«آزرده دهلوی»؛ شاعر فارسیگوی هندی
تاریخ انتشار: ۲۳ تیر ۱۳۹۹ | کد خبر: ۲۸۶۰۹۸۰۹
به گزارش گروه وبگردی باشگاه خبرنگاران جوان، بارها شنیدهایم که گذشته چراغ راه آینده است. این چراغ روشنگر مسیری است که به ساختن بنای تمدن ایرانی اسلامی میانجامد. چراغی که انوار روشنگرش حاصل تلاش صدها حکیم، هنرمند و فیلسوف مسلمان است که از قرنها پیش خشتبهخشت این بنای سترگ را روی هم گذاشتهاند.
با شما مخاطب گرامی قراری گذاشتهایم تا هر روز به بهانه عددی که تقویم برای تاریخ آن روز به ما نشان میدهد، به زندگی یکی از مشاهیر و بزرگان تاریخ کهن ایران و اسلام مختصر اشارهای کنیم تا بتوانیم پس از یک سال، با این انوار روشنگر چراغ تمدن و فرهنگ آشنا شویم.
بیشتر بخوانید:
اخباری که در وبسایت منتشر نمیشوند!
بیشتر بخوانید
«ابن بُطْلان» طبیب شیرینسخن و راوی مصایب روزگاربرای خوشهچینی از این خرمن دانش و فرهنگ، از جلد اول کتاب «تقویم تاریخ فرهنگ و تمدن اسلام و ایران» تألیف دکتر علیاکبر ولایتی که به سال ۱۳۹۲ در انتشارات امیرکبیر به زیور طبع آراسته شده، بهره بردهایم.
صدرالدین خان آزرده دهلوی (یا:کشمیری) (۱۲۰۴-۱۲۸۵ق)، مفتی، نویسنده و شاعر فارسیگوی هندی است. تخلص او در شعر «آزرده» بود.
او در دهلی متولد شد. علوم منقول مانند قرآن و حدیث و فقه را نزد شاه عزیزالله و شاه عبدالقادر، پسران شاه، ولی الله دهلوی و علوم معقول مانند منطق و فلسفه را نزد فضل امام خیرآبادی آموخت و در خوشنویسی شاگرد بهادرشاه ظفر بود.
در ۱۲۶۰ق/۱۸۴۴ شرکت هند شرقی انگلیس دهلوی را به منصب صدرالصدوری و مفتی دهلی برگزید. دهلوی در مدرسههای دهلی در علوم صرف و نحو، ریاضیات، منطق و ادبیات فارسی و عربی به تدریس مشغول شد. همچنین به بازسازی مدرسه «دارالبقا» که به دستور شاه جهان بنا شده بود و در آن زمان رو به ویرانی میرفت، پرداخت و جلسات درس خود را در آنجا برگزار کرد و به هزینه خود امکانات مناسبی برای تحصیل طلاب تنگدست در این مدرسه فراهم ساخت.
او در مسائل سیاسی و اجتماعی نیز شرکت داشت. در شورش ۱۲۷۳ق/۱۸۵۷ متهم شد که فتوای جهاد با انگلیسیها را امضا کرده است. وی، پس از ۶ ماه بازداشت، توانست از مجازات رهایی یابد و خطر مرگ را از خود دور سازد؛ عبارت مبهم «کتبت بالحمر» (بدون نقطه) که در کنار امضای او آمده نشان میدهد به اجبار [کتبت بالجبر]از او امضا گرفتهاند. به هر حال، همین کار او به اعتبار سیاسی و اجتماعیاش لطمه زد. دارایی وی از جمله خانه و کتابخانه نفیس او به ارزش ۳۰۰ هزار روپیه، مصادره شد و به فروش رسید. بعد از رهایی، به لاهور رفت و از التفات و نواخت سر جان لارنس، رئیس هیئت عالیرتبه پنجاب که با وی دوست بود، بهرهمند شد و دارایی او را غیر از کتابخانهاش بازگرداندند. وی ابتدا در لاهور مقیم شد و سپس به دهلی بازگشت.
