Web Analytics Made Easy - Statcounter

نادر طالب‌زاده در گفتگو با خبرنگار مهر درباره وضعیت جسمانی خود و ابتلا به کرونا طی چند وقت اخیر بیان کرد: خدا را شکر پنجشنبه ۱۶ مرداد از بیمارستان مسیح دانشوری مرخص شدم و اکنون در منزل در حال استراحت هستم.

وی درباره توصیه‌ها و پیگیری‌های پزشکان در این مدت گفت: پزشکان بیمارستان خیلی رسیدگی کردند و دکتر ولایتی شخصاً حضور داشتند.

بیشتر بخوانید: اخباری که در وبسایت منتشر نمی‌شوند!

داروهای بیمارستان مسیح دانشوری بسیار موثر است که متاسفانه به این مرکز تخصصی و داروهایش کم توجهی شده است. این بیمارستان، گروه‌های تحقیقاتی بسیار خوبی دارد که به نتایجی هم رسیده‌اند اما تنها هستند و باید از آن‌ها حمایت شود. تلاش می‌کنم در همین زمینه در برنامه «عصر» موضوعاتی را مطرح کنم.

این مجری تلویزیونی درباره زمان بازگشت به برنامه «عصر» اظهار کرد: انشاالله از هفته آینده برنامه را روی آنتن می‌برم که تاریخ دقیق آن را باید هماهنگ کرد.

طالب‌زاده در پایان درباره اینکه چه قدر به استراحت نیاز دارد تا درمان وی به طور کامل به نتیجه برسد گفت: حدود دو تا سه هفته دیگر نیاز دارم که استراحت کنم که در منزل استراحت خواهم کرد.

کد خبر 4993504 عطیه موذن

منبع: مهر

کلیدواژه: نادر طالب زاده ویروس کرونا بیمارستان مسیح دانشوری ویروس کرونا فیلم کوتاه برنامه تلویزیونی تئاتر ایران فیلم سینمایی شبکه پنج سیما موسیقی ایرانی خسرو سینایی سازمان سینمایی شبکه سه سیما سینمای مستند رادیو نمایش سازمان صداوسیما

درخواست حذف خبر:

«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را به‌طور اتوماتیک از وبسایت www.mehrnews.com دریافت کرده‌است، لذا منبع این خبر، وبسایت «مهر» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۲۸۸۹۷۱۳۶ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتی‌که در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.

با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.

خبر بعدی:

حق با حسن شماعی زاده است

سیدعبدالجواد موسوی در خبر آنلاین نوشت: حسن شماعی زاده یک بار دیگر به اجرای ترانه هایش از رسانه‌های جمهوری اسلامی اعتراض کرد. خودتان را بگذارید جای او و جای دیگر ترانه خوان‌هایی که آوردن اسمشان ممنوع است. طرف به دلیل خوانندگی مجبور شده از این مملکت کوچ کند و مال و اموالش به همین جرم ثبت و ضبط شده. به او گفته اند آن چه تو انجام می‌دادی طبق قوانین شرعی و عرفی این مملکت جرم محسوب می‌شود. تا این جایش هم اگرچه شاید برای خیلی‌ها قابل هضم نباشد، اما هنوز آن اتفاق گروتسک رخ نداده.

به هرحال حکومتی جدید بر سر کار آمده که قوانینش با حکومت قبلی فرق دارد. مشکل این جاست که در همین حکومت جدید کسانی پیدا شوند و بی آن که از شماعی زاده و امثال او اسمی بیاورند آثارشان را برای بازارگرمی ببرند روی صحنه. یعنی همان آهنگ‌ها و همان شعر‌ها به همراه حرکات موزون اجرا می‌شود و هیچ کس هم مشکلی ندارد. شما باشید شاکی نمی‌شوید؟ خودش رو بیار اسمش رو نیار. اگر کماکان آن چه خوانندگان لس آنجلس نشین خوانده اند جزو محرمات و یا کالای غیرمجاز محسوب می‌شود همان طور که آن بندگان خدا تنبیه شدند مروجان این ترانه‌ها هم باید مجازات شوند. ن

