گفت و گو با شاهدان عینی دوئل مسلحانه سهراب و خشایار در سعادت آباد + عکس و فیلم
تاریخ انتشار: ۱۵ مرداد ۱۳۹۹ | کد خبر: ۲۸۸۶۶۶۶۳
ماجرای تیراندازی خونین هفته گذشته در منطقه سعادت آباد تهران، اگرچه می تواند فقط یک حادثه باشد و بس، اما بار دیگر این زنگ خطر را به صدا در می آورد که خشونت و این گونه بروز هولناک آن در جامعه به یکی از آسیب های نگران کننده اجتماعی تبدیل شده است.
ماجرای تیراندازی سعادت آباد از چه قرار بود ؟ بر اساس آن چه تاکنون اعلام شده، ماجرای درگیری هفته گذشته سعادت آباد تهران، درگیری سهراب و خشایار بر سر دختری بود که گویا عشق سهراب بوده و همراه خشایارکه در نهایت به خشم و خونریزی می انجامد.
بیشتر بخوانید:
اخباری که در وبسایت منتشر نمیشوند!
به طور قطع روایت این ماجرا به نقل از شاهدان عینی مارا بیشتر با حال و هوای تگزاسی آن روز لعنتی سعادت آباد آشنا می کند. بنابراین خیلی گشتیم تا بتوانیم با شاهدان عینی این ماجرا همکلام شویم و به دنبال آن آسیب ها ی اجتماعی را بررسی کنیم . با چندنفر در فضای مجازی ارتباط گرفتیم که روایت هایشان به واقعیت نزدیک بود اما جالب این جا بود که برخی از آن ها از همین ماجرا هم قصد کاسبی داشتند؛ چیزی که خود یک آسیب اجتماعی دیگر است.
ما می خوایم یه گزارش کار کنیم درباره این که این خشونت ها چقدر جامعه رو نگران و مضطرب می کنه. می خوایم تجربه شما از حادثه سعادت آباد رو هم داشته باشیم.
+من پول می گیرم مصاحبه می کنم، چون بیکارم.
ما که نمی دونیم اطلاعات شما تا چه اندازه هست و به درد ما می خوره یا نه ، اجازه بدین اول درباره اون صحبت کنیم.
+ جامع و کامل اطلاعات دارم، شماره کارت میدم، 300 تومن بریز تا توضیح بدم!
وحشتناک بوداما یکی از شاهدان عینی آن ماجرا حاضر به گفت وگو با ما می شود، با این شرط که نامی از او ذکر نکنیم و با این امید که شاید با حرف زدن او اضطراب و نگرانی اجتماعی ناشی از این حادثه شنیده شود : «با دوستام دور هم جمع شده بودیم که یهو صدای فحاشی از خیابون بلند شد، فحشای ناموسی میدادن به همدیگه، رفتیم دم پنجره که ببینیم چه خبره ؟ اول قمه کشیده بودن و هی اسم یه دختر رو می آوردن. یکی شون می گفت «تو اون رو دزدیدی و بُرش زدی». اصلا شرایط عادی نبود، شده بود عین تگزاس و انگار داشتن با هم دوئل می کردن. اولش فقط داد می زدن اما بعدش یکی شون تفنگش رو در آورد. دو سه تا تیر هوایی شلیک کرد و بعدش هم به طرف اون یکی تیر زد. بعد از تیراندازی هم یکی رو انداختن توی ماشین و بردن، یکی دیگه هم تیر خورده بود اما اون قدر ترسیده بودم که متوجه نشدم چی کارش کردن. قبل رفتن اون ها پلاک ماشین رو دستکاری کردن تا کسی شماره پلاک رو بر نداره. من و دوستام از ترس سرمون رو دزدیده بودیم که نکنه یهویی ما رو دم پنجره ببینن. همه شون رفته بودن و بعدا پلیس اومد. مردم پایین جمع شده بودن و با پلیس حرف می زدن اما ما ترسیده بودیم و نرفتیم پایین. بعد از اون روز هنوزم وقتی می خوام برم توی خیابون، می ترسم که نکنه یهو یکی مثه اونا بیاد تفنگ در بیاره و تیراندازی کنه».
