Web Analytics Made Easy - Statcounter
به نقل از «تسنیم»
2024-04-24@14:09:04 GMT

یادداشت| ترکیب فقه و رمان

تاریخ انتشار: ۲۳ تیر ۱۳۹۹ | کد خبر: ۲۸۶۱۳۷۱۹

یادداشت| ترکیب فقه و رمان

فضای رمان، فضایی در قالب روستانویسی است. ترکیب طبیعت با چاشنی فقه، رمانی دلچسب و ماندگار را رقم زده است. «ملداش» انسانی در ماورای تصور ما نیست. - اخبار فرهنگی -

خبرگزاری تسنیم، فاطمه السادات مدنی:

نگاهم به قفسه کتاب خیره مانده است. دنبال اثری از آلیس مونرو  می‌گردم که کتابی باطرح جلد کفش و نم باران و چکمه‌های گِلی  مرا سمت خود می‌کشاند.

بیشتر بخوانید: اخباری که در وبسایت منتشر نمی‌شوند!

"ملداش" و "دارم می‌رسم جان جان" از مهدی کرد فیروزجایی را خریده‌ام اما هنوز نخوانده‌ام. دستم سمت «مُلداش» می‌رود گویی این کتاب با شور بیشتری مرا به دنیای خود دعوت می‌کند. کتاب را که ورق می‌زنم  مه غلیظی فضای اتاقم را می‌پوشاند و من خودم را در این مه غلیظ به بالای کوه می‌رسانم. صدای گلّه‌ای در حال چرا  نگاهم را به پایین کوه می‌کشاند. از این بالا به زور سایه‌ای را می‌بینم اینجا که من نشسته‌ام بالای کوه و نه بن روستا در مه کامل فرو رفته مثل کتابی که مقابلم هست...

ماجرای کتاب به پایان رسیده اما هنوز در مه غلیظش و گِل‌های چسبنده‌اش گرفتارم، حدسم درست بود سایه خودش بود ایلچی، روحانی محل، مه کمی که شکسته می‌شود، اهالی محل هم کم‌کم رخ نشان می‌دهند. همه سمت مسجد می‌روند و من کتاب به دست در حال تماشا هستم. ترجیح می‌دهم از فراز کوه‌ها ماجرای «ملداش» را مرور کنم. حال که از چهار سوی بسته اتاق و از حصار رمان‌های تکراری و دلگیر که منحصراً در فضای دیوارهای سخت به تصویر کشیده می‌شود، رها شده‌ام، در فضای روستا تنفسی می‌کنم از این بالا دختری را با زیر سارافونی قرمز می‌بینم. خواهر میثم، آری خودش است. با دبه‌های خالی مشغول رفتن به چشمه است میثم از راه می‌رسد برمی‌خیزم از لای درخت خوب که نگاه می‌کنم "ایلچی پنجه‌هایش را دور مچ دست میثم حلقه کرده"(99) اما میثم کار خودش را می‌کند. "پس گردنی محکمی به خواهرش می‌زند"(100)  تصویری مبهم از دختری که با دبه‌های خالی پی عشقی می‌رود. در بستر این فضا غیرت و چالش روابط پسر و دختر باچاشنی فقه در مقابل دیدگان مخاطب قرار می‌گیرد.

عمق و برجستگی تصویرها نشان می‌دهد که نویسنده زیست جهانش را روایت می‌کند. باید این مه غلیظ و این فضای مطلوب را حس کرده باشی که بتوانی خواننده را به این فضا منتقل کنی، فضایی با افق دید وسیع که چشمانت بلندی کوه‌ها را بنگرد و صورتت از نم غلیظ مرطوب شود. وقتی حسابی از فضای دل‌انگیز و خواستنی روستا کیفور می‌شوم، حالا شاید با نشاط بیشتری ایلچی  و داستانش را دنبال کنم. هنوز از این بالا اثر کشیده شدن بدن ایلچی روی زمین و چنگ زدنش را به بوته‌ها می‌بینم و صدای قلبش و اضطراب حاصل از سقوط در دره را با چشمان متحیرش، ذهنم به این قسمت از کتاب منتقل می‌شود. آنجا که نویسنده ما را با ایلچی همراه می‌کند "با همه توانش به بوته چنگ زده بود مچ دستان، ساعد، بازوها و قفسه سینه‌اش تا به حال این قدر سفتی و فشار را تحمل نکرده بود."(ص26)

و من در این میان فکرم هنوز  پیش گراز است. هر لحظه ممکن است سر برسد. اما نویسنده چشم انتظارمان نمی‌گذارد و... زبان اثر ساده است و از تعلیق و کششی پیچیده و تکنیک ادبی مسحور کننده در رمان خبری نیست. بر موج ماجرای یک خطی سوارم و تمام کتاب را با عطر علف معطر جنگلی سیر می‌کنم...گلّه را که می‌بینم  یاد گاو "شیربان "می‌افتم که مردال شده، مردال اصطلاحی جامع است که می‌تواند (حیوانی را که حلال گوشت و بدون ذبح شرعی مرده باشد)را پوشش دهد. مسئله درظاهر گاوی است مردال شده. اما گاوی که اقتصاد روستا و روستائیان برگرده اوست. این اشتباه به ظاهر ساده اتفاقات فراوانی را برای ملداش محل رقم می‌زندکه تمام خرده ماجراها حول آن چرخ می‌خورد.

کتاب ملداش افقی خیس از نم روستا و ماجرهای اهالی دل پاکی را به ذهنمان تزریق می‌کند که فضایشان، فضایی به دور از بلوا و هیاهو است.

