افزایش دوز رادیکالیسم با عرض ادب به جلاد!
تاریخ انتشار: ۶ مرداد ۱۳۹۹ | کد خبر: ۲۸۷۷۲۰۰۱
روز گذشته نامهای از محمود احمدینژاد رئیسجمهور سابق کشورمان خطاب به محمد بن سلمان ولیعهد آل سعود درباره جنگ یمن نوشته شده بود که رونوشتی از آن نیز برای عبدالملک الحوثی رهبر انصارالله یمن و آنتونیو گوترش دبیرکل سازمان ملل ارسال شده است!
آنچه در انتشار نامهای با چنین ادبیات و لحنی موجب تعجب بسیاری از مردم و نخبگان شد، دستکم گرفتن و تخفیف دادن نقش آلسعود و بویژه شخص جلاد بنسلمان، در ارتکاب جنایت علیه مردم استقلالطلب یمن و جنگ خانمانسوزی است که فروردین 1394 از سوی دولت سعودی با همپیمانی آمریکا و برخی کشورهای مرتجع منطقه علیه مردم بیگناه یمن آغاز شد.
بیشتر بخوانید:
اخباری که در وبسایت منتشر نمیشوند!
علاوه بر محتوای نامه، استفاده از عباراتی همچون "عالیجناب"، "برادر محترم"، "برادرتان محمود احمدینژاد" در خطاب به شخصیتی که بارها دشمنی خود را با انسانیت به اثبات رسانده است، نکته تعجب آمیزتر این نامه است.
اینکه طرفهای درگیر در جنگ یمن و همچنین سازمان ملل تا چه حد بخواهند برای احمدینژاد در مناسبات منطقه نقش قائل شوند و یا شخص وی تا چه حد توان اجماع سازی و تشکیل هیئتی بیطرف از شخصیتهای بین المللی را دارد، محل بحث این نوشته نیست اما نکتهای که حائز اهمیت است عدم اطلاع احتمالی وی از اوضاع و احوال کنونی منطقه و جنگ یمن است. در شرایطی که انصارالله یمن با وجود همه محدودیت ها دست برتر را در برابر متجاوزان به کشورش پیدا کرده و تا آستانه آزادسازی استان بسیار استراتژیک مأرب نیز پبش رفته، نوشتن نامهای با ادبیات تمناگرانه به ولیعهد سعودی از موضع ضعف و درخواست برای کرامت او در صلح نشان از عدم درک وی از صحنه تحولات منطقه و مقاومت مردم یمن دارد.
از سوی دیگر، چنین نامهنگاریهایی را نمیتوان تنها ناشی از ضعف تحلیل برشمرد. اقدامات رئیسجمهور سابق در ماههای گذشته نشان میدهد که وی تمنای خاصی برای دیده شدن و جلب توجه در سیاست دارد و برای بازگشت مجدد به عرصه افکار عمومی دست به کارهایی میزند که بیشتر به انتحار شبیه است و از وزانت سیاسی وی می کاهد.
نمونه دیگر این دست اقدامات را میتوان در مصاحبه اخیر او با نیویورکتایمز دید که خواستار بهبود روابط ایران و آمریکا از سوی ترامپ شده بود. این اظهارات اگر در ابتدای روی کارآمدن ترامپ گفته میشد شاید کمی قابل درک بود اما بعد از گذشت نزدیک به 3 سال از دشمنیهای ترامپ با ملت ایران و خروج آمریکا از برجام، تشدید تحریمها، قرار دادن نام سپاه پاسداران در لیست گروههای تروریستی و تحریم برخی مقامات دولتی و نظامی و جنایت اخیر فرودگاه بغداد و ترور سپهبد قاسم سلیمانی و همراهنش، آن هم در شرایطی که حتی حامیان مذاکره با آمریکا همچون روحانی و ظریف نیز دیگر دم از مذاکره نمیزنند و در بهترین حالت چشم به نتیجه انتخابات آمریکا در آبان ماه دوختهاند، سخن از بهبود روابط ایران و آمریکا آن هم با نقشآفرینی ترامپ، نشان میدهد رئیسجمهور سابق از کمترین مشاوره صحیح هم برخوردار نیست و عقلانیت سیاسی وی تاحد زیادی لطمه دیده است.