آمار نگران کننده نزاع هاحادثه هفته گذشته سعادت آباد، یکی از اتفاقات تلخ اجتماعی بود که به دلیل تیراندازی صورت گرفته در آن، خبرش به همگان رسید و نگاه ها را به ویدئوی منتشر شده از آن جلب کرد. اما حقیقت این است که شرایط بروز خشونت و خشم در جامعه نگران کننده تراز این حرف هاست و بدون شک باید برای تسکین این درد اجتماعی هوشیارتر بود. آمار های رسمی پزشکی قانونی هم عمق این زخم را بیشتر نشان می دهد. فقط بدانیم در سه ماه ابتدایی امسال، 146 هزار و 353 نفر به دلیل نزاع به پزشکی قانونی مراجعه کرده اند : 44 هزار و 632 زن و 101 هزار و 721 مرد. آمار مراجعین نزاع به پزشکی قانونی در 12 ماه سال گذشته هم همین قدر تلخ است : 574 هزار و 961 نفر مراجعه کننده، شامل 187 هزار و 153 زن و 387 هزار و 808 مرد. تازه بماند که این ها فقط شامل مواردی است که به مراجعه به پزشکی قانونی منجر شده و احتمالا مواردی از نزاع نیز وجود دارد که در جایی ثبت نشده است. همه این ها نشان می دهد که باید برای حل مسائل اجتماعی موجود فکری ریشه ای کرد و به سادگی از کنار آن ها نگذشت.
سیاست های غلط ما و این جنایت هادکترمصطفی اقلیما، رئیس انجمن علمی مددکاری اجتماعی گفت: مسائل اجتماعی موجود، مسائلی فردی نیست، بلکه مشکلات ناشی از محیط اجتماعی است که در بلند مدت به وجود
می آید و در بلند مدت هم قابل حل خواهد بود. از سوی دیگر آسیب های اجتماعی موجود معلولی از علت هاست و باید به دنبال دلایل بروز آن بود.
پرخاشگری و دعواهایی هم که در جامعه می بینیم معلولی از هزار علت است. علت اول به خانواده بر می گردد، وقتی پدر و مادر در جامعه دچار مشکل باشند و مثلا امنیت شغلی نداشته باشند، فشار وارد به آن ها به خانواده و فرزندشان منتقل
می شود. بعد از آن، فرزند آن ها وارد جامعه می شود و حالا علاوه بر فشارهای موجود در خانه، تحت تاثیر فشارهای جامعه و مدرسه هم قرار می گیرد. مثلا معلمی که حقوق مناسبی ندارد سر دانش آموز فریاد می زند، تبعیض رفتار معلم با دانش آموزی که وضع مالی خوبی دارد هم او را دچار خشم می کند. به مرور این شرایط روی او تاثیر می گذارد و شخصیت اش را شکل می دهد. او از ابتدای تولد دزد و شرور نبوده، بلکه شرایط اجتماعی و فرهنگی جامعه او را به این سمت برده است. ما هستیم که با سیاست های غلطمان زیرساخت های لازم را در جامعه ایجاد نکردیم و اکنون آسیب های اجتماعی گسترده شده است. حالا هم اگر سازمان یا نهادی بخواهد این مسائل را سامان بدهد، شاید 50 سال زمان نیاز باشد، چرا که این مسائل یک شبه به وجود نیامده و یک شبه هم قابل حل نیست. دروغگویی، زورگویی، بیکاری، تبعیض ها و مسائلی از این دست، از جمله مسائل امروز جامعه ماست که باید به فکر حل آن باشیم.
منبع: رکنا
کلیدواژه: سهام عدالت قیمت خودرو بورس کرونا حادثه فضای مجازی پلیس پزشکی جنایت دزد اخبار حوادث عکس ماشین فیلم حادثه تیراندازی سعادت آباد اخبار تهران حوادث تهران فیلم عکس ایران دختر مرد کودک تجاوز خانه ویلایی پزشکی قانونی شاهدان عینی سعادت آباد آسیب ها
درخواست حذف خبر:
«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را بهطور اتوماتیک از وبسایت www.rokna.net دریافت کردهاست، لذا منبع این خبر، وبسایت «رکنا» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۲۸۸۶۶۶۶۳ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتیکه در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.
با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.
خبر بعدی:
بیماری فردگرایی و افول جنبش دانشجویی
به گزارش خبرنگار مهر، مهدی متولیان، فعال فرهنگی در یادداشتی به موضوع وارفته گی جنبش دانشجویی و فردگرایی نسل جدید که در تضاد با فعالیت اجتماعی در جنبش دانشجویی و تشکّلی مثل بسیج است، پرداخته است. او این پیشنهاد را مطرح کرده که شاید بهتر است از خیر تشکلهای سنتی بگذریم و به اشکال نوین تشکل - مثلاً تشکل مجازی – رو بیاوریم.
