نقش موثر سند همکاری با چین بر اقتصاد ایران
تاریخ انتشار: ۱۴ مرداد ۱۳۹۹ | کد خبر: ۲۸۸۵۵۴۶۷
به گزارش اقتصادآنلاین به نقل از ایسنا، نصرتالله تاجیک درباره اهمیت سند همکاریهای ۲۵ ساله ایران و چین اظهار کرد: این سند از چند منظر قابل بررسی است نخست افزایش موقعیت بازیگری ایران و تواناییهایی است که در قبال این سند کسب می کند، مساله دیگر حساسیت غربی ها و به خصوص آمریکا و همچنین چگونگی توجیه رسانهها، نخبگان و نیروهای داخلی است که در این اقدام با دولت همراه شوند چرا که در ارتباط با چین ما یک انتخاب راهبردی کردیم که فقط به دلیل فشار حداکثری ترامپ نیست ، بلکه ناشی از تمایل ایران به دنبال کردن نگاه به شرق هم هست.
بیشتر بخوانید:
اخباری که در وبسایت منتشر نمیشوند!
وی تصریح کرد : اما قبل از این ها متاسفانه عکس العملی که بروز داده شد ناشی از عدم مطالعه سند و درز کردن یکسری اطلاعات غلط از سوی یک نشریه نفتی انگلیسی بود البته نشریه (Economist petrolium) گزارش خود را در سال ۲۰۱۹ تهیه کرده بود اما بعد از این که خبر سند همکاری ها منتشر شد رسانه های غربی در گزارشات خود با استناد به این مقاله اعداد و ارقامی را منتشر کردند که در این سند همکاری وجود ندارد و معقول و واقعی نیست مثل این که گفتند چینی ها ۵ هزار نیروی نظامی را برای حفاظت و حمایت از طرح های خود وارد ایران می کنند که این نشان از نادرست بودن این ارقام دارد.
این کارشناس مسائل سیاسی همچنین بیان کرد: هر آدم عاقلی اگر به رویکرد جمهوری اسلامی ایران توجه کند چنین مواردی را نمیپذیرد که ایران به عنوان قدرت منطقهای، نیروی نظامی چینی را برای حفاظت از طرح ها بپذیرد لذا تا حدودی جوسازی شدیدی هم از سوی غربی ها و هم از سوی برخی نیروهای داخلی صورت گرفت که نمونه اش عکس العمل رئیس دولت مهرورز محافظه کاران به این مساله بود که اتفاقا" در افتادن کک به لباس غربیها بی تاثیر نبود و این نشان داد که اهرمهای بازی ایران در مقابل غرب خیلی متفاوت و زیاد هستند. در مجموع تلقی و تبلیغ مستعمره سازی ایران در پرتو این سند همکاری یک سناریوی فریب غربی است که با اقداماتش در مقابل ایران خود را خلع سلاح کرده و با این رویکرد سیاست خارجی ایران انفعالی و تخریبی برخورد میکند تا همچنان ایران را بطور استراتژیک منزوی نگه دارد.
تاجیک با بیان اینکه جریان سازی ها برای این بود که ایران را منفعل کند، خاطرنشان کرد: منهای مفاد داخلی این سند که هنوز رسما" منتشر نشده و باید از سوی مطلعین بدون حب و بغض مورد واکاوی قرار گیرد و فعلا" فقط نسخه هایی غیر رسمی از آن در فضای مجازی به چرخش درآمده معتقد هستم که معمولا سندهای همکاری باعث اصلاح ساختاری می شود، به عبارت دیگر دو کشور اگر بخواهند در سطح بالا و استراتژیک کار کنند نمی توانند هر کدام ساز خود را بزنند بنابراین از آن جایی که چین اگر یکی از قدرت های بلامنازع دهه آینده نباشد یکی از قدرت های مهم و تاثیر گذار در صحنه آینده جهان است ، لذا این یک فرصت تاریخی است. اما لازمه اجرائی کردن این و هر سند راهبردی، انسجام ملی، ثبات در تصمیم گیری، اجرای بلامنازع قوانین، تلاش برای اجرای راهبرد تنش صفر در داخل و خارج، تعبیه سازوکار مناسب اجرائی برای عملیاتی کردن سند، ایجاد سازگاری اجرائی و اداری بین سیستمهای درگیر دو کشور و از بین بردن زمینه های فساد در کشور است که در صورت تحقق آنها خود بطور مستقیم باعث یک انقلاب اداری خواهد شد که الان برخی ناهنجاریهای موجود نظام اداری کشور یکی از مصائب است! اما در مقابل عملگرائی چینی و تعریف کسب قدرت بین المللی از کانال تقویت ظرفیتها و موقعیتهای اقتصادی کشور توسط مدیران چینی که با شاخصه هائی نظیر نظم پذیری، کارآمدی، افزایش بهره وری و کارآئی، سخت کوشی برای نوآوری و کارآفرینی در تولید شناسائی میشوند سبب شد چینیها خود را از این طریق به جامعه جهانی تحمیل کنند که این درس خوبی میتواند برای ما باشد.