شاید چنین رفتارها و اظهاراتی از ناحیه آقای احمدینژاد بخشی از هدف او برای جلب توجه در فضای افکار عمومی را تامین کند، اما در نهایت نتیجه ضرورتاً آنطوری نخواهد بود که او به دنبالش است.
این دست از کارهای جدید احمدینژاد تنها به حوزه سیاست داخلی و سیاست خارجی ختم نمیشود بلکه در عرصه فرهنگ و هنر نیز به تازگی در گفتوگویی ترانه "تفنگت را زمین بگذار" از جناب محمدرضا شجریان که درباره سال 88 خوانده شده بود را آرمان خود توصیف و تلاش کرد از خود یک چهره طالب آزادیهای وسیع در عرصههای هنری نشان دهد اما ازآنجاکه جنس این صحبتها با شخصیت احمدینژاد همخوانی نداشت، شاهد واکنش منفی هواداران موسیقی بودیم. در واقع جامعه مخاطبی که او دوست داشت پیام متفاوتی از خود به آنها صادر کند، نه تنها او را تحویل نگرفتند، بلکه او را به ریاکاری و ضعف حافظه و مسائلی از این دست نیز متهم کردند.
محمد اصفهانی یکی از خوانندگان کشورمان نیز در واکنش به بخشی از اظهارات احمدینژاد که مدعی شده بود در اجرای او در وزارت کشور حضور داشته، گفت: "من هرگز در زمان ریاست جمهوری ایشان اجرایی در برابر وی نداشتم... امیدوارم احمدینژاد در اظهاراتش وسواس بیشتری خرج دهد و امیدوارم کمبود حافظهشان را اصلاح کنند!" در حقیقت هدفی که وی از این کار می خواست برآورده نشد و نتیجه عکس داشت.
این اظهارات و خلافگویی های احمدینژاد علاوه بر اینکه به اعتقاد برخی مخالفان و منتقدانش، ریاکارانه و در تضاد با شخصیت شناخته شده اوست، عرصه را برای مخالفان وی فراهم میکند تا بیشازپیش وی را مورد هجمه رسانهای قرار دهند.
سریال رادیکالیسمی که آقای احمدینژاد از سالهای 89 به بعد برای ارائه چهره متفاوتی از خود کلید زده، و در برهههای مختلفی به دنبال القای جدی فاصلهگذاری خود با سیاستهای جمهوری اسلامی است، نه تنها برای او تاکنون فایدهای نداشته بلکه او را از بدنه حامیان 3 تیر 84 خود نیز کاملاً جدا کرده است. اما این رادیکالیسم در برخی برههها به سکانسهای عجیب و غریب و فانتزیطوری میرسد که نامه اخیر به محمدبن سلمان جلاد از آن سکانسهاست. احتمالاً آقای احمدینژاد تصور میکند حالا که در چنین مسیری قرار گرفته بازگشت از آن فایدهای ندارد بلکه مدام باید دوز این رادیکالیسم را تشدید کند تا دستکم از فواید آن بهره ببرد؛ مسئلهای که تجربه سیاسی در ایران اثبات کرده عاقبت آن یا انفعال است، یا ارتجاع و یا انتحار. و گزینه دیگری در کار نیست.
اطلاعات تکميلي روتیتر: درباره نامه احمدینژاد به بنسلمان؛منبع: آخرین نیوز
کلیدواژه: احمدی نژاد بن سلمان
درخواست حذف خبر:
«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را بهطور اتوماتیک از وبسایت akharinnews.com دریافت کردهاست، لذا منبع این خبر، وبسایت «آخرین نیوز» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۲۸۷۷۲۰۰۱ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتیکه در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.
با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.
خبر بعدی:
فاصله بین محمود احمدی نژاد و محصولی به روایت عباس زاده مشکینی /کسی در پرونده سوآپ نفتی اردبیل بازداشت نشد
به گزارش خبرگزاری خبرآنلاین، روایت ها از دوران استانداری محمود احمدی نژاد در اردبیل و ردپای محصولی در سوآپ نفتی در همان دوره، بارها و بارها تکرار شده است.
