طلاق مخفیانه شاخهای مجازی/ اینستاگرام زندگی ما را به اینجا کشاند
تاریخ انتشار: ۲۳ تیر ۱۳۹۹ | کد خبر: ۲۸۶۱۳۴۶۹
ویترین رنگارنگ زندگیشان در قاب اینستاگرام هنوز هم پابرجاست. همان ویترینی که تبدیلشان کرد به شاخ مجازی. حکم طلاق زن و مرد جوان روز گذشته صادر شد اما هنوز هم بزرگترین نگرانی زن جوان این بود که این خبر را چطور به مخاطبانش بدهد.
به گزارش گروه دیگر رسانههای خبرگزاری فارس، در میان بحبوحه افراد حاضر در راهروی دادگاه خانواده تهران که با نگاهی نگران به نقطهای نامعلوم خیره شدهاند و کسانی که با کلافگی و بیحوصلگی در طول راهرو قدم میزنند، زن و مرد جوانی ایستادهاند که هرازگاهی نگاهی روی صورت آنها خیره میماند.
بیشتر بخوانید:
اخباری که در وبسایت منتشر نمیشوند!
اینستاگرام زندگی ما را به اینجا کشاند
نوبت رسیدگی به پرونده ملیکا و پویا که میشود، در سکوت روبهروی قاضی مینشینند. تمام توافقها برای جدایی انجام شده و پویا میگوید که قرار است ماهانه مبلغی به عنوان مهریه همسرش بپردازد و ملیکا میگوید که جهیزیهاش را از خانه شوهرش برده است.
سردرددل مرد جوان باز شده و میگوید: «اینستاگرام زندگی ما را به اینجا کشاند. من دیگر نمیتوانم برای اینکه پستهای پیج همسرم زیاد لایک بخورد هزینههای گزاف عکاسی بپردازم.»
ملیکا وسط حرف همسرش میپرد و میگوید: «پویا خودش هم از اینکه پیج ما پربازدید بود لذت میبرد. مشکل او از وقتی شروع شد که من روی روابط مجازیاش حساس شدم. دلم نمیخواست هر دقیقه با افراد غریبه چت کند.»
پویا بار دیگر رشته کلام را دست گرفته و میگوید:«من فروشگاه لوازم خانگی داشتم و مادر ملیکا یکی از مشتریان من بود.سالها بود که این خانواده را میشناختم و همین باب آشنایی من و ملیکا شد و به او علاقه پیدا کردم و تصمیم به ازدواج با او گرفتم. همه چیز بین ما خیلی خوب بود تا اینکه دو سال بعد از ازدواجمان یعنی پنج سال قبل همسرم پیج اینستاگرام باز کرد.
زندگی ما تبدیل به یک نمایش شده بود
او هزینه زیادی صرف میکرد که عکسهای جذاب بگیرد و ظرف و وسایل گرانقیمت برای خانه میخرید. راستش اوایل من هم از اینکه میدیدم هرروز دنبال کنندههایمان بالا میرود خوشحال بودم و برایم جذاب بود، اما کار به جایی رسید که زندگی ما تبدیل به یک نمایش شده بود. حتی گاهی با هم جر و بحث میکردیم و قهر بودیم اما ملیکا برای اینکه بتواند پست دلخواهش را در اینستاگرام بگذارد با من عکسهایی با ژستهای عاشقانه میگرفت و منتشر میکرد.
بعد از گرفتن عکس باز هم با من بدرفتاری کرده و قهر میکردیم؛ حتی کار به جایی رسیده بود که با لباسهای متنوع در یک سفر عکس میگرفت و مدتی بعد آن را به عنوان عکسهای سفری دیگر منتشر میکرد با اینکه همان زمان که همسرم داشت وانمود میکرد ما سفر هستیم، ما در خانه بودیم و اغلب با هم حرف نمیزدیم.»
میترسم فالوئرهایم بریزند!
ملیکا میگوید: «به خاطر شهرت پیج من،کمکم پیج خود پویا هم دنبالکنندگان زیادی پیدا کرد و از اینکه ما میتوانستیم از طریق تبلیغ در صفحه شخصیمان کسب درآمد کنیم راضی بود و خیلی وقتها دل به کار دیگری نمیداد و در خانه مینشست و با افراد غریبه حرف میزد.
