چرا نولان ۹ سال در ساخت «تلقین» تعلل کرد؟
تاریخ انتشار: ۲۶ تیر ۱۳۹۹ | کد خبر: ۲۸۶۵۳۷۳۵
به گزارش اسکرینرنت، به لطف ساخت فیلمهایی چون یادگاری (Memento)، میانستارهای (Interstellar)، دانکرک (Dunkirk) و سهگانه شوالیه تاریکی (Dark Knight)، نولان به عنوان یکی از کارگردانان برجسته دوره مدرن شناخته میشود. فیلم جدید وی با نام انگاشته اگر بتواند با عبور از سد کرونا اکران شود، نگین جدیدی روی تاج این کارگردان مطرح خواهد بود.
بیشتر بخوانید:
اخباری که در وبسایت منتشر نمیشوند!
فیلم تلقین یک ماجراجویی شگفتانگیز در دل حقیقت و لایههای متعدد توهم و خیال است. سکانس به یادماندنی خم شدن نود درجهای خیابان در این فیلم به یکی از صحنههای افسانهای سینما تبدیل شده و با گذشت یک دهه از اکران آن، طرفداران هنوز درباره معمای سکانس آخر مربوط به چرخیدن فرفره بحث میکنند.
ممکن است شوالیه تاریکی موفقترین فیلم نولان باشد اما بدون تردید ایده ناب تلقین یکی از شاخصهای مهم میراث سینمایی وی است. با این حال جالب است بدانید بین شکلگیری ایده اولیه این فیلم تا ساخت آن ۹ سال فاصله افتاد.
عجیب نیست اگر فیلمسازی چند سالی را صرف پیش بردن یک فیلمنامه و خط داستانی کند. نولان حدود ده سال قبل از ساخت چنین فیلمی روی پیشنویسهای اولیه آن کار کرده بود. تفاوت اصلی اینجاست که معمولا وقتی طرح کلی یک پروژه تعیین میشود، کار با فیلمنامهنویسی، انجام مراحل پیش تولید و انتخاب گروه بازیگری آغاز میشود؛ نولان طرح فیلم تلقین را در سال ۲۰۰۱ به کمپانی برادران وارنر ارائه داد اما بعدها اعتراف کرد برای به سرانجام رساندن چنین پروژه بزرگی آماده نیست و به کسب تجربه بیشتر نیاز دارد.
نولان خیلی زود متوجه شد برای ساختن درست فیلمی که عمدتا در ذهن انسان اتفاق میافتد، به بودجه بالایی نیاز است که آن زمان به عنوان کارگردانی که تازه در کار خود شکوفا شده بود، به آن دسترسی نداشت. بنابراین موقتا ایده تلقین را کنار گذاشت و در عوض ساخت فیلم ابرقهرمانی بتمن آغاز میکند (Batman Begins) را شروع کرد. تجربه کار با دیسی برای نولان دو فایده داشت؛ هم دانش و ابزار لازم برای ساخت فیلمهایی در مقیاس بزرگتر از آنچه پیشتر تجربه کرده بود را به دست آورد و هم شهرتی برای خود دست و پا کرد که راه را برای دستیابی به بودجه موردنیاز برای ساخت تلقین هموار میکرد. برخی از فیلمسازان همزمان روی چند پروژه کار میکنند بنابراین اگر کس دیگری بود شاید همزمان با فیلمبرداری شوالیه تاریکی، نوشتن فیلمنامه تلقین را آغاز میکرد اما نولان معمولا در هر زمان تنها روی یک پروژه تمرکز میکند.
افزایش اعتبار این کارگردان در عرصه سینما باعث شد پروژههای متعددی به وی پیشنهاد شود؛ پس از بتمن آغاز میکند درگیر ساخت پرستیژ با بازی هیو جکمن و کریستین بیل شد و پس از آن نیز پروژه شوالیه تاریکی را دست گرفت. تمام اینها بدان معنی بود که تلقین باید باز هم منتظر میماند. در نهایت پس از آن که چند فیلم پرفروش و یک فیلم ابرقهرمان موفق به کارنامه این کارگردان اضافه شد، نولان و کمپانی برادران وارنر سرانجام در سال ۲۰۰۹ کار روی پروژه تلقین را به طور جدی آغاز کردند. این فیلم یک سال بعد یعنی در سال ۲۰۱۰ روی پرده رفت.
