آسمانی شدن پدران شهدا دهقان شایسته قیطاسی و مادر شهیدان علیرضایی و قدیری
تاریخ انتشار: ۲۵ مرداد ۱۳۹۹ | کد خبر: ۲۸۹۷۴۵۱۲
حاج علی اکبر دهقان بنادکوکی پدر شهیدان والامقام «محمد و یدالله دهقان بنادکوکی» پس از تحمل سالها فراق فرزندان در سن ۸۶ سالگی دعوت حق را لبیک گفت و به فرزندان شهیدش پیوست.
مراسم تشییع این فقید سعید در زادگاهش روستای بنادکوک با رعایت پروتکل های بهداشتی برگزار و در جوار فرزندان شهیدش به خاک سپرده شد.
شهید یدالله دهقان بنادکوکی متولد ۲۰ آبان ۱۳۴۰ در سن ۲۲ سالگی در جریان عملیات پدافندی در پایگاه زید به درجه رفیع شهادت نائل آمد و برادرش محمد نیز که متولد ۵ فروردین ۱۳۴۶ است ۱۵ مرداد ۱۳۶۲ در جریان عملیات والفجر دو در پیرانشهر در سن ۱۶ سالگی به خیل شهیدان پیوست.
بیشتر بخوانید:
اخباری که در وبسایت منتشر نمیشوند!
مادر شهیدان «علیرضایی» آسمانی شد
«اختر خلیلیبابا» مادر شهیدان «علی و احمد علیرضایی» و جانباز «صمد علیرضایی» و خواهر شهید «قدیر خلیلی» دار فانی را وداع گفت و به فرزندان شهیدش پیوست.
پیکر مطهر این مادر شهیدان، در جوار گلزار شهدای شال تشییع و به خاک سپرده شد.
شهید علی علیرضایی، نهم اردیبهشت ۱۳۳۸ در شهر شال از توابع شهرستان بوئینزهرا به دنیا آمد و بیست و سوم تیر ۱۳۶۱ در شلمچه بر اثر اصابت ترکش به شهادت رسید.
همچنین برادرش شهید احمد علیرضایی، نهم تیر ۱۳۴۰ در شهر شال از توابع شهرستان بوئینزهرا به دنیا آمد و این شهید بزرگوار از سوی بسیج در جبهه حضور یافت، چهارم بهمن ۱۳۶۵ در شلمچه بر اثر عوارض ناشی از مصدومیت شیمیایی به شهادت رسید.
پدر شهیدان «شایسته» آسمانی شد
«حاج محمد حسن شایسته» پدر معظم شهیدان «مجید و محمد ابراهیم شایسته» پس از تحمل سالها فراغ فرزندان بر اثر کهولت سن، دار فانی را وداع گفت و به فرزندان شهیدش پیوست. پیکر مطهر این پدر بزرگوار در بهشت زهرا (س) تهران تشیع و به خاک سپرده شد.
شهید مجید شایسته ۲۶ شهریور ۱۳۴۵ در شهرستان ری به دنیا آمد دانش آموز دوم متوسطه در رشته اقتصاد بود به عنوان بسیجی در جبهه حضور یافت و هشتم تیر ۱۳۶۲ با سمت تیربارچی در فکه توسط نیروهای عراقی بر اثر اصابت ترکش به شهادت رسید. پیکرش مدتها در منطقه بر جا ماند و در سال ۱۳۷۵ پس از تفحص در بهشت زهرا(س) به خاک سپرده شد.
شهید محمد ابراهیم شایسته سوم فروردین ۱۳۳۹در روستای گوگد از توابع شهرستان گلپایگان به دنیا آمد تا پایان دوره کاردانی در رشته معارف اسلامی درس خواند. وی از سوی مرکز اعزام بعنوان روحانی در جبهه حضور یافت. یکم فروردین ۱۳۶۱ با سمت مسئول واحد تبلیغات در دشت عباس توسط نیروهای عراقی بر اثر اصابت ترکش خمپاره به صورت و گردن به شهادت رسید.
مادر شهیدان «جعفری» آسمانی شد
«عالیه بیگدلی»، مادر گرانقدر شهیدان والامقام «محمد ولی و عبدالوهاب جعفری»، از شهدای استان زنجان به علت بیماری و کهولت سن دعوت حق را لبیک گفت به فرزندان شهیدش پیوست.
شهیدان محمد ولی جعفری در سال ۱۳۴۳ متولد و در ۱۸ اسفند ماه ۶۰ در دشت عباس و عبدالوهاب جعفری در سال ۱۳۴۱ متولد و در تاریخ ۲۰ آبان ماه ۶۱ در شلمچه به درجه رفیع شهادت نائل آمدند.
مادر شهیدان «قدیری» آسمانی شد
حاجیه خانم «نوبر پریشانی» مادر شهیدان والامقام «نعمتالله و قدرت الله قدیری» پس از تحمل سالها رنج و فراق فرزندانش، درحالی که تنها دو هفته از مرگ همسرش میگذشت در سن ۸۴ سالگی ندای حق را لبیک گفت و به فرزندان شهیدش پیوست.
