Web Analytics Made Easy - Statcounter

به گزارش سرویس سیاسی جام نیـوز، صبح روز گذشته بود که غلامحسین اسماعیلی، سخنگوی قوه قضائیه در نشست خبری با اصحاب رسانه و در پاسخ به سئوالی در خصوص آخرین وضعیت پرونده سه محکوم به اعدام بیان کرد: این حکم در دیوان عالى کشور بعد از فرجام‌خواهى متهمان و وکلا به تأیید رسیده و به دادسرا اعاده شده است؛ اجراى احکام فرایند قانونى دارد و ممکن است در این فرایند هر موجب قانونى دیگرى نتیجه پرونده را همراه با تغییر کند.

بیشتر بخوانید: اخباری که در وبسایت منتشر نمی‌شوند!



وی اضافه کرد: این پرونده را خداى متعال کمک کرد جنایاتشان برملا شد؛ اینها جزو عناصر اصلى اغتشاشات بودند و دو نفر از این افراد در صحنه سرقت مسلحانه دستگیر شدند و با تهدید به اسلحه می‌خواستند اموال خانمى را بربایند که خدا کمک کرد و باعث دستگیرى این افراد شد.

سخنگوی قوه قضائیه افزود: پس از دستگیرى در گوشى این افراد اقدامات خرابکارانه‌اى که انجام می‌دادند و فیلمبردارى کرده و براى برخى از خبرگزارى‌هاى خارج از کشور ارسال می‌کردند، کشف شد؛ خودشان از اعمال مجرمانه خود بهترین مستندات را تهیه کردند و در فرایند دادگاه هم اقرار کرده‌اند و همچنین هم خودشان و هم وکلایشان‌ دفاع داشتند البته چهار نفر اعلام وکالت کردند و دفاع کردند.

وی ادامه داد: جلسات دادگاه فیلمبردارى شده و حضور آنها موجود است.

آرایش سایبری رسانه‌های معاند پس از اعلام یک خبر

پس از اعلام تأیید خبر حکم اعدام این سه محکوم در دیوان عالی کشور، رسانه‌های معاند این خبر را با تیترهایی از جمله "حکم اعدام سه معترض آبان پس از تأیید به دادسرا فرستاده شد" و "حکم اعدام سه معترض آبان ماه تأیید شده‌است" بازنشر کردند و به‌گونه‌ای در صدد القای این بودند که این افراد صرفا به‌دلیل اعتراض به وضعیت معیشتی خود به اعدام محکوم شدند.

بازی کردن برخی از سلبریتی‌ها در زمین دشمن

طولی نکشید که هشتگ اعدام نکنید با پشتیبانی یگان سایبری منافقین، برخی از سلبریتی‌ها و دشمنان مغرض و همیشگی این مرز و بوم به ترند اول توئیتر در جهان تبدیل شد و بسیاری از مردم که از جزئیات اقدامات مجرمانه این محکومان بی‌خبر بودند ناخواسته با این جریان مرموز همراه شدند و جای جای فضای مجازی مملو از هشتگ اعدام نکنید شد.

اما سئوال اینجاست که این سه محکوم چه کرده‌اند که دادگاه بدوی و دیوان عالی کشور آن‌ها را مستحق مجازات اعدام ‌می‌داند؟

بازخوانی ماجرای دستگیری باند امیر آلمانی

۲۹ بهمن ماه بود که سخنگوی قوه قضائیه در بیستمین نشست خبری خود با اصحاب رسانه از دستگیری اعضای باند تبهکاری تحت عنوان امیر آلمانی خبر داد و گفت: یکی از پرونده‌های رسیدگی شده در تهران که اصطلاحا از زبان خودشان مشهور به پرونده امیر آلمانی است، باند تبهکاری بودند که هم سابقه اعمال مجرمانه داشتند و هم در همین مقطع مرتکب سرقت مسلحانه شده بودند و از اراذل و اوباش بودند و در اغتشاشات حضور داشتند، بانک و پمپ بنزین آتش زدند و از اقدامات خلافکارانه شان فیلمبرداری و برای شبکه‌های خارجی ارسال کردند. بعد از احساس خطر از کشور خارج شده و به ترکیه رفتند که با پیگیری‌های مجدانه از ترکیه برگشتند و بازداشت شدند.

