سینمای اعتراض در ایران؛ از طغیان کیمیایی تا سهمخواهی حاتمیکیا
تاریخ انتشار: ۲۵ مرداد ۱۳۹۹ | کد خبر: ۲۸۹۶۴۳۹۶
کیفیت پایین:
کد ویدیو دانلود فیلم اصلیکیفیت خوب:
کد ویدیو دانلود فیلم اصلیعصر ایران؛ محسن ظهوری ـ وقتی قیصر فریاد زد که «این نظام روزگاره، یعنی این روزگاره خاندایی. نزنی میزننت»، «خاندایی» فهمید که توان خواباندن این خشم را ندارد. این، فقط فریاد انتقام نبود، آن را زنگ آغاز سینمای اعتراض در ایران دانستهاند.
بیشتر بخوانید:
اخباری که در وبسایت منتشر نمیشوند!
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
بیشتر ببینید:
آیا نوید محمدزاده، بهروز وثوقی دوران ماست؟ (فیلم)ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
«قیصر» که در سینما زاده شد، او را خشم طبقهای توصیف کردند که نه چیزی برای از دست دادن دارند و نه اعتمادی به قانون. دست به سلاح برده و خود، کار را پیش میبرند. «قیصر» نه حرف سیاسی زد و نه از چیزی انتقاد کرد، اما برخاستن او، نمایش یک روح سرکش و شورشی بود؛ حسی که بعد از کودتای ۳۲ و حصر «مصدق»، در دل بسیاری از روشنفکران جوانه زده و در زمان اکران فیلم هم نخستین اقدامها برای مبارزه خارج از قانون با شاه آغاز شده بود.
سینمای انتقادی همیشه در ایران وجود داشت؛ از زمان ساخت نخستین فیلمهای داستانی در ایران. از وقتی که «اُوانِس اوگانیانس» فیلم «حاجیآقا آکتور سینما» را ساخت و تیغ نقد خود را بهسوی کسانی برد که سینما را حرام میدانستند، تا «خشت و آینه» ساخته «ابراهیم گلستان» و نگاه انتقادی و تلخش به اوضاع جامعه.
اما فریاد «مسعود کیمیایی» در «قیصر» جنسی دیگر داشت؛ طغیان صریح و بیپردهای بود، و به سرعت هم در دل سینمای ایران رسوخ کرد. این فریاد در فیلم «خاک» در جان یک روستایی نشست علیه نوچههای ارباب و در فیلم «تنگسیر» علیه خود ارباب و کسانی که حمایتش میکردند. بدون ترس از عاقبت کار، و در میان تشویق مردم.
گرچه ظلم این اربابان، در نگاه دستگاه حاکمه وقت، نمایش ستم خانهایی بود که پس از اصلاحات ارضی در سال ۱۳۴۱ نظامشان برچیده شده بود، اما عموم مردم آنها را نمادی از همه زورگویان میدانستند؛ چه کسانی که بر سر کارند و چه آنها که در قدیم در قدرت بودند. پس با این قهرمانها همدردی میکردند؛ با کسانی مثل «زائرمحمد» یا به گویش بوشهری «زارممد» فیلم «تنگسیر» که جان به لب رسیده است. شخصیت کامل شده «امیرو»ی «ساز دهنی» که از کولی دادن خسته شده. خسته از تحقیر و ظلم، درست مثل «صالحِ» فیلم «خاک»، اما نه مثل «صالح» علیه نوچههای یک ارباب انگلیسی، علیه اربابانی که نهتنها همولایتیاش هستند، که برای برخی از مردم هنوز عزیزند. اگر «صالح» کیمیایی در انتهای فیلم مشاعرش را از دست میدهد تا «غلامِ»، نوچه ارباب را بکشد. «زارممد» در کمال صحت عقل، تفنگش را برمیدارد و سراغ اربابها میرود. یکییکی گیرشان میآورد و میکشد.
«تنگسیر» فیلمی بیپرواست از رمانی به همین نام نوشته «صادق چوبک» که ده سال قبلش در سال ۱۳۴۲ منتشر شد و نویسندهاش را به شهرتی فراگیر رساند. داستانی درباره انتقام یک مرد از مصیبتی که بر سرش آوردهاند. اما ساخت یک فیلم پا را یک گام جلوتر گذاشت.
