پیشنهاد متفاوت برای انتخاب رئیسجمهور ۱۴۰۰/احمدینژاد رد میشود؟
تاریخ انتشار: ۱۴ مرداد ۱۳۹۹ | کد خبر: ۲۸۸۶۴۱۷۰
به گزارش خبرآنلاین، تشویق مردم به مشارکت در تعیین سرنوشت خود از دریچه انتخابات موضوعی است که از سوی بسیاری از شخصیتها و جریانات سیاسی - اجتماعی دنبال میشود، اما هستند کسانی که مشارکت بالای مردم در پای صندوقهای رأی را برای خود یک خطر میدانند و تنها در فصول سرد انتخابات، فرصت ظهور و بروز پیدا میکنند.
بیشتر بخوانید:
اخباری که در وبسایت منتشر نمیشوند!
>>>>> در همین رابطه بیشتر بخوانید؛
رئیس جمهور ِ۱۴۰۰، یک سیاستمدار معروف است یا اقتصاددان ناشناخته؟
انتخابات ۱۴۰۰ زیر سایه کرونا خواهد رفت؟
محمدحسن قدیری ابیانه بر این باور است که «برگ رأی» به مثابه یک حق در جامعه است و هیچ کس نمیتواند با فشار کسی را مجبور به شرکت در انتخابات و استفاده از این حق کند. او حتی بر این امر تأکید میکند که یک انتخابات حداقلی به منزله از بین رفتن مشروعیت نظام نیست.
این فعال سیاسی اصولگرا با نقد جریانات عوام فریب در کشور، محمود احمدی نژاد را یک فرد «ساختارشکن» معرفی میکند و به خبرآنلاین میگوید: رئیس جمهور سابق ایران هیچ اعتقادی به «ولایت فقیه» ندارد و در انتخابات پیش رو نیز دوباره از سوی شورای نگهبان «رد صلاحیت» میشود.
او که زمانی در جایگاه سفیر جمهوری اسلامی ایران قرار داشته، با ارائه پیشنهادی در راستای بازنگری در قانون اساسی تأکید میکند؛ میتوان شرایطی را فراهم آورد که رهبر انقلاب به صورت مستقیم مسئول امور اجرایی کشور را تعیین کند.
آنچه در ادامه میخوانید؛ گفتگوی خبرآنلاین با محمدحسن قدیری ابیانه فعال سیاسی اصولگرا است:
******************
* آقای قدیری ابیانه! از نگاه شما مردم در سال ۱۴۰۰ باید به دنبال رئیس جمهور فراجناحی باشند یا همچنان دو جناح سیاسی کشور این ظرفیت را دارند که یک کاندیدای شاخص به جریان انتخابات معرفی کنند؟
بنده معتقدم هر فردی که در مسند ریاست جمهوری قرار میگیرد، باید در موضع خدمت به صورت فراجناحی و بدون تبعیض کار خود را به پیش ببرد و حتی نگاه یکسان به جناحهای سیاسی مختلف را نیز به پیروان ادیان مختلف تسری دهد.
البته این سخن من نافی حضور جریانات سیاسی در عرصه انتخابات نیست، زیرا همواره شاهد هستیم که لیستهای مختلف انتخاباتی شانس خود را برای حضور در مجلس و دولت امتحان میکنند. البته گاهی نیز برخی از احزاب سر لیست مشترک معرفی میکنند که الزاما همین مسأله هم باعث پیروزی آنها در آوردگاه انتخابات نمیشود.
بنده پیشبینی میکنم که یک نیروی ولایتمدار در سال ۱۴۰۰ پیروز انتخابات شود. البته همین فرد ولایتمدار باید پس از حضور در دولت شایسته سالاری را در پیش بگیرد و در انتصاب افراد، تنها به حزب متبوع خود تأکید نکند. بسیار مهم است که دولت آینده موضع مبارزه با فساد را به صورت جدی دنبال کند و کسانی که سابقه فساد و استفاده از رانت را دارند در حیطه حاکمیت قرار ندهد.
