روش کوه یخ؛ مدلی برای تفکر سیستمی
تاریخ انتشار: ۱۹ مرداد ۱۳۹۹ | کد خبر: ۲۸۹۰۸۴۲۸
نویسندگان مختلف مدل کوه یخ را دارای سه تا شش سطح میدانند؛ ما از مدل چهار سطحی استفاده میکنیم.
در مدل کوه یخ، قسمتی از ساختار که بالای سطح است، معرف یک رویداد میباشد. یک زن جوان بعد از رساندن کودک خردسالش به مهدکودک، یک ساعت دیر به محل کار میرسد. سپرست او این دفعه میپذیرد و او را درک میکند. در سطحی عمیقتر از بررسیها، الگوهایی از رویداد یا «روندها» نمایان میشود.
بیشتر بخوانید:
اخباری که در وبسایت منتشر نمیشوند!
مادر درست در همین روز در یک هفته بعد هم دیر میرسد سر کار. باید در چنین مورد یا موارد مشابهی از خود بپرسیم آیا این دو رویداد هر یک منحصر به فرد هستند یا الگویی از رفتار در حال ظهور است.
زیر سطح روند، ساختار وجود دارد. زیربنایی که رفتار مشاهده شده در بالای هرم را پشتیبانی یا تولید میکند.
در مورد مادر شاغل، ممکن است او به این خاطر دیر میرسد که سازمان قوانین سفت و سختی برای حضور کارکنان دارد. این سیاستها ممکن است کاری به این نداشته باشند که مراکز نگهداری کودک چه زمان شروع به کار میکنند.
ممکن است سیاست موثرتر این باشد که به کارمندان اجازه دهد ساعات منعطفی برای کار کردن داشته باشند؛ یا برخی روزها کارهای خود را داخل خانه انجام دهند.
در سازمانها معمولا ساختارها توسط سیاستها و رویهها تعیین میشود.
در سطح پایینتر، مدلهای ذهنی ما (و افرادی که پیش از ما در سیستم بودهاند)، ساختار ایجاد شده و نحوه ادراک ما از سطوح بالاتر کوه یخ را تشکیل میدهند.
آیا شرکت بر اساس حس اعتماد نسبت به کارکنان ساخته شده است؟ یا مدیریت حس میکند باید مدام کارمندان و کارگران را کنترل کند تا مطمئن شود به اندازه پولی که میگیرند کار میکنند؟ آیا زمان حضور مهمتر از کارایی است؟
چنین نگرشهایی سیاستهای سازمان را تحت تاثیر قرار میدهد و در نهایت اثر آن را بر نحوه رفتار با کارکنان (مثل آنهایی که کودک دارند) خواهیم دید.
به ازای هر سطح که پایینتر میرویم، فهم عمیقتری از سیستم مورد بررسی پیدا میکنیم و برای ایجاد تغییر اهرم قویتری در دست داریم.
مثلا پاسخ بسیاری از جوامع را در امریکا نسبت به وقایع ۱۱ سپتامبر در نظر بگیرید. درست بعد از این تراژدی، گروههای مختلفی اسپانسر رویدادهایی شدند که در آن مهاجران را حمایت میکنند و در آن شعار «ما دنیا هستیم» سر میدادند. همچنین تلاش میکردند، در این زمان غم و اندوه ملی، کارهای دلگرمکننده انجام دهند.
چنین رویدادهایی زیبا بودند، اما تاثیر بلند مدت اندکی داشتند. اگر برنامهریزان آن مدل کوه یخ را برای فرآیند استفاده به کار میبردند، با این سوال ساده شروع میکردند: «آیا دوباره چنین کاری خواهیم کرد؟ آیا باید یک رویداد سالیانه باشد؟»
سوالات دیگر در مدل عمیقتر میشود.
– چطور این موضوع را در طول سال هم در ذهن مردم نگه داریم؟
– آیا راههای دیگری هم برای یکپارچه کردن مهاجران در جامعه امریکایی وجود دارد؟
– چطور خانوادههای بومی را به جدیدترها متصل کنیم؟
– چکار کنیم تا ذهن امریکاییها طوری باز شود که بتوانند مزایایی تنوع ایجاد شده توسط ورود مهاجران را ببینند؟
چنین کاوشی میتواند به راهاندازی کارگاههایی ختم شود که در آن فهم بین فرهنگی در میان افراد شکل میگیرد.
