حاج احمد را در «راز احمد» دستنیافتنی معرفی نکردم
تاریخ انتشار: ۲۱ تیر ۱۳۹۹ | کد خبر: ۲۸۵۹۲۰۹۶
حمید داودآبادی نویسنده کتاب «راز احمد» و پژوهشگر و نویسنده تاریخ و دفاع مقدس، درباره دلیل نوشتن این کتاب به باشگاه خبرنگاران، گفت: من از ۲۵ سال گذشته تاکنون کتابهای مختلفی درباره حاج احمد متوسلیان نوشتهام. سال ۷۴ «کمین جولای ۸۲» روزشمار چهار گروگان را نوشتم که عبارتند از: حاج احمد متوسلیان، کاظم اخوان عکاس و خبرنگار خبرگزاری جمهوری اسلامی، سید محسن موسوی کنسول ایران در بیروت و تقی رستگار بسیجی که به عنوان راننده با آنها بود.
بیشتر بخوانید:
اخباری که در وبسایت منتشر نمیشوند!
وی افزود: سال گذشته هم کتاب «سی و هفت سال» را که شامل مجموعه مقالات درباره حاج احمد متوسلیان و طریقه گروگانگیری اوست، چاپ شد. «راز احمد» که حدود یک سال و نیم پیش نوشتنش را شروع کردم، تمام دریافتههای ۲۵ ساله من از آزادی خرمشهر تا ۱۳ تیر ۶۱ و درگیری احمد متوسلیان و یارانش است. من در این کتاب هر روایتی که از وضعیت حاج احمد بوده را به صورت مستند جمعآوری کردم.
وی درباره علاقه شخصیاش به نوشتن «راز احمد» اظهار کرد: من سال ۱۳۷۴ خبرنگار نشریه فرهنگ آفرینش بودم. به خاطر علاقهای که به انجام این کار داشتم، برای جمعآوری اطلاعات درباره حاج احمد با هزینه شخصی و مرخصی بدون حقوق، به لبنان و سوریه رفتم.
داودآبادی درباره نحوه جمعآوری منابع تحقیقاتی خود، تصریح کرد: منابع اطلاعاتی من چند دسته بودند؛ یکی مصاحبه با اشخاص بود حتی آنهایی که کوچکترین اطلاعاتی درباره حاج احمد داشتند. از منابع چاپ شده در کشورهای دیگر درباره حاج احمد متوسلیان هم استفاده کردم. این نکته را مد نظر داشته باشید که ۲۵ سال پیش دسترسی به اینترنت به شکل امروز وجود نداشت. من برای تهیه یک کتاب آمریکایی که در بازار آمریکا نایاب بود، دوستم را فرستادم. او پس از جستجوی حدود ۶ تا ۱۲ ماه، کتابی که فقط چهار خط از حاج احمد نوشته بود را گیر آورد و برایم فرستاد. جستجوی کتابهای نایاب نشاندهنده وسواس من در منابع تحقیقاتیام است. برایم مهم بود که غربیها و دیگران چه نگاهی به حاج احمد داشته اند. منابع مختلف را از کشورهایی نظیر لبنان، سوریه، ایران و غرب جمعآوری و آنها را به دقت مطالعه کردم. سپس ادعاهای مختلف آنان را بررسی کردم و روایت خود را با عنوان «راز احمد؛ سفر بیبازگشت حاج احمد متوسلیان از خرمشهر تا بیروت» بر اساس همین اطلاعات مستند و واقعی نوشتم.
او همچنین درباره جذابترین بخش «راز احمد» خاطرنشان کرد: جذابترین بخش کتاب، آخرین روزهای رهسپاری حاج احمد به لبنان بود. ابهام زیادی درباره روزهای آخر وجود دارد که چه بر حاج احمد گذشت. در پیوست کتاب جلسه من با سردار شهید حاج قاسم سلیمانی در تاریخ ۲۴ اسفند ۹۷ آمده است. در آن جلسه، حاج قاسم، بحث شهادت حاج احمد و سه نفر همراهشان را مطرح کردند. من، ۲۵ سال تحقیقاتم درباره شهادت احمد متوسلیان را به حاج قاسم ارائه دادم و حاج قاسم شهادت حاج احمد را تایید کرد. مهمترین بخش هم همین بود که قاسم سلیمانی از تمام مسائل زیر مجموعه شان از جمله شهادت احمد متوسلیان خبر داشت.