در فیلم «گوزنها» اینبار فرد قصد نجات یک جامعه را دارد، نه اینکه بخواهد صرفا انتقام شخصی بگیرد. «گوزنها» را نخستین فیلم سیاسی صریح ایران دانستهاند، فیلمی که در اوج مبارزات مسلحانه چریکهای فدایی خلق ساخته شد و با همه جرح و تعدیلهای ساواک، حتی با تغییر پایان اصلی فیلم، نهایتا مفهوم موردنظرش را به مخاطب رساند؛ داستان شخصی که با پولهای دزدی در خانه همکلاسی سابقش مخفی شده و در آخر تصمیم میگیرند در کنار هم کشته شوند. نمادی از چریکهایی که در آن سالها دزدی میکردند تا پول ترورها و بمبگذاریهایشان را جور کنند. دنبالهروهای کسانی که سال ۱۳۴۹ پاسگاه ژاندارمری سیاهکل را تصرف کردند و با قوای نظامی شاه جنگیدند تا بعد از مرگ، «بیژن جزنی» رهبر تئوریکشان با این نقاشی به آنها لقب «گوزنها» بدهد.
اکران فیلم «گوزنها» یک گام بلند در سینمای اعتراضی ایران بود. پس از آن «فریدون گله» با ساخت فیلم «کندو» تصویری دقیقتر از جنوب شهر و خشم نهفته در آن نشان میدهد، همچون «تنگنا»ی «امیر نادری» که پیشتر این را نمایش داده بود. «داریوش مهرجویی» هم که همیشه در فیلمهایش شکاف طبقاتی در ایران را هدف قرار میداد، «دایره مینا» را ساخت و اوج استیصال طبقه فقیر جامعه را نمایش داد. در آن سالها مفهوم برخاستن و قیام علیه زور حتی به سینمای نمادین «بهرام بیضایی» هم رسوخ کر؛ آنجا که «آیت» فیلم «غریبه و مه» نمیخواهد به آنسوی مه برود و علیه اجبار داس برمیدارد.
یک سال مانده به انقلاب، کیمیایی با «سفر سنگ» ویران کردن کاخ ارباب را روی پرده سینما نمایش میدهد و «پرویز کیمیاوی» با ساخت «اوکی مستر» فیلمی طنز و سیاه از قیام مردم در یک روستا میسازد. سینمای اعتراض دیگر به اوج خود رسیده و وقوع انقلاب را پیشبینی میکند.
اعتراض، پس از انقلاب از اوج افتاد. سالهای نخستین انقلاب، آنچه نمایش داده میشد و رویه اعتراضی داشت، روایت ظلم دوران شاه بود و پیروزی زحمتکشان و مبارزان. «بهروز وثوقی» که برای مردم نماد سینمای اعتراض بود، پس از انقلاب جایی در سینما نداشت و دیگر ستارههای مشهور سینمای ایران هم ممنوعالکار شدند. سینما دوباره باید خود را بازسازی میکرد؛ پس با «عقابها» روایت سلحشوریها در جنگ با عراق را آغاز کرد و با «تیغ و ابریشم» هم مبارزه علیه باندهای مواد مخدر باب شد.
حدود یک دهه از انقلاب گذشت تا پس از پایان جنگ هشتساله، با فیلم «دندان مار» دوباره صدای فریاد اعتراضی در سینمای ایران بلند شد؛ اعتراض علیه محتکران. بپاخاستن گروهی از دستفروشان علیه کارفرمایانی که جنگ و تحریم پولدارشان کرده بود.
مسعود کیمیایی اینبار هم پرچم اعتراض را بالا برد. سینمای او از «قیصر» تا «خون شد» همیشه منتقد و معترض بوده و هست؛ چه علیه سیاستهای دولتی و چه در نقد رویدادهای اجتماعی. اما اینبار با اینکه فیلمش مثل «قیصر» به دل خیلیها نشست، آن تاثیر را روی سینمای ایران نداشت. سال ۱۳۶۸، همزمان با اکران «دندان مار»، فیلم مهم دیگری هم بر پرده سینما رفته بود؛ «هامون» ساخته داریوش مهرجویی. فیلمی که تاثیرش تا سالها بر سینمای ایران ماند.