محمود عباسزاده مشکینی، نماینده فعلی مشکین شهر در مجلس که طی روزهای اخیر مهمان «کافه خبر» خبرگزاری خبرآنلاین بود، روایت خود از این ماجرا را دارد. . او که در دوران استانداری احمدی نژاد در اردبیل، مدیر کل امور شهری و روستایی استانداری اردبیل بوده است می گوید؛«ما نفت را از آذربایجان به ارزانی میخریدیم و بعد به گرانی میفروختیم که در اینجا پولی نصیب استان میشد، به این صورت که آن زمان به اندازه بودجه عمرانی دولت از محل سوآپ پول به قلک عمرانی استان تزریق شد. لذا از دولت مرکزی پول نمیگرفتیم و یک خلاقیتی بود.»
او حضور محصولی در یکی از کارگزاری هایی که مسئول این سوآپ نفتی بودند را رد نمی کند و تاکید دارد؛«خیلیها بودند که نفت و گازوئیل را میگرفتند و میبردند میفروختند و حاشیه سودی هم داشتند. محصولی هم مسئول یکی از این کارگزاری ها بود.»
بخش هایی از گفتگو با محمود عباسزاده مشکینی، نماینده مشکین شهر در مجلس یازدهم را بخوانید؛ (مشروح این گفتگو طی روزهای آینده منتشر خواهد شد.)
****
*آقای عباسزاده! روایت های زیادی از رابطه احمدی نژاد و محصولی در دوران حضورشان در ارومیه و اردبیل شنیده می شود، خصوصا در ماجرای سوآپ نفتی. روایت شما از این رابطه و پرونده چیست؟
در مورد محصولی قضیه به این ترتیب است که او در دورهای تحت عنوان فردی از بخش خصوصی به اردبیل آمد، آن زمان احمدینژاد استاندار اردبیل بود و این دو ارتباطی داشتند، بعد از آن هم در دولت احمدینژاد وزیر شد و همکاری افزایش پیدا کرد.
فاصله بین احمدی نژاد و محصولی بیشتر خواهد شدبا توجه به اینکه بنده هر دو نفر را میشناختم از ابتدا متوجه تفاوتهای فکری این دو نفر میشدم کما اینکه در شکلگیری جبهه پایداری که بنده فکر میکنم پایهگذار این جریان محصولی بود، این تفاوت خودش را نشان داد و معلوم بود که تفکر احمدینژاد این نیست و هر چه جلوتر آمدیم این تفاوتها آشکارتر و روشنتر شد.
بنده دو جریان احمدینژاد و محصولی را به عنوان دو جریانی که زاویه آنها کم شود، پیشبینی نمیکنم و حتی اعتقاد دارم این زاویه بیشتر و بیشتر هم خواهد شد. اگر محصولی و احمدینژاد را به عنوان دو فرد در نظر بگیریم فاصله آنها بیشتر خواهد شد اگر به عنوان دو جریان هم در نظر بگیریم، باز هم فاصله آنها بیشتر خواهد شد چراکه تفاوتهای فکری ساختاری دارند.
سوآپ نفتی خلاقیت خوبی بود زیرا...*شما در جریان مسائل مرتبط با قضیه سوآپ نفتی هم هستید؟
از نزدیک خیر اما از دور بله. جریان به این ترتیب بود که در آن زمان میان آذربایجان و ارمنستان اختلاف بود و ارمنستان میان آذربایجان و نخجوان که مربوط به خاک آذربایجان است، فاصله انداخته بود و آذربایجان نمیتوانست به این استان سوخت برساند، از طرفی استانهای ایران سهمیه نفت و گازوئیلی ندارند، آن زمان خلاقیت خوبی صورت گرفت و از داخل کشور چیزی به بیرون نرفت.