همانطور که دیدیم گروهها میتوانند از مدل کوه یخ استفاده کنند تا برنامهریزی خود را بهبود دهند و تفکر سیستمی را با فرآیند یکپارچه کنند. دفعه بعدی که در طراحی یک رویداد درگیر بودید، از خود بپرسید که آیا در حال برنامهریزی برای یک رویداد هستید یا یک حرکن ادامهدار. منبع: داستان های سیستم
منبع: پارسینه
کلیدواژه: تفکر سیستمی یک رویداد
درخواست حذف خبر:
«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را بهطور اتوماتیک از وبسایت www.parsine.com دریافت کردهاست، لذا منبع این خبر، وبسایت «پارسینه» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۲۸۹۰۸۴۲۸ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتیکه در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.
با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.
خبر بعدی:
طنز نقشی حیاتی در ترویج دموکراسی و عدالت اجتماعی دارد
به گزارش خبرنگار گروه فرهنگ و جامعه خبرگزاری علم و فناوری آنا، هشتمین جشنواره طنز و رسانه «طنز پهلو»، یادمان کیومرث صابری فومنی (گل آقا) قرار است با موضوعاتی از جمله انتخابات، یک بام و دو هوای حمایت غرب از مردم غزه، بسته شدن پنجره جمعیتی در آینده نزدیک و پیر شدن ایران توهمات اپوزوسیون جمهوری اسلامی ایران، ورزش به ویژه فوتبال، گرانی خودرو، مصائب اینترنت، گرانی خانه و کرایه خانه، آفتهای فضای مجازی (اعتیاد به گوشی، فودبلاگرها، بلاگرهای بیسواد، فیکنیوزها و...)، جهانگردی ایرانیها و ایران گردی جهانیان، صرفهجویی در مصرف آب و انرژی، بروکراسی اداری و آزاد برگزار شود.
سید مسعود شجاعی طباطبایی کاریکاتوریست و گرافیست در آستانه برگزاری اختتامیه هشتمین دوره از جشنواره طنز و رسانه، در یادداشتی به نکاتی در خصوص طنز اشاره داشته است.
متن این یادداشت را در ادامه میخوانید:
طنز نوشتاری و ترسیمی: دو یار همیشگی برای بیان طنز و نقدطنز، در دو قالب نوشتاری و ترسیمی، به عنوان ابزاری کارآمد برای بیان انتقاد، سرگرمی و تفکر، نقشی مهم در جوامع ایفا میکند. هر دو نوع طنز با بهرهگیری از عناصر مشترکی همچون اغراق، تناقض، تمثیل و نمادپردازی، آثاری خلق میکنند که مخاطب را به تفکر، خنده و گاه تأمل وا میدارند.
نقاط اشتراک:
هدف: نقد مسائل، به چالش کشیدن باورها، و برانگیختن تفکر انتقادیعناصر: اغراق، تناقض، تمثیل، نمادپردازیقدرت بیان: بیان ایدهها و مفاهیم پیچیده به شکلی ساده و جذابسرگرمکنندگی: ایجاد لحظات مفرح و سرگرمکننده
تفاوتها:
ابزار بیان: طنز نوشتاری (کلمات)، طنز ترسیمی (تصاویر) محدودیتها: طنز نوشتاری (وابستگی به سواد)، طنز ترسیمی (زبان جهانیتر) ظرافتها: طنز نوشتاری (نیاز به دقت و تأمل بیشتر)، طنز ترسیمی (پیام مستقیمتر)
هم افزایی:
تکمیل یکدیگر: طنز نوشتاری زوایای پنهان را آشکار میکند، طنز ترسیمی پیام را عینیتر میکند. اثرگذاری مضاعف: ترکیب طنز نوشتاری و ترسیمی، تأثیرگذاری بیشتری بر مخاطب دارد. غنای فرهنگی: تنوع و پویایی طنز در جامعه را افزایش میدهد.