سخنگوی قوه قضائیه خاطرنشان کرد: در بررسی سوابق یک از آن‌ها که مشهور به امیر آلمانی است معلوم شد که سابقه خروج غیرقانونی از کشور به کشور‌های مختلف دارد و مدتی در کمپ پناهندگان در آلمان بوده است و در کمپ پناهندگان آلمان با عناصر وابسته به گروهک نفاق، ملاقات‌ها و همکاری‌هایی داشته است.

اسماعیلی تصریح کرد: این فرد و این تیم در حوادث آبان ماه میدان داری و این اغتشاشات را سردمداری کردند و این جنایاتی که مردم شاهد بودند را رقم زدند.

۱۰ تیرماه نیز اسماعیلی در خصوص پرونده باند امیر آلمانی بیان کرد: در آخرین پیگیری که انجام دادم، پرونده به دیوان عالی کشور ارسال شده، هنوز اعاده نشده و رای دیوان عالی کشور مبنی بر تایید حکم به دست ما نرسیده است.

اعضای باند امیرآلمانی چه کسانی هستند؟

امیرحسین مرادی، سعید تمجیدی و محمد رجبی سه متهم این پرونده و اعضای باند امیر آلمانی هستند که در ابتدا با رأی شعبه 15 دادگاه انقلاب استان تهران به ریاست قاضی صلواتی با عناوین اتهامی گوناگون از جمله خروج غیرقانونی از کشور، اقدام علیه امنیت ملی و سرقت مسلحانه مقرون به آزار با سلاح سرد مجرم شناخته و به اعدام محکوم شدند.

با فرجام خواهی متهمان و وکلای آن‌ها پرونده به دیوان عالی کشور ارسال شد و دیوان عالی کشور پس از انجام بررسی‌های فنی حکم دادگاه بدوی را تأیید کرد.

اطلاعات جدید درباره نحوه شناسایی باند "امیرآلمانی"

یک منبع مطلع در گفت‌وگو با خبرنگار فارس، درباره نحوه شناسایی این گروه گفت: این افراد از طریق آگهی سایت دیوار خانه‌ای را انتخاب کرده و با هدف سرقت برای بازدید از خانه برنامه ریزی می کنند و در جریان بازدید، خانم خانه را با سلاح سرد مورد ضرب و شتم و تعرض قرار می دهند.

وی افزود: با سروصدای ایجاد شده در منزل، نزدیکان و خانواده فرد مطلع می شوند و بلافاصله به کمک می آیند و نیروی پلیس را خبردار می کنند که نهایتاً به بازداشت متهم منجر می شود.

این منبع مطلع با اشاره به طی شدن مراحل رسیدگی به پرونده متهم مذکور اظهار داشت: در جریان رسیدگی به پرونده این افراد فیلم‌هایی در درون گوشی تلفن همراه آنها یافت شد که نشان می داد در جریان اغتشاشات آبان ماه سال گذشته چند بانک را تخریب و آتش زده اند و در یک فقره نیز ماشین شهرداری را بعد از خارج کردن از محل پارک خود به وسط خیابان آورده و آتش می‌زنند و فیلم هائی را از این صحنه ها تهیه کرده و به رسانه های ضدانقلاب ارسال می کنند.

وی با اعلام اینکه یکی از این افراد معروف به امیر آلمانی دو نفر دیگر را از کشور به مقصد ترکیه فراری می دهد اظهار داشت: وی در ماجرای آبان 98 با منافقین ارتباط داشته و در سفر به کمپ آنها در یک کشور اروپائی از آنها برای عملیات دستور می‌گرفته است.

