حقوق بشر منشأ سیاستهای خارجی ما است/ رسانهها به دستگاه قضا کمک کنند
تاریخ انتشار: ۱۶ مرداد ۱۳۹۹ | کد خبر: ۲۸۸۷۸۲۲۵
باقری کنی گفت: من یک بار به یکی از دیپلماتهای غربی گفتم برای من روشن است که چرا شما درباره نقض حقوق بشر در عربستان حرف نمیزنید؟ دلیلش این است که آنجا اصلاً حقوقی برای بشر وجود ندارد که بخواهد نقض شود و شما موضع بگیرید.
به گزارش گروه دیگر رسانههای خبرگزاری فارس، روزنامه ایران گفتگویی با علی باقری، دبیر ستاد حقوق بشر انجام داده است که مهمترین بخشهای آن در ادامه از نظرتان میگذرد.
بیشتر بخوانید:
اخباری که در وبسایت منتشر نمیشوند!
- قدرتهای بزرگ برای تأمین منافع خود از ابزارهای مختلفی استفاده میکنند اعم از ابزارهای نظامی، اقتصاد، رسانه و فرهنگی که یکی از این ابزارها حقوق بشر است.
- تفاوت ما با کشورهای غربی از جمله امریکا و برخی دولتهای اروپایی در حقوق بشر این است که منشأ سیاستهای ما حقوق بشر است و نگاه حقوق بشری جمهوری اسلامی ایران موجب شکل دادن به سیاستهای خارجیاش میشود.
- با وجود اینکه رژیم شاه روابط گستردهای با آفریقای جنوبی داشت، اما به محض پیروزی انقلاب اسلامی صرفاً بهدلیل آپارتاید حاکم در این کشور رابطه دیپلماتیک با آن کشور را قطع کردیم. مخالفت ما با رژیم صهیونیستی به همین دلیل است چون این رژیم حقوق ملت فلسطین را نه تنها نقض بلکه منهدم میکند. مخالفت ما با تجاوز سعودیها این است که این کشور در حال نقض حقوق ملت یمن است.
- اما غربیها از رژیم سعودی در تجاوز به یمن حمایت میکنند چون منافع آنها اقتضا میکند. درباره رژیم صهیونیستی هم همینطور. همه دنیا میبینند که حقوق ملت مظلوم فلسطین ضایع میشود ولی چون منافع کشورهای غربی و امریکا اقتضا میکند معامله قرن را مطرح و قطعنامههای علیه رژیم صهیونیستی را در شورای امنیت وتو میکنند.
- غربیها مانند هر مسأله دیگری حقوق بشر را در چارچوبی قالببندی کردند و آن را معیار قرار دادند. ما برای آنکه نشان دهیم آن نگاه و چارچوببندی را قبول نداریم اعلام کردیم نگاه دینی نسبت به حقوق بشر متفاوت است.
- غربیها بواسطه سلطه سیاسی و رسانهای و علمی، حقوق بشر را به اسارت خود درآوردند، مفاهیم مورد نظر خودشان را وارد کردند و بههمین جهت مفهومبندی کردند و آن چیزی را که مدنظر و تأمینکننده منافع خودشان هست بهعنوان حقوق بشر عرضه کردند و آن را اصل قرار دادند.
- چرا نگاه غربیها باید اصل و محور قرار گیرد؟ نگاه دینی مبنایی است و این توصیه قرآنی که «وَ لَقَدْ کرَّمْنا بَنی آدَمَ» کرامت انسان را فراتر از اعطای حقوق میداند. نگاه دینی کرامت همه بشر است و نه فقط مسلمانان. در نهجالبلاغه ما موارد متعددی از سیره حکومتی امیرالمؤمنین(ع) وجود دارد که حضرت امیر میفرماید مردم یا برادران دینی ما هستند یا همسانان انسانی ما.
- غربیها ولی قائل به یک تبعیض هستند که انسانهایی که در آن کشورها زندگی میکنند از حقوق خاصی برخوردارند و انسانهایی که در کشورهای دیگر زندگی میکنند فاقد آن حقوق هستند. اگر یک امریکایی یا فرانسوی یا انگلیسی در هر کشوری در دنیا دستگیر شود، حتی بهدلیل موجه، آنها غوغاسالاری میکنند که حقوق انسان تضییع میشود ولی وقتی ملتی مانند فلسطین یا یمن کل حقوقش تضییع میشود درباره آن هیچ حرفی نمیزنند.
