صلح تاریخی یا دگردیسی تاریخی؟!
تاریخ انتشار: ۲۵ مرداد ۱۳۹۹ | کد خبر: ۲۸۹۶۶۹۱۴
ساعت 24-توافق اماراتی اسرائیلی صرفا آشکاراتر و رسمی کردن روابط، تاسیس سفارتخانه و اعلان رسمی همپیمانی مشترک میان دو طرف است. این روابط در دو دهه اخیر به صورت پنهانی وجود داشته و در چند سال گذشته شدت گرفت و دیدارهایی در سطوح عالی چه در ابوظبی چه در نقاط دیگری صورت گرفت؛ اما قبح روابط با اسرائیل در جهان عرب در نتیجه واکنش شدیدا منفی افکار عمومی عربی اجازه آشکار شدن به آن را نمیداد، که به دنبال گرفتار شدن ملتهای عربی در بحرانهای داخلی در چند سال اخیر در نتیجه تحولات انقلابهای عربی، کارزار و مداخله ویرانگر منطقهای و بینالمللی در بلاد عربی، تنشهای منطقهای و جابجایی رخ داده در مفهوم و مصداق دشمنی در سطح منطقه، این قبح کارکرد خود را در سطح رسمی رفته رفته از دست داد و کشورهای عربی یکی پس از دیگری به سمت روابط آشکار و ائتلافی با تلآویو حرکت کردند.
بیشتر بخوانید:
اخباری که در وبسایت منتشر نمیشوند!
دیروز دونالد ترامپ از صلح تاریخی میان کشور امارات و اسرائیل خبر داد و همین مساله در صدر اخبار جهان و منطقه قرار گرفته و واکنشهای زیادی را برانگیخته است. در قالب چند نکته میتوان به شرح ماجرا پرداخت و آن را شکافت:
نخست این که اطلاق واژه "صلح" بر این توافق درست به نظر نمیرسد؛ از آن جهت که هیچ سابقه دشمنی و خصومت و یا تنشی بزرگ میان امارات و اسرائیل وجود ندارد تا پایان آن را با آشتی و صلح اعلام کرد. رصد مواضع ابوظبی و ادبیات آن در قبال منازعه فلسطین در طول نزدیک به چند دهه گذشته به ویژه پس از سال 2004 به دنبال درگذشت بنیانگذار امارات، نشانی از وجود یک خصومت جدی میان آن و تل آویو ندارد و سیاستهای امارات در قبال این قضیه نیز از چارچوب بیانیهها و مواضع رسمی اتحادیه عرب فراتر نرفته است.
دوم: توافق اماراتی اسرائیلی صرفا آشکاراتر و رسمی کردن روابط، تاسیس سفارتخانه و اعلان رسمی همپیمانی مشترک میان دو طرف است. این روابط در دو دهه اخیر به صورت پنهانی وجود داشته و در چند سال گذشته شدت گرفت و دیدارهایی در سطوح عالی چه در ابوظبی چه در نقاط دیگری صورت گرفت؛ اما قبح روابط با اسرائیل در جهان عرب در نتیجه واکنش شدیدا منفی افکار عمومی عربی اجازه آشکار شدن به آن را نمیداد، که به دنبال گرفتار شدن ملتهای عربی در بحرانهای داخلی در چند سال اخیر در نتیجه تحولات انقلابهای عربی، کارزار و مداخله ویرانگر منطقهای و بینالمللی در بلاد عربی، تنشهای منطقهای و جابجایی رخ داده در مفهوم و مصداق دشمنی در سطح منطقه، این قبح کارکرد خود را در سطح رسمی رفته رفته از دست داد و کشورهای عربی یکی پس از دیگری به سمت روابط آشکار و ائتلافی با تلآویو حرکت کردند.
