میراث سهل و ممتنع «آیت الله»/ مستندی درباره زعیم حوزه علمیه نجف
تاریخ انتشار: ۱۷ مرداد ۱۳۹۹ | کد خبر: ۲۸۸۸۶۸۸۲
کمی هم مجال تأمل لازم است تا جوانان این نکته سهل و ممتنع را دریابند که شیخ عبدالکریم حائری و سیّد ابوالقاسم خویی هر کدام یک انسان هزارسالهاند! یعنی به دنبال هر کنش سیاسی و اجتماعی آنان کولهباری از سخن و سلوک اسلاف و تجارب تلخ و شیرین از گذر ایام نهفته است.
خبرگزاری فارس ـ گروه سینما: مستند ۹۶ دقیقهای «آیت الله» روایتی از زندگی آیتالله العظمی «سید ابوالقاسم خویی» از بدو تولد تا وفات است.
بیشتر بخوانید:
اخباری که در وبسایت منتشر نمیشوند!
رونمایی از مستند آیتالله در خبرگزاری فارس
تجربه مشترک ما در مقام تماشاگر نشان میدهد که هر عنوانِ کلی و غیرمتشخص، پیشبینی مضمون و محتوای فیلمها را دشوار میکند. مستند «آیت الله» هم از همین تکنیک استفاده میکند، تا مشت سازندهاش پیش مخاطب از پیش باز نشده بماند. اولین توفیق فیلمساز در همین نقطه است؛ که تا پایان اثر ردی از کارگردان روی پرده نمیافتد که به کنایه ابلغ از تصریح به بیننده بگوید چه موضعی درباره شخصیت اصلی روایتش دارد. مخاطب تا آخرین لحظه منتظر یک نقل قول تازه، یک تحلیل بدیع، یک خبر قدیمی از روزنامه و خلاصه هر سخن غافلگیرکننده است. چرا که در چند جای اثر به وسیله یکی از همین واسطهها نوعی از غافلگیری را تجربه کرده است؛ از همان جایی که فررزند آیتالله گلپایگانی از نقش خود در صدور پیام تسلیت امام خمینی در فقد فرزند آیتالله سخن میگوید و واسطهای جدید میان دو مرجع دینی را معرفی میکند، تا آنجا که کارشناس به نقش خاص سیّدحسین نصر در واقعه مشهور دیدار همسر شاه با آیتالله خویی اشاره دارد و برای ایران نیامدن فیلسوف سنتگرا یک احتمال تازه را پیش روی تحلیلگران مینهد. این غافلگیری در روایت و نقلهای خاص تاریخی، شجاعت در بیان تصمیمات خاص آیت الله و تبعات آگاهانه یا ناخواسته آن، در کنار همان عنوان سربسته مستند، احتمال غافلگیر شدن در سکانش پایانی را در ذهن مخاطب برجسته میکند.
با این حال کارگردان، در سراسر مستند بر یک مرام به پیش رفته است. در واقع رویکرد سهل و ممتنع فیلمساز در همینجاست؛ که از سویی یک عنوان سرراست و عاری از پیشداوری را بر اثر خود نهاده و از سوی دیگر همه حرفِ مستند را در همین عنوانِ به ظاهر خنثی خلاصه کرده است. یعنی سیّد ابوالقاسم خویی با آنکه سراسر دهه پایانی عمرش را به درگیری سیاسی گذراند و پیش از آن نیز به هیچ رو ـ و دقیقا بر خلاف تلقی مشهور ـ از سیاست برکنار نماند، اما این همه کنش و تأثیر و ارتعاشِ سیاسی، جملگی ذیل همان عنوان «آیت الله» به وحدت میرسد. از پی همین وحدت است که تفسیری منسجم و معنادار از سیره و سلوک این شخصیتِ برجسته شیعی به مخاطبِ مستند عرضه میگردد.
موسویتبار مجموعهای از شخصیتهای ممتاز حوزوی را در کنار اعضای بیت آیتالله خویی و عدهای از پژوهشگران تاریخ تشیع به نشستن در مقابل دوربین خود دعوت کرده تا هر کدام به بخشی از شخصیت آیتالله اشاره کنند. این روایات آنقدر متعدد و پرمحتواست که دیدن دوباره مستند را برای ضبط جزئیات آن در ذهن بیننده طلب میکند. به ویژه آنجا که وقایع سیاسی به نقطه عطف میرسند و فتاوای این مرجع دینی جذب یا وازنشی در میدان جنگ و بر میز سیاست بر جای مینهد، درک تمام جزئیات واقعه و فهم تأثیرات سلبی و ایجابی خاص آیت الله در آنها دشوار مینماید. اما باز هم جای این تأکید هست که از این همه نقل قول و روایت رنگارنگ حرفی بیش از این استخراج نمیشود که سیّد ابوالقاسم خویی یک صفت داشته و هرچه در حوزه علمیه یا در حوزه سیاست و اجتماع از وی به ثبت رسید، بر مدار همین عنوان چرخیده است؛ «آیت الله»!