این دیپلمات بازنشسته کشورمان اظهار کرد : با توجه به خیزی که چین بر داشته و همچنین رویکردش به مسائل بین الملل و این که توانست از طریق روش های مدیریتی سنتی و درون زا اقتصادش را قوی کند و از این مسیر یک بازیگر مهم گردد، می تواند درسی برای ما باشد که بتوانیم از الگوهایی که چین در اقتصاد بین المللی و همکاری های منطقه ای داشته استفاده کرده و در زیر ساخت های اقتصاد ما تأثیرگذار باشد.
وی ابراز عقیده کرد: این سند همکاری می تواند نقش موثری در اقتصاد ما و همکاری های منطقه ای و بین المللی ما داشته باشد و همچنین با توجه به قدرت ایران به عنوان یکی از بازیگران خاورمیانه می توانیم از این ظرفیت در راستای اجرایی کردن این سند و همکاری های دو و چند جانبه بهره برداری کنیم.
این کارشناس مسائل بین الملل در ادامه بیان کرد: در صورت نهایی شدن این سند می توان آن را بررسی و یا نقد کرد اما اکنون نباید نیروهای داخلی تحت تاثیر القائات غربی ها موضع گیری کنند، این سند در مجموع به افزایش موقعیت بین المللی و قدرت منطقه ای ما کمک می کند. بعضی از منتقدین متاسفانه دانسته و یا ندانسته با بررسی مقایسه ای تلاش دارند این اقدام ایران در سیاست خارجیاش را با مقایسه آمریکا و چین تخطئه کنند! اما در مجموع اگر همه سیئات عالم را برای چینیها و همه محسنات دنیا را به آمریکا نسبت دهیم ، مقایسه نسبت سطح تعامل و حجم اقتصاد و ظرفیتهای سیاسی، اجتماعی، نظامی و امنیتی ایران و چین از یک سو و ایران و آمریکا از سوی دیگر نشان میدهد اگر چه آن دو کشور در پاره ای از زمینه ها دارای فواصلی از یکدیگر هستند اما آمریکائیها در دوران ترامپ هیچ فرش قرمزی برای ایران پهن نکرده اند که ما دست رد به سینه آنان بزنیم بلکه ترامپ به دنبال فروپاشی نه تنها اقتصاد بلکه نظام سیاسی ایران حتی به قیمت تجزیه کشور است و ظرفیتهای سازنده بین ایران و غرب را نیز تحت تاثیر قرار داده و تا حدی هیچ نقطه امیدی بجا نگذاشته است، اما با فرهنگ و شرکتهای چینی شاید بتوان راحت تر به ثبات عملکردی رسید. یعنی منهای اینکه آیا در دید حاکمیتی ایران ظرفیت در هم تنیدگی اقتصادی با غرب وجود دارد یا خیر اما کاستیهای اقتصاد و سیاست و حکومت در چین امروز این کشور را میتواند راحت تر با اقتصاد نزار ایران هم ساز نماید، اگر چه برای دمساز شدن راهی بس طولانی در پیش رو است!
تاجیک یادآور شد: متأسفانه برخی ها در نقد خود تصور می کنند ما انتخاب های زیادی داریم درحالی که با وضعی که ترامپ با تحریم ها به وجود آورده و انفعال خواسته یا ناخواسته اروپا، ما انتخاب های زیادی نداریم. بنابراین در مجموع این یکی از اقدامات خوب دولت در سیاست خارجی اش است که تائیدات حاکمیتی را نیز در حمایت از خود در این زمینه دارد و لذا باید برای اجرائی شدن واقعی و نه روی کاغذ آن که مستلزم اصلاحات ساختاری در اقتصادی کشور است ، تلاش کنیم، رسانه ها و مراکز مطالعاتی و تحقیقاتی و دانشگاهیان هم باید به دور از حب و بغض به آن بپردازند.