نباید افرادی در مناصب مهم حاکمیتی قرار بگیرند که در شرایط حساس، کشور را تا لب پرتگاه ببرند و حتی دست به فتنه گری نیز بزنند. به همین دلیل لازم است رئیس جمهور بعدی افرادی را در کابینه خود به کار بگیرد که منافع ملی و جمهوری اسلامی را هیچ گاه فدای منافع حزبی و فردی نکنند.
معنای دولت جوان را نباید با ناپختگی یکسان دانست* رهبر معظم انقلاب به موضوع «دولت جوان انقلابی» اشاراتی داشتهاند. شاخصههای این دولت از دیدگاه شما چیست؟
دولت جوان انقلابی به این معنا است که این جریان، توان انجام امور مختلف را داشته باشد. رهبر انقلاب در خصوص سپهبد شهید حاج قاسم سلیمانی فرمودند؛ اگر ایشان به شهادت نرسیده بود، تا ۱۰ سال آینده نیز وی را در مقام فرماندهی نیروی قدس سپاه پاسداران حفظ میکردند. معنای حرف این است که افرادی باید در رأس امورات اجرایی قرار بگیرند که همچون حاج قاسم سلیمانی با قدرتی بیش از نیروی جوانان در میدان عمل حاضر شوند.
بنده معتقدم نباید معنای دولت جوان را با ناپختگی یکسان کرد. زیرا دولت قرار است در سطح اجرایی کشور تصمیمات مهم اتخاذ کند و نباید افراد در جایگاه مهمی همچون ریاست جمهوری به تجربه اندوزی بپردازند. باید توجه داشت که هر جایگاهی افراد مختلف با اقتضای سنی خود را میخواهد، گاهی فردی با ۷۵ سال سن هنوز برای مرجعیت جوان است و گاهی نیز یک ورزشکار با ۳۰ سال سن کارایی لازم را برای فعالیت حرفهای ندارد.
* برخی معتقدند که در فضای کاهش مشارکت مردم، برخی از جریانات عوام فریب میتوانند با یکسری شعارها خود را در عرصه انتخابات مطرح و حتی قدرت را نیز به دست بگیرند. به نظر شما چگونه میتوان جلوی این پدیدهها را گرفت؟
این افراد و جریانات همواره به دنبال فرصت هستند تا خود را عرضه کنند. برای مثال آقای احمدی نژاد همواره خرده میگرفت که چرا باید دو برادر در جایگاه سران قوا قرار بگیرند، باید توجه داشت که رئیس مجلس را در کشور مردم و از طریق نمایندگان مجلس انتخاب میکنند و رئیس دستگاه قضا نیز از سوی رهبر انقلاب انتخاب میشود. در حالی که شخص احمدی نژاد زمانی که رئیس جمهور بود به دنبال این بود که پدر عروس خود را در جایگاه معاون اولی بنشاند و بعدها بر اساس مدل ریاستی «پوتین و مدودف» او را رئیس جمهور کند و خود معاون اول شود و اینگونه قدرت را حفظ کند.
احمدی نژاد اعتقادی به ولایت فقیه ندارداحمدی نژاد فردی است که همواره شعارهای عوام فریبانه میدهد و حتی هیچ اعتقادی نیز به «ولایت فقیه» ندارد. البته او دوباره برای انتخابات ریاست جمهوری اعلام کاندیداتوری میکند و دوباره از سوی شواری نگهبان «رد صلاحیت» میشود. این فرد به دنبال این است اگر نتوانست در جایگاه ریاست جمهوری قرار بگیرد، فردی به مقام ریاست برسد که برای کشور هزینه ایجاد کند. زیرا در آن فضا میتواند ادعا کند که این شرایط به دلیل پیش آمده که نگذاشتهاند او وارد انتخابات شود.
احمدی نژاد در نامه به بن سلمان برای خود رسالت جهانی قائل شده استرفتاری احمدی نژاد تنها معطوف به عوام فریبی نمیشود و شاهد هستیم که او دست به ساختارشکنی نیز میزند. برای مثال این فرد که دم از ولایتمداری میزد؛ گاهی پیروزی یک تیم «بیسبال آمریکایی» را تبریک میگوید، گاهی در سالروز تولد «مایکل جکسون» مطلب مینویسد و حتی در نامه به «بن سلمان» برای خود یک رسالت جهانی را قائل میشود.