بررسی‌ها در خصوص این پرونده ادامه داشت تا اینکه مشخص شد فرد مذکور مدتی قبل در کمپ پناهندگان در آلمان بوده و در آنجا با عناصر وابسته به گروهک نفاق، ملاقات‌ها و همکاری‌هایی داشته است.

تشکیل دادگاه با حضور وکلای مدافع

در نهایت، با صدور کیفرخواست از سوی دادسرای عمومی و انقلاب تهران، پرونده باند امیرآلمانی برای رسیدگی به شعبه 15 دادگاه انقلاب تهران به ریاست قاضی صلواتی اعاده شد و پس از تشکیل جلسات دادگاه و رعایت تشریفات دادرسی از جمله حضور وکلای مدافع متهمان، اعضای باند امیرآلمانی مجرم شناخته شدند.

واکنش قوه قضائیه به ادعاهای یک وکیل

پس از تشکیل جلسات دادگاه فردی تحت عنوان وکیل اعضای این باند تبهکارانه، مصاحبه‌هایی را تحت عنوان وکیل پرونده با برخی از رسانه‌ها انجام داد و مدعی شد که به پرونده موکل خود دسترسی نداشته و یا به او اجازه ورود به دادگاه نداده‌اند که این موضوع با واکنش قوه قضائیه مواجه شد.

بر اساس اعلام مرکز رسانه قوه قضائیه، وکیل امیرحسین مرادی یکی از اقوام او به نام مریم مرادی است که در تاریخ ۲۱ دی ماه ۹۸، اعلام وکالت کرده و پرونده وکالت متهم به وی واگذار می‌شود. اسناد موجود از مطالعه پرونده توسط این وکیل حکایت دارد.

همچنین دو محکوم دیگر به نام‌های سعید تمجیدی و محمد رجبی نیز به دلیل عدم توانایی مالی از دادگاه درخواست وکیل تسخیری می‌کنند که وکلای تسخیری آن‌ها نیز در جلسات دادگاه حضور داشته و به دفاع از موکلان خود پرداخته‌اند.

بازخوانی اعمال مجرمانه اعضای باند امیرآلمانی حکایت از این دارد که این افراد معترض نبوده بلکه به‌دنبال ایجاد آشوب و سوءاستفاده از اغتشاشات برای دست زدن به اعمال مجرمانه خود از جمله سرقت مسلحانه بوده‌اند و استفاده از کلیدواژه معترض در رسانه‌های معاند صرفا برای سرپوش گذاشتن بر ماهیت مجرمانه باند امیر آلمانی است.

 

فارس

منبع: جام نیوز

کلیدواژه: ترند اغتشاشات اعدام سرقت سخنگوی قوه قضائیه باند امیر آلمانی اعضای باند امیر دیوان عالی کشور اعمال مجرمانه جلسات دادگاه سرقت مسلحانه رسانه ها

درخواست حذف خبر:

«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را به‌طور اتوماتیک از وبسایت www.jamnews.com دریافت کرده‌است، لذا منبع این خبر، وبسایت «جام نیوز» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۲۸۶۴۱۳۶۰ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتی‌که در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.

با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.

خبر بعدی:

ناگفته های همسر ناصرعبداللهی از مرگ او پس از ۱۸ سال ؛ ناصر را زده بودند اما به من اجازه پیگیری ندادند

 این پرونده عبداللهی بدون پیگیری پدر و پسران عبداللهی مختومه اعلام شد و هرگز عاملان مرگش شناخته و مجازات نشدند.

پس از ۱۸ سال اما «فاطمه فهیمی» همسر«ناصر عبداللهی» در گفت‌وگو با «فراز» ناگفته‌های زیادی را به زبان می‌آورد. 