متن این یادداشت به شرح زیر است؛
امروز در جلسهای حضور داشتم که بحث از وارفتهگی جنبش دانشجویی بود و از سخنان اخیر رهبر انقلاب در ملاقات رمضان گذشته با دانشجویان یاد شد:
"...توقّع بنده از تشکّلها خیلی زیاد است. این مقداری که شما راجع به توقّع از دولت و نظام و شخص حقیر و مانند اینها اینجا بیان کردید، بدانید چند برابرش من از شما توقّع دارم... اوّلین توقّع اینکه شما باید در محیط دانشجویی اثر بگذارید؛ این اثر دیده نمیشود، کم دیده میشود. شما تشکّلید. تشکّلها باید در درجهی اوّل، نگاهشان به داخل دانشگاه باشد؛ شماها در درجهی اوّل، نگاهتان بیشتر به بیرون دانشگاه است. به بیرون دانشگاه [هم] نظر داشته باشید؛ همینطور که گفتم، دغدغهمند باشید، انتقاد کنید، اشکال داشته باشید، راه حل ارائه بدهید، اینها خوب است، امّا از این خوبتر، از این لازمتر این است که شما به داخل دانشگاه نگاه داشته باشید؛ روی دانشگاه کار بکنید. تشکّلهای ما در دانشگاهها کم کار میکنند؛ انصافاً این کمکاری وجود دارد..." (بیانات ۱۹/۱/۱۴۰۳)
در مقایسه با زمان دانشجویی ما، حدود ۲۰ سال پیش، امروز برای جنبش دانشجویی نا و رمقی نمانده و از آن تأثیرات اجتماعی و مطالبهگریهای جریانساز دیگر خبری نیست... در آن جلسه ما این را حمل بر ضعف مدیریت دانشگاه و امثالهم میکردیم، اما یکی از دوستان گفت: دقت داشته باشید که نسل امروز نسبت به نسل گذشته بهشدت فردگراتر شده است و آمارها و تحلیلها هم شاهدند که جامعهی ایران بهسرعت به سمت فردگرایی میرود؛ و پیش خودم گفتم چه راست گفت!
همین ابزارهای تکنولوژیک که بهطور گسترده در اختیار فرزندان ماست و آنها را به طرز نگرانکنندهای خانهنشین کرده، یکی از لوازم این فردگرایی است و البته عوامل دیگر که گفتناش در این مقال نمیگنجد.
اما فعالیت اجتماعی در جنبش دانشجویی و تشکّلی مثل بسیج، دقیقاً پرورندهی روحیهی جمعگرایی و در تضاد با این میل عمومی نسل جدید قرار دارد. برای این باید چه فکری کرد؟ شاید بهتر است اساساً از خیر تشکلهای سنتی بگذریم و به اشکال نوین تشکل - مثلاً تشکل مجازی – رو بیاوریم؟!
اما واقعیت این است که فردگرایی، مسلخ زندگی و تفکر دینمدارانه است. فردگرایی ملازم فرو رفتن هرچه بیشتر در منیت و خودبنیادی است. و منش بندهی باایمان خدا، دقیقاً نفی منیت و خودبنیادی است. این مهمترین وجه تضاد دین الهی با دین مدرنیسم است. پس بروز این وضعیت در جامعهی ایرانی را فینفسه باید یک بیماری انگاشت که خود منشأ پیدایش انواع بیماریهای روحی و روانی در آحاد جامعه خواهد بود. این فردگرایی با آن خلوتگزینی هر از گاه که برای تفکر و بازنگری در خویشتن توصیه شده، هیچ مناسبتی ندارد.
این فردگرایی رفتهرفته منجر به کوتهبینی، تنگنظری و خودخواهی فرد، در عین ناتوانی و عجز از حل مسائل فردی و اجتماعی میشود. این فردگرایی تکنولوژیک تفکر و قوهی عاقلهی عمومی را پایین میکشد و هوش جمعی را مختل میکند. همچنین بلندنظری و آیندهنگری را ضایع میکند. با چنین وضع و حالی چهطور باید جامعهی آینده را به دست نسل جدید سپرد تا بسازند؟ یا چهطور میتوان به توسعهی معنوی و روحی جامعه امید بست؟
اما دقیقاً بهترین درمان برای این بیماری، تقویت، توسعه و تنوعبخشی به تشکّلهای اجتماعی، و از سوی دیگر جامعیت بخشیدن به تشکّل مردمی است و البته ما آن تشکّل جامع را هماکنون در اختیار داریم: بسیج. اما چهقدر برای آن تبلیغ میکنیم و نسلهای جدید را به فعالیت در آن تشویق و ترغیب کردهایم؟ بهویژه بسیج سازندگی هم در کانسپت تفکر دینی، یک حرکت جذاب و بسیار انسانپرور است که با وجود گسترش فوقالعادهی آن تا امروز، اما در حیث کلی سطح تماس ناچیزی با جمعیت جوان کشور دارد.
به تصور حقیر باید مسئولین دست از دیدن نوک بینیشان بردارند و برای راحتی و فراغت امروزشان، تشکّلهای عمومی و بهخصوص دانشجویی را تضعیف نکنند. امروز روزی است که باید صِرف فعال بودن و رونق گرفتن تشکلها - صَرف نظر از اثرگذاریشان – یک اولویت اجرایی در حوزهی فرهنگ عمومی شود. حتی اگر همسو با ایدهی نظام اسلامی نباشند...