Web Analytics Made Easy - Statcounter

فرهاد دیناروند از اجرای برنامه ورزش درطرح "یاریگران زندگی" با هدف مقابله با موادمخدر وپیشگیری از اعتیاد در سطح استان لرستان خبرداد.

 به گزارش خبرگزاری برنااز لرستان ؛ دیناروند روز چهارشنبه دراین  گفت وگوضمن اعلام این خبرواشاره به اقدامات حوزه جوانان اداره کل در جهت مبارزه با مواد مخدر ، اظهار کرد: اجرای برنامه  ورزش در طرح "یاریگران زندگی " در راستای مبارزه با مواد مخدر وپیشگیری از اعتیاد جوانان   در دستور کاردستگاه ورزش وجوانان استان قرار گرفته است.

بیشتر بخوانید: اخباری که در وبسایت منتشر نمی‌شوند!

 او با بیان اینکه این برنامه امسال در سه شهر کوهدشت ، ازنا و نور آباد اجرا خواهد شد ، افزود: برگزاری همایشات پیاده روی ، دوچرخه سواری ، کوهنوردی ، برگزاری دوره های آموزشی و ارتقا مهارت در زندگی ویژه قهرمانان ، مربیان و ورزشکاران ومدیران باشگاه ها از جمله اقدامات در این طرح  خواهند بود .

 دیناروند تجهیز خانه های روستایی را از دیگر موارد این برنامه  عنوان کرد و یادآورشد: تجهیزخانه های روستایی در سطح  22 روستا در همه شهرستان های استان  ودر هر شهرستان حداقل یک یا دو روستا در حال انجام است.

او با تاکید بر نقش ورزش در پیشگیری از آلوده شدن مواد مخدر ، بیان کرد: این خانه های روستایی به وسیله امکانات ورزشی برای پوشش اوقات فراغت جوانان روستایی وبا تمرکز بر پیشگیری از اعتیاد جوانان  تجهیز می شوند .

معاون امور جوانان ورزش وجوانان لرستان راه اندازی پویش های مختلف در سطح فضا مجازی ساخت انیمیشن با محتوای آگاهی رسانی به جوانان در جهت مقابله با مواد مخدر وخطرات آن در زندگی جوانان با همکاری سمن های حوزه جوانان استان و عقد تفاهم نامه با شورای مبارزه با مواد مخدر را از دیگر اقدامات حوزه جوانان اداره کل ورزش وجوانان لرستان در این زمینه دانست .

 فرهاددیناروند با بیان اینکه یک سمن تخصصی در استان با موضوع مواد مخدر درحال فعالیت است ، خاطر نشان کرد: باتوجه به  نقش سازمان های مردم نهاد حوزه جوانان  در پیشگری از آسیب های اجتماعی توسعه سمن ها با محوریت مبارزه با مواد مخدر از برنامه های مد نظر ما در این زمینه است.

 

 

منبع: خبرگزاری برنا

کلیدواژه: مواد مخدر جوانان روستایی یاری گران زندگی مبارزه با مواد مخدر حوزه جوانان

درخواست حذف خبر:

«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را به‌طور اتوماتیک از وبسایت www.borna.news دریافت کرده‌است، لذا منبع این خبر، وبسایت «خبرگزاری برنا» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۲۸۵۶۷۴۳۷ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتی‌که در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.

با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.

خبر بعدی:

باخت زندگی تاوان یک اعتماد

  خودت را معرفی می‌کنی؟
مینا.

چندساله هستی؟
۲۵سال.

اعتیاد داری؟
بله.

تحصیلاتت چقدر است؟
دانشجوی اخراجی هستم و در واقع دیپلم دارم.

کمی از خانواده‌ات بگو.
مادر، یک خواهر و یک برادر دارم و پدرم چند سال پیش فوت کرد.

ازدواج کردی؟ 
(با شنیدن این سؤال دوباره اشک از چشمانش سرازیرشدوبه گریه افتاد. چند دقیقه صبر ‌کردم تا آرام شود و سؤال دیگری را مطرح کردم تا از آن حال‌وهوا درآید.)

سابقه داری؟
خیر اولین‌بار است دستگیر می‌شوم.

به چه جرمی؟
اعتیاد و حمل موادمخدر.

به چه موادی اعتیاد داری؟
شیشه و گل.