با یادآوری مفهوم پرسابقه تقیه در فرهنگ شیعی، تفسیر مرام آیت الله خویی و فهم همدلانه از انعطاف او با حکومتِ بعث عراق دشوار نیست. همچنانکه با ملاحظه اوضاع آن روز ایران و مقاومت امام خمینی در برچیدن بساط پهلوی، تعرض به مرام سیاسی مرجعِ نجفنشین، آسان و مسأله مورد بحث سریعتر از حدّ انتظار حل، و بلکه منحل، میشود؛ آن هم بدون ملاحظه زمین ناهموار عراق و سنگلاخهای بعثی. اما تأمل در سیره سیاسی آیت الله نشان میدهد که او نه عافیتجویانه بستنشین بوده و نه شبانه بیخوفِ خطر به بیشه سیاست رفته است. بلکه خلاف این دو تلقی صفر و صدی، راهی میانه اما سهل و ممتنع را به عنوان یک مرام سیاسی مبتنی بر مبنای فقهی به پیش رانده است. این راهکار بیشباهت به صلح حسنی نیست؛ صلحی که از تبعات ویرانگر جنگ دور است و در عین حال با ترک نکردن میدان، روح و روان حریف را در خلسه پیروزی و شکست معلّق میکند.
در مستند آیت الله به روایتی که دستکاری در باتری قلب را علت اصلی مرگ این مرجع تقلید معرفی میکند اشاره نمیشود. شاید این همان بخش غافلگیرکنندهای است که میتوانسته در پایان اثر بیان شود و مخاطب حرفهای از نشنیدن آن متعجب میشود. اما با هر دو فرضِ صحت و عدم صحت این روایت، جای انکار نیست که سیّد ابوالقاسم خویی در کسوت یک روحانی شیعی و مرجع تقلیدی مطرح در جغرافیای عالم اسلام، کنش سیاسی خویش را بر دو محور مشخص ـ حفظ حوزه علمیه نجف و حفظ جان و ایمان عموم مردم ـ تدبیر کرده است. آنجا که انتفاضهای روی میدهد و پس از آن، وقتی دیکتاتور عراق بر خواباندن شورش توفیق مییابد و فاتحانه آیت الله را احضار میکند (که موسیقی فیلم به درک آن لحظات ملتهب کمک میکند) مرام این مرجع تقلید بر همان نهج سابقش ثابت میماند: در این نزاع، تشدید خشم دیکتاتور چه افتخاری میتوانست باشد برای آیت الله؟!
جالب آنکه به روایت کارشناسان، میان اعضای حزب بعث اختلاف افتاده که کنش سیاسی آیت الله در انتفاضه در کدام جهت بوده است؛ مدیریت مردم یا تحریک آنها؟ این همان فریبدادن دشمن قدارهکش و به خلسه بردن او نیست؟! ای بسا سخن مخالفان این بوده که هر روزِ افزوده بر عمر حوزه نجف احتمال آنچه در ایرانِ ۵۷ گذشت را نزدیکتر میکند. همچنانکه ای بسا همین امروز هم حامیان پهلوی بر جدّ این خاندان خرده بگیرند که کاش به جای کشف حجاب و ... ریشه درخت را که همان حوزه علمیه قم است، از جا کنده بود! اما مگر ریشه هزارساله را به این سادگی میتوان کند؟! آن هم وقتی کار در دست آیتاللههای کارآزموده در مدرسه تقوی است، که: «اتقوا فراسة المؤمن فإنه ینظر بنور الله».
کمی هم مجال تأمل باید تا جوانان پرشور انقلابی و غیرانقلابی این نکته سهل و ممتنع را دریابند که شیخ عبدالکریم حائری و سیّد ابوالقاسم خویی هر کدام یک انسان هزارسالهاند! یعنی عقب هر کنش سیاسی و اجتماعی آنان کولهباری از سخن و سلوک اسلاف و تجارب تلخ و شیرین از گذر ایام نهفته است. مفهوم تقیه در این سلوک نه در معنی سرراستِ حفظ جان در شرایط خطیر، بلکه در معنایی معادل با وقایت و تقوی و مساوی حفظِ همزمان نفوس و مذهب قابل فهم است. این همان رمز توفیق مرجعیت در وقایع تاریخی سرنوشتساز بوده است؛ تجربهای سترگ که عنوان آیت الله برای فهم آن همچنان سهل و ممتنع است.
با این حساب و در یک مهندسی معکوس اما همدلانه از ذهن و ضمیر فیلمساز، باید گفت که اگر در سکانس پایانی غافلگیر نمیشویم، لابد به این خاطر است که خودِ فیلمساز هم در فهم وجوه سهل و ممتنع در سیره سیاسی آیتالله سیّد ابوالقاسم خویی حیران مانده است. شاید فیلمساز عنوانی بر اثرش نهاده تا به دلالت التزامی آن، تحلیل وجوه سهل و ممتنع تاریخ تشیع وکار علما را به خودشان بسپارد.