پیکر مطهر این مادر فداکار در جوار مزار شهیدانش در گلزار شهدای مصطفویه خمینیشهر به خاک سپرده شد.
شهیدان قدرتالله قدیری در سن ۱۸ سالگی در ۱۸ اردیبهشتماه ۱۳۶۱ در منطقه عملیاتی بیتالمقدس خرمشهر و نعمت الله قدیری نیز در حالی که فقط ۱۷ سال داشت در منطقه عملیاتی خیبر جزیره مجنون در ۱۹ اسفندماه ۶۲ به فیض شهادت نائل آمدند.
پدر شهیدان «قیطاسی» به فرزندان شهیدش پیوست
«حاج ستار قیطاسی» پدر شهیدان «علی احمد و علی محمد قیطاسی» و «محمود قیطاسی» جانباز ۴۰ درصد پس از گذشت سالها تحمل درد و رنج دوری از فرزندان خود، دعوت حق را لبیک گفت و آسمانی شد.
پیکر آن مرحوم پس از تشییع در بهشت زهرا (س) نهاوند به خاک سپرده شد.
شهید علی احمد قیطاسی متولد سال ۱۳۴۴ از نیروی رسمی ژاندارمری سابق، ۲۴ آبان سال ۱۳۶۶ با سمت رییس شناسایی اطلاعات تیپ انصار ژاندارمری وقت به همراه معاون شهید خود سلیمان اکبری و نیروهای تحت امر برای عملیات شناسایی وارد منطقه زبیدات عراق می شوند و در آن منطقه در دام کمین نیروهای دشمن میافتند پیکر مطهر این شهید والامقام پس از تفحص بعد از ۲۷ سال دوری از وطن در سال ۹۴ در میان استقبال و تشییع باشکوه مردم نهاوند به میهن بازگشت و در جوار برادر شهیدش در گلزار شهدای نهاوند آرام گرفت.
این شهید سرافراز در سال ۹۵ بهعنوان شهید شاخص نیروی انتظامی استان همدان معرفی شد.
شهید علیمحمد قیطاسی متولد سال ۱۳۴۱ است که به عضویت سپاه پاسداران انقلاب اسلامی درآمده بود و پس از حضور در چندین عملیات به مقام جانبازی رسید و در ۱۲ خرداد سال ۶۹ به درجه رفیع شهادت نائل آمد.
جانباز ۷۰ درصد «شاهسنایی» به همرزمان شهیدش پیوست
حاج تقی شاهسنایی جانباز ۷۰ درصد اصفهانی، پس از تحمل سالها درد مجروحیت و شیمیایی، در سن ۵۷ سالگی به فیض شهادت نائل آمد.
مراسم تشییع و خاکسپاری این شهید گرامی در گلستان شهدا برگزار شد.
شهید حاج تقی شاهسنایی، به دلیل عوارض جراحات وارده در نبردهای دوران دفاع مقدس، سال های متمادی را با درد دست و پنجه نرم کرد و سرانجام بر اثر عوارض شیمیایی جنگ، این جانباز فداکار در بیمارستان شهید صدوقی اصفهان به شهادت رسید.
برادر گرامی وی شهید ولیاله شاهسنایی، نیز در سن ۱۹ سالگی در ۱۵ اردیبهشت ۱۳۶۱ در منطقه عملیاتی دارخوین با سمت تک تیرانداز به فیض شهادت رسیده است.
منبع: ایرنا
کلیدواژه: بنیاد شهید و امور ایثارگران جمهوری اسلامی ایران والدین شهدا بنیاد شهید و امور ایثارگران جمهوری اسلامی ایران والدین شهدا
درخواست حذف خبر:
«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را بهطور اتوماتیک از وبسایت www.irna.ir دریافت کردهاست، لذا منبع این خبر، وبسایت «ایرنا» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۲۸۹۷۴۵۱۲ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتیکه در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.
با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.
خبر بعدی:
پنجم اردیبهشتماه، سالروز شهادت نخستین فرمانده سپاه یزد
به گزارش خبرگزاری صداوسیما مرکز یزد ، محمد منتظرقائم متولد سال ۱۳۲۷ در شهر فردوس از توابع استان خراسان است، البته خانواده محمد به علت ایستادگی پدرش در مقابل جیرهخواران حکومت وقت، مجبور به هجرت از فردوس میشوند و در شهر و دیار پدریش، یعنی یزد سکنی میگزینند، ولی این تازه ابتدای راه زندگی استکبارستیزانه محمد است که رقم میخورد.
محمدمنتظرقائم تحصیلات خود را در مدرسه تعلیمات اسلامی ادامه میدهد و در حالی که هنوز ۱۵ سال ندارد حماسه ۱۵ خرداد سال ۴۲ شکل میگیرد، اما با وجود سن کم، تفکری عظیم در خود پرورانده و فعالیتهای ضداستکبارانه اش در آن سالها، تعجب همگان را به خود جلب میکند.