کمی از زندگی‌ات برایم تعریف کن.
از زندگی‌ام چه بگویم که همه‌اش اشتباه است و حسرت. من در خانواده‌ای معمولی به دنیا آمده و با خواهر و برادرم بزرگ شدم. خانواده صمیمی و گرمی بودیم و مشکلی نداشتیم تا این‌که چند سال پیش پدرم بر اثر بیماری کبدی فوت کرد و زندگی روی سخت و بد خودش را به ما نشان داد. من آن موقع دانشجو بودم و چون فرزند بزرگ بودم، مجبور شدم در کنار درس‌خواندن سر کار هم بروم و کمک‌خرج خانواده باشم. مادرم هم در منزل خیاطی می‌کرد و هرطور بود با هم مسائل اقتصادی را مدیریت می‌کردیم. خواستگار داشتم اما دل به ازدواج نمی‌دادم تا این‌که یکی از هم‌دانشگاهی‌هایم که خیلی وقت بود از من خواستگاری می‌کرد، خواسته‌اش را خیلی جدی مطرح کرد. من هم موضوع را با مادرم در میان گذاشتم و مادرم هم که مرا خیلی عاقل می‌دانست، به خودم سپرد و گفت هر تصمیمی بگیری من حرفی ندارم. سینا به بهانه این‌که سن پدر و مادرش زیاد است و در شهرستان هستند، تنها به خواستگاری‌ام آمد و من و مادرم هم پذیرفتیم و فقط دو بار تلفنی با خانمی صحبت کردیم که می‌گفت مادرش است و به این ترتیب رفت‌وآمد او به منزل ما شروع شد. از او بدم نمی‌آمد و علاقه‌ام به او کم‌کم بیشتر شد. بعد از چند ماه صیغه محرمیت خواندیم وبا دوستانش بیرون وگردش ومهمانی می‌رفتیم. سینا و دوستانش وهمسران آنها در مهمانی‌ ودورهمی‌ها مشروب می‌خوردند و سیگار می‌کشیدند که بعد فهمیدم سیگار خالی نبوده و مواد داشته. سینا خیلی به من اصرار می‌کرد مثل بقیه سیگار بکشم و مشروب بخورم اما زیر بار نمی‌رفتم تا این‌که کم‌کم شروع به کشیدن سیگار کردم و درواقع بدون این‌که بدانم اولین قدم‌ها را برای معتادشدن برداشتم. اوایل خیلی خوب بود و حس جدیدی را تجربه می‌کردم اما کم‌کم که مصرفم بالا رفت، فهمیدم معتاد شده‌ام اماکاری ازدستم برنمی‌آمد،چون آن حال خوب را نمی‌خواستم باچیزی عوض کنم. درضمن باید برای تهیه موادبخشی ازدرآمدم را هم می‌دادم. 

مادرت پیگیر ازدواج‌تان نبود؟
چرا مادرم مدام از من و سینا زمان عقد وعروسی را می‌پرسید و جواب درستی نمی‌گرفت، چون هر دو غرق خوشگذرانی و اعتیاد بودیم. نگرانی را در چهره‌اش می‌دیدم و حس می‌کردم اما انگار مغزم از کار افتاده بود.

خب بعد چه شد؟
سینا حواسش به خودش بود و به‌اندازه مصرف می‌کرد تا قیافه‌اش تابلو نشود اما من گرفتار شده بودم تا این‌که آن شب شوم رسید. منزل یکی از دوستان سینا بودیم و مواد مصرف کرده ودرحال خودم نبودم.سینا مرا به اتاق برد وبه من نزدیک شد ومتاسفانه اتفاقی که نباید می‌افتاد، افتاد. ازفردای آن روزسینا دیگر جواب تلفنم را نداد وسردرگم مانده بودم که چه کار کنم. یک طرف اعتیاد و بلایی که سرم آمده بود و طرف دیگر مادرم که باید طوری رفتار می‌کردم که متوجه قضیه ‌نشود دنیا را برایم سیاه کرده بود.

چطور دستگیر شدی؟
معتاد شده بودم، از دانشگاه و کارم اخراج شده بودم و زندگی‌ام سیاه و نابود شده بود. مدتی حال روحی بسیار بدی داشتم، طوری که چند بارخواستم خودکشی کنم اما به خاطر مادرم پشیمان شدم،البته جراتش راهم نداشتم. برای تامین هزینه زندگی و اعتیادم برخلاف میلم مجبور شدم در حد جزئی خریدوفروش مواد انجام دهم. با یکی از دوستان سینا که قبلا موادم را از او تهیه می‌کردم، شروع به کار کردم و برایش مواد جابه‌جا می‌کردم تا این‌که چند روز پیش توسط ماموران دستگیر شدم.

در پایان حرفی داری؟
حماقت کردم و زندگی آرام و خوبی راکه داشتم به خاطر اعتماد به سینا از دست دادم و نمی‌دانم با بلاهایی که سرم آمده، چه آینده‌ای در انتظارم است. به خودم قول داده‌ام وقتی آزاد شدم، همه‌چیز را به شکل قبل برگردانم و ازخدامی‌خواهم در این راه کمکم کند. الان فقط نگران مادرم هستم. او طاقت این موضوع را ندارد و اگر بفهمد دق می‌کند. اگر بلایی سرش بیاید خودم را نمی‌بخشم.

دختر جوان دوباره و با شدت بیشتری شروع به گریه می‌کند و من هم ترجیح دادم او را تنها بگذارم.

دیگر خبرها

  • جلسه شورای هماهنگی ستاد مبارزه با مواد مخدر در شهرستان پیرانشهر
  • مرگ ۹۱ نفر بر اثر مصرف مواد مخدر در مازندران
  • مرگ ۹۱ نفر بر اثر مصرف مواد مخدر
  • بیش از ۱۳ کیلو مواد مخدر در رشت کشف شد
  • فوت ۹۱ نفر بخاطر مواد مخدر در مازندران
  • باخت زندگی تاوان یک اعتماد
  • تخصیص ۲۰ میلیارد تومان برای تجهیز هیئت‌های ورزشی بوشهر
  • برنامه پیشگیری و درمان اعتیاد با رویکرد مردمی سازی
  • تولدی دیگر در شورآباد
  • خراسان شمالی دومین استان کشور در مبارزه با مواد مخدر