پایان برجام آغاز زوال چندجانبهگرایی است
تاریخ انتشار: ۲۴ تیر ۱۳۹۹ | کد خبر: ۲۸۶۳۲۱۳۹
به گزارش اقتصادآنلاین به نقل از ایسنا، دهقانی در این نوشتار آورده است: پنجمین سالگرد توافق برنامه جامع اقدام هستهای در ۱۴ ژوئیه در شرایطی سخت و نامطمئن رقم میخورد. در سالهای آینده وقتی تاریخنگاران روایت این روزها را بازگو کنند، از پایان محتمل برجام به عنوان آغاز زوال چندجانبهگرایی و ضربهای جدی به همگرایی اروپایی در سیاست خارجی یاد خواهند کرد.
بیشتر بخوانید:
اخباری که در وبسایت منتشر نمیشوند!
اتحادیه اروپا به یمن برجام به دستآوردهایی در سیاست خارجی نائل شد که تا قبل از آن برای آنها قابل تصور هم نبود. بویژه برای اتحادیهای که اعتبار آن به عنوان یک بازیگر سیاست خارجی در گذشته و حال مورد شک و تردید بسیاری حتی در داخل محافل اروپایی بود. از این لحاظ، برجام به طور کلی تکانهای قابلتوجه برای چندجانبهگرایی به وجود آورد و از دیدگاه اروپایی، نقطه عطفی جدی در دیپلماسی عدماشاعهای بویژه با نقش اتحادیه به عنوان هماهنگکننده، محسوب میشود. در ۱۴ ژوئیه شایسته بود که اتحادیه به خاطر نقش هماهنگی کننده در مذاکرات برجام مورد تحسین قرار گیرد، اما باید گفت اجرای برجام که در آن اروپاییها هم نقش هماهنگکننده و هم نقش عضو این توافق را داشتند با موفقیت همراه نبوده است.
صیانت از برجام برای اروپا در حکم پاسداشت ارزشهای اساسیِ سیاست خارجی مندرج در معاهدات پایه و استراتژی عدماشاعهای و امنیتی اتحادیه اروپا است. در پنجمین سالگرد توافق برجام، که شاید تبدیل به آخرین سالگرد آن شود، زمان آن فرا رسیده که یک بار دیگر نقشی را که اروپا (سه کشور عضو و اتحادیه) در توافق هستهای ایفا کرد از نظر بگذرانیم و ببینیم ادامه مسیر کنونی به کجا خواهد انجامید.
به لحاظ تاریخی، مناسبات فراآتلانتیکی جزء اساسی سیاست اروپایی بوده است. در سالهای آغازین قرن بیستویکم، در روند تشکیل ائتلاف آمریکایی برای حمله به عراق نوعی ناهماهنگی و اختلاف میان دو سوی آتلانتیک ایجاد شد؛ با وجود این، اروپاییها در چنین فضایی توانستند نقش فعالی را در مذاکرات هستهای ایران که در سال ۲۰۰۳ شروع شد برای خود تعریف و اجرا کنند تا راهحل چندجانبه و مبتنی بر مذاکره برای آنچه بحران هستهای ایران میخواندند بیابند. به گفته یکی از سیاستمداران اروپایی، با استفاده از مذاکرات هستهای بود که «اتحادیه اروپا تلاش کرد با تکیه بر منافع امنیتی مشترک، خود را به عنوان یک بازیگر اصلی در سیاست خارجی معرفی کند و مثلث فرانسه –آلمان - بریتانیا نیز که به واسطه اختلافات به وجود آمده در نتیجه جنگ عراق تضعیف شده بود را تقویت نماید». در این شرایط، هماهنگی میان دو سوی آتلانتیک ضرورتی اجتناب ناپذیر برای دیپلماسی هستهای اروپا با ایران محسوب میشد.
