وقتی بزرگترین گردهمایی مسلمانان غربیها را به شرق میکشاند/ گزارشی از سفرنامههای غربی در مورد آیین حج
تاریخ انتشار: ۱۴ مرداد ۱۳۹۹ | کد خبر: ۲۸۸۵۶۲۵۵
حج همواره به عنوان یکی از بزرگترین گردهماییهای مذهبی در جهان مطرح بوده است؛ در این میان سفرنامههایی که از سوی غربیها به نگارش درآمده با انگیزههای متفاوتی همراه بوده است.
به گزارش گروه دیگر رسانههای خبرگزاری فارس، اسلام و آداب مذهبی آن به عنوان یکی از ادیانی که پیروان رو به رشدی در جهان بهویژه در غرب دارد، همواره مورد توجه جوامع و نخبگان اروپایی و آمریکایی قرار داشته است.
بیشتر بخوانید:
اخباری که در وبسایت منتشر نمیشوند!
با این همه این نوشتهها چیزی بیشتر از خبر و گزارشهای مطبوعاتی هستند. در واقع اهمیت حج باعث شده که شماری از نویسندگان مسلمان و غیرمسلمان غربی تلاش کنند با از نزدیک دیدن این رخداد بزرگ سالانه، عظمت آن را برای مخاطبان خود توصیف کنند و این امر به نگارش تعداد زیادی سفرنامه به دست نویسندگان اروپایی و آمریکایی منجر شده است.
روایت حج در لباس مسلمانی
سر ریچارد برتون(Sir Richard Burton)(زاده ۱۸۲۱ ـ درگذشته ۱۸۹۰) را میتوان یکی از برجستهترین شرقشناسان اروپایی دانست که مطالعات گستردهای در مورد خاورمیانه داشته است. از جمله کارهای وی میتوان به ترجمه گلستان سعدی اشاره کرد. وی اولین اروپایی بود که وارد پایتخت منطقه سومالی شد و همچنین اولین کسی بود که دریاچههای بزرگ آفریقای مرکزی را کشف کرد.
اما یکی از بزرگترین کارهای او رفتن به حج در ظاهر یک مسلمان بود که تجربیات خود را در کتابی به نام روایت شخصی زیارت مدینه و مکه (Personal Narrative of a Pilgrimage to Al-Madinah and Meccah) به رشته تحریر درآورده است. این کتاب برای اولین بار در سه جلد و در سال ۱۸۵۵ منتشر شد.
این کتاب، روایتی از سفر برتون در سال ۱۸۵۳ به مکه و مدینه به عنوان مقدسترین مکانهای زیارتی اسلامی و تجربیات خود در طول سفر است. وی با موفقیت در لباس عربی سرگردان، کعبه و مقبره پیامبر(ص) در مدینه را دید و در تمام مناسک حج شرکت کرد. برتون هنوز یکی از معدود افراد غیرمسلمانی است که از مسجدالحرام و مسجدالنبی(ص) بازدید کرده است.
این کتاب شرح مفصلی از زندگی، اعتقادات، رفتارها و اخلاق اعراب است. به علاوه شرح مفصل مراسم مذهبی، مساجد و انواع اطلاعات قومنگاری، اقتصادی و جغرافیایی هم در کتاب برتون آمده است.
با این همه در مورد اهداف برتون از این سفر با توجه به سابقه نظامی وی در ارتش بریتانیا صحبتهای زیادی شده است و گفته میشود که این سفرها در نهایت با هدف جمعآوری اطلاعات ارزشمند از این مناطق ناشناخته و به طور کلی با اهداف جاسوسی بوده است.
اعزام به مکه به عنوان اسکورت کاروان
برتون تنها غیرمسلمانی نبوده که از مکه و مدینه بازدید کرده است. در اولین سالهای قرن پانزدهم میلادی، لودوویکو دی وارتما (Ludovico di Varthema) جهانگرد ایتالیایی تبدیل به یکی از اولین غیرمسلمانانی شد که از این دو شهر مقدس مسلمانان دیدار کرد.