- ما به غربیها نمیگوییم شما حقوق بشر خودتان را دارید و ما حقوق بشر خودمان را. ما میگوییم در عرصه حقوق بشر خلع سلاح نیستیم. ما مسلح و مجهز و دارای توانمندی، ایده و ابتکار و تجربه هستیم و اگر تعادل و توازنی بین ما و آنها در عرصه سیاست و رسانه باشد معلوم میشود کدام حقوق بشر واقعی است؟
- همانطور که خانم بچلت کمیسر عالی حقوق بشر و معاون دبیرکل سازمان ملل اذعان میکند حقوق بشر سیاسی شده است. بهترین مصداق سیاسی بودن آن این است که سازمان ملل برای ایران گزارشگر ویژه حقوق بشر منصوب کرده اما برای عربستان نه.
- من یک بار به یکی از دیپلماتهای غربی گفتم برای من روشن است که چرا شما درباره نقض حقوق بشر در عربستان حرف نمیزنید؟ دلیلش این است که آنجا اصلاً حقوقی برای بشر وجود ندارد که بخواهد نقض شود و شما موضع بگیرید.
- ما لزومی نمیبینیم که تعامل حقوق بشری ما با جهان خارج، منحصر به کشورهای غربی شود. ما با بسیاری از کشورهای اسلامی و غیراسلامی تعامل حقوق بشری داریم. ما با ژاپن ۱۳ دور و با ایتالیا و اندونزی چندین دور گفتوگوهای حقوق بشری داشتیم.
- غربیها در بحث حقوق بشر مانند هستهای میخواهند ما را در جایگاه متهم بنشانند و از طریق گفتوگو به همان اهدافی که از طریق گفتوگو نرسیدند برسند. قصد آنها گفتوگو نیست بلکه دیکته است ولی ابزار آنها برای اینکه در افکار عمومی هزینه کمتری دهند، گفتوگوست.
- خط قرمز ما این است که کشوری بخواهد در قالب گفتوگوی حقوق بشری ایدههای خودش را به ما دیکته کند. اتحادیه اروپا تا الان همین نگاه را داشته است.
- غربیها ترفندی در عرصه حقوق بشر بهکار میگیرند تا بسیاری از کشورهای مستقل را بههمین طریق مغلوب کنند؛ آنها با طرح بحث حقوق بشر و تمرکز بر برخی مصادیق اذهان را معطوف یک موضوع خاص میکنند درحالی که ما میتوانیم توجه را از حقوق فرد و بشر به حقوق جمع و ملت تعمیم دهیم.
- باید اذعان کنیم در ارائه دستاوردهای حقوق بشر مبتنی بر نگاه دینی کمکاری کردهایم. یکی از برنامههای جدی ما در ستاد حقوق بشر این است که در این زمینه بخوبی بتوانیم این دستاوردها را در قالبهای قابل فهم مخاطب تبیین کنیم.
- ابتکار مرخصی زندانیان در دوره کرونا متعلق به جمهوری اسلامی است و این اقدام ایران باعث شد که رسانههای غربی به دولتهایشان فشار بیاورند که همین رویه را پیش گیرند چنانکه در انگلیس و ایتالیا چنین اتفاقی افتاد.
- ما در فرآیندهای قضایی از شفافیت کامل برخورداریم و امری مخفی نداریم ولی این نکته را قبول داریم که در عرصه دادهپردازی و بستهبندی مطابق اقتضائات و شرایط مخاطب دچار ضعف هستیم. یکی از کارویژههای ما در ستاد حقوق بشر همین است. رسانهها هم نقش مهمی دارند که برای پردازش و ضریبدهی به این موضوعات تلاش کنند که قبل از طراحی و برنامهریزی غربیها، جامعه مخاطب چه مردم خودمان و چه کشورهای دیگر را در جریان امور بگذاریم.
- دستگاه قضایی باید این ابتکار عمل را داشته باشد که فرصت عمل را از دشمنان بگیرد، رسانهها هم در این زمینه میتوانند خیلی مؤثر باشند و بستر را به گونهای فراهم کنند که فضای سوءاستفاده دشمن را سلب کند. بین رسانهها و دستگاهها باید همکاری دوسویه باشد تا واقعیت بخوبی به مردم بیان شود.