نقش در جامعه:
آگاهیرسانی: به مردم در مورد مسائل مهم آگاهی میدهد. ایجاد گفتمان: زمینهای برای تبادل نظر و بحث در مورد مسائل مختلف فراهم میکند. ترویج عدالت: به نقد بیعدالتی و ظلم میپردازد و خواهان جامعهای عادلانهتر است. تهییج تفکر: مخاطب را به تفکر انتقادی و زیر سوال بردن باورها و هنجارها تشویق میکند.
چالشها:
۱. سانسور:
در بسیاری از نقاط جهان، طنزپردازان با سانسور و سرکوب از سوی دولتها، نهادهای قدرتمند و حتی گروههای خاصی روبرو هستند. این امر میتواند آزادی بیان آنها را محدود کند و مانع از انتشار آثارشان شود.
۲. تهدید و آزار و اذیت:
طنزپردازان در برخی از کشورها به دلیل آثار خود مورد تهدید و آزار و اذیت قرار میگیرند. این امر میتواند شامل تهدید به خشونت، بازداشت، و حتی قتل باشد. مثل شهادت شهید ناجی العلی توسط اسراییل که آثار او را درباره فلسطین برنتافتند.
۳. خودسانسوری:
برخی از هنرمندان عرصه طنز برای جلوگیری از سانسور یا آزار و اذیت، خودسانسوری میکنند و از به تصویر کشیدن موضوعات حساس خودداری میکنند. این امر میتواند خلاقیت آنها را محدود کند و مانع از بیان آزادانه ایدههای آنها شود.
۴. رقابت با رسانههای دیگر:
امروزه، در عرصه طنز، هنرمندان با رقابت شدیدی از سوی رسانههای دیگر مانند تلویزیون، اینترنت و شبکههای اجتماعی روبرو هستند. این امر میتواند برای جلب توجه مخاطبان و یافتن مخاطب برای آثار آنها چالشبرانگیز باشد.
۵. حفظ کیفیت:
با توجه به سرعت انتشار اخبار و اطلاعات در دنیای امروز، طنزچردازان باید آثار جدیدی خلق کنند و در عین حال کیفیت آثار خود را حفظ کنند. این امر میتواند دشوار باشد و به تلاش و خلاقیت زیادی نیاز دارد.
۶. کسب درآمد:
درآمد بسیاری از هنرمندان ز طریق انتشار آثارشان در روزنامهها، مجلات و وبسایتها است. با این حال، با توجه به کاهش تیراژ روزنامهها و مجلات و همچنین ظهور رسانههای آنلاین، کسب درآمددشوارتر شده است.
۷. تطبیق با تکنولوژی:
طنز پردازان و کاریکاتوریستها باید با تکنولوژیهای جدید مانند نرمافزارهای طراحی دیجیتال و شبکههای اجتماعی آشنا شوند و از آنها برای خلق و انتشار آثار خود استفاده کنند.
۸. درک مخاطبان:
مخاطبان طنز نوشتاری و ترسیمی در طول زمان تغییر کردهاند و کاریکاتوریستها باید مخاطبان خود را درک کنند و آثار خود را به گونهای خلق کنند که برای آنها جذاب باشد.
۹. حفظ انگیزه:
هنرمندان باید انگیزه خود را برای خلق آثار جدید حفظ کنند و به کار خود ادامه دهند، حتی در شرایطی که با چالشهای مختلفی روبرو هستند.
اهمیت:
طنز نوشتاری و ترسیمی ابزاری قدرتمند برای بیان، نقد و سرگرمی هستند. نقشی حیاتی در ترویج دموکراسی، عدالت اجتماعی و حقوق بشر ایفا میکنند. میتوانند به مثابه آینهای باشند که معایب و تناقضات جامعه را به تصویر میکشند. طنزپردازان با شجاعت و ذکاوت خود، نقشی مهم در ارتقای آگاهی و ایجاد جامعهای بهتر ایفا میکنند.
انتهای پیام/