نمونههای شبیه به «هامون» تا سالها در سینمای ایران تکرار میشد تا سال ۱۳۷۶، که اوضاع سیاسی ایران دگرگون شد. با روی کار آمدن دولت اصلاحات، سینما هم لحنی صریحتر به خود گرفت. فرصتی، تا سینمای معترض هم دوباره زنده شود. فیلم «آژانس شیشهای» در این وضعیت ساخته شد.
«حاج کاظم» نه کاری به قانون دارد و نه به زندگی دلبسته است. خسته و درمانده فقط یک چیز میخواهد؛ همرزمش برای درمان به اروپا برود. «آژانس شیشهای» فریاد بلندی در سینمای پس از انقلاب است؛ فریاد کسانی که سالها جنگیدهاند اما جامعه در حال فراموش کردن آنهاست؛ ادامه انتقادی که «محسن مخملباف» با «عروسی خوبان» در سینمای ایران آغاز کرده بود، اما اینبار بلندتر و حماسیتر. و با یک تفاوت بزرگ نسبت به سینمای معترض قبل از خود؛ اینکه سویه اصلی انتقاد به سمت جامعه نشانه رفته. اینبار قهرمانِ معترض، حامی حکومت است و این حق را به خود میدهد تا از همین جایگاه، فراتر از قانون عمل کند. اعتراض کسانی است که برای انقلاب زحمت کشیدهاند و حالا میتوانند حق بیشتری برای خود قائل شوند.
در فیلمهای حاتمیکیا «حاجکاظم» فیلم «آژانس شیشهای» همانقدر حق دارد که همرزمش را بدون پول به لندن بفرستد که «رحمتِ» فیلمِ «خروج» میتواند شکایت خشک شدن مزرعهاش را به حکومت ببرد. هر دو در جنگ حضور داشتهاند و «رحمت» که پسرش هم شهید شده. حق هم دارند؛ خواسته هر دو معقول است، اما برای دیگران چه؟ دیگران هم حق اعتراض دارند؟
«مسعود بخشی» در فیلم «یک خانواده محترم» استیصال یک مظلوم را اینطور به تصویر میکشد؛ سرگشته و حیران. آرش که استاد دانشگاه است، کار و سرمایه و آیندهاش توسط کسانی به تاراج میرود که دستی در قدرت دارند. او که خسته از تحقیر و زور، در انتهای فیلم بدون اینکه حتی توان فریاد داشته باشد، در سکوت فقط در خیابان راه میرود.
البته این نوع اعتراض در فیلمهای حاتمیکیا هم به تصویر کشیده شده. چطور؟ بهتر است برای پاسخ به این سئوال، نگاهی به فیلم «لاتاری» بیاندازیم: «نوشین» به خاطر فریبی که از باندهای قاچاق جنسی خورده در امارات خودکشی کرده و «امیرعلی» میخواهد انتقام او را بگیرد. اما او تنها با «موسی» میتواند این کار را به سرانجام برساند؛ با همراهی کسی که سالها در جنگ بوده و دوستانش هم مأموران اطلاعاتی هستند. درست مثل فیلم «خروج» که دیگر کشاورزان آسیبدیده هم تنها با همراهی «رحمت» میتوانند اعتراض کنند.
«کیمیایی» و «حاتمیکیا» دو فیلمساز مهم در سینمای معترض ایراناند. دو فیلمساز با دو نوع نگاه متفاوت؛ یکی در فیلمهایش اعتراض را حق مسلم طبقه ضعیف با هر منش و اعتقادی نشان داده، و دیگری اعتراض طبقهای را نمایش میدهد که مزد زحماتش را نگرفته. گرچه حرف هر دو طیف میتواند درست باشد، اما با دیدن فیلمهای این دو نگاه، ممکن است یک نکته در ذهن مخاطب پررنگ شود؛ اینکه با دو مفهوم جدا از هم مواجه شده؛ اعتراض در برابر سهمخواهی.
