Web Analytics Made Easy - Statcounter
به نقل از «مشرق»
2024-04-16@16:28:45 GMT

ادبیات هم در بیان مظلومیت خانواده مدافعان حرم قاصر است

تاریخ انتشار: ۲۱ مرداد ۱۳۹۹ | کد خبر: ۲۸۹۲۸۱۵۵

ادبیات هم در بیان مظلومیت خانواده مدافعان حرم قاصر است

خاطره‌نگاری کمی به روزمرگی خورده و باید طرحی نو درانداخته شود. الان آثار خیلی یکنواخت شده‌اند. کارهای جدید نسبت به کارهای قدیم جذابیتش کمتر شده و باید نوآوری و خلاقیتی وجود داشته باشد.

به گزارش مشرق، کتاب «مرد من» به قلم محسن محمدی داستان‌واره‌هایی از نامه‌های یک زن به همسر شهید مدافع حرمش است. در این کتاب، دلتنگی‌ها و عاشقانه‌های یک زن در فراغ و برای همسر شهید مدافع حرمش در قالب ۱۲ نامه روایت می‌شود.

بیشتر بخوانید: اخباری که در وبسایت منتشر نمی‌شوند!
محمدی در کتاب «مرد من» دلتنگی‌های یک همسر شهید را با حالتی احساسی و جانسوز به رشته تحریر درآورده است. او کتاب دیگری در حوزه ادبیات دفاع مقدس با نام «تفنگ بادی» نوشته که به حوزه کودک و نوجوان اختصاص دارد. با این نویسنده درباره ایده نوشتن کتاب «مرد من» و وضعیت این روزهای ادبیات دفاع مقدس گفت‌وگویی انجام دادیم که در ادامه می‌خوانید.

