Web Analytics Made Easy - Statcounter
به نقل از «ناطقان»
2024-04-18@10:35:01 GMT

اشعار زیبا ویژه محرم

تاریخ انتشار: ۴ شهریور ۱۳۹۹ | کد خبر: ۲۹۰۹۲۲۴۴

خون هفتاد و دو عاشق، می دمد از دشت و صحرا می شود یک روزه پرپر، لاله های باغ زهرا از دم تیر زیر شمشیر واحسینا، واحسینا ناطقان: ریزد از چشمم ستاره، در جگر دارم شراره

می چکد خون شهیدان از هلال خون دوباره

شد محرم ماه ماتم

واحسینا، واحسینا

 

خون هفتاد و دو عاشق، می دمد از دشت و صحرا

می شود یک روزه پرپر، لاله های باغ زهرا

از دم تیر زیر شمشیر

واحسینا، واحسینا

 

ماه قتل سیدالناس، ماه اکبر، ماه عباس

دست سقا افتد از تن، برزمین چون شاخه ی یاس

چهره گلگون دیده پر خون

واحسینا، واحسینا

ماه سربازیّ اصغر، ماه لبخند شهادت

بر فراز دست بابا می کند اصغر عبادت

می خورد شیر از دم تیر

واحسینا، واحسینا

 

ماه قتلِ ماه لیلا، ماه جان بازی اکبر

با تن پاشیده از هم می شود در خون شناور

اِرباً اِربا مثل بابا

واحسینا، واحسینا

 

ماه جنگ حق و باطل، ماه سرهای بریده

می شود از دیده جاری اشک زهرای شهیده

ماه انصار ماه ایثار

واحسینا، واحسینا

 

ماه عاشورا رسیده، خون بود جاری زدیده

زینب مظلومه گیرد بوسه از حلق بریده

سینه سوزان دیده گریان

واحسینا، واحسینا

استاد غلامرضا سازگار

 

 

چشمان زمین دوباره تر خواهد شد

ماه از سر شب بدون سر خواهد شد

تاریخ دوباره به خودش می لرزد

شق القمری بزرگتر خواهد شد

 

خورشید نشسته بر درت ای کوفه

 غافل شدی از دور و برت ای کوفه

امروز فرات را به رویش بستی

ای خاک دو عالم به سرت ای کوفه

 

این نیزه مرا به عشقتان میدوزد

در عمق وجود شعله می افروزد

امسال اگرچه در زمستانم باز

از بردن اسم تو لبم می سوزد

جواد منفرد

 


 

گشته دارُ العزا،همه ی عالمین

کربلایی شده،کاروان حسین

یا حسین یا حسین.

بیشتر بخوانید: اخباری که در وبسایت منتشر نمی‌شوند!

..

 

با دلی غمزده،بهر این کاروان

قل هوالله و هَم،فَدخُلوها بخوان

یا حسین یا حسین...

 

زینب اینجا شود،مضطر و نیمه‌ جان

آه از مَقتل و،چَشم نا مَحرمان

یا حسین یا حسین..

 

روزی اینجا شود،شور محشر به پا

سر قرآن رود،به روی نیزه ها

یا حسین یا حسین..

 

بین گودال خون،با غمی بی کران

میشود مادری،زین عزا نوحه خوان

یا حسین یا حسین...

   
   

امیر عباسی

 


 

همیشه به یاد ِ/تو آقا میخونم/هوامون و داری/اینو خوب میدونم

با مهرت گره خورده ولای سینه زنهای تو

محزون غم عشقه دلای سینه زنهای تو

به شب دل تجلیّ مهتاب/قرار قلب خسته ی بی تاب

ماهارو جون ِ مادرت دریاب/ای ارباب

 حسین وای وای وا وای...

 

شمیم وجودت/مثه عطر یاسه/نمودی به عالَم/تو خلق حماسه

فرشته عزای تو به آسمون گرفته آقا

اسلام از قیام تو دوباره جون گرفته آقا

تویی روح خروش و بیداری/تو به مسکین ِ بی نوا یاری

تو همه هستی ِ علمداری/سالاری

حسین وای وای وا وای...