نویسنده «راز احمد»، درباره ویژگی جذاب حاج احمد برای مخاطبان خاطرنشان کرد: تلاش من در این کتاب این بود که سیره، روش و اخلاقیات حاج احمد را بدون کم و زیاد به مخاطب جوان نشان بدهم. حاج احمد را شخصیت اسطورهای معرفی نکردم که دستنیافتنی باشد. اعتقاد من، پایبندی به واقعیت است. «راز احمد» گزارش نظامی و خشک نیست. روایت سی روزه از خرمشهر تا لبنان حاج احمد است که شخصیت شهید همت، دستواره و رستگار همه را به خوبی در کتاب میتوان دید.
داودآبادی «راز احمد» را با کتابهای دیگر درباره حاج احمد متوسلیان متفاوت میداند و گفت: دلیل این تفاوت، این است که اکثر کتابها با موضوع احمد متوسلیان، در قالب داستان بوده و هیچ کدام به سرنوشت او نپرداخته اند. «راز احمد» با استفاده از منابع موثق، به سوالهای خودم هم درباره شهادت حاج احمد جواب داد. پس از رسیدن به جواب سوالهای خودم، دلایل، اتفاقات، اختلافها و جلسات لبنان و سوریه احمد متوسلیان را برای بقیه نوشتم. اطلاعات به کار رفته در این کتاب دست اول است.
نویسنده و پژوهشگر با سابقه ادبیات دفاع مقدس افزود: با وجود انتشار حدود ۴۰ کتاب و سابقه سی ساله در مطبوعات، «راز احمد» گُل سر سبد آثار من است. خودم بیشتر از مخاطبم از خواندن این کتاب لذت میبرم و از خدا بابت توفیق نوشتن این کتاب سپاسگزارم.
گفتنی است؛ کتاب «راز احمد» را انتشارات «یازهرا» چاپ کرده است.
منبع: اکوفارس
کلیدواژه: درباره حاج احمد متوسلیان حاج احمد جمع آوری حاج قاسم راز احمد کتاب ها ۲۵ سال
درخواست حذف خبر:
«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را بهطور اتوماتیک از وبسایت ecofars.com دریافت کردهاست، لذا منبع این خبر، وبسایت «اکوفارس» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۲۸۵۹۲۰۹۶ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتیکه در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.
با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.
خبر بعدی:
الگوی مطالبهگری در چارچوب قانون
یکی ازاین جایزهها به قهرمان، فیلم احمد قویدل رسیدکه با تصمیم دبیر،تندیس جشنواره و جایزه نقدی ۳۵ میلیون تومانی را دریافت کرد. قویدل به دلیل بیماری پسرخواندهاش، پایش به پرونده خونهای آلوده کشور فرانسه باز شد و به مرور آنقدر درگیر این ماجرا شد که به نمایندگی از شاکیان پرونده، برای احقاق حقوق بیماران عزمش را جزم وکفش آهنین پوشید. نام فیلم هم برگرفته از شخصیت قوی و خستگیناپذیر اوست. او به دلیل درگیری مدام در این پرونده، تصمیم میگیرد تحصیلاتش را در رشته حقوق ادامه دهد و بعد با پی بردن به اهمیت کار رسانه در بازتاب حقایق پرونده، سراغ تحصیل در رشته روزنامهنگاری رفت. در حالی روایت این فعال مدنی و رئیس سابق انجمن هموفیلی رسانهای شد که چندی پیش نازنین فرزادیفر،مدیرعامل کانون هموفیلی از بازگشایی دوباره این پرونده و ثبت شکایت ازشرکت فرانسوی واردکننده خون آلوده خبر داد. ازاین رو؛ اکران این مستند موجب شد به سراغ گفتوگو با علی فراهانیصدر، کارگردان این مستند برویم.چه شد که بعد ازساخت مستندهایی تاریخی نظیر «آسوده بخواب کورش» سراغ ساخت مستندی رفتید که زمینههای اجتماعی و بهداشتی و بار روانی برای خانوادههای درگیر خونهای آلوده دارد؟
تاریخ همیشه برایم جذابیت داشته، چون تاریخ را میخوانیم که عبرت بگیریم و رو به جلو حرکت کنیم. بهطورکلی از ابتدا برای انتخاب موضوعهای تاریخی به این توجه میکردیم که چه فایدهای برای امروز جامعه دارد. بنابراین، موضوعاتی که روتین و در حد تاریخنگاری صرف بود را انتخاب نمیکردیم. درواقع قویدل هم نوعی مستند تاریخی است که معاصرتر است. دلیل انتخاب موضوع این بود چیزی را از دل تاریخ انتخاب کنیم که رو به جلو باشد. این بار به سمت فضای مطالبهگری پیش رفتیم تا در اوضاع بحرانی جامعه، تکلیف مردم و شخصی که برای خودش رسالت انسانی درنظر میگیرد، مشخص شود.
