Web Analytics Made Easy - Statcounter

خبرگزاری مهر- گروه فرهنگ-محمد صالح اصفهانی؛ فعال رسانه ای و عضو تشکل مردم نهاد طبیب مسیر

همه ساله در چنین روزهایی، هزاران نفر از اقصی نقاط جهان در کشور بوسنی و هرزگوین گرد هم می آیند تا طی پیاده روی «مارش میرا» (به بوسنیایی یعنی راهپیمایی صلح) خود را به شهر «سربرنیتسا» برسانند و نهایتاً در روز ۱۱ جولای، در یک گورستان - یا چنان که خود بوسنیایی ها میگویند؛ «مزارستان» - به شهدای آرمیده ادای احترام کنند.

بیشتر بخوانید: اخباری که در وبسایت منتشر نمی‌شوند!

اما داستان چیست؟

امسال بیست و پنجمین سالگرد نسل کشی سربرنیتسا در خلال جنگ بوسنی است؛ فاجعه ای که طی آن قریب ده هزار مسلمان غیرنظامی در عرض کمتر از یک هفته توسط صرب ها مظلومانه قتل عام و در گورهای دسته جمعی دفن شدند. ۱۱ جولای ۱۹۹۵، نیروهای هلندی حافظ صلح که مطابق قطعنامه های سازمان ملل، امنیت شهر سربرنیتسا و دهها هزار آواره مسلمان ساکن آن را بر عهده داشتند، طی توافقی شهر و ساکنین آن را بدون درگیری به صرب ها تقدیم کردند و از شهر خارج شدند. صرب ها هم همه مردان ۱۲ تا ۷۷ سال را به عنوان «بازجویی» به مکانهای نامعلومی بردند. اندک مردانی که موفق به فرار شده بودند و از راه جنگل و به سختی پس از چند روز خود را به روستای «نزوک» رساندند، دیگران را از آنچه در سربرنیتسا گذشته آگاه کردند و تازه پس از آن بود که گورهای دسته جمعی یکی پس از دیگری کشف شدند و ابعاد فاجعه کم کم مشخص شد.

مزارستان پوتوچاری در حومه سربرنیتسا، روبروی مقر نیروهای سازمان ملل بنا شده و شاید تنها گورستان جهان است که زمان و دلیل مرگ همه آرمیدگان در آن یکسان باشد: جولای ۱۹۹۵ و به جرم مسلمان بودن. نام و نشان همه شهدا مشخص است و هر سال، بقایای پیکر آن عده از شهدای این فاجعه که در طول سال گذشته تفحص شده اند، در روز ۱۱ جولای در پوتوچاری به خاک سپرده میشود و حیف که میدانیم برخی قبور هیچگاه پر نخواهند شد...

مارش میرا در واقع برعکس پیمودن مسیر آوارگان در «جاده مرگ» است. راهپیمایان، از هشتم تا دهم جولای از نزوک به سربرنیتسا میروند و روز یازدهم جولای هم در سالگرد اشغال شهر توسط صرب ها، تشییع و خاکسپاری شهدا انجام میشود.

برای ما اربعین رفته ها، خیلی چیزها در این راهپیمایی آیینی آشناست: مدت سه روزه راهپیمایی، طول تقریباً ۱۰۰ کیلومتری مسیر، مبدأ و مقصد مشخص، رسیدن به مقصد در روز مشخص، و خصوصاً عنصر محوری «شهادت» در به پا داشتن مراسم. البته تفاوتهایی هم هست: نقطه شروع و پایان راهپیمایی در هر روز مشخص است، همه شرکت کنندگان در مارش میرا کارت شناسایی دارند (اروپا است دیگر!)، پیمودن مسیر جنگلی با وجود زیبایی بصری دشوار است، از موکب های طریق خبری نیست و خودت مسئول خواب و خوراک خودت هستی، و هیچ بلندگو و مداحی و سروصدایی هم نیست. در واقع بوسنیایی ها با سکوت نسبی، حزن ناشی از درد فاجعه را یادآور هستند.

