشگری خسته و دلزده است که دیگر حوصله تحقیق و فیش‌برداری ندارد و به‌طور ناگهانی در کتابخانه ملی پاریس به ردپایی از یک‌متفکر ناشناخته برمی‌خورد. نام متفکر مرموز از قرن هجدهم به بعد، به‌طرز عجیب و سوءظن‌برانگیزی پنهان مانده و همین‌مساله، کنجکاوی قهرمان قصه را تحریک می‌کند.

در ادامه داستان، شخصیت اصلی در کار جستجو در اسناد و کتاب‌ها تا جایی پیش می‌رود که مرز واقعیت و خیال محو می‌شود و ملال تحقیق دانشگاهی جای خود را به هیجان تحقیقات پلیسی می‌دهد...

در قسمتی از این‌کتاب می‌خوانیم:

با وجود این، سرنخی در این داستان بود. این آمِده شامپولیون، گاسپار لانگنهارت را از کجا کشف کرده بود؟ از خودش که در نیاورده بود. اگر که مقیم هاور بوده، یعنی اینکه حتما از راه‌هایی متفاوت با راه‌هایی که من پیش گرفته‌ام، چیزهایی درباره موجودیت گاسپار شنیده است. آیا گاسپار واقعا به قصد ادامه زندگی تا آخر عمر به سرزمین اجدادی‌اش بازگشته بوده است؟ اگر این‌طور بوده، همین‌نکته می‌تواند روشنگر این باشد که احتمالا شامپولیون به‌طور اتفاقی داستان‌هایی از نوادگانِ او شنیده، یا اینکه حتی به بایگانی‌های خانوادگی آنان دسترسی یافته است. شاید این‌اسناد هنوز هم اینجا باشند، یا مثلا در اختیار وارثِ خانواده؟

این احتمال در لحظه خشم را از وجودم زدود و بار دیگر احساسِ سرزندگی کردم.

این‌کتاب با ۱۳۳ صفحه، شمارگان هزار و ۱۰۰ نسخه و قیمت ۱۰۰ هزار تومان چاپ شده است.

کد خبر 6086878 صادق وفایی

دیگر خبرها

  • اعلام فراخوان جایزه ملی داستان و بازآفرینی در اصفهان
  • از کمدی تا آخرالزمان / هفتمین جلسه پاتوق برگزار می‌شود
  • برگزاری جایزه داستان و بازآفرینی با رویکرد روایتگری ادبی
  • رمان جدید اکبر والایی چاپ شد/ «بر فراز کشتزار» در بازار نشر
  • معرفی نامزدهای جایزه ادبیات داستانی زنان
  • ورود «مسافر و مهتاب» با «فرقه خودبینان» به کتابفروشی‌ها
  • جایزه داستان و بازآفرینی در ۲ بخش رقابتی و ترویجی برگزار می‌شود
  • نخستین دوره جایزه داستان و بازآفرینی فراخوان داد
  • چاپ یک‌رمان پلیسی دیگر از فردریک دار/«آموزش آدمکشی» در بازار نشر
  • شهد شکرستان به کام مخاطبان