* به نظر شما چگونه میتوان سطح مشارکت مردم را در انتخابات پیش رو بالا برد؟
نباید اینگونه القا کرد که با مشارکت پایین مردم در انتخابات، مشروعیت نظام زیر سوال میرود. شرکت در انتخابات یک حق برای مردم است و هیچ کس حق ندارد مردم را به شرکت در انتخابات مجبور کند. باید توجه داشته باشیم که اکثریت شرکت کنندگان در انتخابات سرنوشت سیاسی را کشور را رقم میزنند گاهی برخی از افراد به هر دلیلی حق تصمیم گیری برای سرنوشت خود را عملا به دیگران یعنی رای دهندگان واگذار کرده و در پای صندوقهای رأی حاضر نمیشوند.
در کشورهای غربی گاهی مشارکت مردم حدود ۲۰ درصد است ولی کسی مشروعیت نظامشان را به آن مرتبط نمیکند. رهبر معظم انقلاب نیز همواره بر حق انتخاب مردم تأکید داشته و فرمودهاند؛ مردم میتوانند با یک انتخاب درست از مزایای یک رئیس جمهور کاربلد بهرهمند شوند و با انتخاب غلط نیز خودشان متضرر خواهند شد.
* برخی از کارشناسان این موضوع را مطرح میکنند که بهتر است دوره ریاست جمهوری در کشور محدود به یک زمان مشخص (تک دورهای) باشد و افراد نتوانند برای دومین دوره نیز خود را به عنوان کاندیدا معرفی کنند. آیا شما با این نظر موافق هستید؟
بنده فکر میکنم یکی از راهها این است که پس از دو دوره حضور یک فرد در جایگاه ریاست جمهوری، قانون اجازه کاندیداتوری برای سالهای بعد را از وی سلب کند تا در همان مدت معین شده فرد کارها را پیش ببرد و دوباره برای حضور در قدرت، اقدام نکند.
برخی از کشورها همانند «مکزیک» افراد را تنها برای یک دوره ۶ ساله در یک جایگاه سیاسی میپذیرد و فرد نمیتواند دوباره برای همان مقام اقدام به کاندیداتوری کند. اما من فکر میکنم در کشور ایران دو دوره ۴ ساله و غیرقابل تکرار برای افراد، امری مفید باشد.
موافقم که رهبری به صورت مستقیم مسئول امور اجرایی کشور باشندگاهی مشاهده میشود که برخی نابسامانی های پیش آمده را متوجه رهبری میکنند، در حالی که مردم رئیس جمهور را انتخاب کردهاند و طبق قانون رهبر انقلاب حتی حق ندارد رئیس قوه مجریه را برکنار کند و مقدمه لازم برای عزل رای به عدم کفایت سیاسی رئیس جمهور توسط نمایندگان ملت در مجلس است.
بنده موافق این موضوع هستم که رهبر به صورت مستقیم مسئول امور اجرایی کشور باشند، اما به این شرط که ایشان؛ همانند رئیس قوه قضاییه، رئیس جمهور را نیز انتخاب و اختیار عزل وی را نیز داشته باشد.
مردم مسئولیت انتخاب خود را در انتخابات ریاست جمهوری بپذیرندبنده امیدوارم اگر روزی تصمیم بر این شد که قانون اساسی در مسیر بازنگری قرار بگیرد، انتخاب شخص رئیس قوه مجریه نیز بر عهده رهبر انقلاب گذاشته شود. شاید برخی این ادعا را مطرح کنند که این کار خلاف روح جمهوریت است، اما در بسیاری از کشورها رئیس جمهور و نخست وزیر مستقیما توسط مردم انتخاب نمی شوند و حتی در ایالات متحده آمریکا نیز «مجلس الکترال» که تشکیل میشود از نمایندگان منتخب ایالتها در تعیین نفر اول حکومت یعنی رئیس جمهور تصمیم گیر است. باید توجه داشت وقتی مردم رئیس قوه مجریه را با آن همه اختیارات خودشان انتخاب میکنند، خودشان مسئول خوب و بد انتخابشان هستند.