برای ما ایرانی ها، داستان از جنبه های دیگری هم آشنا است: مایی که جنگ تحمیلی را گذرانده ایم، آوارگی جنگ زده ها را میشناسیم. سکوت رسانه ای را میشناسیم، جنگ نابرابر را میشناسیم، پیر شدن مادران شهدا و سالها چشم انتظاری برای یک تکه استخوان را میشناسیم، تفحص و تشییع را میشناسیم، رشادت ها و مقاومت ها و مظلومیت ها و جاویدالاثرها را هم همچنین.

به همت تشکل مردم نهاد طبیب مسیر، چند سالی است که پای ایرانی ها هم به این مراسم باز شده. البته در طول جنگ بوسنی، ایران بی چشمداشت به کمک مسلمانان شتافت و در سخت ترین شرایط آنها را تنها نگذاشت.

مسلمانان بوسنی که جنگ را به خاطر دارند، تصویری نیکو از ایران در سر دارند و وقتی گروه های ایرانی با خودشان صدها پرچم کوچک ایران به مارش میرا میبرند، به خاطر علاقه مردم به پرچم ایران همه آنها در همان ساعات ابتدایی راهپیمایی تمام میشود. خیلی ها دوست دارند با آن عکس بگیرند و برخی حتی تقاضا داشتند پرچم های بزرگ ما را بگیرند و چند قدمی با آن راه بروند و این تنها یک نشانه از علاقه مردم بوسنی به ایران است. حتی در شهر «ویسوکو» خودشان مهمترین خیابان شهر را به نام شهید رسول حیدری (یکی از شهدای ایرانی در جنگ بوسنی) کرده اند.

سوال بسیاری از بوسنیایی ها از ما ایرانی ها این بود که «تا حالا کجا بودید؟!» و این سوالی است که ما هم باید از خودمان بپرسیم. چرا میدانی را که در آن دوشادوش برادران مان و برای آرمان مان جنگیده بودیم، خالی کردیم و بعد دیگر کشورها وارد صحنه شدند و ژست دلسوزی گرفتند؟ چرا تاکنون هیچ مسئولی از ایران در سربرنیتسا و مزارستان پوتوچاری – این مزارستان مقدس مسلمانان بوسنی که ماهیتی فراتر از مزار شهدا دارد – حاضر نشده؟ چرا نسل جدید بوسنی بر خلاف پدران و مادران شان، از ایران و حضور غرورآفرینش در جنگ مطلقاً چیزی نمیدانند؟ چگونه است که دراویش بوسنی در مواجهه با گروه ایرانی، با علاقه شروع به خواندن اشعار فارسی میکنند اما ما با وجود سابقه نیک و قرابت های دینی و فرهنگی و سابقه حضور چند صد ساله زبان و ادبیات فارسی در بوسنی، اینچنین به دروازه ورود اسلام به قاره اروپا بی توجه هستیم؟ و چراهای بی پاسخ دیگری که سبب شده جمعی از جوانان نسل سوم انقلاب بدون پشتوانه حاکمیتی، هر ساله به بهانه مارش میرا در بوسنی و هرزگوین حاضر شوند و یاد قربانیان غریب جنگ بوسنی و خصوصاً نسل کشی سربرنیتسا را گرامی بدارند. قتل عامی که تا امروز، همچنان بزرگترین جنایت جنگی پس از جنگ جهانی دوم در جهان است و البته همواره به یاد خواهیم داشت که این نسل زدایی در قلب اروپا و پیش چشمان خواب زده سازمان ملل متحد رخ داد.

کد خبر 4970188

منبع: مهر

کلیدواژه: سربرنیتسا بوسنی و هرزگوین مارش میرا ادبیات کودک و نوجوان ترجمه بازار نشر کتاب و کتابخوانی ویروس کرونا رایزنی فرهنگی گردشگری ادبیات جهان کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان تازه های نشر مرکز فرهنگی شهر کتاب معرفی کتاب ادبیات داستانی انتشارات علمی و فرهنگی بوسنیایی ها جنگ بوسنی ایرانی ها مارش میرا صرب ها

درخواست حذف خبر:

«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را به‌طور اتوماتیک از وبسایت www.mehrnews.com دریافت کرده‌است، لذا منبع این خبر، وبسایت «مهر» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۲۸۵۸۰۳۰۷ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتی‌که در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.