زندگی ناصر عبداللهی بعد از جدایی از همسر اول

فاطمه فهیمی می‌گوید: «همسر اول ناصر بعد از جدا شدن، تمام زندگی، خانه و اسناد داخل خانه که برای ناصر و بچه‌ها بود را شبانه جمع کرد. به جز وسایل خیلی کوچک که آن هم برای اتاق خواب بچه‌ها بود، حتی برخی از وسایل بچه‌ها را که می‌توانست برده بود. ایشان شبانه رفتند و مدت‌ها خبری از او نبود، ۶ سال بچه‌ها در کنار من و تا زمانی که پیش ناصر بودم زندگی می‌کردند. از بچه‌ها نگهداری کردم و هیچ خبری از آن زن نبود».

او ادامه می‌دهد: «زمانی که ما به بندر آمدیم مدت‌ها در خانه پدرم ساکن بودیم تا زمانی که بتوانیم خانه‌ای تهیه کنیم. چون رفتن ما به بندر یک دفعه اتفاق افتاد. ناصر گفت ۱۰ سال می‌شود در تهران است و می‌خواهد به بندر برگردد. وقتی به بندر آمدیم، پدرم نمازخانه‌ای را که در پایگاه فرهنگی داشت به ما داد تا ما بتوانیم وسایل را آن‌جا بگذاریم. بعد از آن تا وقتی که ما خانه پیدا کردیم در منزل پدرم ساکن شدیم».

فهیمی می‌گوید: «روزی که این اتفاق برای ناصر افتاد من در منزل پدرم بودم و خانه خودم نبودم. من به خواسته خود ناصر به خانه پدرم رفتم و ناصر گفت من در حال تنظیم قطعه‌ای هستم، شما برو و من هم تا غروب خودم را می‌رسانم. همه بچه‌ها در خانه بودند (نوید، نازنین و نامی)».

او با بیان این‌که یکی دو ماه بعد از رفتن به خانه خودمان این اتفاق افتاد، ادامه می‌دهد: «روزی که این اتفاق افتاد بچه‌ها به مدرسه رفتند و من با دخترم نینا برای خرید رفتیم که ناصر به‌من گفت شما برو من خودم به دنبالت می‌آیم. وقتی من رفتم، بعد از آن با ناصر تماس گرفتم و جوابی نداد. با بچه‌ها که تماس گرفتم آن‌ها خانه بودند. یک‌بار گفتند پدرشان خواب وبار دیگر گفتند در حال کار کردن است. فردای آن روز به من گفتند شما در سورو بمان پدر خودش به دنبالت می‌آید».

همسر ناصر عبداللهی می‌گوید: «فردای صبحی که من به خانه پدرم رفته بودم خانواده ناصر به منزل پدرم آمدند؛ فکر می‌کنم برادر ناصر بود که به دنبال پدرم آمد و پدر من نیز رفت. هرچه تماس گرفتم با پدرم که بپرسم چرا خانواده ناصر به دنبالش آمدند پاسخی نداد. بعد فهمیدم که ناصر در بیمارستان است که آن هم پدرم به من گفت. هیچ‌کس به من حرفی نمی‌زد، حتی مادر ناصر به من گفت حال ناصر خوب است و گفته فعلا به خانه نیا با وجود این‌که ناصر در بیمارستان بود».

تن بی‌جانی که روی تخت بیمارستان افتاده بود…

 

او ادامه می‌دهد: «وقتی من به بیمارستان رفتم ناصر اصلا اوضاع خوبی نداشت. سر تا پای او دچار مشکل شده بود. حالا چه اتفاقی برایش افتاده بود واقعا متوجه نشدم. خانواده من نیز متوجه نشدند چه اتفاقی افتاده است. اما حاشیه‌ها زیاد بود. می‌گفتند کار ما بوده و ما ناصر را زده‌ایم».

فاطمه فهیمی می‌گوید: «تن‌ها یک تن بی‌جانِ بدون جمجمه، کتف، زانو و مچ پا را در بیمارستان دیدم. صورت ناصر زخمی و کلیه‌ها از کار افتاده بود. من این جسمی که کاملا بی‌جان است را در بیمارستان دیده‌ام. این‌که چه بلایی سر این آدم آمده بود را تا به امروز من نفهمیده‌ام».