۲۷۲۱۹
منبع: خبرآنلاین
کلیدواژه: انتخابات ۱۴۰۰ محمود احمدی نژاد اصلاح طلبان اصولگرایان آیت الله خامنه ای رهبر معظم انقلاب ریاست جمهوری اجرایی کشور رهبر انقلاب رئیس جمهور احمدی نژاد باید توجه دولت جوان رئیس قوه
درخواست حذف خبر:
«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را بهطور اتوماتیک از وبسایت www.khabaronline.ir دریافت کردهاست، لذا منبع این خبر، وبسایت «خبرآنلاین» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۲۸۸۶۴۱۷۰ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتیکه در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.
با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.
خبر بعدی:
پشت پرده خشم احمدی نژاد از معاون تازه فوت شده اش /۱۸ نکته جالب درباره پرویز داوودی
به گزارش خبرگزاری خبرآنلاین، امروز دوشنبه سوم اردیبهشت ۱۴۰۳ است و از اعلام خبر درگذشت ناگهانی دکتر پرویز داوودی معاون اول رییس جمهوری در دورۀ نخست محمود احمدینژاد (۸۴ تا ۸۸) چهار روز میگذرد.
بنابر گزارش عصرایران، با این حال غیبت رئیس جمهوری سابق هم در مراسم تشییع جنازه و هم ترحیم و هم حتی پرهیز از پیام تسلیت ( تا لحظه نگارش این متن) برای مرد شمارۀ دو دولت اول خود و جایگاه معاون اول رییس جمهوری که بعد از حذف سمت نخستوزیر در قانون اساسی ۱۳۶۸ در نظر گرفته شده اقتضا میکند با درگذشت مرحوم پرویز داوودی با تأمل بیشتر مواجه و به این بهانه برخی نکات را یادآور شویم که البته نخستین آنها بیاعتنایی نصبکننده و مافوق اوست به خاطر اتفاقاتی که بعدتر رخ داد و کافی است یادآور شویم همان روز یک رییس جمهوری سابق دیگر (سید محمد خاتمی) به مراسم ترحیم همسر معاون -و تازه نه معاون اول خود- رفت تا بدانیم کاری که احمدینژاد در حق پرویز داوودی انجام داده نشان میدهد «معجزۀ هزارۀ سوم» واجد چه صفات برجستۀ اخلاقییی و کشف اصولگرایی ایرانی تا چه حد ناب بوده است!
احمدی نژاد در سال ۹۳ در مراسم ترحیم پدر او شرکت کرد اما ۱۰ سال بعد به ختم خودش نرفت!
عنوان «معاون اول رییس جمهوری» هر چند تازه است ولی بعد از حذف نخستوزیر -که در تاریخ ایران با عنوان رییس الوزرا و صدراعظم قدمت بسیار دارد - تدبیری بود تا اعضای شورای بازنگری قانون اساسی به کار بستند زیرا بدون نخستوزیر هم اداره جلسات دولت در غیاب رییس جمهوری دچار مشکل میشد هم استقبال رسمی از نخستوزیران خارجی چون رییس جمهوری ایران همتای آنان به لحاظ پروتکلی نیست و از این رو معاون اول رییس جمهوری در نظر گرفته شد که هر چند منزلت و احترام و جایگاه نخستوزیر را دارد اما قدرت او را ندارد و به تعبیر اسحاق جهانگیری معاون اول رییس جمهوری در دوران حسن روحانی در طول رییس جمهوری تعریف میشود و اختیار عزل و نصب بدون نظر رییسجمهوری را ندارد بر خلاف نخستوزیر خاصه در دهه ۶۰ که مرد اول اجرایی بود کما اینکه در دوران ریاستجمهوری بنیصدر و آیتالله خامنهای دولتها به نخستوزیران (محمد علی رجایی و میر حسین موسوی) منتسب میشوند. مراد از دولت شهید رجایی هم دولت او در زمان نخستوزیری است نه ریاست جمهوری چون اولا دوران ریاست جمهوری او بسیار کوتاه بود (کمتر از ۴۰ روز: مرداد تا ۸ شهریور ۱۳۶۰) و تازه نخستوزیر دوره او هم دکتر باهنر بود.