با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.

خبر بعدی:

ماجرای ورورد فیلمساز مشهور آمریکایی به تهران | من زمان جنگ ویتنام هم به آمریکایی بودنم افتخار می‌کردم اما حالا...| تصاویر

به گزارش همشهری آنلاین، تا پیش از شیوع کرونا و تغییرات مدیریتی در سینما، چند سالی بود که جشنواره فیلم فجر نه فقط در بهمن‌ماه بلکه در اردیبهشت‌ با ساختار و شمایلی متفاوت برگزار می‌شد و میزبان سینماگران و فیلم‌هایی از کشورهای دیگر بود.

جشنواره جهانی فجر با وجود برخی انتقادهایی که در داخل کشور نسبت به آن مطرح می‌شد، جایگاهی پیدا کرده بود که در همان چند دوره‌ی برگزاری چهره‌های بنامی از سینمای دنیا را به ایران کشاند از جمله پل ژوزف شریدر که درست در همین روز چهارم اردیبهشت‌ماه در نشستی خبری در پردیس سینمایی چارسو مقابل خبرنگاران ایرانی نشست.

نقش متفاوت لیلا حاتمی در یک فیلم آمریکایی

شریدر -فیلمنامه‌نویس و کارگردان مشهور امریکایی - که فیلمنامه‌های «راننده تاکسی» و «گاو خشمگین» ساخته مارتین اسکورسیزی را نوشته و در روزهای گذشته فیلم جدیدش با نام «اوه، کانادا» به بخش مسابقه اصلی جشنواره کن راه یافته است، اردیبهشت سال ۱۳۹۸ به جشنواره جهانی فجر در تهران آمد و پس از برگزاری یک کارگاه فیلمنامه نویسی، در یک نشست خبری پاسخگوی سوال‌ اهالی رسانه شد.

او در آن نشست با اشاره به اینکه «در دنیا چند فستیوال هستند که می‌توان جشنواره جهانی فجر را با آن‌ها مقایسه کرد مثل جشنواره تورنتو ولی از ابعاد این جشنواره و تعداد فیلم‌های حاضر در آن شگفت‌زده شدم» درباره آشنایی‌ خود با سینمای ایران گفته بود: «درباره جایگاه سینمای ایران که تردیدی نیست چون جایگاه ویژه‌ای دارد. در ۱۵ سال گذشته (تا سال ۱۳۹۸) سه نهضت ملی سینمای ایران، رومانی و آرژانتین شکل گرفته و همیشه این انتظار می‌رود که در هر جشنواره‌ای از سینمای ایران فیلمی حضور داشته باشد. برای بیشتر ما در غرب، سینمای ایران با کیارستمی شروع شد ولی بعد به فرهادی رسیدیم و حالا هم فیلم‌های دیگری هستند. یکی از دوستان من گادفری چیشایر (منتقد آمریکایی) است که فیلم‌های ایرانی زیادی دیده و کتابی درباره سینمای ایران می‌نویسد و به من فیلم‌های ایرانی پیشنهاد می‌دهد.»

شریدر که سال گذشته در جشنواره فیلم ونیز با دریافت جایزه یک عمر دستاورد هنری تقدر شد، درباره آینده سینما با وجود شبکه‌های مختلف و کمپانی‌هایی مثل نتفلیکس بیان کرده بود: «من فکر می‌کنم در این صد سال هرچه آموختیم خیلی به کارمان نیاید چون همه چیز تغییر کرده، مدت زمان فیلم‌ها عوض شده و اینکه کجا فیلم ببینیم و چگونگی پخش و عرضه، همگی تغییر کرده است. قبلاً فکر می‌کردم در یک مقطع گذار هستیم ولی الان فکر می‌کنم در یک مقطع گذار دائم هستیم. الان دیگر بازار هدف، آمریکایی‌ها نیستند بلکه برای چینی‌ها می‌سازیم.»