وارتما در اواخر سال ۱۵۰۲ اروپا را به مقصد مصر ترک کرد. در اوایل سال ۱۵۰۳، او به اسکندریه رسید و بعد از آن به قاهره رفت. بیروت مقصد بعدی وارتما بود و از آنجا به طرابلس، حلب و دمشق سفر کرد. وی در دمشق با نام یوسف در یک پادگان نظامی نیروهای شبه نظامی پادشاهی وقت مصر ساکن شد.
در سال ۱۵۰۳ وارتما به عنوان یکی از اسکورتهای پادشاهی یک کاروان زیارتی، عازم مکه و مدینه شد. او که از مردم بولونیا در ایتالیا بود و چند سال در کشورهای عربی به سر برده بود، توانست با تسلط بر زبان عربی و ایجاد هویت جعلی یک مسلمان برای خود، همراه کاروانی از حاجیان به مکه و مدینه سفر کند.
وی در سفرنامه خود شهرهای مقدس اسلامی و اماکن و مناسک اصلی زائران را با دقت و با ذکر نکات قابل توجهی توصیف میکند که تقریباً تمام جزئیات آن توسط نویسندگان بعدی تأیید شده است.
اولین زن بریتانیایی که به حج رفت
اما اولین زن بریتانیایی که به اسلام گروید هم تجربه مشابهی در مورد رفتن به حج دارد. لیدی اِوِلین مورای(Lady Evelyn Murray) (زاده ۱۸۶۷- فوت ۱۹۶۳) که بعد از اسلام آوردن نام خود را به زینب تغییر داد، یکی دیگر از مسلمانان غربی بود که تجربه خود را از سفر حج منتشر کرد.
مورآی که در دوران کودکی به دلیل حضور در قاهره به دلیل شغل پدر (چارلز مورای (Charles Murray) سیاستمدار حزب محافظهکار بود) با مسلمانان برخورد داشت، پیش از گرویدن به اسلام، با این دین آشنا بود. وی تا سال ۱۹۱۵ با تغییر نام خود به زینب، گرویدن خود به اسلام را تأیید کرد.
زینب بعد از درگذشت شوهر سابق خود در سال ۱۹۲۹، شروع به برنامهریزی زیارت حج کرد. وی با حافظ وهبه، سفیر پادشاهی حجاز و نجد در بریتانیا تماس گرفت و به نوبه خود نامهای به عبدالعزیز، پادشاه عربستان فرستاد. اما سفر حج زینب در سال ۱۹۳۳ و در سن ۶۵ سالگی صورت گرفت تا به همین خاطر در وطن خود بسیار مشهور شود. در سال ۱۹۳۴، یک سری از خاطرات شخصی زینب از سفر او با عنوان زیارت مکه (Pilgrimage to Mecca) منتشر شد. هر چند که پیش از زینب غیرمسلمانانی به مکه و مدینه سفر کرده بودند اما چیزی که سفرنامه زینب را متمایز کرده، حضور و انجام مناسک حج است. این کتاب برای اولین بار در سال ۱۹۳۴ منتشر شد اما تا سال ۲۰۰۹ تجدید چاپ نشد.
ثبت خاطرات حج با دوربینی زیر لباس احرام
دلیل سابقه حضور بریتانیا در شبه جزیره حجاز باعث شده بود که بریتانیاییها بیشتر و بهتر از سایر نقاط اروپا با اسلام آشنا باشند. لذا افراد دیگری هم در اروپا بودند که تلاش کردند با مسلمانان و اعمال دین اسلام مانند حج آشنا شوند.