 

برا حفظ اسلام/تو دادی سرت رو/علی اکبرت رو/علی اصغرت رو

جون دادی یبن زهرا غرق خون و به کام عطشان

در بین قتلگاهت مادرت ناله زد حسین جان

 امون از اشک سرخ یک مادر/اَمون از حال و روز یک خواهر

اَمون از داغ سیلی و معجر/ای بی سر

حسین وای وای وا وای...

 

 

 

من اگر چه گنهکارم/محبّ شاه بی کفن هستم

 سربلندیم ازینه که/به لطف زهرا سینه زن هستم

میون ِ روضه ها/همیشه بی تابم

سیاهی لشگر ِ/عزای اربابم

ای عزیز زهرا/ای امام ِ دلها/یا ابا عبدالله/آه

یا ابا عبدالله...

 

حال و رزو حسینی ها/همیشه گرم عشق دلداره

اختیار دلاشون هم/به دستان لطف علمداره

 ایشالا که همه/از اهل تقوی شیم

 با یاری ِ اسلام/ابالفضلی باشیم

 آه به حقب سقّا/کن دعا ای آقا/که بیایم کربلا/آه

یا ابا عبدالله...

 

کربلا قبله ی دلهاس/دلامون تا اونجا میزنه پر

 معتکف میشه با گریه/فقط به عشق حضرت دلبر

 حمایت از ولی/کلام عاشوراس

حسین بن علی/امام عاشوراس

ای امام ِ بی سر/ای سر ِ بی پیکر/ای غریب مادر/آه

یا ابا عبدالله...



 

نپرس از حال زارم، یه عالم گریه دارم

کجای این بیابون، پس از تو سر بذارم

ببین حالم خرابه، نگاهم خیس آبه

زیر چشمام کبود و ، جلو چشمام سرابه

چرا هی، رولبهات داری نجوا

چرا پس، عصا می کوبی اینجا

بگو که ،چرا داری می خونی

اعوذ، بک من کرب و بلا

واویلتا، نگو اینجا مقصد ماست

واویلتا، نگو اینجا کرب وبلاست

(واویلتا از کربلا)

 

به جز اشک تو چشام نیست، چرا اوضاع به کام نیست

بگو ماه محرم، مگه ماه حرام نیست

نگاه کن شیرخواره ت، چه بی تاب و توونه

نگاه به اکبرت کن، هنوز خیلی جوونه

نگاه کن،  چش پر ابر من رو

جدایی، میگیره صبر من رو

بگو اون، که کرده قصد جونت

کنارت، بسازه قبر من رو

واویلتا ببین که قلبم حزینه

واویلتا غمتو زینب نبینه

(واویلتا از کربلا)

 

همینجا وعده گاهه، غم و غصه تو راهه

وداع آخر ما، میون قتلگاهه

لب آب فراتیم،نگو تشنه میمیری

نگو اینجا برادر، زیر دشنه میمیری

تو هم که، مثه من مبتلایی

میارن، سر ما هر بلایی

شنیدم ، سرت رو مثل یحیی

میذارن، توی تشت طلایی

واویلتا، نبینم حنجرت پاره ست

واویلتا، که زینب بی تو بیچاره ست

(واویلتا از کربلا)

مظاهر کثیری نژاد
برچسب ها: شعر ، محرم ، ناطقان ، اشعار

منبع: ناطقان

کلیدواژه: شعر محرم ناطقان اشعار ابا عبدالله حسین یا حسین

درخواست حذف خبر:

«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را به‌طور اتوماتیک از وبسایت nateghan.ir دریافت کرده‌است، لذا منبع این خبر، وبسایت «ناطقان» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۲۹۰۹۲۲۴۴ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتی‌که در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.

با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.