به اشتباه اما تصور میشود مراد از دولت رجایی دولت دوران ریاست جمهوری اوست. در حالی که یک سال نخستوزیری زمان ریاست جمهوری بنیصدر مدنظر است و میدانیم سران حزب جمهوری اسلامی او را به اولین رییس جمهوری تحمیل کردند (به خاطر در اختیار داشتن اکثزیت کرسی های مجلس اول).
پرویز داوودی، سومین معاون اول رییس جمهوری به حساب می آمد: بعد از حسن ابراهیم حبیبی ( دو رییس جمهور: هاشمی رفسنجانی و خاتمی) و محمدرضا عارف ( دوره دوم خاتمی). بعد از او هم شاهد سه معاون اول دیگر بودهایم: اسفندیار رحیم مشایی، محمد رضا رحیمی، اسحاق جهانگیری ( دو هر دو دوره حسن روحانی)و محمد رضا مخبر ( معاون اول فعلی در دولت ابراهیم رییسی).
عمر معاون اولی رحیم مشایی البته بسیار کوتاه بود و با توصیه یا نهی رهبری احمدینژاد ناچار شد او را از معاونت اولی کنار بگذارد و محمد رضا رحیمی را جانشین او کرد.
با محاکمه و زندان رحیمی جایگاه معاون اول آسیب دید و اسحاق جهانگیری کوشید آن را ترمیم کند و دفاع جانانه از رییس جمهوری در مناظره ها و انصراف به سود حسن روحانی در خاطره ها مانده است.
پرویز داوودی البته از جنس مردان احمدی نژاد نبود و به سفارش سید محمود هاشمی شاهرودی معاون اول شد و احمدی نژاد میخواست با قبول پیشنهاد رییس قوه قضاییه از نفوذ او به نفع دولت خود استفاده کند. استاد اقتصاد دانشگاه شهید بهشتی دانش آموخته دانشگاهی در آمریکا بود و در دوران هاشمی شاهرودی معاونت اقتصادی قوه قضاییه را بر عهده داشت و در واقع اولین و آخرین معاون اقتصادی قوه قضاییه چون بعد از او و هاشمی شاهرودی برچیده شد. مرحوم هاشمی شاهرودی علاقه خاصی به امور اقتصادی داشت و این انتصاب را می توان در آن راستا هم دانست.
احمدی نژاد بعد از انتصاب اسفندیار رحیم مشایی به معاون اولی هم آقای داوودی را کنار نگذاشت و به عنوان مشاور عالی و رییس مرکز بررسی های استراتژیک ریاست جمهوری نصب کرد.
۱۸ نکته درباره معاون اول و مشخصا پرویز داوودی این بحث را کامل می کند:
۱. این که از ۶۸ به این سو و طی ۳۵ سال تنها ۷ نفر بر این کرسی نشستهاند و مرد شماره دو دولت به حساب میآید توجه بیشتر به کارنامه پرویز داوودی را توضیح میدهد: حسن حبیبی (۱۲ سال)، محمد رضا عارف (۴ سال)، پرویز داوودی ( ۴ سال)، اسنفدیار رحیم مشایی (۵ روز)، محمد رضا رحیمی (۴ سال)، اسحاق جهانگیری (۸سال) و محمد رضا مخبر ( از ۱۴۰۰ تا کنون).
۲. پرویز خان بیش از این که یار این محمود (احمدی نژاد) باشد یار آن محمود (هاشمی شاهرودی) بود. چندان که معاون اقتصادی او در دوران قوه قضاییه و بعد از خروج از دولت هم رییس دفتر هاشمی شاهرودی در مجمع تشخیص هر چند شان معاون اول سابق رییس دفتری نیست.