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
بیشتر ببینید:
کبابخوری با فردین، اکبر عبدی، خسرو شکیبایی، شهاب حسینی و جمشید مشایخی (فیلم) سرگذشت سینماگران انقلاب / آوینی، مخملباف، ملاقلیپور، حاتمیکیا و مجیدی چه میخواستند و چه کردند؟ (فیلم) پربینندهترین فیلم تاریخ سینمای ایران واقعا کداماست؟ (فیلم) توقیفیها / فیلمهای مهم سینمای ایران که ممنوع شدند (فیلم) سینما، غرب و ایران (قسمت اول): تروریست، مهربان یا شترسوار؛ تصویر ایران در سینمای غرب کدام است؟ (فیلم) سینما، غرب و ایران (قسمت دوم): توقف مهاجرت یا واقعیت غرب وحشی؛ چرا سینمای ایران، غرب را خطرناک نشان میدهد؟ (فیلم) ویژه هشتاد سالگی مهرجویی ۱: شکاف طبقاتی؛ هشدار داریوش مهرجویی (فیلم) ویژه هشتاد سالگی مهرجویی ۲: فیلم مهرجویی توقیف شد، اما سازمان انتقال خون را ساخت (فیلم) مشروطه در آثار علی حاتمی (فیلم) رمزگشایی از گوزنها / چرا ساواک به فیلم مسعود کیمیایی حساس بود؟ (فیلم)ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
لینک کوتاه: asriran.com/00370xمنبع: عصر ایران
کلیدواژه: اعتراض در سینمای ایران قیصر خاک سفر سنگ تنگسیر تنگنا ساز دهنی مسعود کیمیایی امیر نادری صادق چوبک پرویز کیمیاوی کندو داریوش مهرجویی بهرام بیضایی ابراهیم حاتمی کیا آژانس شیشه ای خروج سینمای اعتراض سینمای ایران حاتمی کیا گوزن ها سال ها
درخواست حذف خبر:
«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را بهطور اتوماتیک از وبسایت www.asriran.com دریافت کردهاست، لذا منبع این خبر، وبسایت «عصر ایران» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۲۸۹۶۴۳۹۶ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتیکه در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.
با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.
خبر بعدی:
نگاهی به هنر هفتم در سالی که گذشت
سینمای ایران در سالی که گذشت توانست طلسم ۲۳ ساله برای جذب مخاطب را بشکند و با فروشهای میلیاردی، سال پر رونقی را برای این حوزه رقم بزنند.
به گزارش خبرگزاری ایمنا، صنعت سینما یکی از مهمترین حوزهها برای هر کشور است زیرا هم نشانگر و هم پاسدار هویت و فرهنگ آن است و البته میتواند بسیار پولساز نیز باشد.
آمار فروش سینمای ایران در یک دهه اخیر و به خصوص با شیوع کرونا با فراز و نشیبهای فراوانی همراه بود و زمانی که به آمار مخاطبان این ۱۰ سال نگاه میاندازیم، شاهد این اختلافات چشمگیر هستیم؛ سینمای ایران در سال ۱۴۰۱ حدود ۱۳ میلیون نفر، در سال ۱۴۰۰ حدود ۷ میلیون نفر، در سال ۱۳۹۹ کرونایی حدود ۶۷۰ هزار نفر، در سال ۱۳۹۸ حدود ۲۶ میلیون نفر، در سال ۱۳۹۷ حدود ۲۸ میلیون نفر، ۱۳۹۶ حدود ۲۳ میلیون نفر، در سال ۱۳۹۵ حدود ۲۶ میلیون، در سال ۱۳۹۴ بیش از ۱۳ میلیون، در سال ۱۳۹۳ کمتر از ۱۳ میلیون، در سال ۱۳۹۲ کمتر از ۱۰ میلیون و در سال ۱۳۹۱ کمتر از ۱۱ میلیون مخاطب داشته اما امسال این آمار (تا ۲۵ اسفند ۱۴۰۲) به بیش از ۲۸ میلیون و ۴۰۰ هزار نفر با فروش هزار و ۲۰۰ میلیارد تومانی رسیده و این عدد یعنی رشد چشمگیر و رونق فرهنگ و هنر در کشور.