چقدر فرآیند ساخت این مستند طول کشید و چقدر تحقیق کردید تا به فیلمنامهای منسجم برسید؟
اواخر سال۹۸ وهمزمان با شیوع بیماری کرونا، اتفاقاتی درجامعه افتاد و علی رستمآبادی، نویسنده پروژه به موضوع داروهای آلوده سال۶۱ اشاره کرد و از تکرار آن در کرونا نگران بود. در رابطه با داروهای آلوده سال۶۱، عدهای میگفتند شایعه است و عدهای کاملا آن را رد میکردند. در آن سال اتفاقهای تلخی افتاد وما با این رویکرد که سرپوش گذاشتن روی اتفاقات کوچک منجر به بحرانهای بزرگ میشود، سراغ این سوژه رفته و تصمیم گرفتیم روی این موضوع کار کنیم. از گوشه و کنار شنیده بودیم، لزوما آنچه که رسانهها درباره پرونده داروهای آلوده منعکس کردند، تمام حقیقت نبوده؛ یعنی این طور نبود که بگوییم مقداری دارو از فرانسه آمد و مردم را آلوده کرد و تمام شد. مقصود ما این بود که بررسی کنیم داخل ایران چه اتفاقی افتاده است. وقتی پرونده را شروع کردیم، هر بخشی را ورق میزدیم با نام احمد قویدل روبهرو میشدیم. در ادامه، با احمد قویدل جلسهای برگزار کردیم و به آرامی تصمیم گرفتیم درونمایه فیلم را تغییر دهیم و میگفتیم بحران همیشه و همهجا وجود دارد اما اشخاص مختلف به گونههای متفاوت با این بحرانها روبهرو میشوند.درنتیجه تصمیم گرفتیم مستندپرتره احمد قویدل را کار کنیم. ما سال۹۹ این تصمیم را گرفتیم و من اردیبهشت سال۱۴۰۲ ضبط فیلم را شروع کردم. دراین مدت فیلمنامه و طرح را نوشتیم و بخشی از دغدغه ما این بود که آیا میتوانیم این موضوع را با جایی مطرح کنیم یا خیر و این خیلی زمان برد. از طرف دیگر بخش زیادی از فیلمنامه مستند، حین تولید تغییر میکند و برای قویدل هم این اتفاق افتاد.
ما با نوعی از لحن طنز وشوخی برای انتقال مسائلی که ذاتشان تلخ وتراژیک است،درقویدل مواجهایم چطوربه این لحن رسیدید؟
معمولا وقتی ما از اتفاقات تراژیک و تلخ فاصله میگیریم، خود به خود نوعی پوشش کمدی حول آن شکل میگیرد و به آن کمدی سیاه میگویند. اگر دقت کنید ما برای اتفاقات کرونا هنوز کمدی نداریم و به قدری برای ما تلخ است که نمیتوانیم در این رابطه کمدی کار کنیم اما فکر میکنم نسل ۲۰ سال آینده اتفاقات کرونا را با کمدی سیاه بهیاد میآورد. شاید این طور بتوانیم کار کنیم که با خود واکسن شروع شود که چرا اینقدر دیر به دست مردم میرسد. بخشی از اینها میتواند سیاسی و بخشی هم اجتماعی باشد و فیلمساز هم میتواند نگاه کمدی انتقادی به این موضوع داشته باشد، چون وقتی از فضای تیره و تراژدی دور میشویم، ذهن به بلوغی میرسد که میتواند با آن مسأله شوخی کند. در حین بیمار شدن ایدزیها در آن زمان، عدهای میآمدند و فقط پسزمینه ضدغربی به خودشان میگرفتند و مسأله را به گردن غرب میانداختند و از این طرف بعضی مسائل را در داخل کشور پنهان میکردند. فکر میکنم اساسا این فرافکنی یک کمدی تلخ بسیار بزرگ است که حتی جواب آزمایش را برای اینکه استفاده دیگری از آن کنند، پنهان میکردند. ما میتوانیم نگاه کمدی داشته باشیم؛ به شرطی که زمان گذشته باشد و مخاطب آن را بپذیرد. در حین کار وقتی مباحث ناموسی مطرح میشد یا بیماری فوت میکرد، به هیچ عنوان با این مسائل شوخی نکردیم. معمولا در بخشهایی از این مستند از شوخی استفاده میشود که مربوط به خود احمد قویدل است. به عنوان مثال در بخشهایی که قویدل در سنین بالا به دانشگاه میرود و مطلبی را که میگویند نباید منتشر شود را منتشر میکند، طنز به کار رفته است. به وجود آمدن فضای طنز به خود سوژه و دیدگاهش نسبت به بحرانی که برایش ایجاد شده هم خیلی مرتبط است. آقای قویدل از موضوع خونهای آلوده گذر کرده بود و به همین دلیل میتوانستیم کمدی کار کنیم.