جیولا ژرمانوس(Gyula Germanus) (زاده ۱۸۸۴ - فوت ۱۹۷۹) که با نام مستعار جولیوس عبدالکریم ژرمانوس فعالیت میکرد، یکی از این افراد بود. ژرمانوس متولد مجارستان بود و به عنوان استاد مطالعات شرقی، اسلامشناس، عضو پارلمان مجارستان و عضو آکادمیهای علمی متعدد عربی فعالیت داشت و سهم قابل توجهی در معرفی زبان عربی، تاریخ زبان و تاریخ فرهنگی اعراب و به طور کلی مسلمانان داشت. ژرمانوس از سال ۱۹۱۲ در آکادمی سلطنتی شرقی مجارستان حضور داشت و از سال ۱۹۱۵ به عنوان استاد زبان ترکی و عربی فعالیت کرد.
در سال ۱۹۳۴، با حمایت مالی دولت مجارستان، ژرمانوس به مصر و عربستان سعودی سفر کرد. در سال ۱۹۳۵، ژرمانوس که پیشتر به اسلام گرویده بود، از طریق دریا به عربستان رفت تا نخستین مسلمان مجارستانی باشد که حج را در مکه انجام داد. نکته جالب در حج گزاردن ژرمانوس دوربین جیبی او بود که در آن زمان بسیار نامعمول بود و زیر لباس احرام خود داشت و از آن طریق تصاویری از مراسم حج گرفت. از آنجایی که ژرمانوس زمانی دانشجوی زمینشناسی بود حتی در طول حج توانست در مورد حجرالاسود هم تحقیقاتی انجام دهد.
کتاب ژرمانوس درباره سفرهای وی در سرزمین مقدس با نام «الله اکبر» یک سال بعد (۱۹۳۶) و ابتدا به زبان مجارستانی منتشر شد. پس از موفقیت بزرگی که ژرمانوس با این کتاب به دست آورد این کتاب به آلمانی و ایتالیایی هم ترجمه شد.
از هلند تا مکه
با گسترش حضور استعمارگران هلندی در اقصی نقاط جهان، خاورمیانه هم به فهرست علاقه شرقشناسان و اسلامشناسان هلندی اضافه شد. یکی از این افراد، کریستیان اسنوک هورخرونیه (Christiaan Snouck Hurgronje) (متولد ۱۸۵۷ - فوت ۱۹۳۶) دانشمند هلندی فرهنگ و زبانهای شرقی و مشاور امور بومیان دولت استعماری هند شرقی هلند (اندونزی کنونی) بود که در سال ۱۸۸۵ در مکه حضور داشت.
هورخرونیه از جمله افرادی بود که به دلیل آشنایی کامل با زبان عربی به عربستان و شهر مکه رفت و از نزدیک شاهد برگزاری مراسم حج بود. وی از جمله معدود غربیانی بود که در آن زمان در شهر مکه و مراسم حج حضور داشت. با این همه فرهنگ و مذهب کشور میزبان را به خوبی پذیرفت تا جایی که صحبتهایی در مورد احتمال اینکه وی به اسلام گرویده باشد، هم وجود دارد.
او در نامهای که ۱۸ فوریه ۱۸۸۶ به دوست آلمانی و زبانسشناس خود، کارل بزولد(Carl Bezold) ارسال کرد، اعتراف کرده که تظاهر به مسلمان بودن میکند. این نامه در حال حاضر در کتابخانه دانشگاه هایدلبرگ بایگانی شده است.
علاوه بر حضور در حج و پایاننامهای که هورخرونیه پیش از حضور در مکه در مورد مراسم حج با نام فستیوالهای مکه (The Festivities of Mecca) در سال ۱۸۸۰ نوشت، وی بیش از همه به خاطر عکسهایی که از این مراسم گرفته مشهور است. این عکسها به نوبه خود از اولین تصاویر مستند از این گردهمایی مسلمانان به حساب میآید.