می‌شود که دو نفر یک فعل را انجام دهند، اما یکی بابت کاری که کرده تنبیه شود و دیگری بابت تقلید از او تشویق. اگر هم این شعر‌ها و ترانه‌ها ایرادی ندارد که خب بگذارید سازندگان اصلی اش به مملکت خودشان برگردند و بروند سر خانه و زندگی شان. همه ما می‌دانیم که مصادیق یک بام و دو هوا و رفتار‌های متناقض در این سرزمین خارج از شمار و اندازه است، اما چیزی که نمی‌توان به سادگی از کنارش گذشت شعار مدعیانی است که در این سال‌ها به نام کار‌های فرهنگی بودجه‌ها گرفتند و حاصلش چیزی جز همین کپی کاری‌های فاقد ارزش چیز دیگری نبود.

حتما به خاطر دارید که در اواسط دهه هفتاد و در زمان ریاست علی لاریجانی بر صدا و سیما ناگهان موسیقی پاپ که سال‌ها بود جزو محرمات محسوب می‌شد بار دیگر احیا شد. در آن زمان علی معلم دامغانی شاعر نامدار روزگار ما با آوردن چهره‌های جدیدی سعی کرد بازار موسیقی لس آنجلسی را کساد کند و در عوض بر رونق تولیدات داخلی بیفزاید. از اولین آثاری که در آن زمان پخش شد و حیرت بسیاری را برانگیخت ترانه «من بهارم تو زمین» از احمد شاملو بود. آهنگسازش شادمهر عقیلی. با تنظیم فواد حجازی و صدای خش دار خشایار اعتمادی جوان که یادآور داریوش اقبالی بود. زمانه عجیبی بود. آقای معلم علیرغم همه مخالفت‌ها توانست سیاستی را که در پیش گرفته بود پیش ببرد و تا حدود زیادی هم در این کار توفیق یافت.

بدیل داریوش و ابی و سیاوش قمیشی و معین، صدا و سیما را قبضه کردند و در کنار آن‌ها گاهی صدا‌های متفاوتی مثل ناصرعبداللهی هم به گوش می‌رسید. آن سیاست اگرچه مبنایش بر تقلید و کپی کاری بود، اما از آن جایی که آدم حسابی‌ها بالای سر کار بودند و می‌دانستند چه دارند می‌کنند بی توفیق نبود. موسیقی لس آنجلسی برای مدت کوتاهی به محاق رفت و مشتریان بازار موسیقی ترجیح می‌دادند از موسیقی داخلی که آن روز‌ها از حیث کیفیت داشت رقبای خارج نشین را پشت سر می‌گذاشت حمایت کنند.

ما در آن سال‌ها به دلیل آرمانگرایی بیش از حد و اندازه و هم چنین تحت تاثیر موسیقی جدی ایرانی از منتقدان رادیکال آقای معلم و دوستش فریدون شهبازیان بودیم و گمان می‌کردیم آن‌ها دارند فرهنگ و هنر این سرزمین را به بیراهه می‌برند. اگرچه در مواردی شاید حق با ما بود، اما امروزه اعتراف می‌کنم در مورد استاد معلم و استاد شهبازیان اشتباه می‌کردیم. آن دو بزرگوار اگرچه از حیث سن و سال با ما فاصله داشتند، اما خیلی بهتر از ما اقتضائات زمانه را درک می‌کردند و می‌فهمیدند باد‌های تغییر وزیدن گرفته است و هر آن که صدای روزگار خویش را نشنود محکوم به نابودی است. 