۳. مرحوم داوودی در دولت احمدی نژاد جانشین محمدرضا عارف شد و جالب این که در انتخابات اسفند ۱۳۹۴ که با شور و شوق فراوان انجام و عارف با رای بالا نفر اول تهران شد داوودی هم کاندیدا بود و ناکام ماند. همین نامزدی نشان داد که به رغم چهار سال معاون اولی عنصر عمیق سیاسی نیست و همچنان روی حمایت خاص هاشمی شاهرودی حساب میکرد.
۴. انتصاب او به عنوان مشاور عالی نشان می دهد رابطه او با دولت احمدی نژاد محدود به ۸۴ تا ۸۸ نبوده و تا پایان با او بوده در حالی که وانمود کرد رابطه خود با او را بعد از سال ۹۰ گسسته است.
۵. امضای بیانیه سال ۹۷ مهم ترین دلیل خشم احمدی نژاد از اوست. همان بیانیه که شماری از مردان احمدی نژاد حساب خود را از او جدا کردند و اتفاقا همان باعث شد ابراهیم رییسی برخی از آنها را به کار گیرد. مرحوم داوودی اما ترجیح داد بی عضویت رسمی برای جبهه پایداری برنامه اقتصادی بنویسد.
۶. چندان اهل اظهار نظر سیاسی نبود و به خاطر نوع رفتار و سلوک دکتر حسن حبیبی در ۸ سال ریاست جمهوری هاشمی و ۴ سال خاتمی این سنت جا افتاد که معاون اول نباید زیاد دیده شود. عارف هم این سنت را ادامه داد و داوودی هم در همین مسیر بود. هر چند در سال ۸۸ و در اواخر دوران معاون اولی گفت: ما آقای احمدی نژاد را آسان گیر نیاوردهایم تا به راحتی از دست بدهیم!
۷. در سال ۹۶ و در رقابت روحانی با رییسی از رییسی حمایت کرد و پشت سر رییس سابق خود - احمدی نژاد- که رد صلاحیت شده بود نایستاد.
۸. مردم در سال ۹۲ به روحانی رای دادند. در ۹۴ هم به همفکران او در مجلس. در ۹۶ هم روحانی را ابقا کردند اما لایحه پیوستن ایران به گروه ویژه اقدام مالی یا اف ای تی اف را باید مخالفان روحانی در مجمع تشخیص تصویب می کردند و این مدل دموکراسی در دنیا همتایی ندارد که رییس جمهوری و مجلس تصویب کنند و رقبای شکست خورده در انتخابات وتو کنند. ربط قضیه به مرحوم این است که افایتیاف را مثل کاپیتولاسیون می دانست و موضع محسن رضایی را تقویت می کرد.
۹. همان طور که احمدی نژاد استاندار دولت هاشمی رفسنجانی بود و بر رییسِ رییس خود شورید داوودی هم معاون وزیر اقتصاد در دولت هاشمی رفسنجانی بود اما در مجمع تشخیص مصلحت در جبهه مخالفان رییس مجمع قرار داشت.
۱۰. از جملات ماندگار مرحوم این است که دولت مهرورزی نه تنها مبتلا به فساد نیست بلکه کمترین فساد را تحمل نمی کند. او صندلی خود را اما به محمد رضا رحیمی سپرد که به اتهام فساد بازداشت و زندانی شد. (اگر ۵ روز معاون اولی رحیم مشایی از ۲۷ تیر تا ۲ مرداد ۸۸ را نادیده بگیریم رحیمی جانشین اوست و البته عملکرد او ربطی به مرحوم داوودی ندارد)
۱۱. در دورانی که رییس بنیاد ملی نخبگان بود به خاطر اشتغالات دیگر اداره بنیاد را به زلفی گل سپرد و همین سابقه موجب شد در دولت رییسی وزیر علوم شود و از این حیث وزیر فعلی علوم وام دار مرحوم است.