سالهای آخر عمر را با تنگدستی گذراند و در ۸۱ سالگی در ۲۴ ربیعالاول ۱۲۸۵/۱۵ ژوئیه ۱۸۶۸ پس از چند سال بیماری درگذشت و در صحن مقبره شاه چراغ به خاک سپرده شد.
آزرده دهلوی در طول زندگی خود شاگردان بسیاری پرورش داد که از آن جملهاند: یوسف علی خان، فرمانروای رامپور؛ نواب صدیق حسن خان بهوپالی؛ فقیر محمد لاهوری مؤلف حقایق الحنیفه؛ مولانا ابوالخیر پدر ابوالکلام آزاد؛ مولوی ظهورعلی؛ شمس الشعرا؛ مولوی محمد قاسم نانوتولی؛ مولوی رشید گنگوهی و سرسید احمدخان.
صاحب طور کلیم درباره وی میگوید: «آزرده از شاه عبدالعزیز و شاه رفیعالدین کسب فیوض روحانی داشت. در علوم متداول سرآمد عصر خود بود، به طوری که کسی را یارای مقابله با وی نبود. در هر سه زبان [فارسی، عربی، اردو]سادگی و استواری کلامش زبانزد بود».
سیمای ادبی آزرده دهلوی، در کنار جنبههای دینی، سیاسی و اجتماعی او، پر اهمیت است. وی به سه زبان فارسی، اردو و عربی شعر میگفت. در حدود ۱۵۰ بیت از اشعار او به صورت پراکنده در برخی تذکرهها، همچون شمع انجمن و آثار الصناید دیده میشود. بعضی اشعار اردوی او بسیار معروف شده و به صورت ضربالمثل درآمده است. از همین مقدار کمی که از اشعار آزرده دهلوی باقی مانده معلوم میشود که سبک سخنش روشن و روان و ساده بوده است. در شورش ۱۲۷۳ق/۱۸۵۷ و در روند مصادره اموالش بسیاری از آثار او از میان رفت. در تذکرهها به برخی از اشعار و آثارش اشاره شده است که بدین قرارند:
۱. مُنْتَهی المقال فی شرح حدیث لا تَشَدُّ الرّجال، ردّیهای است بر نظر ابن تیمیه و ابن حزم که زیارت قبول را مخالف شرع میدانستند؛
۲. الدُّرُّ المَنضُود فی حُکْمِ امْرَأَةِ المَفْقود؛
۳. تذکره آزرده یا تذکره مختصر در حال ریختهگویان هند، در احوال شعرای اردو. ۴۴ صفحه اول از نسخه خطی این تذکره در کتابخانه کورپوس کریستی کالج کمبریج باقی است که به همت مختارالدین احمد در کراچی و انجمن ترقی اردو پاکستان در ۱۹۷۴ به چاپ رسیده است. شیفته در گلشن بی خار و لالاسری در خمخانه جاوید به این کتاب اشاره کردهاند.
همچنین نمونههایی از نثر او باقی مانده است که مهمترین آنها مکاتبات او با میرزا اسدالله خان غالب، مصطفی خان شیفته و امام بخش صهبایی است.
منبع: آنا
انتهای پیام/
منبع: باشگاه خبرنگاران
کلیدواژه: تقویم تاریخ مشاهیر
درخواست حذف خبر:
«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را بهطور اتوماتیک از وبسایت www.yjc.ir دریافت کردهاست، لذا منبع این خبر، وبسایت «باشگاه خبرنگاران» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۲۸۶۰۹۸۰۹ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتیکه در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.
با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.
خبر بعدی:
اجرای موسی عصمتی میلیونی شد+فیلم
غزلی از موسی عصمتی با اقبال عمومی همراه شده، این سروده که درباره کارگران معدن است، در یکماه اخیر بیش از دو میلیون بازدید داشته است. - اخبار فرهنگی -
به گزارش خبرنگار فرهنگی خبرگزاری تسنیم، شعر میراث ایرانیان است، همواره و همیشه با ما بوده و هست, از گهواره تا گور، در سفر و در حضر این شعر است که لحظههای زندگی ما را معنایی دیگر میبخشد و آنقدر این همراهی همیشگی و نزدیک است که گاه حضور آن را س نمیکنیم.