یک حاجی آمریکایی در مکه
اما تنها اروپائیان نبودند که تجارب خود را از سفر به مکه در هنگام موسم حج نوشته بودند. مایکل وولفی (Michael Wolfe) شاعر و نویسنده آمریکایی یکی دیگر از افرادی است که تجارب خود را از سفر حج به رشته تحریر درآورده است. وولفی که در سال ۱۹۴۵ در سینسیناتی آمریکا به دنیا آمده در سن ۴۰ سالگی به اسلام گروید و یکی از مدرسان مسائل مرتبط با اسلام در دانشگاههای مطرح آمریکا مانند هاروارد بوده است.
وولفی دو کتاب مطرح با موضوع حج نوشته است. در سال ۱۹۹۳، وولفی کتابی با نام «حج: یک زائر آمریکایی در مکه» (The Hadj: An American's Pilgrimage to Mecca) را منتشر کرد که در آن ماجرای سفر خود را به عنوان یک حاجی آمریکایی بازگو کرده و تلاش دارد که برای مخاطبان این نکته را روشن کند که دلیل اهمیت این عمل اسلامی برای حدود یک ششم جمعیت جهان چیست.
کتاب دیگری که وولفی در مورد حج به رشته تحریر درآورده، «هزار جاده به سوی مکه» (One Thousand Roads to Mecca) است که مجموعهای از سفرنامههایی است که توسط مایکل وولف ویرایش شده است. این اثر که در سال ۱۹۹۹ منتشر شد، بیش از ۱۰ سفرنامه حج را در طول ۱۰ قرن در برگرفته که نشانگر بسیاری از جنبههای حج و زیارت مکه است. این مجموعه شامل روایاتی از ناصر خسرو، ابن جبیر، ابن بطوطه و نهایتاً سفرنامه حج خود مایکل وولفی است.
گزارش از محمدحسن گودرزی
منبع: ایکنا
انتهای پیام/
منبع: فارس
کلیدواژه: حج اسلام مسلمانان دین رشته تحریر عنوان یک مکه و مدینه منتشر شد مراسم حج
درخواست حذف خبر:
«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را بهطور اتوماتیک از وبسایت www.farsnews.ir دریافت کردهاست، لذا منبع این خبر، وبسایت «فارس» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۲۸۸۵۶۲۵۵ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتیکه در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.
با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.
خبر بعدی:
وقتی «بوقلمون» هم مقابل «رضا پهلوی» کم میآورد!
پسر شاه مخلوع دریافته که سران همان حکومتی که وی سال قبل به دستبوسیشان در اورشلیم رفت امکان مقابله نظامی با جمهوریاسلامی را ندارند، از عقیده قبلیاش مبنی بر رویارویی نظامی عدول کرده و سعی میکند خود را چهرهای میهندوست و دارای عرق ملی جلوه دهد! - اخبار رسانه ها -
به گزارش گروه رسانههای خبرگزاری تسنیم، رضا پهلوی فینفسه بیاعتبارتر از آن است که شایسته نقد باشد. نقدشونده باید واجد حداقل شرایط و ویژگیهایی برای سرازیرشدن انتقادات بهسوی خود باشد که فرزند شاه مخلوع دارای این شرایط نیست. او فرد بیپرنسیبی است که بهدلیل تنزل امر سیاسی و ابتذال دامنگیر و همهجانبه، خود را در موقعیت اپوزیسیون جمهوریاسلامی تعریف کرده و با حمایت رسانههای فارسیزبان برونمرزی، توهم جمعی را در میان عده قلیلی پدیدار کردهاند؛ بهخصوص در بیرون مرزها و میان ایرانیان خارج از کشور که سالهاست روزشمار فروپاشی جمهوریاسلامی را برپا کردهاند و پس از برجستهشدن گفتمان براندازی این توهم عمیقتر شده است.