سوم: توافق اعلام شده میان امارات و اسرائیل با وجود این که غیرمنتظره و غافلگیر کننده نبود، اما به دلایل متعددی تحولی تاریخی و چشماندازی از نظم آتی منطقهای بوده که برای برقراری آن در منطقه تلاش میشود. این تحول از چند جهت است، یکی در موضع عمده کشورهای عربی در قبال مساله فلسطین که از اجماع رسمی عربی تبلور یافته در طرح صلح 2002 و منوط شدن هر نوع روابط و شناسایی اسرائیل به تشکیل کشور فلسطینی در مرزهای اشغالی 1967 عدول کرده و در واقع این روابط بدون این ما به ازا شکل گرفت و قرار نیست هیچ برآیند فلسطینی داشته باشد و برعکس آن هم به طور حتم این رویکرد به تقویت راستگرایان اسرائیل انجامیده و باعث جریتر شدن تلآویو و به تبع آن پیچیدهتر شدن و لاینحل ماندن بحران و تضییع باقیمانده حقوق سرزمینی فلسطینیها در همان چارچوب سازمان مللی بر اساس مرزهای 1967 خواهد شد. دوم این که هدف از این تحول مقدمهسازی برای تحولاتی ژئوپلیتیک در حوزه خلیج فارس و منطقه در آینده است و به معنای نزدیکتر شدن هر چه بیشتر اسرائیل به حوزه امنیتی پیرامونی ایران است و به احتمال زیاد در آینده نزدیک نیز ابتدا بحرین و عمان و سپس عربستان روابط رسمی با اسرائیل را اعلام کنند.
واقعیت این است که تحولات چند سال اخیر منطقه خواسته یا ناخواسته فرصتی طلایی در اختیار اسرائیل قرار داد تا بدون هیچ هزینهای به چیزهایی دست یابد که در گذشتهای نه چندان دور تحقق آن یک رویا بود.
چهارم: اعلام این که توافق پیشگفته در قبال توقف اجرای طرح معامله قرن آمریکا بوده است، سخن گزافی بیش نیست و هدف از آن هم صرفا فراهم کردن محملی دو سویه برای دولت امارات و شخص نتانیاهو است؛ از یک طرف برای توجیه این اقدام امارات و از دیگر سو برای اقناع هوداران لیکود و راستگرایان تندرو اسرائیلی به توقف موقت اجرای معامله قرن. واقعیت این است که دولت ترامپ و خود نتانیاهو به دلایلی به این جمع بندی رسیده بودند که اجرای معامله قرن به تعویق بیفتد، اما به دنبال آن بودند تا این مساله در حاشیه یک رخداد بزرگ اعلام شود که تبعاتی انتخاباتی برای ترامپ با توجه به حمایت اونجلیستها از وی، و خود نتانیاهو نداشته باشد.
این روابط در متن معامله قرن قرار دارد و بخشی لاینفک از آن است. این طرح سه رکن اساسی دارد: رکن نخست سرزمینی و مربوط به اراضی 1967 است و بخش دوم هم ایجاد روابط ائتلافی میان اسرائیل و دول عربی و بخش سوم نیز تضعیف جدی نیروهای مخالف در سطح منطقه. حالا فقط اجرای رکن نخست به تعویق افتاده است و دو بخش دیگر به جد پیگیری میشود.
پنجم: اعلام خبر توافق امارات و اسرائیل از سوی ترامپ و کاربرد القاب تاریخی و غیره برای آن در متن محاسبات انتخاباتی وی قرار دارد و در واقع با هدف اعلام موفقیتی بزرگ در سیاست خاورمیانهای خود صورت گرفت و از این رو، پیشبینی میشود تا قبل از انتخابات از "صلحهای تاریخی" دیگری میان اسرائیل و چند کشور دیگر سخن بگوید.
دیپلماسی ایرانی
منبع: ساعت24
کلیدواژه: امارات و اسرائیل معامله قرن منطقه ای چند سال تل آویو
درخواست حذف خبر:
«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را بهطور اتوماتیک از وبسایت www.saat24.news دریافت کردهاست، لذا منبع این خبر، وبسایت «ساعت24» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۲۸۹۶۶۹۱۴ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتیکه در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.
با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.
خبر بعدی:
جزائر الیاسات؛ چالش مرزی عربستان سعودی با امارات
جزائر الیاسات هر چند نمی تواند موجب بروز تنش میان عربستان سعودی و امارات متحده عربی شود اما زمینه ساز شکاف های عمیق بین این دو رهبر شبه جزیره عربی خواهد شد. - اخبار بین الملل -
به گزارش گروه بین الملل خبرگزاری تسنیم، عربستان سعودی یادداشت اعتراضی را علیه دولت امارات متحده عربی به سازمان ملل متحد ارسال کرد. ریاض در یادداشت اعتراضی خود اقدام دولت ابوظبی در اعلام منطقه الیاسات به عنوان منطقه حفاظت شده دریایی را غیرقانونی خوانده است.