شاید در نگاه اول ساختن تلقین در همان اوایل دهه ۲۰۰۰ ایده جالبی به نظر میرسید ما با نگاه به جلوههای بصری تماشایی، ریزهکاری و ظرافتهای به کار رفته در روایت داستان و تمهای علمی-تخیلی عمیق آن به راحتی میتوان تاثیر تجربهاندوزی و استفاده از بودجه بیشتر را در آن تشخیص داد. بدون تردید، فیلم تلقین اگر ۹ سال زودتر از موعد ساخته شده بود تا این اندازه موفق و تاثیرگذار نمیشد.
برچسبها هالیوود تولید فیلممنبع: ایرنا
کلیدواژه: هالیوود تولید فیلم هالیوود تولید فیلم شوالیه تاریکی فیلم تلقین
درخواست حذف خبر:
«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را بهطور اتوماتیک از وبسایت www.irna.ir دریافت کردهاست، لذا منبع این خبر، وبسایت «ایرنا» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۲۸۶۵۳۷۳۵ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتیکه در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.
با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.
خبر بعدی:
«دستهای فیلمسازان ما را در پروژههای تاریخی بستهاند»
مدتی است سریال «حشاشین» (محصول کشور مصر ۲۰۲۴ به کارگردانی پیتر میمی) در ایران سروصدای زیادی بهپا کرده، از این حیث که از قهرمان و ضدقهرمان گرفته تا دیگر شخصیتهای مشهور سریال و جغرافیای اثر همه و همه مستقیم به ما ایرانیها مربوط میشود و قصه سریال هم درباره یکی از جنجالیترین چهرههای تاریخ تشیع یعنی حسن صباح است، اما نکته قابل اهمیت انتقاداتی است که به شیطنت مصریها در چگونگی ارائه این شخصیت مربوط میشود و البته عدهای معتقدند مصریها با بیانصافی تمام در این سریال، همه چیزی را که ما امروزه به عنوان فرقه خطرناک داعش میشناسیم به حسن صباح و پیروان او نسبت دادهاند.
به گزارش اعتماد، فارغ از تمام این بحث و جدلها، پرسش این است که چرا این کاراکترها با تمام فراز و فرودهای شخصیتی که دارند در ایران معرفی نمیشوند؟ چرا نباید از چنین سوژههای خوبی سینمای ایران بهره ببرد؟ چرا تلویزیون از این سرمایههای داستانی استفاده نمیکند؟
البته بنا بر شنیدههای موثق ما محمدعلی نجفی، کارگردان شناخته شده سینما به همراه نغمه ثمینی نویسنده، تصمیم داشتند قصه حسن صباح را برای تلویزیون بسازند، اما تلویزیون حاضر به همکاری با آنها نشد و آنها فیلمنامه این داستان را با عنوان «یک جرعه خون تازه» از طریق نشر لگا، منتشر کردند.
حالا با مهدی سجادهچی فیلمنامهنویس، درباره این چالش سینما و تلویزیون گفتوگویی انجام دادیم که پیش روی شماست:
آقای سجادهچی! سریال «حشاشین» را تماشا کردید؟
به خاطر حرفه خود باید میدیدم. برایم جذاب نبود و ادامه ندادم.
نکتهای که درباره این سریال وجود دارد، انتقادهایی است که به محتوای آن وارد است، از کیفیت آن بگذریم، مثل اکثر مجموعههای تاریخی که کشورهای دیگر از مشاهیر ایران میسازند و روایت نامشخص و بعضا جعلی ارائه میدهند این مجموعه هم مورد اعتراض قرار گرفت، نظر شما چیست؟
ببینید، ویژگی سریالهای تاریخی همین است، چون تاریخ محض وجود خارجی ندارد، مانند «گذشته» است. به قولی تاریخ را کسی میسازد که آن را مینویسد و در زمانه ما؛ آن را به تصویر میکشد. نابترین روایت تاریخ هم صرفا گزینش استدلالی از میان بینهایت دادههاست. به بیانی دیگر، ما چیزی به اسم تاریخ نداریم، هر کسی از منظری یا روشی به تاریخ نگاه کند، منظرهای متفاوت و گاه حتی متضاد میبیند. روایت سریال «حشاشین» هم اینگونه است. از حسن صباح و قلعهالموت و فرقه اسماعیلیه، در کشور ما و در این هزار سال، روایات گوناگون و هر کدام به دلیلی شکل گرفته است. عدهای مخالف حسن صباح هستند و عدهای با او همدل و موافق هستند. عدهای حسن صباح را به نشانه وطنپرستی مبارز برای استقلال ایران تقدیر کرده و شخصی مبارز از داعیان فرقه اسماعیلیه میدانند، در این میان عدهای هم هستند که او را شخصیتی خطرناک و اهریمنی توصیف میکنند.