با وجود این، شعر سهم ناچیزی از رسانه ملی را به خود اختصاص داده است. به جز معدود برنامههایی که حاضران در آن خود اهل شعر و فرهنگ بودهاند، عموماً نگاه به شعر نگاهی تفننی بوده است؛ بهطوری که میتوان از آن بهعنوان زینتالمجالس یاد کرد.
در چندماه گذشته پخش برنامه تلویزیونی "سرزمین شعر" که در آن شعر امروز و شاعران جوان در یک رقابتی ادبی، آثار خود را ارائه میکردند، توانست تا حدی این جای خالی را در قاب سیما پر کند. اجرای برخی از شاعران در این برنامه مقبولیت عام یافت و بارها در شبکههای اجتماعی بازنشر شد. از جمله این اجراها میتوان به شعرخوانی موسی عصمتی، شاعر روشندل اهل سرخس، اشاره کرد با غزلی درباره پدرش:
پدرم را خدا بیامرزد، مرد سنگ و زغال و آهن بود
سالهای دراز عمرش را،کارکرد بود، اهل معدن بود...
اجرای این غزل عصمتی حاضران را تحت تاثیر قرار داد و در یکماه گذشته بیش از دو میلیون بازدید در شبکههای مختلف اجتماعی به همراه داشت. خبرگزاری تسنیم با او درباره این غزل و دلیل استقبال مخاطبان به گفتوگو پرداخت که در ادامه میخوانید:
آقای عصمتی غزل شما درباره زندگی و تجربه پدر بزرگوارتان، چند روزی است که در شبکههای اجتماعی مورد اقبال قرار گرفته است. این سروده در چه فضایی خلق شده است؟
روستایی که من در آن زندگی میکردم، یک روستای کارگری است که بیشتر ساکنان آن در معدن کار میکردند. روستای «معدن» حوالی سرخس قرار دارد. کوههای اطراف این روستا سرشار از زغال سنگ است و 99 درصد مردم آنجا، امرار معاششان را از طریق معدن انجام میدهند، کارگرند، زندگی کارگری دارند و حتی خانههای آنها مربوط به شرکتی است که معدن را اداره میکند. من فرزند یک کارگر هستم و زندگی کارگری را تجربه کردهام.
کار کردن در معدن بسیار سخت است؛ چون نیروها با امکانات ابتدایی در داخل معدن تونل میزنند و افقی پیش میروند. گاه معدن ریزش میکند و برخی از نیروها زیر خاک و سنگ معدن میمانند و گاه تا بیمارستان برسند، جان خود را از دست میدهند.
«ما دو تن شاخههای یک بیدیم»پدرم در بخشهای مختلف معدن کار میکرد. مدتی داخل معدن کار میکرد و مدتی به قول خودش بیرونکار بود و خارج از معدن، در کنار کورههایی با درجه حرارت بالا که زغال سنگ را به کُک تبدیل میکند، کار میکرد. من از نزدیک شاهد دغدغهها و زحماتی بودم که او میکشید. بعد از اینکه پدرم درگذشت، تمام این سختیهایی را که او در این مدت کشید، پیش چشم من قرار گرفت. مثلاً گاه پیش میآمد که مهندس معدن به نفع شرکت، 10-12 روزی را که پدرم جلوی کوره داغ کار کرده بود، در نظر نمیگرفت و اضافهکاری او را خط میزد. شرکتها هم عموماً خصوصی هستند و پاسخگوی درخواستهای کارگران نیستند. کارگران معمولاً هشت یا 10 ماه حقوق عقبافتاده دارند، حقوقشان پرداخت نمیشود و عموماً با اعتراض و ... موفق به دریافت حق و حقوق خود میشوند.
.