آیا کتاب «مرد من» را برگرفته از شخصیتی واقعی و حقیقی نوشته‌اید؟
این کتاب «نامه‌واره» است و هر بخش این کتاب به شکل یک نامه است. این پیشنهاد انتشارات بود که ما از واژه «نامه‌واره» استفاده کنیم. شخصیت کتاب تخیلی است و زمانی که من خواستم این کتاب را بنویسم به شدت ملاحظه داشتم که به هیچ عنوان زندگینامه هیچ شهید مدافع حرمی را نخوانم تا از آن تأثیر نگیرم. می‌خواستم هر چیزی که در ذهن خودم بود را بنویسم. راوی کتاب همسر یک شهید است که در ۱۲ نامه دلتنگی‌هایش را برای همسرش واگویه می‌کند. شخصیت کتاب از نحوه آشنایی، از لحظات خوب زندگی مشترک‌شان، از رفتن شوهرش، از نحوه شهادت، از دلتنگی‌های خودش و بچه‌هایش و از روزهایی که این خانواده بدون پدر و شوهر می‌گذراند، می‌گوید. این بخش‌ها، چون حالت نامه داشت در انتشاراتی گفتند که در قالب نامه‌واره طرح شود.
به نظرتان اگر از زندگی شخصیت‌های واقعی الهام می‌گرفتید خوانندگان بیشتر با این شخصیت همذات‌پنداری نمی‌کردند؟
من در این کتاب خیلی نخواستم نگاه ایدئولوژیک داشته باشم. هرچند به شدت معتقدم کسی که بابت اعتقاداتش هزینه بدهد کارش خیلی باارزش است. از طرف دیگر معتقدم خانواده شهدای مدافع حرم به ویژه همسران شهدا بسیار مظلوم‌تر از خانواده و همسران شهدای دفاع مقدس هستند. این موضوع را از این لحاظ می‌گویم که در دوران دفاع مقدس همبستگی اجتماعی بیشتری بین مردم وجود داشت. در دهه ۶۰ یک اجماع جمعی در جامعه می‌دیدیم ولی الان خانواده‌های شهدای مدافع حرم خیلی طعنه و کنایه می‌شنوند. وقتی پدر یک خانواده یا همسر یک زن، به هر دلیلی می‌رود و برنمی‌گردد این فقدان برای اطرافیان به شدت مایه رنج و درد است و تأثیرش را همیشه در زندگی‌شان خواهد گذاشت. چیزی نیست که فراموش شود. در دهه ۶۰ وضعیت جامعه ما از لحاظ اجتماعی گسستگی‌های کمتری نسبت به امروز داشت و مردم خیلی همدل‌تر بودند ولی امروز متأسفانه به این شکل نیست. به نظرم این همسران خسران بزرگی از این بابت دارند. یعنی هم آن خانم همسرش را از دست داده و هم باید طعنه‌ها را تحمل کند.
البته گسترش شبکه‌های اجتماعی و تعدد رسانه‌ها اجازه فعالیت بیشتری به همسران شهدای مدافع حرم نسبت به همسران شهدای دفاع مقدس می‌دهد.
از این منظر موافق حرفتان هستم ولی این فعالیت‌ها چقدر از دلتنگی‌شان کم می‌کند. من یادم نمی‌آید در زمان دفاع مقدس کسی گفته باشد شهدا برای پول به جبهه می‌رفتند یا به دلار پول می‌گرفتند. جامعه خیلی یکدست‌تر بود. آن زمان شخص همزمان با از دست دادن شوهر و پدر خانواده دیگر طعنه و کنایه نمی‌شنید. من به واسطه کارم دیدارهایی با خانواده شهدای مدافع حرم داشته‌ام. این خانواده‌ها به شدت مظلومند و حتی بعضی از خانواده‌ها به لحاظ اقتصادی در مضیقه هستند. برخلاف آن چیزی که در جامعه شایع شده که می‌گویند خیلی خوب به این خانواده‌ها می‌رسند باید بگویم این‌طوری نیست. به نظرم به لحاظ رسیدگی معیشتی و اقتصادی زمان جنگ رسیدگی بهتر بود. بیان این مظلومیت و این موارد در قالب ادبیات دفاع مقدس به راحتی صورت نخواهد گرفت.
به این فکر نکردید که، چون شخصیت کتاب واقعی نیست شاید مخاطب کتاب را پس بزند؟
به نظرم حوزه خاطره‌نگاری کمی به روزمرگی خورده و باید طرحی نو درانداخته شود. الان آثار خیلی یکنواخت شده‌اند. کارهای جدید نسبت به کارهای قدیم جذابیتش کمتر شده و باید نوآوری و خلاقیتی وجود داشته باشد. هر مخاطبی که یک مقدار با زندگی شهدای مدافع حرم آشنایی داشته باشد ممکن است این کتاب را که بخواند بگوید این چقدر شبیه زندگی شهداست. خودم به شخصه نگاهی به زندگی هیچ شهیدی نداشتم و می‌خواستم یک کار نو و تازه باشد. چون خودم در دوران کودکی نبود پدر را احساس کرده‌ام روی این حساب خیلی خوب حال فرزندان شهدا را درک می‌کنم. من یک سال و نیم بیشتر نداشتم که پدرم از دنیا رفت و اصلاً پدرم را به یاد ندارم. از طرفی حال دختربچه کتاب را به خوبی درک می‌کنم و از آن طرف برادر بزرگم شش ساله بودم که پدرم فوت کرد. من یکجور درگیر فقدان پدر بودم و برادرم به شکل دیگری این درگیری را داشت. من اصلاً خاطره‌ای از پدر ندارم و در عوض برادرم کلی خاطرات خوب در ذهنش داشت. پسر شهید کتاب هم همین حالت را دارد. با اینکه چهار، پنج ساله است ولی می‌بینید که مرد خانواده شده و چقدر این بچه در ادامه قوی می‌شود. او در آخر پیش رهبر می‌رود و نقاشی‌اش را به ایشان نشان می‌دهد.
ولی کتاب‌های خاطره‌نگاری برای عموم مردم جذاب است.