عربستان سعودی معقتد است که بر اساس اسنادی که در سال 1974 طی معاهده ای که امارات متحده عربی را به رسمیت شناخته است این منطقه به عنوان منطقهای که حاکمیت مشترک دارد پذیرفته شده است. عربستان نسبت به آن منطقه یک حق حاکمیت سرزمینی مشترک متصور است با آنکه امارات آن را صرفا اماراتی می داند.
درگیری های مرزی همه جانبه عربستان سعودی و امارات با همسایگانش
پس از فروپاشی امپراتوری عثمانی کشورهای مختلفی در منطقه ی غرب آسیا به وجود آمدند که از پس این تحول کشورهای جنوبی حاشیه خلیج فارس، اردن و عراق متولد شدند. به همین دلیل کشورهای این منطقه عموما با مشکلات مرزهای حاکمیتی مواجه هستند. عربستان و امارات متحده نیز مشکلات مرزی جدی با همسایگان خود دارند. پیش از پرداختن به مشکلات مرزی جزائر «الیاسات» به برخی از اختلافات مرزی این دو کشور با سایر همسایگانشان می پردازیم.
جزائر تیران و صنافیر:
ریاض در راستای اتصال به خلیج عقبه و پیدا کردن موقعیت ژئوپلتیک برتر جهت اتصال به رژیم صهیونیستی نیاز به جزائر تیران و صنافیر مصر داشت، همزمان با مشکلات اقتصادی مصر و دست برتر اقتصادی عربستان، در برههای تلاش کرد این دو جزیره را به نام خود کنند.
کابینه مصر در سال 1395 پس از تصویب توافقنامه واگذاری جزایر تیران و صنافیر که در دادگاههای مصر مورد مناقشه است، آن را برای تائید به پارلمان این کشور ارجاع داد.
این توافقنامه طی آخرین سفر «سلمان بن عبدالعزیز» پادشاه عربستان به قاهره و دیدار وی با «عبدالفتاح السیسی» رئیس جمهوری مصر از سوی ریاض ارائه شد. پس از این توافق عبدالعزیز قول میلیاردها دلار سرمایه گذاری در مصر را ارائه کرد.
اما پس از مدت زمانی دادگاه عالی اداری واگذاری جزایر تیران و صنافیر را به عربستان لغو کرد که باعث شد تنشهای دو کشور بیش از گذشته شود.
میدان گازی آرش
میدان گازی آرش، جزء مناطق ژئواکونومی بود که پس از توافق میان ایران و عربستان میان طرفین برجسته شد. پس از برقراری روابط ریاض و تهران، میدان گازی آرش با فشار طرفهای غربی به سرخط خبرها تبدیل شد. برخی از کشورها تلاش کردند که میدان گازی آرش را دوباره تبدیل به اختلافی میان ایران، کویت و عربستان کنند.
با توجه به اختلافی که در خصوص مرزهای دریایی میان کویت و ایران با توجه به سهم هر کدام از آنها وجود دارد ورود عربستان سعودی به این مسئله مناقشهای جدید در روابط عربستان با همسایگانش تلقی میشود.
مناقشه مرزی امارات متحده با عمان
بارزترین اختلاف مرزی بین سلطنت عمان و امارات متحده عربی مربوط به منطقه البریمی بود که در نهایت بر اساس توافق حاصل شده بین سه کشور عربستان سعودی و سلطنت عمان و امارات متحده عربی حل و فصل شد. بر اساس این توافق مقرر گردید در قبال چشم پوشی عربستان سعودی از این منطقه قسمتی از اراضی غرب امارات به نام صبخه مطی به آن کشور واگذار گردد و لذا منطقه البریمی بین سلطنت عمان و امارات متحده عربی تقسیم گردید که بر اساس آن از 9 واحه موجود در منطقه البریمی 6 واحه آن در اختیار امارات متحده عربی و سه واحه دیگر نیز در اختیار سلطنت عمان قرار گرفت.( کتاب توسعه روابط جمهوری اسلامی ایران و سلطنت عمان و نقش آن در صلح و ثبات منطقه،آسایش زارچی)
سوء تفاهمات امارات با جمهوری اسلامی ایران در خصوص جزائر سهگانه
سوءتفاهم ابوظبی در خصوص جزائر سه گانه ایران نیز هر از چند گاهی باعث داغ شدن این مسئله در افکار عمومی کشورهای منطقه می شود، امارات تلاش میکند با استفاده از بیانیههای مکرر در خصوص جزائر سه گانه فشارهایی را به ایران وارد کند. امارات متحده سعی دارد با توجه به فضای به وجود آمده در التهابات منطقهای فشار خود را به عربستان و ایران برای به دست آوردن دستاوردهای سرزمینی دنبال کند.