مضافاً، مذاکرات هستهای با ایران از یک سو محملی جهت بازیابی اعتبار سه کشور اروپایی بود که زمانی از بازیگران عمده در صحنه بینالمللی بودند و از سوی دیگر ، با اهمیتی بیشتر برای اتحادیه؛ باعث شد که اتحادیه به یک جایگاه برتر، مطابق با نقشی که برای خود تعریف کرده بود - یعنی حامی اصلی نظم بینالمللی مبتنی بر قانون و چندجانبهگرایی با محوریت سازمان ملل متحد - بر اساس ارزشهای اروپایی و در محدودة اصول اتحادیه نایلل شود. البته که اتحادیه و سه کشور میتوانند از اعتبار کار دیپلماتیک خود استفاده کنند اما سوال این است که بدون ایالات متحده، قابلیتهای آنها چقدر است؟ از اتحادیه و سه کشور اروپایی منهای فاکتور فراآتلانتیکی چه باقی میماند؟
در دوران پس از خروج آمریکا از برجام، یکی از مهمترین رویدادهایی که در واقع مهمترین نقطهعطف در آزمودن همه تدابیر برای حل وضعیت بوجود آمده محسوب میشد، کمیسیون مشترک وزیران برجام در تاریخ ۶ ژوئیه ۲۰۱۸ بود؛ بیانیه پایانی این کمیسیون مشترک به خوبی گویای وضعیت است. قابل انکار نیست که اتحادیه اروپا و سه کشور اروپایی عضو برجام پس از خروج آمریکا در تلاش برای حفظ برجام اقداماتی را صورت دادند؛ بهروزرسانی مقررات انسداد، اصلاح دستورکار بانک سرمایهگذاری اروپا جهت اعطای وام به ایران، و همین اخیراً هم میتوانیم به راهاندازی اینستکس اشاره کنیم. اما کاستیهای اساسی موجود در این اقدامات حکایت از نقصی کشنده در ساختار اتحادیه/ سه کشور دارد: کیفیت این اقدامات توسط اتحادیه و سه کشور بوضوح نشان می دهد که این بلوک هنوز نتوانسته است خود را از حمایت ایالات متحده در دوران جنگ سرد، بی نیاز کند؛ یعنی شاهدیم که آسودگی زیر چتر امنیتی ایالات متحده تبدیل به فرهنگی شده است که در تمام تار و پود سیاست در اروپا رخنه کرده و هر روزنهای از استقلال را مسدود، و به تبع آن، بلندپروازیهای اتحادیه برای رسیدن به حاکمیت و استقلال ژئوپلیتیک را فاقد معنای واقعی میکند.
بنا بر این چگونگی اقدام اروپا در برجام، بهویژه در شرایط کنونی، سرنوشت روند همگرایی را در سالهای آتی مشخص نموده و به شکلی غیرقابل بازگشت جایگاه این بلوک به عنوان یک بازیگر در عرصه بینالمللی را تعیین خواهد کرد.
به سرانجام رسیدن برجام تبلور یک چندجانبهگرایی واقعی و تکانهای عظیم برای دیپلماسی و حلوفصل صلحآمیز اختلافات بود. بنابراین، نحوة واکنش اتحادیه به زورگوییهایی آمریکا، که کمر به نابودی برجام بسته و درصدد است ثابت کند که اروپا بدون آمریکا هیچ نیست، معیاری اساسی برای اثبات میزان استقلال اتحادیه اروپا در سیاست خارجی و نشان دهنده نقش آن در آینده حفظ چندجانبهگرایی و امنیت بینالمللی است.
در پایان، فراموش نکنیم که آمریکا مسئول وضعیت کنونی اجرای برجام است. افزایش فشارهای غیرقانونی علیه ایران، که یک سال تمام به امید یافتن راهحلی در چارچوب برجام صبر پیشه کرد، به نفع هیچکس نیست. اتخاذ تدابیر خارج از چارچوب برجام نیز کمکی به حفظ توافق هستهای نمیکند چرا که الزامات حفظ این توافق به روشنی توسط ایران بیان شدهاند. تنها کاری که باید انجام داد گوش فردا دادن به ندای عقلانیت، حفظ تکانه چندجانبه گرایی ایجاد شده در نتیجه برجام و ایستادگی در برابر زورگویی آمریکا است.