- من این را به برخی مقامات غربی گفتم که داشتن تابعیت کشور دیگر توسط یک شهروند ایرانی نه موجب میشود حقوق او از سوی دستگاه قضایی ایران تضییع شود و نه موجب میشود امتیازی به او داده شود. غربیها میگویند به این افراد امتیازی داده شود؛ نه امتیاز ویژهای به این افراد تعلق میگیرد و نه به حقوق شان خدشهای وارد میشود.
- این طنز تلخ تاریخ است که امریکاییها یک نفر از آحاد جامعه ایران را مورد تمرکز قرار میدهند اما در همان حال کل ملت ایران را تحریم میکنند؛ این تحریمها فرقی بین فارس، آذری، لر، بلوچ، ترکمن، سنی، شیعه، مسیحی، یهودی، زرتشتی، اصلاحطلب، اصولگرا، مدافع نظام و حتی مخالف نظام قائل نیست.
- آنها اگر مدافع حقوق بشر هستند چطور غذا، دارو و تجهیزات پزشکی برای ایرانیان را که از منظر حقوق بشردوستانه قابل تحریم نیست، تحریم کردند؟ امریکاییها بهصورت مکتوب این موارد را تحریم نکردند اما عملاً این موارد تحریم است چون سیستم مراوده بانکی با ایران را بستهاند.
- ما در حال ساماندهی تلاشهایی هستیم که پروندههای مفقودان ایرانی خارج از کشور دوباره طرح شده و با توان جدید در عرصه بینالمللی و روابط دوجانبه مورد پیگیری قرار دهیم و تا رسیدن به نتیجه که وظیفه ملی ماست آن را تعقیب کنیم.
انتهای پیام/
منبع: فارس
کلیدواژه: حقوق بشر حقوق رژیم صهیونیستی سیاست حقوق بشری نگاه دینی رسانه ها حقوق بشر غربی ها
درخواست حذف خبر:
«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را بهطور اتوماتیک از وبسایت www.farsnews.ir دریافت کردهاست، لذا منبع این خبر، وبسایت «فارس» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۲۸۸۷۸۲۲۵ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتیکه در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.
با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.
خبر بعدی:
نیاز ایران به تصمیم گیری های استراتژیک و سرنوشت ساز در سیاست خارجی
به گزارش جماران، محسن بهاروند، سفیر پیشین جمهوری اسلامی ایران در لندن و دیپلمات بازنشسته در یادداشتی برای جماران نوشت: ایران پس از تقابل اخیر خود با اسرائیل در مهمترین مقطع سیاست خارجی خود قرار گرفته است. کشور ما در میان ملتهای مسلمان و حتی همه کشورهای در حال توسعه جایگاه مناسبی یافته است. بازدارندگی استراتژیک ما تا حد قابل قبولی بازسازی شده است. اکنون ایران در موضع قدرت است و می تواند با اعتماد بنفس به جلو حرکت کند.
سیاست را نمی توان تک بعدی مدیریت کرد
ایران در حوزه سیاست داخلی و خارجی نیاز به تصمیمات مهم و سرنوشت سازی دارد. نظام باید با هوشمندی از این فرصت استفاده کرده جایگاه کشور را با یک جهش مهم در قدرت نرم، تثبیت کند. سیاست را نمی توان خطی و تک بعدی مدیریت کرد. به میزانی که در قدرت سخت پیشرفت حاصل می شود باید در قدرت نرم اقدام به سیاستگذاری شود تا تعادل سیستم برقرار شود.
باید بر چالش استراتژیک در سیاست خارجی غلبه کنیم
در حوزه داخلی، سیاستهای وحدت آفرین و اجماع ساز نیاز است و در سیاست خارجی خروج از چالش استراتژیک شاید مهمترین مسئله ما باشد. آنچه که من به آن به یک چالش استراتژیک تعبیر می کنم (که ممکن است تعبیر دقیقی نباشد) تقابلی است که بین جهان ایده آل ما و واقعیات نظام بین الملل عاری از ارزش و اخلاق ایجاد می شود.