خبر بعدی:

روایت کودک فلسطینی از شکنجه‌های صهیونیست‌ها

   به گزارش سرویس بین الملل خبرگزاری صدا و سیما؛ به نقل از شبکه الاقصی، یک کودک فلسطینی که نظامیان صهیونیست او را در نوار غزه اسیر کرده بودند و پس از مدتی او را آزاد کردند، درباره شکنجه‌هایی که در زمان اسارت شده است، سخن می‌گوید.

کد ویدیو دانلود فیلم اصلی

پسربچه فلسطینی: می‌خواهم برگردم و همانطور که او به من می‌زد، او را بزنم. منتظر می‌مانم تا بزرگ شوم و بتوانم یک مبارز باشم. زمانی که بزرگ شوم، می‌خواهم همانطور که او بر سر من می‌زد، به سر او ضربه بزنم. می‌خواهم همانطور که روی سر من می‌ایستاد، روی سر او بایستم و به کسی که به طرف من تیراندازی کرد، تیر بزنم.

اسم من نمر و سن من ۱۲ سال است. من یک کودک هستم، گناه من چیست؟ این زخم من است. دو گلوله به من اصابت کرد که گلوله‌های انفجاری بود. به اینجا نگاه کنید و ببینید زخم من چطور است. گناه من چیست؟ با این زخم چه کار می‌توانم بکنم؟ اینجا. گلوله‌های انفجاری. من فقط در حال برداشت سبزیجات بودم. من فقط سبزیجات و گیاهان را جمع می‌کردم تا غذایی تهیه کنم و برای برادرانم غذا ببرم. گناه من چیست؟ آنها به سوی من تیراندازی کردند. تاندون و رگ‌های خونی پایم قطع شده است. من زخمی هم در این پایم دارد. اینجا. در کمرم هم زخم‌هایی وجود دارد. زخمی هم روی شکم است.

خواهر کوچکم هر وقت از خواب بیدار می‌شد، به من می‌گفت، بابا بیرون برو و برای ما نان بیاور. یعنی می‌گفت بیرون برو و برای ما غذا بیاور. به همین علت من هر وقت بیرون می‌رفتم تا غذا بیاورم، به محض اینکه بر می‌گشتم، او به سراغ من می‌آمد و در را باز می‌کرد و به من آویزان می‌شد و می‌گفت، بابا نان آوردی؟ من هم جواب می‌دادم بله. یک گوجه فرنگی به او می‌دادم تا بخورد و او می‌نشست و آن را می‌خورد. این کاری بود که ما همیشه انجام می‌دادیم. من بیرون می‌رفتم تا غذا بیاورم. یک روز، من هدف گلوله قرار گرفتم و اسرائیلی‌ها من را بردند و نتوانستم خواهرم را ببینم. وقتی زندان بودم، همیشه به آنان فکر می‌کردم. آیا او چیزی برای خوردن دارد؟ کسی برای او غذا می‌برد؟ چه کسی بیرون می‌رود تا غذا بیاورد؟ اوضاع برای ما دشوار بود. اوضاع در غزه خیلی سخت است.

دیگر خبرها

  • فال حافظ امروز : یک غزل ناب و یک تفسیر گویا (30 فروردین)
  • تشویق بی‌امان محرم نویدکیا از سوی هواداران سپاهان + فیلم
  • محرم تنها مربی بدون باخت؛ جواد نکونام به یحیی رسید!
  • یک پایان بی‌رحمانه: ژاوی فکر اینجا را نکرده بود
  • تولدی دیگر در شورآباد
  • فال حافظ امروز : یک غزل ناب و یک تفسیر گویا (29 فروردین)
  • عصر شعر آئینی وعده صادق در کرج برگزار شد
  • بازدید نماینده ولی فقیه در قرارگاه کربلا از خط مرزی
  • فال حافظ امروز : یک غزل ناب و یک تفسیر گویا (28 فروردین)
  • روایت کودک فلسطینی از شکنجه‌های صهیونیست‌ها