منبع: اقتصاد آنلاین
کلیدواژه: اتحادیه اروپا سیاست خارجی برجام قیمت طلا قیمت لوازم خانگی سهام عدالت چندجانبه گرایی سیاست خارجی اتحادیه اروپا بین المللی سه کشور هسته ای
درخواست حذف خبر:
«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را بهطور اتوماتیک از وبسایت www.eghtesadonline.com دریافت کردهاست، لذا منبع این خبر، وبسایت «اقتصاد آنلاین» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۲۸۶۳۲۱۳۹ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتیکه در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.
با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.
خبر بعدی:
سایه انتخابات ریاستجمهوری آمریکا و پارلمان اروپا بر سیاستهای گذار از انرژی
انتخابات ۲۰۲۴ بهویژه در آمریکا و اروپا پیامدهای مهمی برای سیاست اقلیمی جهان خواهد داشت، تا آنجا که پیروزی احزاب دست راستی در ایالاتمتحده و اروپا میتواند از تحرک سیاستهای اقلیمی بکاهد و گذار انرژی را در مسیری سختتر قرار دهد.
به گزارش شانا بهنقل از هفتهنامه بررسی تحولات بینالمللی انرژی و تغییر اقلیم مدیریت کل امور اوپک و روابط با مجامع انرژی، مخاطرههای جهانی در زمینه اجرای سیاستهای اقلیمی در سطح بالایی قرار دارند. دونالد ترامپ، رئیسجمهوری پیشین آمریکا و نامزد جمهوریخواهان، متعهد شده است که در صورت پیروزی در انتخابات نوامبر ۲۰۲۴، دوباره از موافقتنامه اقلیمی پاریس خارج شود.
افزون بر این، در سیاست داخلی، میراث اقلیمی جو بایدن، رئیسجمهوری آمریکا، بهویژه قانون مهم کاهش تورم (IRA) را از بین خواهد برد. درمقابل، پیروزی بایدن احتمالاً به اقدامهای اقلیمی قویتر در ایالات متحده و ادامه حرکت جهانی در این زمینه منجر خواهد شد.
بعید است تأثیر انتخابات پارلمان اروپا بر سیاستهای اقلیمی جهان به اندازه انتخابات آمریکا دوگانه باشد، اما تأثیر خود را خواهد داشت: نظرسنجیها شیب بهسمت احزاب دست راستی را نشان میدهد که پیروزی نمایندگان این احزاب میتواند جاهطلبی اقلیمی اروپا را تضعیف کند، اما اگر این انتخابات با پیروزی ترامپ همراه شود، میتواند ضربه بهمراتب بزرگتری را به روند و شتاب جهانی اقدامهای اقلیمی و گذار جهانی انرژی وارد کند.
سال آینده میلادی برای دیپلماسی اقلیمی بسیار مهم خواهد بود؛ زیرا امضاکنندگان موافقتنامه اقلیمی پاریس باید اسناد جدید مشارکت معین ملی (NDC) - برنامههای اقدام اقلیمی - خود را با اهداف بلندپروازانهتر بهموقع برای نشست تغییرات اقلیمی سازمان ملل متحد (کاپ ۳۰ COP30) در برزیل ارائه کنند.
سناریوی ۱: انتخاب جناح راست در اروپا و آمریکا
پیروزی ترامپ و موفقیت جناح راست در انتخابات پارلمان اروپا بیشترین تأثیر منفی را بر اجرای سیاستهای اقلیمی جهان خواهد داشت. ترامپ میتواند افزون بر خروج از موافقتنامه پاریس، از بودجه ایالاتمتحده بهعنوان اهرم فشار استفاده کند و بانکهای توسعه چندجانبه را تحتفشار بگذارد تا برنامههای اقلیمی خود را کاهش دهند.
تلاشهای گستردهتر برای جمعآوری منابع مالی اقلیمی برای جهان درحال توسعه که اکنون رو به افول است، میتواند بیشتر از شرایط کنونی تضعیف شود. جمهوریخواهان تمرکز آژانس بینالمللی انرژی بر خالص انتشار صفر را نمیپذیرند و آن را تهدیدی برای امنیت انرژی میدانند. در داخل آمریکا، ترامپ بعضی از بخشهای قانون کاهش تورم را تضعیف خواهد کرد و اهداف کاهش انتشار گازهای گلخانهای ایالاتمتحده را تقلیل خواهد داد.