از این موارد برای اهالی روستا زیاد رخ میداد. همه این مشکلات و سختیها پس از فوت پدر در من انباشته شده بود. من با این شعر خواستم روزگار سختی را که بر کارگران روستا گذشت، بیان کنم. این غزل را در برنامه سرزمین شعر خواندم و بازتاب خوبی داشت؛ چون درد دل جامعه و کارگران بود.
در این مدت چقدر بازدید داشته است؟
در اینستاگرام فقط یک میلیون و 300 هزار بازدید داشته است. در دیگر شبکههای اجتماعی نیز بازنشر شده، در مجموع بیش از دو میلیون تا امروز بازدید داشته است.
سالهاست در فضای شعر حضور دارید و فعالیت میکنید، به نظر شما چرا شعر اجتماعی با وجود داشتن مشکلات متعدد در جامعه، ضعیف عمل کرده است؟ فضای عمده شعر امروز فارغ از مسائل اجتماعی است و اگر هم بخواهد به این حوزه ورود کند، بیشتر از منظر سیاسی و جناحی به قضیه میپردازد. چرا با وجود گسترش اطلاعرسانیها، شاعر امروز درد و دغدغه جامعه خود را ندارد؟
این بخش از سوی دوستان شاعر مورد غفلت قرار گرفته است. شعر شاعران جوان عمدتاً فضای عاشقانه دارد و اگر پا را فراتر بگذارند، وارد فضای سیاسی میشوند که کارهای گروه دوم، کمی دیده شده است. اما متأسفانه سطرهای نانوشته بسیاری از اتفاقات تلخی که در دل جامعه رخ میدهد و آنچه در زیر پوست جامعه میگذرد، در شعر امروز دیده میشود. حرفهای ناگفته بسیاری در شعر امروز دیده میشود که اگر غیر از این بود، ارتباط مردم با شعر امروز بیشتر میشد. شاید یکی از دلایل بازخورد خوب این غزل در جامعه طی روزهای گذشته، همین موضوع باشد.
دغدغه کارگران، موضوعی است که در شعر امروز کمتر گفته شده است؛ وگرنه غزلی که از طرف من ارائه شد، از نظر تکنیک ویژگی خاصی نسبت به دیگر آثار نداشت. حرف صمیمانهای که در شعر گفته شد، از جنس آن حرفهایی بود که کمتر در شعر امروز مجال بروز یافته است. شاعران جوان باید در این زمینه فعالتر باشند و راههای نرفته را بیازمایند.
درست است که مشکلات جامعه و دغدغه مرم در رسانهها مطرح میشود، اما ما تنها نوک قله یخ را میبینیم. برای طرح بهتر این دغدغهها، لازم است که شاعر خود تجربه و لحظات را کشف کند. در شهر پرسه بزند و با اقشار مختلف و آسیبپذیر جامعه زندگی کند.
با توجه به تجربه حضور در برنامه سرزمین شعر، در یک نقد منصفانه فکر میکنید چقدر این برنامه در ایجاد ارتباط میان مردم و شعر موفق بوده است. ما پس از برنامه مرحوم حسینی یا ساعد باقری و یا مشاعره، برنامهای با محوریت شعر که بتواند در ایجاد این ارتباط موفق عمل کند، کمتر داشتهایم.
به نظرم این برنامه در سطح قابل قبولی موفق بوده و توانسته این ارتباط را ایجاد کند؛ چرا که این برنامه مستقیماً خود شاعر را مورد توجه قرار داده بود. برنامه مرحوم حسینی با تمرکز بر شعر کلاسیک بود، اما برنامه سرزمین شعر، شعر امروز را محور کار خود قرار داده است.
رقابت در کنار شاعران مطرح امروز، سبب شد اقبال مردم به برنامه بیشتر شود. از سوی دیگر، در این برنامه شعرهایی خوانده شد که از کیفیت بالایی برخوردار بودند. مردم نیز با شعر و جریانهای شعر امروز بیشتر انس گرفتند و آشنا شدند. مطمئناً اگر این برنامه با جضور چهرههای جدید ادامه پیدا کند، میتواند جریانساز باشد.
انتهای پیام/