خواندن زندگینامه‌ها خیلی جذاب است ولی باید با خلاقیت این کار صورت بگیرد. الان در حال تکراری شدن کارها هستیم. هنگامی که شرح حال یک همسر شهید را می‌خوانید احساس می‌کنید قبلاً این‌ها را شنیده‌اید و شخص دیگری این مطالب را بازگو کرده است. به لحاظ ساختاری و تکنیکی باید تغییراتی ایجاد شود و یک اتفاقی بیفتد تا اثر جذاب‌تر شود. ما در این حوزه شعارزده بوده‌ایم و سراغ کلیشه‌گرایی رفته‌ایم و مخاطب احساس می‌کند با اتفاق تازه‌ای روبه‌رو نخواهد شد. احساس می‌کند اسامی و فضا عوض شده ولی ماجرا همان است. باید ساختار عوض شود و تکنیک به کار برده شود تا اثر نهایی برای مخاطب جذاب‌تر شود.
در بخش‌های کتاب بیشتر چه مواردی را مطرح کرده‌اید؟
در کتاب می‌خوانید که این شهید و همسرش چه لحظات عاشقانه‌ای با هم داشتند. این خانم می‌گوید که هنوز عطر تن تو در اتاق خانه‌مان پیچیده و من نمی‌توانم داخل اتاق شوم. اینکه خواستم همه چیز از ذهنم سرچشمه بگیرد به خاطر همین ریزه‌کاری‌هاست که شاید قبلاً زیاد به آن‌ها نپرداخته‌ایم. همه چیز حماسی نیست. یک جا این خانم برای همسرش می‌نویسد دختر یک سال و نیمه تو هر روز بنا به عادت گذشته دم غروب پشت در می‌آید و چشم انتظار است تا تو وارد خانه شوی. یا اینکه پسر پنج ساله‌ات توی خودش است. می‌خواهم بگویم یک جاهایی باید به این مسائل بپردازیم تا مظلومیت بیشتر خانواده‌های شهدای مدافع حرم را نشان دهیم. چیزی که ما بیشتر نشان می‌دهیم دیدار یک مسئول با خانواده شهداست که در ظاهر همه چیز خوب است ولی همه‌اش این نیست. این مسائل در بطن زندگی خانواده شهداست که دیده نمی‌شود. یک زن جوان ۲۵ ساله مگر می‌شود از بابت نبودن شوهر و نبودن پدر بچه‌هایش ناراحت نباشد. مگر تحمل این تنگناها و فشارها راحت است. در کتاب موضوعی که آن‌ها را تسکین می‌دهد دیدارش با مقام معظم رهبری است. من ۱۲ نامه را نوشتم و آخرین نامه با دعوت از همسر شهید و دیدار با رهبری تمام می‌شود و آنجا ایشان آرام می‌شود. این‌ها شاید تجربیاتی است که در خانواده بیشتر شهدای مدافع حرم وجود دارد و من دوست داشتم به این شکل این تجربیات را بیان کنم. نوشتن این کتاب خیلی از من انرژی گرفت و روزی که می‌نشستم و یک فصل کتاب را می‌نوشتم تا شب هیچ کار دیگری نمی‌توانستم بکنم. آن‌قدر که خودم را به لحاظ عاطفی درگیر می‌کردم. طراح برای طرح‌های داخل کتاب اولین طرحی که زد شهید حججی بود. من گفتم طرح را عوض کند، چون این داستان ارتباطی با زندگی شهید حججی نداشت. درست است که این شهید وقتی برمی‌گردد سر ندارد ولی این داستان دیگری است و نمی‌خواستم برای مخاطب اینچنین تلقی شود که خواننده زندگینامه شهید حججی را می‌خواند یا کتاب با الهام از زندگی ایشان نوشته شده است.
خودتان تحت تأثیر شهید خاصی بوده‌اید؟
شهیدان حسین خرازی، حاج‌ابراهیم همت و دکتر مصطفی چمران را خیلی دوست دارم. اینکه یک نفر از خودش و خانواده‌اش می‌گذرد و سر اعتقاداتش جانش را می‌دهد بالفطره باارزش است. به نظرم این باید در جامعه خیلی مورد توجه قرار بگیرد. فارغ از مسائل اعتقادی و ایدئولوژیک اینکه یک نفر حاضر باشد این‌قدر از خودگذشتگی داشته باشد خیلی مهم است. به نظرم تمام شهدا قبل از رفتن‌شان نگران آینده بچه‌هایش بوده‌اند و حتماً به همسرشان فکر می‌کرده‌اند ولی وقتی حاضر شده‌اند چنین ایثاری کنند این کار بسیار باارزش است. من متولد ۱۳۵۶ هستم و بخشی از دوران کودکی‌ام را در یک از شهرهای صنعتی گذراندم که در بمباران‌های شهرهای ایران در دهه ۶۰ خیلی مورد هدف قرار می‌گرفت. من هواپیماهای دشمن را در ارتفاع پایین می‌دیدم که رد می‌شدند و بمب‌هایی که پرت می‌کردند مثل فنجان باز و منفجر می‌شد. اتفاقات آن سال‌ها بخش اعظمی از ناخودآگاه و خاطرات بچه‌های آن نسل را به خود اختصاص داده که هیچ‌گاه از ذهن‌شان پاک نمی‌شود.
حمایت از نویسندگان جوان ادبیات دفاع مقدس را چطور می‌بینید؟
من کتابم را به یکی از انتشاراتی‌ها دادم و به خاطر فعالیت‌هایش در این حوزه تقدیر هم شده. بعد از مدتی برای نوشتن قرارداد تماس گرفتند و وقتی به دفترشان رفتم گفتند باید مبلغی را به عنوان هزینه به آن‌ها بپردازم. این اتفاق برای قبل از گرانی کاغذ است. انتشاراتی که می‌گفت ۲۰۰ نسخه چاپ می‌کنم و ۱۰۰ نسخه را به خودم می‌دهد. رفتارهای کاسبکارانه نویسندگان جوان و باذوق را بعد از مدتی ناامید می‌کند، چون امکان چاپ کتاب وجود ندارد. مسئولان برای نشر دفاع مقدس سوبسید و تسهیلات در نظر بگیرند و به آدم و اهلش بدهند و طوری نباشد که باعث رانت‌خواری شود. این حوزه به شدت به رابطه و آشنا نیاز دارد ولی باید چند نفر را بشناسیم. * جوان آنلاین