به بیانی دیگر، روایتهای مختلفی که در میان شیعیان وجود دارد. درست است؟
قطعا همینطور است؛ به عنوان مثال، در آخرین گردهماییهای شیعیان، فرقه هفت امامی، مذهب اسماعیلی، به عنوان یکی از مذاهب شیعه شناخته نشده است که دلایل خاصی هم دارد، اما حوثیهای چهار امامی یمن، به عنوان مذهبی شیعه رسمیت دارند. میخواهم بگویم نیتخوانی از تاریخ متفاوت است، اینکه با چه نگاهی و با چه قرائتی از خصوصیات حسن صباح روایت میشود اهمیت دارد. شما اگر جامعهشناسی دوران سلجوقیان را بخوانید به صحبتهای من پی میبرید و میبینید که از عمر خیام، خواجه نظامالملک و دیگر چهرههای شناخته شده آن دوران، برداشتها و تعاریف مختلفی وجود دارد. این تفاوت روایتها ناشی از تفاوت دیدگاههاست. محال است درباره تاریخ اختلافنظر وجود نداشته باشد. هیچ واقعه تاریخی نداریم که همه آن را به شکلی یکسان قبول داشته باشند. درباره توفان نوح هم بین سه دین ابراهیمی نظرات مختلفی وجود دارد. واضح است که هر کدام فیلمی درباره ماجرای توفان بزرگ بسازند، با انکار و اتهامات طرفهای دیگر روبهرو خواهد شد.
از این مقوله بگذریم، درباره کمکاری که سینما و تلویزیون نسبت به چهرههای شناخته شده ایران دارند زیاد صحبت شده و مبحث جدیدی نیست، با این حال وقتی چنین سریالهایی به صورت گسترده در دیگر کشورها ظهور و بروز پیدا میکنند این سوال دوباره به ذهن میآید که چرا این کاراکترها در ایران معرفی نمیشوند؟ چرا نباید از چنین سوژههای خوبی سینمای ایران بهره ببرد؟ چرا تلویزیون از این سرمایههای داستانی استفاده نمیکند؟
مهمترین نکتهای که درباره این کمکاری میتوان گفت اینکه تلویزیون بنا بر اعتقادات و دانستههای خودشان میخواهند به این موضوعات وارد شوند و خب نظرات آنها ویژگیها و محدودیتهایی دارد. به همین دلیل است که در ساخت چنین فیلمهایی دچار مشکل میشویم. اینکه چیزی نیست، ما حتی برای تولید آثار نمایشی از معصومین هم دستمان باز نیست.
اصلا احمدرضا درویش با فیلم «رستاخیر» نمونه مهمی است که چرا در ساخت فیلمهایی برای معرفی شخصیتهای برجسته تاریخی دچار مشکل هستیم.
باز فیلم رستاخیز ساخته شد، اما خیلی از فیلمها در همان مرحله پیش تولید متوقف میشود و به سرانجام نمیرسد. شما در نظر بگیرید در مقطعی بود که حوزه علمیه با ساخت فیلمهایی مربوط به ائمه معصومین (ع) مخالفت کرد، دستکم من اینطور شنیدم. همین نکته باعث شد که فیلمسازان سراغ این موضوع نرفتند، به نظر من این خیلی مهم است که در کشور شیعه ۱۲ امامی، مردمش در مورد ائمه خودشان نمیتوانند فیلم ببینند.
نکته دیگر اینکه همه رسانهها در همه جای دنیا، نسبتی میان سرگرمی و ایدئولوژی برقرار میکنند؛ در بعضی رسانهها این نسبت ۵۰-۵۰ است، بعضی رسانهها این نسبت به ۹۰ میرسد یعنی ۹۰ درصد ایدئولوژی حاکم است. مدیران میدانند که مردم نیاز به سرگرمی دارند؛ لاجرم بیشتر از ما میدانند، اما به هزار دلیل نمیتوانند کار درست را انجام دهند. با این وصف، عادلانه است بگوییم فیلمسازان ما نمیتوانند چنین فیلمهایی بسازند، نه اینکه سلیقه و سواد و مهارت ندارند.
میتوانیم بگوییم ساخت چنین فیلمهایی با سختیهایی همراه است.
به نظر من ساخت چنین فیلمهایی هم سخت است و هم دردسر دارد. خیلی وقتها، پس از تحقیقات، فیلمنامه نوشته میشود برنامهریزی برای تولید میشود، اما به تولید نمیرسد. اگر کسی به ساخت فیلم تاریخی مصر علاقهمند باشد درنهایت به شهرک غزالی میرود و ما آن موهای روغنزده مردان و حجابهای عجیب و غریب زنان و چند بنز قراضه را به عنوان فیلم تاریخی میبینیم.