دلائل اختلاف میان ابوظبی و ریاض در خصوص جزائر الیاسات
دلائل تاریخی: نگاهی تاریخی به منطقه دریایی که امروز بین مرزهای امارات، عربستان سعودی و قطر قرار دارد که از نظر تاریخی به آن نهرهای بنی یاس نیز گفته میشود. این شهر در ساحل امارت ابوظبی واقع شده است و نام آن از قبیله بنی یاس گرفته شده است. از دو جزیره تشکیل شده است، یاسات علیا در شمال و یاسات پایین در جنوب؛ این جزیره در گذشته محل استراحت غواصان ابوظبی (از قبیله بنی یاس) بوده است.
این منطقه که بر اساس قرارداد 1974 میان عربستان و امارات ، حین پذیرش حق حاکمیت سرزمینی امارات توسط پادشاه عربستان به نگارش درآمده تاکید شده که جزائر ما بین ابوظبی و عربستان به صورت حاکمیت مشترک درآید. اما امارات متحده عربی از سال 2000 به این سو با افزایش فعالیت خود در این جزائر و در نهایت با اعمال محدودیت حفاظت دریایی این جزیره را به حق اختصاصی خود تبدیل کرده است.
ژئوپلتیک: این جزیره با توجه به نزدیکی به میدان نفتی الشیبه و نزدیک بودن به امارت ابوظبی نقشی اقتصادی و ژئواکونومیک در منطقه ی خلیج فارس ایفاء می کند. امارات متحده تلاش میکند با اعمال فشار بر عربستان دست برتر اقتصادی و سرزمینی خود را نشان دهد.
همچنین با توجه به وجود ساحلهای مرجانی و جنبه ی ماهی گیری صنعتی که این جزائر دارند میتواند زمینه ی محروم شدن عربستان از جنبههای گردشگری تجاری و ماهی را نیز شاهد بود.
رقابت منطقهای: علاوه بر مزیتهای اقتصادی که این منطقه دارد اصل اختلاف عربستان و امارات در زمینه ی رقابتهای منطقهای است، ریاض و ابوظبی در حال حاضر یک نبرد پنهان در حوزههای مختلفی است از جمله قرار گرفتن در مرکزیت کریدور آمریکایی آیمک، افزایش درآمد ناخالص ملی، اعمال مداخله و قدرت نمایی در کشورهای اسلامی و آفریقایی، نزدیکی به آمریکا و... این رقابتهای پیدا و پنهان امارات و عربستان هر از گاهی نمایان می شود اما این بار در مسئله ی جزائر الیاسات خود را بروز داده است.
این جزائر که از سال 2009 در حال مذاکره میان دو طرف بوده است تاکنون به نتیجه نرسیده است و پس از 15 سال مذاکره به دادرسی بین المللی ارجاع پیدا میکند که نشان از اختلاف عمیق میان این دو رهبر جهان عرب است.
تجاوزات آمریکا و انگلیس و فرصتطلبی امارات برای دستاندازی بیشتر بر یمنعربستان و امارات پس از هفتم اکتبر؛ گریز از بحران منطقهای، ایجاد وابستگی متقابل اقتصادی با رژیم صهیونیستی
در بیان جمع بندی میتوان گفت: رقابت میان بن زاید و بن سلمان برای قرار گرفتن به عنوان قطب نمای مطلق شورای همکاری خلیج فارس به صورت جدی در جریان است؛ هر دو این رهبران تلاش میکنند فارغ از رقابتهایی که با ترکیه و ایران دارند سهم خود را در نزدیکی به آمریکا، توازن بخشی با ایران، توسعه ی صادرات، برداشت گاز و نفت از میادین و در نهایت حداکثری کردن حقوق سرزمینی خود افزایش دهند.
جزائر الیاسات هر چند نمیتواند موجب بروز تنش میان عربستان و امارات شود اما زمینه ساز شکافهای عمیق بین این دو رهبر شبه جزیره عربی خواهد شد.از طرفی روابط نزدیک ابوظبی و واشنگتن نیز این توهم را برای ابوظبی به وجود آورده که می تواند به خاکهای همسایگانش تعدی کند چنانکه در خصوص جزائر سهگانه و منطقه الیاسات دچار سوءتفاهم شده است.
انتهای پیام/