او ادامه می‌دهد: «ناصر یک سنی مذهب معتقد به اهل بیت بود. حتی زمانی که می‌خواست موزیک احمد سانی را بخواند وقتی با پدر من مشورت کرد، پدرم به او گفت حمایتت می‌کنم و حالا ما را به این‌که ناصر را کشته‌اید محکوم می‌کنند».

قانون به فاطمه فهیمی اجازه پیگیری نداد!

همسر ناصر عبداللهی می‌گوید: «وقتی من به‌خاطر پرونده ناصر به تهران رفتم و پیگیری کردم؛ گفتند شما نمی‌توانید به‌عنوان همسر پیگیری کنید، فقط پدر، مادر و پسر ارشد او می‌توانند پیگیر پرونده ناصر باشند. حتی قانون به من اجازه پیگیری نداد».

او ادامه می‌دهد: «بار‌ها به کسانی که من را مقصر دانسته و حاشیه می‌سازند گفته‌ام اگر من قاتل ناصر هستم چرا باید زنده بگردم؟ مگر ناصر پدر، مادر و خانواده نداشت؛ چرا هیچ‌کدام از من شاکی نشدند؟ مگر به من نمی‌گویید قاتل؟ بالاخره آدم باید یک سرنخی را بگیرد تا به واقعیت برسد. وقتی من برای پیگیری می‌روم، می‌گویند شما نمی‌توانید، باید فامیل درجه یک باشد؛ من که زن ناصر بوده‌ام فامیل درجه یک محسوب نمی‌شوم. می‌گویند مادر، پدر، خواهر، برادر و پدر، این‌ها می‌توانند پیگیر پرونده ناصر باشند».

فاطمه فهیمی می‌گوید: «وقتی من برای پیگیری می‌روم و می‌گویند شما نمی‌توانی و حق این کار را ندارید، چطور پیگیر پرونده ناصر باشم؟ اگر قانون این اجازه را به‌من می‌دهد من پیگیری کنم! به من که هیچ اختیار عملی داده نشد، آن‌ها هم که اختیار داشتند نرفتند، نمی‌دانم چرا، فقط می‌شنوم که به من می‌گویند خانم فهیمی برادر ناصر گفته است که شما ناصر را کشتید. من هم به آن‌ها گفتم برادر ناصر تا دوسال بعد از فوت او در حمایت و پیش ما بود. پس چرا چیزی نگفت؟ چرا در آن دو سالی که ما به او کمک کردیم نگفت که ما قاتل هستیم، اکنون می‌گوید؟ برادرهایش می‌توانند این موضوع را پیگیری کنند، اما این‌کار را نمی‌کنند».

پزشکی قانونی؛ دلیل مرگ نامعلوم، پرونده مختومه است!

فاطمه فهیمی با اشاره به این‌که خانواده ناصر گفتند ما پیگیری کردیم پرونده مختومه است و دیگر نمی‌شود پرونده ناصر ادامه داشته باشد، ادامه می‌دهد: «حالا چه دلیلی داشت، من نمی‌دانم و متوجه نمی‌شوم. گواهی پزشکی قانونی گرفتم دلیل مرگ را نامعلوم زده بود. بچه‌هاهم بعد از این اتفاق رابطه خودشان را با من قطع کردند و هیچ‌کدام جواب درستی به من ندادند. من نمی‌توانم در خصوص این‌که آیا آن‌ها خبر دارند که چه اتفاقی افتاده است، نظری دهم؛ زیرا متوجه نشدم چه اتفاقی برای ناصر افتاد».

او می‌گوید: «از خانواده عبداللهی تنها کسی که می‌توان از او به‌عنوان یک انسان حرف زد تنها ناصر بود. من هیچ چیز خوبی در این خانواده ندیده‌ام. من هم دوست‌دارم بدانم چه اتفاقی برای همسرم افتاد. چه چیزی شد که ناصر آن شکلی شد و چه کسی این بلا را سر ناصر آورد؟ برای منی که محکوم به قتل ناصر هستم نیر سوال است. حتی نمی‌دانم که چرا پسرهایش به دنبال این موضوع نمی‌روند».