وی در پایان بر اجماع سازی داخلی و تلاش برای اجرایی کردن سند تاکید کرد و گفت: باید تلاش کنیم اجماع داخلی به وجود بیاوریم البته به این مفهوم نیست که همه آحاد ملت باید یک حرف بزنند و موافقت داشته باشند و یا مخالفت نکنند بلکه باید شرایطی فراهم کنیم تا سازمانهای ذیربط و دست اندرکار این سند در صدد کسب حداکثری منافع ملی باشند و منتقدین هم نظر دهند ولی حواسمان باشد که هم بستر، ساختار، ابزار و ساز و کار مناسب طراحی کنیم و هم از غربی ها بازی نخوریم. آنها با هر آنچه که قدرت مانور ما را از منظر عملیاتی و استراتژیک افزایش دهد و بتوانیم سبدی از انتخابهای گوناگون داشته باشیم مخالف هستند!
پربیننده ترین یارانه نقدی میتواند ۱۰برابر شود ماجرای فرار داماد وزیر سابق از کشور جزییات نحوه انتقال سهام عدالت متوفیان ۵ خبر مهم اقتصادی ۱۳۹۹/۵/۱۲ ۳۶میلیون نفر از مشمولان سهام عدالت بلاتکلیف هستندمنبع: اقتصاد آنلاین
کلیدواژه: اقتصاد ایران چین سیاست خارجی دونالد ترامپ تحریم ایران قیمت طلا قیمت لوازم خانگی سهام عدالت سند همکاری بین المللی همکاری ها منطقه ای غربی ها
درخواست حذف خبر:
«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را بهطور اتوماتیک از وبسایت www.eghtesadonline.com دریافت کردهاست، لذا منبع این خبر، وبسایت «اقتصاد آنلاین» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۲۸۸۵۵۴۶۷ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتیکه در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.
با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.
خبر بعدی:
دیپلمات سابق ایران: اینکه 10 کشور برای دفع حمله ایران مجبور به همکاری بودند مهم است
ارزیابیها از تحولات پس از پاسخ نظامی ایران به اسرائیل، نشاندهنده صحنهای جدید در خاورمیانه با رفتارهایی جدید است.
به جهت بررسی موضوع فوق، «انتخاب» گفتگویی انجام داده با کوروش احمدی، دیپلمات سابق ایران در سازمان ملل، که در ادامه مشروح آن را میخوانیم:
در فاصله 5-4 روز بعد از پاسخ ایران به اسرائیل چه ارزیابی میتوان در مورد این اتفاق مهم داشت؟
هنوز زود است که بتوان بطور مستند در مورد اثرات این حمله به لحاظ صِرف اثربخشی و کارآیی آن قضاوت کرد. طبیعی است که در روزها و هفتههای بعد از چنین اتفاقاتی، طرفین روایتهای خود را ارائه دهند و بکوشند که در جنگ روانی دست بالا را بیابند. اینکه طرف مقابل مدعی است که عمده پرتابههای شلیک شده را رهگیری و خنثی کرده، حتی اگر درست هم باشد، اهمیت ثانوی دارد.
آنچه که مهم است نفس اتفاقی است که افتاده که عبارت است از هدفگیری خاک اسرائیل توسط ایران. به لحاظ تاریخی این نخستین اتفاق از این نوع طی 51 سال گذشته است. یعنی از جنگ 1973 به این سو هیچ کشوری مستقیماً و راسا قلمرو اسرائیل را هدف حمله قرار نداده بود. این حمله میتواند عواقبی در حوزههای نظامی، فنآوری نظامی و دیپلماتیک داشته باشد.
از نظر فنآوری نظامی ایران در عمل نشان داد که تواناییهای قابل توجهی برای پرتاب موشک و پهپاد به فاصله هزار و چند صد کیلومتری خاک خود دارد. گزارشهایی که در مورد حمله به پایگاه نواتیم انتشار یافته حاکی از برخود تعدادی موشک به این پایگاه است. صرفنظر از اینکه چه تعداد موشک به این پایگاه اصابت کرده و میزان خسارت وارده چقدر بوده، نفس برخورد چند موشک به آن پایگاه حساس بسیار مهم است.