شخصیت احمد قویدل بهگونهای است که هرگز خسته نمیشود و در بخشهایی که به نظر میرسد موضوع مسکوت مانده و قفل است، میتواند برای جوانان امروز که درگیر مشغلههای مختلفی هستند، کارآمد یا الگو باشد؟
مستند قویدل الگوی مطالبهگری در چارچوب ایران و جمهوری اسلامی را معرفی میکند؛ یعنی شما در ایران میتوانید چنین کاری انجام دهید؛ گرچه در صحنههایی از مستند قویدل نشان داده میشود که سندی از پرونده سرقت یا جعل و منتشر میشود و بیقانونیهایی وجود دارد، اما شخصیت آقای قویدل خیلی نتیجهگراست و در چارچوبها به خواسته خود تا حدودی میرسد. این روحیه میتواند الگوی مطالبهگری برای حال و روز جامعه ما باشد.
با توجه به اینکه آقای قویدل روزنامهنگار وحقوقدان بود؛ چقدر توانست به شما برای پیداکردن روزنامههای مرتبط با پرونده خونهای آلوده کمک کند؟
آقای قویدل تمام اسناد را طبقهبندی کرده و نگه داشته است و ما حدود۵۴۰صفحه سند ازاتفاقات پرونده داروهای آلوده داشتیم و هیچ بخشی از اتفاقاتی که داخل مستند میافتد، بدون سند نیست. در مورد زندگی شخصی آقای قویدل هم شاهدان عینی داشتیم که ما با همه آنها صحبت کردیم. نکته مهم آن است که به روندی که خود آقای قویدل طی میکند، به شکل واقعگرایانه نپرداختیم؛ یعنی جایی که نیاز بود، ما چند سند ارائه دادیم، چون مسألهای را بیان میکردیم که نباید تبدیل به انگ و تهمت شود. این اسناد برای مردم مهم است و اگر درنظر بگیریم که بزرگترین الگوی بشر قصه و داستان است، تمام مسائل حل خواهد شد. در تمام کتب آسمانی برای انتقال پیام و یا مفهوم از داستان استفاده میشود و ما بیشتر سورههایی از قرآن را به یاد داریم که برای ما داستان تعریف میکند. بنابراین، وقتی الگوی بشر داستان است، نیازی نداریم به سمت اسناد ژورنالیستی برویم یا اینکه فقط خبر تهیه کنیم. من در این کار تلاش کردم بیشتر قصهگو باشم تا اینکه به اسناد ژورنالیستی صرف بپردازیم.
شما در مستندتان به نقش و اهمیت رسانهها و جریانی که میتوانند در رابطه با مسائل اجتماعی مثل خونهای آلوده بیافرینند هم اشاره کردید. کمی در این رابطه توضیح دهید.
درانتهای مستندوسکانس آخرکه یکی ازطولانیترین سکانسهاست،این رسانه است که کارراتمام میکند وبه گفته خود آقای قویدل، این پرونده روی دوش رسانه رفت و پیروزشد.این خیلی مهم است که نقش رسانه درپیشبرد این قبیل پروندهها چطور میتواند باشد.
نگاه شما بهعنوان یک کارگردان چقدر بازمانی که هنوز این مستند رانساخته بودید،متفاوت شده وچه تجربهای به شمااضافه شد؟
معمولا فیلمساز هرکاری که انجام میدهد به بلوغی میرسد که موجب رشد او خواهد شد. مستند قویدل هم خیلی نگرش و جهانبینی من را تغییر داد و حتی گاهی پیش میآمد که دوربین را رها میکردم و با آقای قویدل گفتوگو میکردم.
تجربهگرایی در سینمای مستند
بیشتر کارهای من فرم تجربی دارد وخیلی نگران بودم که حتی به جشنواره راه پیدا نکند و دیده نشود اماخوشبختانه هم در جشنواره موفق شد و هم امیدوار شدم؛ چرا که اگربرای مردم داستان تعریف کنیم،آنها توجه میکنند وبعدگفتوگو شکل میگیرد.من حتی یک نظر منفی هم از فیلم نداشتم و امیدوارم سینمای مستند به کارهای تجربی و جدید روی بیاورد.قویدل در ایران تازگی دارد، اما شبیه به این مستند در آکادمی اسکاروجود دارد که موفق میشودوبه همین دلیل آمار دیدن مستند دردنیاخیلی بیشتر از ایران است.