ما هر روز از هم دورتر میشدیم و بالاخره اختلافمان به حدی زیاد شد که به این نتیجه رسیدیم دیگر نمیتوانیم با هم زندگی کنیم.
حالا دنبالکنندههای ما نمیدانند که در آستانه جدایی هستیم و در این مدت گاهی با هم در ماشین عکس گرفته و وانمود کردیم همه چیز بین ما عادی است. نمیدانم چطور باید این موضوع را برای دنبالکنندگان صفحهام عنوان کنم.»
در پایان زن و مرد جوان با رای طلاق توافقی صادر شده از سوی قاضی دادگاه یکراست به سمت محضر خانه میروند تا طلاقشان را ثبت کنند.
منبع: روزنامه جام جم
انتهای پیام/
منبع: فارس
کلیدواژه: طلاق اینستاگرام زن خانواده شاخ مجازی سبک زندگی زندگی ما مرد جوان
درخواست حذف خبر:
«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را بهطور اتوماتیک از وبسایت www.farsnews.ir دریافت کردهاست، لذا منبع این خبر، وبسایت «فارس» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۲۸۶۱۳۴۶۹ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتیکه در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.
با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.
خبر بعدی:
داستان غمانگیز زنی که تنها همدم میخواست اما همسرش به دنبال پولش بود
در روزهای گذشته به شورای حل اختلاف در میدان ونک سر زدیم. جایی که پیشتر مجتمع قضایی خانواده شماره ۲ تهران بود و حالا با عنوان مجتمع قضایی شهید باکری با ۸ شعبه شورای حل اختلاف ویژه دعاوی خانواده فعالیت میکند.
مجتمع قضایی خانواده شماره ۲ تهران نیز در حال حاضر در محله ولنجک، بلوار دانشجو، میدان یاسمن، خیابان عدالت واقع شده است.
شوراهای حل اختلاف به منظور حل اختلاف و صلح و سازش بین اشخاص حقیقی و حقوقی خصوصی، زیر نظر قوه قضائیه تشکیل شده و برخی دعاوی خانواده در صلاحیت این مرجع است.
طبق قانون حمایت خانواده مصوب ۹۲، رسیدگی به امور و دعاوی مانند نامزدی و خسارات ناشی از برهم زدن آن، نکاح دائم، موقت و اذن در نکاح، شروط ضمن عقد نکاح، ازدواج مجدد، جهیزیه، مهریه، نفقه زوجه و اجرت المثل ایام زوجیت، تمکین و نشوز، طلاق، رجوع، فسخ و انفساخ نکاح، بذل مدت و انقضای آن، حضانت و ملاقات طفل، نسب، رشد، حجر و رفع آن، ولایت قهری، قیمومت، امور مربوط به ناظر و امین اموال محجوران و وصایت در امور مربوط به آنان، نفقه اقارب، امور راجع به غایب مفقود الاثر، سرپرستی کودکان بی سرپرست، اهدای جنین، تغییر جنسیت و ... در صلاحیت دادگاه خانواده است. همچنین مطابق قانون حمایت خانواده مصوب ۹۲، ثبت طلاق و سایر موارد انحلال نکاح و نیز اعلام بطلان نکاح یا طلاق در دفاتر رسمی ازدواج و طلاق حسب مورد پس از صدور گواهی عدم امکان سازش یا حکم مربوط از سوی دادگاه مجاز است.
ادعای عاشقی و خیانت مرد؛ عامل درخواست طلاقبه طبقه دوم از ۴ طبقه مجتمع باکری رفتم و در راهرو مقابل یکی از شعب نشستم و کنارم خانمی بود که با چند برگه در دست مدام به در شعبه نگاه میکرد و منتظر بود تا صدایش کنند. میدانستم که انتظار بدترین زمانی است که انسان سپری میکند. ناخودآگاه از او پرسیدم البته دروغ چرا کنجکاو هم بودم بدانم حضورش در مجتمع برای چیست؟
اسمش مریم بود و در پاسخ به سوالم گفت که با همسرش در خیابان آشنا شده و سه سال است که ازدواج کرده است. از همان روز اول دعوا داشتهاند. مشکلاتشان بی شمار بود، از خیانت گرفته تا فحاشی و ضرب و شتم از سوی شوهرش.