البته نکته قابل توجه آن است که هرچند این آمار در سال جاری، ارقامی امیدبخش برای آینده فرهنگ و هنر کشور است اما باید به این نکته نیز توجه کرد که بیشتر این بار بر دوش کمدیها بوده است؛ مروری گذرا بر آمار فروش فیلمهایی که امسال روی پرده آمدهاند، حکایت از این میکند که فیلمهای کمدی در صدر جدول فروش قرار دارند و همچنان در جذب مخاطب موفقتر از فیلمهای دیگر عمل میکنند، یعنی فروش رکوردشکن سینمای ایران تا حد زیادی مدیون و مرهون کمدیهای روی پرده است.
احیای دوباره سینمای کودک در سال ۱۴۰۲از گذشته سینمای کودک و نوجوان نیز یکی از گونههای محبوب در سینمای جهان بوده و وضعیت اکران امسال نشان میدهد که این نگاه در سینمای ایران نیز دوباره محقق شده و بعد از فیلمهای کمدی، بیشترین مخاطبان را انیمیشنها و فیلمهای کودک و نوجوان دارند که این امر در صدرنشینی فیلمهایی مانند «بچهزرنگ»، «مسافری از گانورا» و «نارگیل ۲» مشهود است و رتبههای بعدی جدول فیلمهای پرفروش را نیز فیلمهای اجتماعی و سیاسی به خود اختصاص دادهاند که نشاندهنده تمایل اندک مخاطب این روزهای سینمای ایران نسبت به چنین آثاری است.
در ادامه مروری بر ۸ فیلم پرفروش سینمای ایران در سال ۱۴۰۲ خواهیم داشت:
فسیلفیلم فسیل، پر فروشترین فیلم امسال بود؛ فیلمی با کارگردانی کریم امینی و بازی بهرام افشاری، هادی کاظمی و ایمان صفا که با فروش ۳,۲۲۳,۲۷۲,۰۹۷,۶۰۳ ریالی خود، پرفروشترین فیلم سینمای ایران لقب گرفت؛ همچنین از نظر تعداد مخاطب نیز توانست پس از سالها رکورد تعداد مخاطبهای فیلم «اخراجیها ۲» را جا به جا کند؛ این فیلم ده نمکی نوروز ۱۳۸۸ روی پرده سینماها رفت و با بلیت ۳ هزار تومانی توانست ۷ میلیارد و ۹۰۰ میلیون تومان فروش کند؛ در آن سال ۵ میلیون و ۳۲۸ هزار و ۲۹۷ مخاطب به تماشای «اخراجی ها ۲» نشستند و فسیل در فروش یک ساله خود ۷,۴۳۳,۶۲۹ مخاطب را به سینما کشاند.
فسیل که ژانر کمدی دارد، داستان سه دوست را روایت میکند که پیش از انقلاب با یکدیگر یک گروه موسیقی را تشکیل دادهاند که به تازگی معروف شده و در حال پا گرفتن میباشد؛ این گروه سه نفره شامل اسی با بازی بهرام افشاری، سعید با بازی هادی کاظمی و صفا با بازی ایمان صفا میباشد.
این گروه در مسیر شهرت و معروفیت خود با چالشهایی روبرو میشوند که تلاش میکنند آنها را از سر راه خود بردارند و درست در زمانی که به نظر میرسد نوبت موفقیت آنها رسیده است، همه چیز با به کما رفتن اسی و اتفاقات پس از آن در ایران خراب میشود.
هتلهتل با کارگردانی مسعود اطیابی، دومین فیلم پر فروش امسال بود که با فروش ۲,۷۴۸,۴۵۵,۷۴۳,۳۱۰ ریالی و مخاطبان ۶,۲۲۴,۱۹۱ نفری خود، روایتگر یک داستان طنز است؛ رامین بعد از یک ازدواج ناموفق، با مهتاب آشنا شده و با او ازدواج میکند. او در روز عروسیاش با تماسی از جانب سهیلا، همسر سابقش، روبهرو میشود که از او میخواهد در قبال بخشیدن کل مهریه و مقداری پول، با او به سفر رفته و وانمود کنند که هنوز با یکدیگر زن و شوهر هستند تا بتوانند از عمه سهیلا پول قرض کنند. رامین به مهتاب میگوید که باید به مأموریت برود و راهی سفر میشود. از طرف دیگر مسعود، رئیس رامین، با منشی شرکت، خانم دائمی، در همان هتل رامین اقامت دارد و قصد دارد به همسرش خیانت کرده و با منشیاش ازدواج کند. مهتاب که بعد از عروسی از داماد جدا شده، با پدرش به محل اقامت رامین میآید تا در کنار او باشد و ماجرا از همینجا شروع میشود. رامین که باید سهیلا را از مهتاب مخفی نگه دارد با آمدن ستاره، همسر مسعود، خودش را همسر خانم دائمی معرفی میکند و اوضاع پیچیدهتر میشود.