باری، می‌خواستم عرض کنم که آن موسیقی اگرچه بنایش بر تقلید بود و به در کردن حریف یا رقیب از میدان، اما چون به دست اهلش (شاعری گرانسنگ و آهنگسازی ممتاز) انجام می‌شد قابل احترام بود. دیری نکشید که آن سیاست و آن بساط کلا بهم ریخت و سال هاست دیگر در حوزه موسیقی چیزی به نام سیاست فرهنگی و برنامه ریزی جدی از اساس وجود ندارد. در این جا صرفا از یک برنامه ریزی هدفمند و سیاستی روشن سخن می‌گوییم که اصل آن قابل دفاع بود و البته می‌توان بر سر آن چند و، چون کرد. چیزی که بعد‌ها کاملا به فراموشی سپرده شد. یعنی بعد از آقای معلم دیگر نه کسی در حد و حدود ایشان متولی موسیقی مملکت شد و نه اصلا دیگر سیاستی روشن و تعریف شده در این زمینه وجود داشت. حالا می‌توان به جرأت گفت اوضاع موسیقی به قول فراستی ماقبلِ نقد است.

چه قدر در این سال‌ها به اسم احیای موسیقی انقلابی و سرود و این حرف‌ها خرج شده نمی‌دانم، اما چیزی که می‌دانم این که همه آن بریز و بپاش‌ها مصداق تام و تمام آفتابه لگن هفت دست، شام و نهار هیچی بوده. من با این که هیچ وقت مخاطب موسیقی کوچه و بازاری نبوده ام، اما مخالف هیچ شکلی از موسیقی هم نیستم. منتهی معتقدم باید در هر حوزه‌ای کار خوب ساخت و تحویل مخاطب داد وگرنه با این اوضاع که ما داریم پیش می‌رویم چیزی جز ابتذال در بساطمان نخواهد ماند.

 ترویج ابتذال آن هم با دعوی انقلابی گری و شعار دفاع از ارزش‌ها دیگر خیلی حال بهم زن است. کسی نمی‌گوید فیلم کمدی نباید ساخت، اما آن چه این روز‌ها بر پرده سینما به نمایش در می‌آید نه فیلم است و نه کمدی. موسیقی که حال و روزی بدتر از سینما دارد و گواهش همین برنامه‌های مقلدانه و ناشیانه است. برنامه‌هایی که نه تنها وهن موسیقی است بلکه کوچک‌ترین مسائل اخلاقی مثل رعایت کردن حقوق اولیه و انسانی و شرعی و اخلاقی هنرمندان هم در آن نادیده گرفته می‌شود.

tags # موسیقی سایر اخبار (تصاویر) عجیب‌ترین موجودات دریایی جهان؛ از شیطان دریایی تا ماهی خون‌آشام! حقایقی عجیب درباره اژد‌های کومودو؛ از بچه‌داری بدون جفت‌گیری تا شنیدن بوی خون از ۴ کیلومتری! چه کسی لباس را اختراع کرد؛ آیا انسان‌های اولیه همیشه لخت بودند؟ اولین قتل در جهان چگونه اتفاق افتاد؟!

دیگر خبرها

  • آیا تیم‌های انگلیسی مشکل فشردگی برنامه بازی دارند؟
  • پیشرفت فیزیکی بیمارستان کسری به ۹۸ درصد رسید
  • اعتقادات مرحوم نادر طالب‌زاده از زبان ده‌نمکی + فیلم
  • مورایس به سپاهانی‌ها: یک روز استراحت کنید
  • دادستان کل کشور : طرح «نور» فراجا با برنامه ریزی‌های صورت گرفته ادامه پیدا خواهد کرد / بیشتر افراد با یک تذکر بازگشته‌اند و با تنبه و تعهد مرخص شده‌اند
  • خبر خوش برای کشتی ایران؛ یزدانی به اردوی تیم ملی بازگشت
  • بازگشت رسمی حسن یزدانی به تیم ملی
  • گفت و شنود/ بعدش چی؟!
  • پیغام ۴بازیکن مطرح: می خواهیم پرسپولیسی شویم | ۲ بازیکن مغضوب یحیی در مسیر بازگشت
  • حق با حسن شماعی زاده است