این زن جوان گفت: مدتی است همسرم منزل را ترک کرده و انگار جای زن و مرد در زندگی ما عوض شده است. وضع مالی بسیار خوبی دارم، تک دخترم، دو برادر و خانواده با اصالتی دارم و در زندگی چیزی کم نداشتم، فقط به دنبال همدم بودم. تقاضای طلاق کردم و اینجا هم آمدم تقاضای مهریه کنم و میخواهم او را اذیت کنم؛ همانطور که در این سه سال مرا اذیت کرد وگرنه نیازی به یک سکه او هم ندارم. ما فقط اختلافمان عدم تفاهم نبود بلکه ادعای عاشقی هم داشت؛ بعدها فهمیدم فقط به خاطر پول با من ازدواج کرده است.
پس از آنکه دفتر شعبه اسمش را خواندند، با عذرخواهی سریع رفت.
ادعای عدم استطاعت مالی زوج؛ راهی برای فرار از پرداخت نفقهبانوی دیگری را دیدم، کنارش نشستم و به چهره او نگاه کردم. چین و چروکهای صورتش نشان میداد که رنجهای زیادی را در زندگی کشیده و دلی پر داشت و مدام میگفت خدایا با همه این مشکلات شکرت.
سارا گفت که از سال ۹۸ از همسرش جدا شده و یک پسر ۱۵ ساله دارد.
او گفت که در سال ۹۸ شوهرش به اتهام حمل مواد مخدر به حبس محکوم شده بود و در همان سالی که او زندان افتاده بود، با بخشیدن مهریه و در نظر گرفتن اندکی نفقه برای فرزندش طلاقش را میگیرد. حال آمده بود که مبلغ نفقه فرزندش زیاد شود، زیرا نفقهای که برایش در نظر گرفته بودند بسیار ناچیز بود. حالا همسرش از زندان آزاد شده و وضع مالیش هم خوب شده بود ولی به او نگفته بود.
پشیمان بود که مهریه اش را بخشیده است. میگفت همسرش گولش زده و همان زمان هم وضع مالیاش خوب بوده است.
هر طبقه از مجتمع که میرفتم مراجعه کننده زیاد بود، مملو از انسانهایی خسته و با انبوهی از مشکلات.
از ناراحتی و گفتار انسانهایی که کنارم دردل میکردند ناراحت میشدم و میدانستم که کاری از دستم بر نمیآید ولی نوشتن کمترین کاری است که میتوانم برای بیان شاید یک هزارم از مشکلاتی که در این مجتمعهای قضایی وجود دارد، انجام دهم.
اعتیاد؛ یکی از عوامل طلاقدر پرونده دیگر با بانویی همکلام شدم که در ۱۷ سالگی ازدواج کرده بود و حالا ۲۰ سال از آن زمان میگذشت، یک پسر ۱۸ ساله داشت، مربی بدنسازی بود و منبع درآمدی برای خودش دست و پا کرده بود.
او گفت ازدواجش سنتی بوده و همسرش پسرخاله اش است. از همان ابتدا همسرش اعتیاد داشت ولی به دلیل اینکه زود بچه دار شده بود، به خاطر فرزندش صبوری کرده است. حالا، اما همسرش با یک کارتن خواب هیچ فرقی ندارد.
نرگس گفت: ۸ ماه است که به دنبال کارهای طلاقم هستم. اکنون برای صدور حکم جلب همسرم آمدم و امیدوارم که پرونده طلاقم به زودی بسته شود.
بر اساس این گزارش، دختری که میخواهد ازدواج کند، مبنایش زندگی کردن است نه طلاق گرفتن. اگر از همان ابتدا و قبل از ازدواج، زوجین راهنمایی شوند، در کلاسهای مشاوره شرکت کنند، خانوادهها از همدیگر شناخت کافی داشته باشند و ملاک ازدواج فقط پول نباشد و مسایل دیگری همچون شرایط خانواده ها، شغل زوج، اخلاق طرفین و... هم در نظر گرفته شود، شاید بتواند اندکی از حجم انبوه دعاوی مربوط به دادگاههای خانواده را بکاهد.
منبع: ایسنا
tags # طلاق ، اخبار حوادث سایر اخبار غذای ویژه انسانهای اولیه چه بود و چه مزهای داشت؟ | دستور پخت یک غذای مخصوص نئاندرتالها! چه کسی لباس را اختراع کرد؛ آیا انسانهای اولیه همیشه لخت بودند؟ اولین قتل در جهان چگونه اتفاق افتاد؟! انسانهای نخستین چگونه صحبت میکردند؟