اما برای رسیدن به یک تصمیم استراتژیک روشن ابتدا نیاز به کمی تمرین شناختی از نظام بین الملل وجود دارد. باید جهان را آنگونه که هست دید نه آنگونه که میخواهیم. ما در نظامی در حال گذار زندگی می کنیم. با این حال بنظر من مقصد این گذار خیلی شگرف و دراماتیک نخواهد بود. تغییری که ممکن است پس از همه کشمکشهای جهانی رخ دهد این است که دنیای غرب به رهبری آمریکا اندکی از تسلط بی چون چرای خود بر نظام بین الملل عقب نشینی کرده و جایگاهی برای قدرتهای نوظهور در تعیین سرنوشت نظام بین الملل قائل شود.
تسلط مطلق جهان غرب به چالش کشیده شده است
آنچه از آن بعنوان افول غرب یا دنیای پسا غربی یاد می شود بعید است چیزی بیش از این باشد که البته قدم مهمی خواهد بود. غرب به رهبری آمریکا در دو مقطع تسلط خود بر نظام بین الملل را تثبیت کرد. ابتدا پس از جنگ جهانی دوم و تشکیل سازمان ملل متحد و مهمتر از آن شکل گیری نظام پولی و مالی بین المللی تحت سلطه خود و دوم فروپاشی شوروی به عنوان بزرگترین رقیب ایدئولوژیک آن. اکنون بیش از ۷۰ سال است که پارادایم نظام بین الملل بر این اساس شکل گرفته است.
امروزه تجارت آزاد، پیشرفت تکنولوژی، تبادل و تکنولوژی اطلاعات، ظهور قدرتهای نوظهور، برآمدن بازیگران غیر دولتی و افزایش سهم کشورهای آسیایی از بازارهای جهانی، تسلط مطلق جهان غرب را به چالش کشیده است. اما غرب در این بین دست و پا بسته نیست. آمریکا و برخی کشورهای مهم اروپایی در رقابتی نفس گیر تلاشی فزاینده انجام می کنند که برتری علمی، تکنولوژیک، نظامی و قدرت نرم خود را همچنان حفظ کنند و در این ابعاد همواره از سایر اعضای جامعه بین المللی یک قدم جلوتر باشند. تا کنون هم موفق بوده اند. دو موضوع دیگر در این بین به آنها کمک می کند. اول همبستگی نسبی مشترک آنها به واسطه فرهنگ و ارزشهای مشترک و دوم روشها، قالبها و چارچوب های نظام بین الملل و سازمان های بین المللی که به نحوی شکل گرفته است که جهان غرب به رهبری آمریکا را در راس هرم سلسله مراتب آن قرار داده است.
ایران نیازمند اتخاذ تصمیم های استراتژیک است
باید دانست تا زمانی که کاروان سرگردان نظام بین الملل به سر منزل مقصود برسد و فرود آید، کشمکشها پایان یابد و این نظام به یک تعادل و ثبات نسبی برسد ممکن است به دهه ها زمان نیاز داشته باشد. هر کشوری در عین حال که چشمی به تحولات جهانی دارد در تلاش است که بنیه علمی، تکنولوژیک، اقتصادی، نظامی و تجاری خود را تقویت کند تا از چرخه تولید و تجارت جهانی حذف نگردد و در آینده جهان نیز جایگاهی شایسته برای خود دست و پا کند. نمی توان وضعیت حال معیشتی و اقتصادی کشور را به امید آینده ای نه چندان قابل پیش بینی رها کرد. شاید ایران به عنوان بزرگترین کشور خاورمیانه و یکی از کشورهای مهم جهان بیش از هر کشور نیازمند اتخاذ تصمیمات استراتژیک برای آینده خود باشد.