وی همچنین با اشاره به رشد روزافزون تکنولوژی گفته بود: «در حالی‌که فیلم‌ها منحصر به کلاس خاصی از فیلم‌سازان بودند، تکنولوژی این مرزها را شکسته و هر کسی می‌تواند فیلم بسازد. پس خبر خوب برای آینده سینما این است که هر کسی می‌تواند فیلم بسازد ولی خبر بد این است که دیگر نمی‌شود امرار معاش کرد.»

شریدر در بخشی دیگر از آن نشست درباره اینکه به نظر می‌رسد شناختش از سینمای ایران بیشتر با فیلمسازانی باشد که به نوعی سیاسی شناخته شده‌اند، بیان کرده بود: «تا جایی که من می‌دانم دو نوع سینما در ایران وجود دارد؛ یکی برای مجامع عمومی است و یکی هم داخلی و من بیشتر فیلم‌هایی را دیده‌ام که بیرون نمایش داشته‌اند، اما فیلم‌هایی را که درباره جنگ بوده چون خارج از کشور چندان نمایشی نداشته مسلماً ندیده‌ام. شما مثل فیلیپین دو سینمای داخلی و خارجی دارید و به همین دلیل دو جشنواره فجر هم دارید. با این حال من هیچ‌کدام از کارگردان‌ها مثل کیارستمی، فرهادی و پناهی را سیاسی نمی‌دانم ولی می‌دانم فیلم‌های سیاسی جذابی می‌شود اینجا ساخت.

این فیلمساز امریکایی در آن مقطع در واکنش به تحریم‌های رییس جمهور وقت ایالات متحده (دونالد ترامپ) علیه ایران و آسیب‌های آن به هنرمندان و سینما با ابراز تأسف از تحریم‌ها اظهار کرده بود: «الان دورانی است که نمی‌شود به امریکایی بودن افتخار کرد، در حالی که من همیشه و حتی زمان جنگ ویتنام به آمریکایی بودنم افتخار می‌کردم. در حال حاضر آنچه پیش آمده به بهانه تغییر رژیم ایران و در واقع برای دستیابی به نفت و منابع طبیعی شما است و این چیزی است که در ۱۰۰ سال گذشته وجود داشته و تأثیر یک هنرمند در مقایسه با ماشین پروپاگاندا خیلی اندک است. به همین دلیل به نظرم این وضعیت بسیار عذاب‌آور است.»

کد خبر 846832 منبع: ایسنا برچسب‌ها سینمای جهان کارگردانان سینمای جهان کارگردانان سینمای ایران خبر مهم سینمای ایران

دیگر خبرها

  • اولین دیدار پائز با ستاره های تیم ملی (عکس)
  • ماجرای ورورد فیلمساز مشهور آمریکایی به تهران | من زمان جنگ ویتنام هم به آمریکایی بودنم افتخار می‌کردم اما حالا...| تصاویر
  • ۹ دلیل پنهان «احساس خستگی دائمی» که از آن‌ها بی خبر بودید
  • جواب یک سوال ساده: بعد از سید کاپیتان کیست!
  • دیدار رئیس شورای ریاست جمهوری بوسنی با سفیر ایران در سارایوو
  • عارف غلامی دوباره از لیست خط خورد
  • ادامه اتفاقات عجیب در فوتبال ایران | شما بخندید، ما ادامه می‌دهیم!
  • اعتماد اجباری به رفیعی در پرسپولیس؛ حالا نوبت خالد آبادی و استقلال است
  • اعترافات جالب فرمانده پایگاه نواتیم : این حمله بی سابقه ترین حمله به پایگاه بود | طفره رفتن فرمانده اسرائیلی از پاسخ دادن به این سوال | ویدئو
  • این در شأن فوتبال خوزستان نیست