اینکه به قولی ده کشور برای دفع حمله ایران مجبور به همکاری و همآهنگی با هم بودند نیز مهم است. با توجه به جزئیاتی که در مورد این همآهنگیها و اقدامات مربوطه شنیدهایم، مشکل میتوان تصور کرد که اگر در شرایطی متفاوت حملهای غیر منتظره و غافلگیرانه با شمار خیلی بیشتری پهپاد و موشک از جانب ایران علیه اسرائیل انجام شود، چه اتفاقاتی ممکن است بیافتد. البته موشکهای دارای کلاهک متعارف خسارات موجودیتی نمیتوانند وارد کنند و تنها شدت میزان تخریب و بی ثباتی که میتواند برای مدتی فلجکننده باشد، طبعا مهم خواهد بود.
از سوی دیگر حملهای که انجام شد برای هر دو طرف حاوی درسهای فنی و تاکتیکی و عملیاتی است. این اولین بار بود که سیستم دفاعی چند لایه اسرائیل و نحوه همکاری متحدان آن به آزمایش گذاشته شد. تا پیش از این سیستم گنبد آهنین در ارتباط با نوع خاص موشکهای کوتاه بردی که از غزه و لبنان شلیک میشدند، مورد استفاده قرار گرفته بود. این حمله همچنین تجربه بزرگی برای طرف ایرانی بود. سپاه نیز بی شک فرصت بی نظیری یافت تا امکانات تهاجمی خود را به آزمایش بگذارد و از نقاط ضعف سیستم مطلع شود و در جهت رفع آنها بکوشد.
با توجه به تبلیغات رژیم اسرائیل در مورد واکنش، آیا واکنشی نظامی و تهاجمی از جانب رژیم اسرائیل محتمل است؟
اگر چه گفته شده که کابینه جنگ رژیم علی الاصول تصمیم به انجام واکنش نظامی گرفته اما برداشت من این است که این اعلام فعلا اهدافدیپلماتیک و جنگ روانی را دنبال میکند و هنوز معلوم نیست که حداقل در مورد حمله به خاک ایران به اجرا گذاشته شود. آنچه که قطعی است این است که آمریکا و اروپا با بالا گرفتن سطح تنش مخالفاند و مایل نیستند که جنگی تمام عیار در منطقه رخ دهد. برای اسرائیل نیز مشخص شد که حتی در حوزه نظامی نیز نیاز مبرمی به کمک متحدان غربی خود دارد و بدون همآهنگی و کمک آنها شدت تخریب و بی ثباتی و تزلزل از ناحیه چنین حملههایی بسیار بالا خواهد بود.
به دیگر سخن اسرائیل نمیتوان نظر غربیها و بخصوص نظر آمریکا را نادیده بگیرد و در مورد از دست دادن کمک آنها ریسک کند. با این حال محتمل است که نهایتاً طرفین در مورد حداقلی از واکنش مثلاً یک حمله بیشتر نمادین به نقطه ای در خاک ایران یا حمله به گروههای محور مقاومت به تفاهم برسند. یک نظر سنجی امروز در تایمز اسرائیل نشان داده که 54 درصد از پاسخدهندگان گفتهاند که حفظ همکاری و همآهنگی با متحدان غربی و منطقهای برایشان اولویت بیشتری دارد تا حمله به خاک ایران.
در پی این حمله، ظاهرا ائتلافی برای تهاجم دیپلماتیک به ایران تشکیل شده؛ نظرتان در این باره چیست؟
اگر چه ایران قبل از حمله فعالیتهای دیپلماتیک گستردهای داشت، اما این فعالیتها نیز مشابه برخی فعالیتهای دیگر از یک نقطه ضعف جدی در رنج است و آن اینکه در اغلب موارد از حد گفتن و شنیدن و تبادل نظر و تبادل اطلاعات فراتر نمیرود و به مرحله همکآری و همآهنگی وارد نمیشود. بطور کلی اگر همسوئی حداقلی و اشتراک حداقلی منافع وجود نداشته باشد، نتیجهای غیر از این حاصل نمیشود.
برخی گزارشها حاکی است که تلاشهای دیپلماتیک ایران بعد از حمله ظاهراً نتیجهای نداشت یا حتی نتیجه عکس داشت. نه تنها برخی رسانههای غربی از جمله وال استریت جورنال به نقل از مقامات آمریکایی با نام و بی نام از همکاری کشورهایی مانند عربستان و امارات با تیم اسرائیلی و غربی گفتند، بلکه برخی منابع داخلی نیز همین را گفتند. مثلاً به گزارش سایت تابناک، مجتبی ابطحی "مشاور وزیر کشور" اظهار داشته که «۶ ناو ضد موشک در دریای سرخ، سیستم موشکی عربستان و امارات ۶ لایه آتشباری در این مدت کوتاه عملیاتی شد».