حضور پژمان جمشیدی و محسن کیایی در این فیلم، همانند تجربه قبلی همکاری این دونفر در فیلم لونه زنبور، ترکیب موفقی پدید آورده؛ همچنین با توجه به اینکه ضبط آن در جزیره کیش انجام شده، بهرهگیری از یک منطقه گردشگری میتواند از ویژگیهای این فیلم حساب شود؛ با این حال محتوای ضد خانواده و اصالت ایرانی اسلامی که با خیانت توأم شده، از مهمترین نقدهای وارد شده به این فیلم است.
هاواییهاوایی، سومین فیلم پرفروش امسال با ژانر کمدی به کارگردانی بهمن گودرزی است که فروش ۸۲۶,۰۴۴,۱۳۲,۵۰۰ ریالی و مخاطب ۱,۶۷۶,۶۹۹ را کسب کرد؛ از جمله بازیگران این فیلم میتوان امیر جعفری، امین حیایی و امیرحسین رستمی را نام برد؛ مضمون این فیلم، موضوع پناهندگی است؛ در واقع داستان یک ورزشکار ایرانی که برای پیشرفت خود میخواهد زیر بار مهاجرت و پناهندگی کشور دیگری رود اما بعد در ماجرایی قرار میگیرد که او را به فرد سرشناس مجازی تبدیل میکند و سرنوشت برای او جور دیگری رقم میخورد.
شهر هرتشهر هرت، چهارمین فیلم پرفروش سینمای ۱۴۰۲ به کارگردانی کریم امینی و با فروش ۷۷۵,۴۱۹,۱۴۵,۵۷۵ ریالی و مخاطبان ۱,۸۲۳,۱۳۵ نفری است؛ پژمان جمشیدی و شبنم مقدمی از بازیگران آن هستند که در نقش دو خواهر و برادر، یه قول خودشان پولدارها را تیغ میزنند
این دو خواهر و برادر با نامهای «پرویز» و «پرستو» خرج خود را از راه سرکیسه کردن خانوادههای پولدار درمیآورند. پرویز با کرایه کردن یک ماشین نعشکش به خانه مردههای پولدار میرود و با دادن آدرس آنها به خواهرش پرستو شرایط کلاهبرداری را مهیا میکند. پرستو بهعنوان همسر دوم متوفی و با یک صیغهنامه جعلی وارد مراسم میشود و با معرفی کردن خود به عنوان همسر مبلغی حقالسکوت دریافت میکند.
پرستو که ۴۴ ساله است و نامزدش در زندان به سر میبرد تلاش میکند او را آزاد کند. اما در یکی از کلاهبرداریهای مشترکشان با پرویز اسیر باند خطرناک و مافیاییِ «سالار» میشوند که به تازگی مقدار زیادی دلار اختلاس کرده و با جا زدن خود به عنوان مرده قصد فرار از ایران را دارد.
ویلای ساحلیویلای ساحلی، فیلم کمدی به کارگردانی کیانوش عیاری با فروش ۶۳۴٬۷۰۵٬۶۷۵٬۰۰۰ ریالی و تعداد مخاطبان ۱,۳۵۶,۹۹۵ است که بازیگران آن رضا عطاران، پژمان جمشیدی و ریما رامین فر هستند؛ این فیلم داستان خانوادهای روستایی را روایت میکند که به عنوان سرایدار قرار است برای ۶ ماه از یک ویلا نگهداری کنند. چاوش، صاحب ویلا، قرار است برای دانشگاه رفتن دخترش ۶ ماه در خارج از ایران زندگی کند و ویلا را به یونس (پژمان جمشیدی) و همسرش (ریما رامینفر) میسپارد و آنها با ۳ فرزندشان به ویلا نقل مکان میکنند. اما برادرزن یونس (رضا عطاران) با ورود به خانه داستانهایی را رقم میزند...