در اروپا انتظار میرود حزب راست میانه (EPP) و چپ میانه (S&D)، دو گروه بزرگ سیاسی کنونی پارلمان و قلب ائتلاف بزرگ آن باقی بماند، اما بهطور کلی این احزاب کرسیهای خود را از دست خواهند داد.
این ائتلاف تضعیفشده ممکن است نفوذ کافی برای پیشبرد موضوعهای مورد مناقشه درخصوص اقلیم سبز نداشته باشد. نظرسنجیها در این زمینه متفاوت است، اما به احتمال زیاد در انتخابات ژوئن پارلمان اروپا گروههای دست راستی مانند ID (حزب راست افراطی AfD آلمان و انجمن ملی فرانسه) و ECR که از عقبنشینی سیاستهای سبز اتحادیه اروپا حمایت میکنند، کرسیهای بیشتری بهدست خواهند آورد.
در همین حال، حزب راست میانه موضع خود را کمی بهسمت احزاب راست تغییر داده و خود را بهعنوان حزب کشاورزان قرار داده است، بهتازگی با حمایت این حزب و در میان موجی از اعتراضهای کشاورزان، قوانین زیستمحیطی اروپا تا حدی تضعیف شد.
اوایل سال جاری میلادی، حزب راست میانه موضوع بازنگری در ممنوعیت فروش خودروهای احتراق داخلی بدون خالص انتشار دیاکسید کربن طی سال ۲۰۳۵ میلادی را مطرح کرد. از آنجا که این کمیسیون اروپاست که لوایح را به پارلمان اروپا پیشنهاد میکند، کمیسیونی با رویکرد اقلیمی کمتر جاهطلبانه تحت ریاست اورسلا فندر لاین با آرای پوپولیستی میتواند در پیشبرد سیاستهای اقلیمی اروپا بسیار مهم و تأثیرگذار باشد.
قوانین اخیر محیطزیست و کارآیی انرژی با وجود احزاب راست قویتر در پارلمان اروپا آسیبپذیر میشود. افزونبر این، درحالیکه احزاب راست رادیکال در گذشته متفرق شده بودند، افزایش قدرت به آن انگیزه بیشتری برای هماهنگی آرا و دیدگاهها خواهد داد.
با ورود اتحادیه اروپا به مرحله اجرای پیمان سبز، ممکن است امتیازات بیشتری برای کسبوکارها، صنعت و کشاورزی در نظر گرفته شود؛ ازجمله اینکه قوانین موجود، مانند نظام تجارت انتشار گازهای گلخانهای، بهطور دورهای بازنگری کاهشی شود.
وجود یک پارلمان کمتر دوستدار محیطزیست میتواند از هدف پیشنهادی کاهش انتشار ۹۰درصدی تا سال ۲۰۴۰ برای اروپا عقبنشینی کند. درواقع با پیروزی احزاب راست، مسیر اتحادیه اروپا برای دستیابی به هدف قانونی خالص انتشار صفر تا سال ۲۰۵۰ آشفتهتر خواهد شد.
وضع ترکیبی بازگشت ترامپ به قدرت در آمریکا با پیروزی احزاب دست راستی در اروپا (تضعیف اروپاییهای حامی اقلیم سبز) میتواند فضا را برای تولیدکنندگان نفت باز کند تا بر سرعت و شکل گذار انرژی تأثیر بگذارند. تصمیمهای نشست تغییرات اقلیمی کاپ ۲۸ در دوبی برای نخستین بار شامل توافق درباره دورشدن از سوختهای فسیلی بود.
افزونبراین، بسیاری از تولیدکنندگان نفت و صنعت بهطور جداگانه منشور کربنزدایی را امضا کردند و متعهد شدند کل انتشار گاز متان را تا سال ۲۰۳۰ میلادی حذف کنند، اما تصمیمهای کاپ ۲۸ همچنین بر نقش «سوختهای گذار» (گاز طبیعی) تأکید کرده و خواستار استقرار سریع فناوریهای کاهش انتشار مانند جذب و ذخیرهسازی کربن (CCS) شده است.