۱۲. با این که چهره ای تکنوکرات بود اما دوست داشت حرف های خاص مذهبی بر زبان آورد. از جمله در ۱۴ تیر ۱۳۸۶ گفت: الگوی ما سیاست های اهل بیت است و فاطمه زهرا. در حالی که در طول ۲۵۰ سال امامت ۱۲ امام شیعه تا قبل از غیبت تنها در سه دوره کوتاه قدرت را در اختیار داشتند. امام علی کمتر از ۵ سال، امام حسن کمتر از یک سال و امام رضا هم دو سال ولیعهدی تشریفاتی. با این نگاه مشخص نبود منظور او چیست. درامور اخلاقی و دینی طبیعی است و ربطی به این دولت و آن دولت ندارد ولی در مقام دولت بیشتر حرفی برای جلب خوشایندها به نظر می رسید زیرا دولت زیر مجموعه نظام است و کلیت نظام از باور به امامت و ولایت شیعه مشروعیت می گیرد و دولت خاص تافته جدا بافته نبود و حتی رییسان جمهوری روحانی چنین مدعایی نداشتند.
۱۳. در اول خرداد ۱۳۸۶ به گونهای به استقبال تحریمها رفت که از یک استاد اقتصاد بعید بود.
۱۴. در اردیبهشت ۸۸ و در آستانه انتخابات ریاست جمهوری در سفر به تانزانیا ۶۰ نفر را با خود برد. یک هیات ۶۰ نفری برای سفر به کشوری چون تانزانیا این گونه توجیه شد که چون رییس جمهوری درگیر انتخابات شده و خود نمی تواند به سفر برود معاون اول به جای او رفته در حالی که معمولا رییس جمهور میرود و معاون اول می ماند. در دولت روحانی و دولت فعلی هم این گونه است.
۱۵. در ۱۴ تیر ۱۳۸۶ لوح تقدیری به مادر سید حسن نصرالله تقدیم کرد. از تاسف های مرحوم داوودی این بود که احمدینژاد از تکریم و تجلیل مادر سید حسن نصرالله شیعه و روحانی به تسلیت به مادر هوگو چاوز در اسفند ۹۱ رسیده که به اعتقاد احمدینژاد با عیسی مسیح بازمی گردد!
۱۶. احمدی نژاد از او در احکام انتصاب با این صفات یاد کرده بود: اندیشمند، متعهد، دل سوز، فداکار.... همه این توصیفات را به خاطر امضای بیانیه در سال ۹۷ نادیده انگاشت و به مرگ او هم توجه نکرد.
۱۷. برخی معتقدند بیتوجهی احمدینژاد به نظر معاون اول برای معرفی حسین صمصامی به عنوان وزیر اقتصاد هم به اختلافات او با پرویز داوودی دامن زد. احمدینژاد تحت تاثیر ایده سید شمسالدین حسینی برای یارانه نقدی که تلفیقی از طرح ۵۰ هزار تومانی مهدی کروبی در سال ۸۴ و جمشید پژویان اقتصاددان برای حذف یارانه غیر مستقیم بود به جای «صمصامی مزرعه آخوند» سید شمس الدین حسینی را برای وزارت اقتصاد در نظر گرفت و یارانه نقدی را به اجرا گذاشت. این در حالی است که برای تمدید دوران سرپرستی صمصامی از رهبری کمک خواستند.
۱۸. در حالی که از مرحوم به عنوان تئوریسین جبهه پایداری یاد میشود اما به احتمال زیاد رابطه تشکیلاتی نداشتند و بیشتر از تخصص خود استفاده کرده و برای آنها برنامه اقتصادی نوشته هر چند کاش در حیات از او میپرسیدند آنچه در دولت رییسی و مجلس انقلابی شاهدیم با آن برنامه انطباق دارد و اصلا وضعیت فعلی حاصل برنامه است یا بیبرنامگی؟ به بیان روشنتر کو برنامه؟کدام برنامه؟
۲۷۲۱۵
برای دسترسی سریع به تازهترین اخبار و تحلیل رویدادهای ایران و جهان اپلیکیشن خبرآنلاین را نصب کنید. کد خبر 1898248