بچه زرنگبچه زرنگ، انیمیشنی با ژانر ماجراجوئی به تهیه کنندگی حامد جعفری با فروش ۶۲۴٬۸۱۷٬۵۴۸٬۱۰۳ ریالی و مخاطب ۱,۹۲۱,۴۶۰ نفری است؛ این، سومین انیمیشن سینمایی «گروه هنر پویا» بعد از شاهزاده روم و فیلشاه محسوب میشود و محصول مشترک «گروه هنر پویا» و کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان است که توانسته یک قهرمان واقعی را در میان نقشهای پوشالی قهرمانانی چون بتمن و مرد عنکبوتی روایت کند.
درباره خلاصه این فیلم میتوان گفت که محسن رحمتی پسر بچهای عاشق ابر قهرمانهای فیلمهاست و همیشه تلاش میکند تا با وسایل ابرقهرمانیاش به هرکس و هر چیزی کمک کند. اما در یک اتفاق نادر، محسن با ببری مواجه میشود که از گونه حیوانات منقرض شده ایران (ببر مازندران) است و تصمیم میگیرد تا به آن حیوان هم کمک کرده و او را به زادگاهش مازندران بازگرداند.
ورود خروج ممنوعاین فیلم با فروش ۳۱۴٬۴۰۰٬۲۳۰٬۰۰۰ ریال و تعداد مخاطبان ۶۹۷,۹۴۳ نفری به کارگردانی امید آقایی و تهیهکنندگی مرتضی شایسته است که محمدرضا شریفینیا، اکبر عبدی، هادی کاظمی، نیوشا ضیغمی، محمدرضا هدایتی، پوریا پورسرخ، علی صادقی، مجتبی شفیعی، نیما شاهرخشاهی، سپند امیرسلیمانی و سعید امیرسلیمانی در آن نقشآفرینی میکنند.
داستان این اثر حول محور یک روحانی میگردد که بر اثر اتفاقاتی وارد یک زندان میشود. او در برخورد با زندانیان متوجه نحوه رفتار آنها شده و به چالشهای فراوانی کشیده میشود.
نارگیل ۲این فیلم در ژانر کمدی-موزیکال به کارگردانی داوود اطیابی، توانست فروش ۲۸۱٬۴۰۴٬۸۱۱٬۷۰۰ ریالی و مخاطبان ۷۳۱,۲۱۶ نفری را کسب کند؛ از جمله بازیگران آن بیژن بنفشه خواه، سحرقریشی و غلامحسین لطفی هستند و داستان آن دربارهی سه عروسک طلسم شده است که بابا حاجت از آنها مراقبت میکند و به دنبال معجونی میگردد تا طلسم بدی را از آنها بردارد. از سوی دیگر بابا حاجت مریض میشود و دامادهای او به این فکر میافتند تا سراغ گنج پنهان او بروند. اما پس از پیدا کردن گنج و باز کردن در صندوقچه، با سه عروسک به نامهای نارگیل، لیوه و لنگه روبهرو میشوند که سعی دارند با چرب زبانی طلسم خود را به آنها انتقال دهند و خود تبدیل به انسان شوند و شرارت کنند.
آنچه به نظر میرسد این است که در روزگار پر تلاطم امروز، گیشهها منتظر محتواهای طنز هستند که مخاطب به سینما بیاید و حتی مدت کوتاهی بتواند بخندد و خوش باشد، به لطف همین فیلمهای کمدی، وعده میلیاردی شدن فروش سینماها محقق شد؛ اما باید تأمل کرد که آیا افزایش فیلمهای به ظاهر طنز اما بی محتوا که سبک آن دور از فرهنگ ایرانی-اسلامی ما است میتواند راه درستی برای رسیدن به فروشهای میلیاردی باشد؟
آیا هنگام خروج مخاطب هزینه کرده از سینما، چیزی به او اضافه شده و رضایت دارد؟ البته که فیلمهای بامحتوایی هم در سینما حضور دارند اما دغدغه تمام کسانی که دلسوخته سینما هستند، با هر تفکر و عقیدهای، نظارت و ایجاد راه حلی برای ساخت طنزهایی است که بر جان مخاطب بنشیند نه اینکه تنها چند دقیقهای او را از دغدغههای خود جدا کند.