بزرگترین چالش جهانی امروز پدیده تحریم است
مهمترین چالشی که ما با آن روبرو هستیم چالش اقتصادی است. در جهانی که بطرز فزاینده ای پیوسته است سیاستهای یکجانبه گرایانه پاسخگو نیست. جهان تبدیل به یک بازار یکپارچه شده و بدون افزایش سهم بازار خود قادر به رشد و توسعه اقتصادی و بهبود وضعیت معیشتی جامعه نخواهیم بود. ما به نوعی در تقابل با جهان غرب قرار گرفته ایم که متاسفانه امروزه نقطه قوت آن درست در مقابل نقطه ضعف ما قرار دارد. تسلط آمریکا و غرب بر نظام پولی، مالی و بانکی جهان و تسلط دلار به عنوان ابزار تبادلات جهانی غرب را بر این داشته است که بزرگترین سلاح خود را بر روی معاندین خود بکشد و آن چیزی جز "تحریم" نیست. بزرگترین چالش جهانی امروز پدیده تحریم است. تحریم سلاح تخریب گری است که از هیچ قاعده و قانونی پیروی نمی کند. بدون تضعیف یا شکست سلطه غرب بر این بخش از حیات بین المللی ، سخن از افول غرب کاری بیهوده خواهد بود.
چین و روسیه هم در تقابل با نظام پولی بین المللی قدمی برنداشتند
کشورهای تاثیرگذاری مانند چین هرگز حاضر نشده اند که در تقابل با نظام پولی و بانکی بین المللی تحت سلطه آمریکا قدم های معنی داری بردارند. بلکه همواره سعی کرده اند مشکلات خود را نه در تقابل با این نظام بلکه در چارچوب آن حل و فصل کنند. حتی کشوری مانند روسیه تا قبل از وضعیت فعلی در اثر جنگ با اوکراین همه تلاش خود را به کار می گرفت که در درون این نظام مسائل خود را حل و فصل کند. تقریبا همه کشورها با وسواس بسیار سعی دارند رابطه اقتصاد، بازار و نظام بانکی خود را با این بازار و وضع موجود را به هر طریق حفظ کنند. تداوم حیات اقتصادی در این وضعیت شاید ممکن باشد ولی برای قریب به اتفاق کشورها حیات مطلوب و دلخواه نخواهد بود.
در سیاست خارجی به تدبیر حکیمانه نظام نیاز داریم
هیچ کشوری به اندازه ایران تحت تاثیر این وضعیت و تحریمهای ناشی از آن نیست. بر این اساس شاید بتوان نتیجه گرفت بزرگترین چالش سیاست خارجی ایران این است که چگونه با حفظ عزت و ارزشهای بنیادین خود بتواند سهم شایسته خود از بازار سرمایه و تجارت جهانی را بدست آورد در حالی که اصلی ترین دشمن آن یعنی آمریکا بر این بازار و نظامات آن تسلط بلامنازع دارد. این چالشی است که نیاز به بکارگیری حکمت نظام در سیاست خارجی برای رفع آن کاملا احساس می شود.
باید خصومت با کشورهای غربی را مدیریت کنیم
برای رفع چنین چالشی ابتدا سیاست خارجی باید به روشنی تصمیمی اتخاذ کند و سپس دیپلماسی روش و چارچوبهای حرفه ای خود را برای تحقق آن بکار گیرد. بنظر من سیاست خارجی ایران و به تبع آن دیپلماسی کشورمان برای رفع این مهمترین چالش خود دو سیاست اصلی را می تواند سرلوحه تفکر و فعالیت خود قرار دهد.
اول: ایران با مشارکت کشورهای مهم و تاثیرگذار یک نظام پولی، بانکی و ارزی منطقه ای یا موازی با نظام فعلی ایجاد کند به طوری که مورد قبول بخش خصوصی به شمول بانکها و شرکتهای خصوصی کشورهای همسو باشد و با تسهیل تجارت و تولید بتواند سهم کشور را از بازارهای منطقه ای و جهانی افزایش دهد. این روش می تواند با ایجاد مکانیسمهای دو جانبه و کوچک شروع شده سپس از به هم پیوستن آنها تبدیل به یک مکانیسم بزرگتر شود.
دوم: ضمن اجرای تدریجی مورد اول، ایران سعی کند که خصومت خود را با کشورهای غربی مدیریت کند. مدیریت خصومت با رقبای غربی می تواند در چارچوب معامله ای بزرگ در ازای رعایت خطوط قرمز، حفظ فاصله ها و تغییر سیاستهای خصمانه غرب در قبال ایران و مسلمانان منطقه صورت گیرد. رسیدن به هر یک از این اهداف نیازمند یک سیاست اجماعی با تعیین چارچوب ها و پروتکل های مشخص است که در قانون اساسی کشورمان ترسیم شده است.