وی تحصیلات خود را در رشته برق در هنرستان فنی ادامه میدهد و پس از اتمام و اخذ دیپلم در سال ۱۳۴۷، لباس سربازی برای شاه را که کاملاً با تفکراتش در تناقض بود، برتن میکند و حتی در این دوره، یک بار به علت پاره کردن تصویر شاه و آتش زدن آن در بازار شهر به شدت تنبیه میشود.
پس از گذران دوره سربازی با وجود همه سختیها، در شرکت برق مشغول به کار میشود. در سال ۱۳۵۰ با تشکیل گروهی مخفی، مبارزه را در قالب تشکلی منسجم هدایت و انجام میدهد و نخستین اعلامیه این گروه در ششم بهمن ۵۱ در یزد به شکل گسترده و مخفیانه توزیع میشود که انعکاسی وسیعی پیدا می کند ، اما بهعلت فعالیت سیاسی از کار خود اخراج و مدت ۱۵ ماه در سیاهچالهای نیروهای ساواک مورد شکنجه قرار میگیرد، اما با هوشیاری مثال زدنی بدون این که هیچ اعترافی از وی گرفته شود، آزاد میشود.
محمد پس از آزادی مصممتر از پیش به مبارزات خود علیه استکبار و استعمار ادامه میدهد تا این که انقلاب اسلامی پیروز میشود و پس از تشکیل سپاه پاسداران به فرمان رهبر کبیر انقلاب در سال ۵۸، بهعنوان نخستین فرمانده سپاه پاسداران استان یزد انتخاب و مسئول بنیانگذاری و تشکیل سپاه یزد میشود.
وی سپاه را گسترش میدهد و با قاطعیت با ضد انقلاب به مبارزه برمیخیزد بهنحوی که دو ماه پس از ایجاد تشکل، وقتی اوضاع کشور و انقلاب را در غرب کشور در خطر میبیند، آسوده ننشسته و با شماری از پاسداران برای مبارزه با ضد انقلاب و طاغوت راهی کردستان میشود.
دفاع از اسلام و انقلاب، آرمان و هدف وی بود به طوریکه در روز پنجم اردیبهشتماه سال ۱۳۵۹ نیز وقتی در جریان فرود چند هلیکوپتر آمریکایی در کویر طبس قرار میگیرد، هر چه سریعتر در محل حادثه حضور پیدا میکند تا از نزدیک واقعه را بررسی کند.
همزمان با حضور محمد منتظرقائم در محل صحرای طبس، بنیصدر رئیس جمهور وقت در خیانتی آشکار دستور حمله به هلیکوپترها و هواپیماهای آمریکایی را میدهد، ولی بعدها مشخص میشود که این هلیکوپترها حاوی اسناد مهمی از اقدامات بعدی آمریکا در حمله به طبس بودند.
بدین ترتیب محمد منتظرقائم که در صحنه مبارزه با استکبار حضور داشت، در بمباران منطقه به دستور بنیصدر، به درجه رفیع شهادت نائل میآید.
همرزمان سردار سپاه ابابیل در صحرای طبس در مورد حماسه کویر میگویند:
پنجم اردیبهشت بود که از سپاه تهران به ما خبر دادند که راننده تانکری نفتکش در نزدیکی جادهای متروک و کم تردد در صحرای طبس تعداد پنج فروند هلیکوپتر، یک هواپیما در حال سوختن، یک دستگاه جیپ، دو موتورسیکلت، تعدادی رختخواب و پرژکتور مشاهده کرده است؛ سریعاً خود را به منطقه برسانید.
محمد گفت: "اول نماز میخوانیم و سپس راهی میشویم. "
نماز آن روزش طولانیتر از بقیه روزها شد و حال و هوای دیگری داشت. بعد از اتمام نمازش یکی از بچهها به شوخی گفت: "حاجی نماز جعفر طیار میخواندی؟ " لبخند زد و گفت: شاید نماز آخرمان باشد. "
سوار اتومبیل شدیم و راه افتادیم. در مسیر، سوره فیل را برایمان خواند و بعد از خواندن سوره، تفسیرش را هم برایمان نقل کرد و گفت: "این مملکت متعلق به امام زمان (عج) است و خدا خود نیز از آن محافظت میکند و ما پاسداران وسیلهای بیش نیستیم. "
به منطقه که رسیدیم من برای تجسس و سوال از اهالی از بچهها جدا شدم، محمد و دو نفر از بچهها به سمت هلیکوپترها و هواپیمای سوخته راهی شدند.
در حال صحبت با اهالی بودم که هواپیماهای فانتوم که بر فراز منطقه پرواز میکردند، توجهام را جلب کردند. بعد از آن، صدای انفجار مهیبی از سمت هلیکوپترها به گوش رسید.
به سرعت به سمت هلیکوپترها به راه افتادم. دودی سیاه به آسمان بلند شده بود. محمد که برای بررسی هلیکوپترها وارد آنها شده بود تا اگر سند و مدرکی بر جا مانده، با خود بیاورد، طعمه خیانت بنیصدر و هم دستانش شده بود که میخواستند آن اسناد فاش نشود. تا به او رسیدیم به مولایش حسین (ع) پیوسته بود.