فهیمی با بیان این‌که من به‌خاطر تمام شدن حاشیه‌ها می‌روم سراغ پرونده، ادامه می‌دهد: «اما نمی‌شود، زیرا تمام پرونده‌های قانونی ناصر دست برادر و خانواده او است. آن‌ها هم یک کلام می‌گویند پرونده بسته شده و این اختیار به‌من داده نمی‌شود».

مرگی که نه خودکشی بوده و نه بر اثر اعتیاد

او با تاکید بر این‌که ناصر اهل خودکشی نبود و به هیچ عنوان اعتیاد هم نداشت، ادامه می‌دهد: «ناصر را زده بودند، اما این‌که چه کسی این‌کار را کرد من هیچ‌وقت نفهمیدم. هیچ‌کس پیگیری نکرد. من می‌دانم به ناصر حمله شده است از آثاری که در بدن ناصر دیده می‌شد مشخص بود. هیچ‌کس نمی‌تواند جوری به سر خودش بزند که جمجمه‌اش ترک خورده و نرم شود. هیچ‌کس جوری که یک تکه گوشت از صورتش کنده شود خود را نمی‌زند. هیچ‌کس نمی‌تواند در این حد خود را بزند که هر دو کتف، زانو و مچ پا را خورد کند».

همسر ناصر عبداللهی می‌گوید: «من در کسی دشمنی با ناصر ندیده بودم وقتی چیزی ندیده‌ام نمی‌توانم کسی را محکوم کنم. پزشک قانونی حتی حمله را تایید نکرد و دلیل مرگ را نامعلوم زده بود. مسئله ناصر به لحاظ قانونی و پیگیری مشکل داشت».

او با اشاره به قتل روح‌الله داداشی، ادامه می‌دهد: «چند سال پیش وقتی که روح‌الله داداشی را کشتند و زمانی که قاتل او را دستگیر و اعدام کردند من در تهران بودم. برای یک کار قانونی رفته بودم و همان‌جا گفتم که قاتل روح‌الله داداشی یک شبه با این‌که متواری شده و فرار می‌کند پیدا می‌شود؛ زیرا به لحاظ قانونی پیگیری شده و او را پیدا کردند. اما برای ناصر با آن همه شدت جراحتی که روی بدن‌اش بود هیچ پیگیری انجام نشد»

محکومیتِ بی اساس

فاطمه فهیمی می‌گوید: «بردار من آن زمان هیچ سنی نداشت و الان می‌گویند او قاتل است. چرا کسی را نبردند؟ اگر می‌گویند ما قاتل هستیم چرا ما را نبرده‌اند؟ خیلی‌ها من، برادر و پدرم را محکوم می‌کنند. ناصر تمام زندگی‌اش با من و خانواده‌ام بود. اما نمی‌دانم یک‌دفعه چه اتفاقی افتاد که گفتند ما او را کشته‌ایم. اگر بحث اختلاف با زن بود بله ناصر با زن اول خود خیلی اختلاف و مشکل داشت. اما با من و خانواده منهیچ‌جوره مشکلی نداشت. من آن‌ها را هم محکوم نمی‌کنم با این‌که مشکلاتی بین آن‌ها بوده من می‌گویم بالاخره زن و مرد بودند».

او ادامه می‌دهد: «من کسی را محکوم نمی‌کنم، اما تیر محکومیت تا آخرین لحظه سمت من است. با این‌که من تا آخرین لحظه کنار ناصر بودم و یک لحظه از او جدا نشدم. بعد می‌آیم کاری کنم که ناصر نباشد؟ اما اکنون همه می‌گویند کار زن دوم او و دایی‌هایش بود».