فضای رمان، فضایی در قالب روستانویسی است. ترکیب طبیعت با چاشنی فقه، رمانی دلچسب و ماندگار را رقم زده است. «ملداش» انسانی در ماورای تصور ما نیست. انسانی است با روحیه مهربانی و برادری و دستی دارد برای فشردنی گرم، در مرام نامه‌اش "انه رحیم بعباده" را خوانده و بر خلق خدا جاری کرده است. وظیفه‌ای دارد همیشه بر دوش تا یادمان بیندازد که شاید روحانی محله ما نیز ملداشی است که ما در نقطه‌ای کور و دور دنبالش می گردیم... .

 دیگر آفتاب به وسط آسمان رسیده و خورشید نورش را برگستره روستا پخش کرده است، از مه خبری نیست. به زیر سایه درختی می‌روم. کتاب هنوز در دستم است و سکوتی عجیب روستا را فراگرفته و من راضی از اینکه به جای کتاب آلیس مونرو یک داستان جاندار بومی، از نویسنده‌ای ایرانی مطالعه کرده‌ام. کتاب را سرجایش می گذارم.

تلاش «ملداش»؛ مروری بر اولین رمان فقهی

علاقه‌مندان برای تهیه این اثر می‌توانند به اینجا مراجعه کنند. 

انتهای پیام/

R1013197/P/S4,35/CT4 واژه های کاربردی مرتبط ادبیات داستانی کتاب و ادبیات بیشتر بخوانید... تلاش «ملداش»؛ مروری بر اولین رمان فقهی

منبع: تسنیم

کلیدواژه: ادبیات داستانی کتاب و ادبیات ادبیات داستانی کتاب و ادبیات

درخواست حذف خبر:

«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را به‌طور اتوماتیک از وبسایت www.tasnimnews.com دریافت کرده‌است، لذا منبع این خبر، وبسایت «تسنیم» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۲۸۶۱۳۷۱۹ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتی‌که در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.

با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.

خبر بعدی:

پوران درخشنده بعد از 8 سال فیلم می‌سازد

پوران درخشنده در تدارک ساخت فیلم «عشق» با موضوع مهاجرت و با حضور بازیگران ایرانی و خارجی است.

این کارگردان که از چند سال قبل درصدد ساخت فیلم «هیس پسرها گریه نمی‌کنند» بوده، در گفت‌وگویی با ایسنا بیان کرد:‌ هنوز موافقتی برای ساخت این فیلم از سوی سازمان سینمایی اعلام نشده در صورتی که پیش‌تر در دولت گذشته مجوز ساخت گرفته بودم ولی به دلیل همزمانی با دوران شیوع کرونا و بعد هم یکسری مشکلات دیگر تاریخ پروانه ساخت منقضی شد و نتوانستم ساخت آن را زودتر شروع کنم. وقتی هم برای تمدید پروانه اقدام کردم با آن موافقت نشد. برای من سوال است که مگر شرایط با گذشته چه فرقی دارد که الان نمی‌توان چنین فیلمی را ساخت؟

 
درخشنده درباره اینکه در سال جدید محورهایی برای فیلمسازی اعلام شده که موضوعات اجتماعی و معضلات فرهنگی را هم در برمی‌گیرد، گفت: واقعیت این است که من برای ساخت فیلمی که موضوع و دغدغه‌ای فرهنگی و اجتماعی دارد، جوابی قانع کننده نگرفتم.

وی اضافه کرد:‌ در حال حاضر یک فیلمنامه دیگر هم دارم که آن را در امریکا نوشتم و پروانه ساختش را هم گرفته‌ام. این فیلمنامه با نام «عشق» درباره مهاجرت است که فعلا اولویت اصلی‌ام ساخت همین فیلم است.  

درخشنده این روزها در حال مذاکره با بازیگر است تا هر چه زودتر فیلمش را که با نویسندگی، کارگردانی و تهیه‌کنندگی خودش ساخته خواهد شد، کلید بزند. او تاکید دارد که «عشق» را حتما باید در خارج از کشور بسازد.  

این فیلمساز کرمانشاهی از مدت‌ها قبل مشغول نوشتن رمانی براساس زندگی مادرش بوده که درباره آن می‌گوید:‌ رمان «مادرم ایران» احتمالاً تا ماه آینده تمام می‌شود و پس از پایان کار برای انتشار آن اقدام می‌کنم.  قصد دارم در آینده هم یک سریال براساس همین رمان برای شبکه نمایش خانگی بسازم.

کانال عصر ایران در تلگرام بیشتر بخوانید: پوران درخشنده: من فیلم‌ساز اجتماعی‌ام و سخیف‌ساز نیستم رخشان بنی‌اعتماد یا پوران درخشنده/ جای هم را تنگ نمی‌کنند! پوران درخشنده و پرویش نظریه در میان داوران جشنواره ملی فیلم اقوام

دیگر خبرها

  • ماموستا رستمی: فضای کتابخوانی در استان کردستان تقویت شود
  • معرفی نامزدهای جایزه ادبیات داستانی زنان
  • کتابخانه هدفمند، موفق و خلاق در دل کویر استان یزد
  • ورود «مسافر و مهتاب» با «فرقه خودبینان» به کتابفروشی‌ها
  • «شهر آفتاب» فضای مناسب برای برگزاری نمایشگاه کتاب را ندارد + فیلم
  • چاپ یک‌رمان پلیسی دیگر از فردریک دار/«آموزش آدمکشی» در بازار نشر
  • نمایشگاه کتاب امسال فضای بیشتری دارد
  • پوران درخشنده بعد از 8 سال فیلم می‌سازد
  • عرضه رمان ایرانی «باغ کَج» در بازار نشر
  • پادشاه داستان‌های ترسناک چگونه اولین گام را برداشت؟