انتهای پیام/
منبع: فارس
کلیدواژه: مستند آیت الله آیت الله خویی سازمان اوج سهل و ممتنع حوزه علمیه کنش سیاسی آیت الله
درخواست حذف خبر:
«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را بهطور اتوماتیک از وبسایت www.farsnews.ir دریافت کردهاست، لذا منبع این خبر، وبسایت «فارس» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۲۸۸۸۶۸۸۲ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتیکه در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.
با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.
خبر بعدی:
امروز مؤسسات بسیاری با فکر اندیشمندان دینی تأسیس شده است
نماینده ولی فقیه در استان قزوین گفت: امروز وقتی در مکتب هر کدام از بزرگان تفحص میکنیم میبینیم شخصیتهای زیادی از مکتب آنان برخاستهاند، امروز مؤسسات بسیاری با فکر آیتالله مطهری، آیتالله مصباح، آیتالله طباطبایی و اندیشمندان بزرگ تأسیس شده است. - اخبار استانها -
به گزارش خبرگزاری تسنیم از قزوین، آیتالله عبدالکریم عابدینی بعد از ظهر امروز در جمع مدیران و طلاب حوزههای علمیه که در محل حوزه علمیه شیخ الاسلام برگزا رشد در پاسخ به سوال یکی از طلاب حاضر در جلسه مبنی بر موضوع عفاف و حجاب، اظهار داشت: رهبر حکیم انقلاب اسلامی در فرمایشات خود در اواخر ماه مبارک رمضان فرمودند شرایطی که در حوزه حجاب در کشور ما وجود دارد، توسط دشمن برای ما به وجود آمده است، حتی آدمهایی را استخدام کردهاند که بیایند در خیابان بیحیایی کرده و جامعه مذهبی ما را تحریک کنند و جنگ یا دو قطبی بین باحجاب و بیحجاب راه بیندازند.
وی افزود: در مهم بودن موضوع حجاب شکی نیست، اما اینکه بین باحجاب و بدحجاب جنگ در بگیرد خواست دشمن است، بنابراین هم به معنای واقعی کلمه و بهصورت جدی باید جلوی گسترش بیحجابی و بدحجابی گرفته شود، هم مراقب باشیم در میدان دشمن بازی نکنیم، جمع کردن این دو مسئله در کنار هم هنر میخواهد.
نماینده ولیفقیه در استان قزوین، بیان کرد: حجاب میوه و ثمره عفاف است، یعنی کسی که عفیف باشد باحجاب میشود، عفاف سرمایه و پشتوانه حجاب است و حجاب بروز و ظهور عفاف است، البته یکی از بروز و ظهورهای عفاف، حجاب است و بروز و ظهورهای دیگری هم دارد.
وی در پاسخ به سؤال یکی از طلاب در رابطه با وضعیت حوزههای علمیه، عنوان کرد: به معنای واقعی کلمه در حوزهها از هر جهت انقلابها اتفاق افتاده است، یک زمانی طلبهها کاری به چیزی نداشتند، صرفاً هر کس در یکی از رشتههای حوزوی تخصص پیدا میکرد، اما اکنون قرار بر این است که پیشنمازهای ما در مساجد تبدیل به امامان مساجد شوند.
نماینده ولیفقیه در استان قزوین بیان کرد: در حوزه علمیه یک زمانی قحطالرجال بود، اما شخصیتهای بزرگی نظیر شهید مطهری یا آیتالله مصباح در حوزه رشد کردند، امروز وقتی در مکتب هر کدام از این بزرگان تفحص میکنیم میبینیم شخصیتهای زیادی از مکتب آنان برخاستهاند، امروز مؤسسات بسیاری با فکر آیتالله مطهری، آیتالله مصباح، آیتالله طباطبایی و اندیشمندان بزرگ تأسیس شدهاند.
عابدینی خاطرنشان کرد: بنابراین اگر بخواهیم حوزه فعلی را با حوزه 4-5 دهه قبل مقایسه کنیم، بهترین کلام این است که بگوییم اینها اصلاً قابل مقایسه نیستند، در آن دههها ما چند طلبه داشتیم که به زبانهای خارجی مسلط باشند؟ امروز ما چقدر مبلغ داریم که به زبانهای مختلف مسلط هستند و به کشورهای گوناگون برای تبلیغ میروند، امروز چقدر سراغ داریم که حوزه علمیه بانی شده و طلابی از سراسر دنیا جهت تحصیل به قم آمدهاند.
وی در پاسخ به سؤال یکی دگیر از طلاب در رابطه با اساتید حوزه علمیه، تصریح کرد: بنده توصیه میکنم کتاب تعلیم و تربیت استاد شهید مطهری را بخوانید، این کتاب به قدری زیبا حوزه علمیه و سبک حوزوی را ترسیم کرده که تماشایی است، ایشان میفرمایند حوزه علمیه باید تفکر طلبه را بیدار کند.
نماینده ولیفقیه در استان قزوین عنوان کرد: امیرالمؤمنین (ع) در خطبه اول نهجالبلاغه فرمودند انبیاء آمدند تا گنجهای نهفته در عقلهای آدمها را برآشوبانند، حوزه علمیه هم کارش این است.
انتهای پیام/