وی اضافه کرده که "آواکسهای عربستان و آواکسهای خودشان و همچنین پهپادهایی را به پرواز درآوردند تا مانع دستیابی ایران به اهداف خود شوند. " البته رسانههای غربی مدعی بودند که همکاری عربستان و امارات بیشتر به شکل ارائه اطلاعات و دادههای راداری به ائتلاف غربی بوده است.
البته قضیه از جهت فعال شدن اردن به لحاظ عملیاتی و تلاش برای ساقط کردن پهپادها و احیانا موشکهای کروز که باید از روی خاک اردن عبور میکردند، روشن است. از این نظر اکنون این خطر وجود دارد که تلاشهای غرب طی سالهای اخیر برای ایجاد یک سامانه فراگیر منطقهای ضد موشکی و ضد پهپادی و یک سیستم هشدار سریع وارد مرحله جدیدی بشود. آمریکا سالها است که تلاش میکند نوعی از ائتلاف منطقهای را که هم اسرائیل در آن باشد و هم شماری از کشورهای عربی ایجاد کند.
پیمانهای به اصطلاح ابراهیم و وارد کردن اسرائیل در حوزه عملیاتی سنتکام ایجاد چنین ائتلافی را تسهیل کرد و اکنون حمله ایران به خاک اسرائیل ممکن است فرصت دیگری برای آمریکا در این رابطه ایجاد کرده باشد. تبلیغ سوء غرب و اسرائیل این است که امکانات موشکی و پهپادی ایران تنها برای اسرائیل تهدید نیست بلکه برای دیگر کشورهای منطقه هم تهدید است و اگر اخبار مربوط به همکاری اردن و عربستان و امارات درست باشد، میتواند به معنی پیشرفت این تبلیغات باشد.
تبلیغات جدیدی نیز در ارتباط با گسترش تحریمها بعد از این حمله ایران بالا گرفته. آیا غرب میتواند تحریم جدیدی علیه ایران اعمال کند؟
این حوزه نیز در ادامه بحث قبلی یعنی عواقب دیپلماتیک حمله ایران قرار میگیرد. به نظر میرسد که اسرائیل کوشش دارد تا از تهدید به انجام حملاتی علیه خاک ایران به عنوان حربهای برای تحت فشار قرار دادن غرب برای اعمال تحریمهای بیشتر علیه ایران استفاده کند.
لذا ممکن است سخن از تصمیم کابینه جنگ اسرائیل به حمله به ایران بیشتر حربهای برای ایجاد تقابل بیشتر بین ایران و غرب و کشورهای منطقه باشد. نامهای که وزیر خارجه رژیم اسرائیل به 32 کشور نوشته و خواستار انجام اقدامی از سوی آنها علیه سپاه پاسداران شده، در این رابطه قابل توجه است.
البته صرفنظر از این عامل فشار، غربیها نیز ابتدا به ساکن صحبت از تشدید تحریمها به خاطر این حمله علیه ایران کردند. وزیر خزانه داری آمریکا صحبت از تحریمهای جدیدی با هدف کاهش نفت صادراتی ایران کرده و مشاور امنیت ملی کاخ سفید نیز از همآهنگی با گروه 7 کشور صنعتی برای اعمال تحریمهای جدیدی علیه ایران سخن گفته است.
عناصر افراطی در کنگره آمریکا نیز گفتهاند پیشنویسهایی را در هفته آینده به رأی خواهند گذاشت. اتحادیه اروپا نیز صحبت از تحریمهایی علیه فعالیتهای موشکی و پهپادی ایران کرده و نیز انجام اقدامی علیه سپاه پاسداران را تحت بررسی دارد. در میان این تحریمهایی که صحبت از آنها شده، شاید اعمال تحریمهایی با هدف کاستن از نفت صادراتی ایران مهمتر باشد.
اما روشن نیست که با توجه به وضعیت بازار نفت و بی میلی آمریکا به افزایش قیمت نفت در بازار با توجه به سال انتخابات در آمریکا و نیز پالایشگاه کوچک چینی که خریدار نفت ایران هستند، تا چه حد این تلاشها میتواند قرین موفقیت شود.
کانال عصر ایران در تلگرام