اخباری که می‌تواند خانمان‌سوز باشد

فهیمی در ارتباط با اخباری که به گفته او کذب و دروغ بوده است، می‌گوید: «برادر من با ارشاد صحبت کرد و آن‌ها گفتند کاری که ما می‌توانیم انجام دهیم این است که در ارتباط با سایت‌های خبری قانونی پیگیر شوید که کسی به خودش اجازه ندهد همچین کاری را کند. وقتی نهاد قضایی می‌گوید پرونده ناصر مختومه است و پیگیری نمی‌شود کنید از ما چه کاری بر می‌آید؟ چرا بعد از ۱۸ سال دل بچه‌اش را آزار می‌دهید؟ طرف آمده به دختر من پیام داده است، سکوت می‌کنی، چون مادرت قاتل است؟».

او ادامه می‌دهد: «نینا به‌دلیل این اتفاقات یک دفعه دچار حمله عصبی می‌شود. او را پیش دکتر برده‌ام و می‌گوید لقمه عصبی در گلویش در آورده است و این می‌تواند بچه را دچار خفگی کند. به دلیل استرس، بغض و شوک‌های عصبی. خدا می‌داند من چگونه با کمک خانواده‌ام در تمام این ۱۸ سال نینا را بزرگ کرده‌ام و نگذاشتیم کمبودی داشته باشد. اما الان که بزرگ شده است هر کسی یک چیزی به او می‌گوید».

ابهاماتی که با گذشت ۱۸ سال، هنوز برملا نشده است

همسر ناصر عبداللهی با اشاره به این‌که روزی که این اتفاق برای ناصر افتاد همه دیدند، آن‌جا بودند، می‌گوید: «خانواده‌اش اولین کسانی بودند که او را در بیمارستان دیدند. پرسنل صدا و سیما، ارشاد، دوستان ناصر حتی از تهران همه آمدند و ناصر را در آن وضعیت دیدند. من فقط می‌دانم این اتفاق نه از سر خودکشی است نه اعتیاد».

او ادامه می‌دهد: «ناصر دچار مرگ مغزی شده و پشت جمجه‌اش نرم شده بود. آدم چه ضربه‌ای می‌تواند به خودش بزند که پشت سرش نرم شود؟ هیچ‌کس این شکلی نمی‌تواندا خودکشی کند. اگر انگشت اشاره سمت خانواده من است پس چرا وقتی خانواده ناصر حق پیگیری دارند، پیگیری نمی‌کنند؟ چرا در گوش همه می‌گویند کار خانواده زنش است. چرا بعد از ۱۸ سال هنوز پیگیری نکرده‌اند؟».

کانال عصر ایران در تلگرام بیشتر بخوانید: ناصر عبداللهی و همسرش (عکس) شش سال از رفتن «ناصریا» گذشت

دیگر خبرها

  • ضربه میلیون دلاری به قاچاقچیان شیشه
  • اعضای شورای شهر تهران معترض به توهین‌های باند زاکانی
  • ناگفته‌های همسر ناصر عبداللهی از مرگ او پس از ۱۸ سال
  • ناگفته های همسر ناصر عبداللهی از مرگ او پس از ۱۸ سال
  • ناگفته‌های همسر ناصرعبداللهی از مرگ او بعد از ۱۸ سال: ناصر را زده بودند، اما به من اجازه پیگیری ندادند
  • ناگفته‌های همسر ناصرعبداللهی از مرگ او پس از ۱۸ سال؛ به ما می‌گفتند شما ناصر را کشتید!
  • ناگفته های همسر ناصرعبداللهی از مرگ او پس از ۱۸ سال ؛ ناصر را زده بودند اما به من اجازه پیگیری ندادند
  • صادق خلخالی در فروردین ۵۸: زمانی می‌خواستیم جنازه‌ی منحوس پهلوی را آتش بزنیم/ اعدام هویدا یک عمل انقلابی بود
  • امنیت؛ خط قرمزی غیرقابل گذشت
  • اعضای باند ۱۱ نفره قاچاق سوخت در مرز ماهیرود دستگیر شدند