منبع: مشرق

کلیدواژه: کرونا اعتراضات آمریکا انفجار بیروت قرارداد ایران و چین کتاب نویسنده مدافع حرم شهید مدافع حرم مدافعان حرم تشییع شهید مدافع حرم ادبیات دفاع مقدس شهدای مدافع حرم همسران شهدا خانواده ها دلتنگی ها همسر شهید مرد من

درخواست حذف خبر:

«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را به‌طور اتوماتیک از وبسایت www.mashreghnews.ir دریافت کرده‌است، لذا منبع این خبر، وبسایت «مشرق» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۲۸۹۲۸۱۵۵ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتی‌که در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.

با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.

خبر بعدی:

خانواده شهدا چشم و چراغ ملت هستند

به گزارش خبرنگار مهر، احمد محمدی زاده یکشنبه شب در دیدار با خانواده شهیدان «سید عابدین علمداری» و «مهدی خادم‌پیر»، بر لزوم ترویج فرهنگ ایثار و شهادت در جامعه تاکید کرد.

استاندار بوشهر خاطر نشان کرد: خانواده شهدا چشم و چراغ ملت هستند و تکریم و بزرگداشت آنها امری لازم و ضروری است.

محمدی زاده افزود: رفع مشکلات و دغدغه‌های خانواده‌های شاهد و ایثارگر، مورد توجه و تاکید قرار دارد و همه مسئولان موظف هستند در حد توان و ظرفیت موجود برای رضایتمندی این عزیزان اهتمام ورزند.

وی با اشاره به عملیات وعده صادق سپاه پاسداران انقلاب اسلامی علیه صهیونیست‌ها اضافه کرد: این اقدام موجب وحشت صهیونیست‌ها شده و خواب را بر چشم دشمنان نظام اسلامی، حرام کرده است.

در این دیدارها، خانواده شهدا نیز به بیان دغدغه‌های خود پرداختند.

شهید «سید عابدین علمداری» در سال ۶۴ و شهید «مهدی خادم‌پیر» نیز در سال ۱۳۷۳ به درجه رفیع شهادت نائل شدند.

کد خبر 6078342

دیگر خبرها

  • شنیدن رنج‌ مردم برایم عادی نشده!
  • صنعت نشر با حبس سرمایه رو به روست
  • حمایت از نویسندگان ادبیات کودک و نوجوان در لرستان
  • چرا ترجمه‌ها در حوزه کودک و نوجوان بر تألیف پیشی گرفت؟
  • رونمایی از دو عنوان کتاب در لرستان
  • خانواده شهدا چشم و چراغ ملت هستند
  • رونمایی از کتاب شهید طهرانی‌مقدم به نام «مرد ابدی»
  • خاموشی چراغی دیگر/ شهر کتاب بهشتی تعطیل شد
  • قمر آریان؛ خورشیدی در قلمرو فرهنگ فارسی
  • کتاب «حدیث حاضر غایب» در آستانه چاپ دوم قرار گرفت