تولیدکنندگان نفت و گاز ازجمله عربستان سعودی و اماراتمتحده عربی، استدلال میکنند که کربنزدایی سیستم انرژی جهان و سوختهای فسیلی کمکربن باید برای دهههای آینده همزیستی داشته باشند.
این ایده و توسعه صنعت سوختهای فسیلی میتواند با انتخاب ترامپ تقویت شود. برعکس، برخی تحلیلگران معتقدند پیروزی ترامپ میتواند چین را به سرعتبخشیدن به سرمایهگذاری سبز که آن را برای امنیت انرژی خود مهم میداند، ترغیب کند.
سناریوی ۲: بایدن در قدرت بماند، اتحادیه اروپا به راست متمایل شود
درحالیکه بایدن بهعنوان یک رئیسجمهور اقلیمی شناخته میشود، ترکیب وضع دوره دوم بایدن و اتحادیه اروپا با رویکرد اقلیمی کمتر جاهطلبانه لزوماً آنها را در تضاد قرار نمیدهد. دستور کار اقلیمی بهطور عمیق در بینش اروپا، حتی در میان احزاب راستگرا جا افتاده و چالشهای اخیر امنیت انرژی حتی این موضوع را تقویت کرده است.
اعضای جناح راست رادیکال پارلمان اروپا بهطور معمول منکر تغییرات اقلیمی نیستند. در این زمینه سیمون هیکس، از مؤسسه دانشگاه اروپا معتقد است آنها بهطور فزایندهای به مسائل محیطزیستی بدبین و بهدنبال محافظت از «شیوه زندگی اروپایی» هستند و برای جلب نظر رأیدهندگان روستایی درباره سیاستها و هزینههای گذار نقش بازی میکنند.
در هر صورت، ایالاتمتحده و اتحادیه اروپا در این سناریو میتوانند در بعضی از زمینهها البته به قیمت ازدسترفتن افزایش جاهطلبی اقلیمی همسوتر شوند. برای نمونه، در نشست تغییرات اقلیمی کاپ ۲۸، ایالاتمتحده بهعنوان یک تولیدکننده و مصرفکننده بزرگ نفت و گاز، درباره موضوع ذخیرهسازی کربن در مقابل درخواست اتحادیه اروپا برای محدودکردن نقش آن در گذار، به یک حد وسط رسید.
افزونبراین، سند سیاست اتحادیه اروپا درباره بهکارگیری ذخیرهسازی کربن و دیگر راهحلهای حذف کربن ازسوی کمیسیون و پارلمان جدید اروپا تصویب خواهد شد.
سناریوی ۳: بایدن برنده میشود و ترکیب کنونی پارلمان اروپا باقی میماند
نظرسنجیهای اخیر نشان میدهد محبوبیت احزاب میانهروی اروپا دوباره شتاب گرفته است. نتایج نظرسنجی حزب راست میانه و میانهرو نشان میدهد ائتلاف بزرگ بهراحتی اکثریت خود را در پارلمان اروپا حفظ خواهد کرد. اگر روند محبوبیت این احزاب در اروپا ادامه یابد یا تشدید شود و بایدن نیز در انتخابات آمریکا پیروز شود، تلاشهای جهانی اقلیمی و گذار انرژی میتواند شتاب بیشتری بگیرد.
البته حتی در این صورت نیز نمیتوان واقعیتهای اقتصادی موجود را در زمینه اجرای سیاستهای اقلیمی نادیده گرفت. درواقع نکته کلیدی که باید به آن توجه کرد محدوده اجرای سیاستهای اقلیمی در کشورهای عضو اتحادیه اروپاست. بسیاری از آنها با فشارهای جزئی در اقلیم روبهرو هستند، اما از طرف دیگر، در چارچوب سیاستهای ملی خود گرفتار میشوند و همه آنها با فشارهای بودجهای ناشی از هزینههای گذار از سوی رأیدهندگان و صنعت روبهرو هستند.