با این همه ، ضمن علم به این مسئله و آگاهی از بیوزنی رضا پهلوی، باید مواضع خطرناک و دوگانه او را نمایان کرد تا پرده از بیوطنی اپوزیسیونی برداشته شود که برخلاف ژستهای خود، نه عرقی به وطن دارند و نه اندک شرافتی. او ایران ما را ویرانه و نابود میخواهد تا شاید اربابان غربیاش مجالی برای جلوس بر صندلی قدرت به شازده دهند اما بر خلاف رضا پهلوی و دیگر چهرههایی که این روزها برچسب اپوزیسیون را به سینه چسباندهاند، غربیها از ذکاوت بیشتری برخوردارند. پهلوی و دیگر نفرات آلتدست و ابزاری برای یارکشی از افکارعمومی ایران و تسهیل پروژه براندازی هستند و هیچگاه غرب آنان را دارای جایگاهی برای بهدستگرفتن کرسی قدرت نپنداشته و بر اساس مقتضیات زمانه و شرایط، احتمال قریب به یقین و پس از عدول غربیها از بهپیشبردن پروژه براندازی، آنان را همچون دستمال استفادهشدهای به خاکروبه میاندازند.
موضوع این جستار، موضعی است که رضا پهلوی اخیراً در مصاحبه با یک رسانه هندی پس از نزاع مستقیم ایران و اسرائیل و پاسخ جمهوریاسلامی به رژیمصهیونیستی، اتخاذ کرده. وی در این مصاحبه مدعی است که خط قرمز او حمله به خاک ایران بوده و همیشه با هر گونه تقابل نظامی مخالفت ورزیده است. اما بد نیست که نگاهی به اظهارات او در چند ماه قبل داشته باشیم تا ابعاد جدیدی از هزاررنگی وی نمایان گردد. چند ماه قبل و در میانه بحبوحه جنایات اسرائیل در غره بود که شازده در گفتوگو با رسانه ضد ایرانی «ایندیپندنت» از اربابان غربی خود بهجای مقابله با حماس و مقاومت اسلامی در منطقه، درخواست حمله به ایران و بهقول خود قطع سر اختابوس را داشت اما مواجهه با واقعیت و دیدن قدرت ایران برای مقابله با کارفرمایان عبری و غربی رضا پهلوی، موجب چرخش عجیب این شازده متوهم شده و حالا وی مدعی مخالفت با حمله نظامی به خاک ایران است!
پسر شاه مخلوع دریافته که برخلاف آنچه که پیش از این میپنداشت، سران همان حکومتی که وی سال قبل به دستبوسیشان در اورشلیم رفت و حتی دیگر کشورهای غربی، امکان مقابله نظامی با جمهوریاسلامی را ندارند و بههمین دلیل با 180 درجه تغییر موضع، از عقیده قبلیاش مبنی بر رویارویی نظامی عدول کرده و سعی میکند خود را چهرهای میهندوست و دارای عرق ملی جلوه دهد! اما اینگونه اظهارات تنها عیانکننده رسوایی اپوزیسیونی است که در بدنامی و خیانت بر تارک تاریخ ایران میدرخشند! جمهوریاسلامی در طول حیات خود با خیل عظیمی از اپوزیسیونی مواجه بوده که هر چند در مخالفت با اصل نظام از هیچ کوششی دریغ نکردهاند اما در میان آنها کمتر افرادی وجود داشته که حاضر بودند به هر قیمتی ولو به توبرهکشیدهشدن خاک ایران و حمله نظامی به کشور، نظام سیاسی ساقط شود. ظاهرا دورانی که سیاسیون و اپوزیسیونی چون «ابوالحسن بنیصدر» و «داریوش همایون» با وجود قاطعیت در تقابل سیاسی با جمهوریاسلامی، به هر شکلی با دخالت خارجی و یا تهاجم به خاک ایران مخالفت می ورزیدند دیگر گذشته است . عصر کنونی، دوره مانور اپوزیسیون بیوطن و بوقلمون صفتی است که علاوه بر مزدوری برای قدرتهای غربی، نه تعلقی به خاک کشور داشته و نه وزن و جایگاه برای سیاستورزی و این قسم مواضع سند واضحی برای وطنفروشی آنان است.
منبع: الف
انتهای پیام/