آن زمان میان ایران و جمهوری آذربایجان قراردادی بود که طبق آن نفت و گازوئیل را باکو از طریق پارسآباد وارد ایران میکرد، کامیونهای آذری عرض استان اردبیل و آذربایجان شرقی را میپیموندند، به سمت جلفا میرفتند و مجدداً وارد خاک نخجوان میشدند، قرار بود حق راهی به ایران پرداخت کنند اما از دولت وقت ایران مجوز قانونی گرفتند و با ابتکاری گفتند که وقتی دولت مرکزی به اردبیل نفت و گازوئیل میدهد به جای اینکه این موارد را به پالایشگاه اردبیل بفرستد، سهم ما را از تبریز پرداخت کند و ما در داخل استان نفت و گازوئیل وارداتی باکو را استفاده میکنیم و کامیونها هم دیگر عرض استان اردبیل را نمیروند، بلکه ما همین نفت و گازوئیل وارد شده را مصرف میکنیم و از سهم اردبیل و میزان سوخت مصرفی نخجوان را از تبریز میدهیم.
نفت را از آذربایجان به ارزانی میخریدیم و بعد به گرانی میفروختیمما نفت را از آذربایجان به ارزانی میخریدیم و بعد به گرانی میفروختیم که در اینجا پولی نصیب استان میشد، به این صورت که آن زمان به اندازه بودجه عمرانی دولت از محل سوآپ پول به قلک عمرانی استان تزریق شد. لذا از دولت مرکزی پول نمیگرفتیم و یک خلاقیتی بود.
البته این کار را به کارگزار میدادند که انجام دهد به این ترتیب که به او میگفتند سهم ما را بگیر و فلان جا بفروش، لذا این کار با مجوز و قانونی صورت گرفت و هم به نفع استان بود. دولت که تغییر کرد و اصلاحطلبان روی کار آمدند، پرونده تشکیل دادند شکایت کردند وکیل گرفتند و نهایتاً نتوانستند آنچه میخواهند را اثبات کنند.
هیچ کسی در جریان پرونده سوآپ نفتی بازداشت نشد*اما آقای اقبال عباسی، شهردار وقت گفته که چند نفر در جریان این پرونده بازداشت شدند...
خیر، هیچکس بازداشت نشد، اقبال عباسی شهردار اردبیل زمان استانداری احمدینژاد بود که بعد اصلاحطلب شد. خیر قضیه به این ترتیب نبود، پرونده تشکیل شد، به تهران آمد و تا دیوان عالی کشور و آن اتهاماتی که اصلاحطلبان به اینها زده بودند، رأی برائت گرفتند که اگر این رأی صادر نمیشد اینها نمیتوانستند وزیر و و کیل شوند...(با خنده)
*همه پولهای ناشی از سوآپ...
من شخصاً در جریان روند آن پرونده قضایی بودم که نهایتاً رأی برائت صادر شد.
محصولی، مسئول یکی از کارگزاری هایی بود که نفت و گاز را می فروخت و حاشیه سودی داشت*بنابراین منظور شما این است که از این سوآپ نفتی هیچ پولی عاید محصولی و احمدینژاد نشد؟
آن زمان سازمان همیاریهای احمدینژاد بود که این سازمان هیئت امناء داشت و درآمد آن با سیاستگذاری هیئت امناء هزینه میشد، لذا بحث شخصی نبود. البته آن زمان فقط یک کارگزار نبود بلکه کارگزاران فراوانی بودند که با سازمان همیاریهای شهرداری قرارداد میبستند و این کار را انجام میدادند، لذا کارگزار سود میکرد.
*محصولی هم یکی مسئول یکی از آن کارگزاری ها بود...
بله محصولی هم به عنوان کارگزار طرف قرارداد بود، البته خیلیها بودند که نفت و گازوئیل را میگرفتند و میبردند میفروختند و حاشیه سودی هم استفاده میکرد. در حال حاضر هم شرایط به همین ترتیب است به عنوان مثال فردی که نفت ایران را به عراق میبرد، سود میکند. در این مورد خیلی حرفها گفته شد.
۲۷۲۱۱
برای دسترسی سریع به تازهترین اخبار و تحلیل رویدادهای ایران و جهان اپلیکیشن خبرآنلاین را نصب کنید. کد خبر 1898751