دختر 16 ساله به خاطر نجات مادرش ازدواج کرد / سرنوشت میترا اشک همه را در آورد
تاریخ انتشار: ۱۸ شهریور ۱۳۹۹ | کد خبر: ۲۹۲۱۷۶۷۱
به گزارش رکنا، میترا زن 26ساله که در تنگنای روزگار و برای رهایی از چنگال خطرناک مواد افیونی به کلانتری پناه برده بود، درباره سرگذشت سیاه خود به کارشناس اجتماعی کلانتری شفای مشهد گفت: 16بهار بیشتر از عمرم نگذشته بود که «منصور» به خواستگاری ام آمد. آن روزها من ترک تحصیل کرده بودم تا امور خانه داری را انجام بدهم و از مادرم مراقبت کنم.
بیشتر بخوانید:
اخباری که در وبسایت منتشر نمیشوند!
از سوی دیگر پدرم از عهده مخارج درمان او بر نمی آمد. به همین دلیل هر شب دست به دعا بر می داشتم تا راهی برای تامین هزینه های درمان مادرم پیدا شود! در همین گیر و دار بود که به خواستگاری منصور پاسخ مثبت دادم چرا که می دانستم طبق آداب و رسوم ما، خانواده داماد باید مبلغی را به عنوان شیربها بپردازند. با این تفکر و بدون هیچ شناختی از منصور، با او ازدواج کردم. اما پول شیربها نتوانست مادرم را از مرگ نجات بدهد و او جان خودش را از دست داد.
با این حال، زندگی مشترک من در حالی آغاز شد که فهمیدم منصور به موادمخدر و مشروبات الکلی اعتیاد دارد ولی من که به او علاقه مند شده بودم در کنارش ماندم تا این که خودم نیز در 20سالگی به مصرف موادمخدر آلوده شدم. دخترم به دنیا آمده بود و زندگی روی سیاهش را به من نشان می داد. با آن که همسرم مرا به مصرف مواد مخدر آلوده کرده بود، اما اختلافات ما به دلیل همین موضوع شدت گرفت تا جایی که یک روز همسرم به بهانه خرید موادمخدر از خانه خارج شد و دیگر بازنگشت.
اگرچه او در این مدت مرا کتک می زد و فحاشی می کرد اما باز هم سایه سرم بود و من در جست و جوی او به هر جایی سر می زدم! نگران بودم اما امید داشتم روزی همسرم را پیدا کنم. به بیمارستان ها، پزشکی قانونی، زندان و... سر می زدم اما اثری از منصور نبود. پدرم اصرار می کرد طلاق غیابی بگیرم ولی من نمی خواستم فکر بدی به ذهنم راه بدهم. امیدوار بودم که روزی همسرم را پیدا می کنم. به ناچار برای تامین هزینه های اعتیاد و زندگی در خانه های مردم به کارگری مشغول شدم.
با این حال زندگی ام به سختی می گذشت و نمی توانستم هزینه های اعتیاد خودم و کودک خردسالم را تامین کنم. از طرف دیگر از پدرم کمکی نگرفتم چراکه می ترسیدم مرا مجبور به طلاق کند و از سوی دیگر نیز او از اعتیادم خبر نداشت. بالاخره روزها گذشت تا این که سه سال بعد ،روزی به طور اتفاقی منصور را در خیابان دیدم و هراسان و شادمان به سویش رفتم اما خیلی زود غم به چهره ام نشست و قلبم شکست. او با دختر دیگری ازدواج کرده بود و هوویم نوزادی را در آغوش می فشرد. منصور که حال پریشان مرا دید خیلی راحت گفت که به اجبار خانواده اش با من ازدواج کرده، در حالی که به دختر دیگری علاقه مند بوده. او گفت که بعد از ازدواج با تو هم نتوانستم او را فراموش کنم و در نهایت تو را ترک کردم! خلاصه آن قدر به هم ریختم که دیگر پاهایم توان ایستادن نداشت. در این سه سال که من در جست و جوی او به هر جایی سر می زدم، او در خانه عشقش خوش می گذراند.
وقتی به خانه رسیدم فقط به موادمخدر پناه بردم به طوری که دیگر دوز مصرف از دستم خارج شده بود. در حالی که نمی توانستم هزینه خورد و خوراکم را تامین کنم، تصمیم دیگری گرفتم. دخترم را به پدرش سپردم و از منصور طلاق گرفتم. با آن که احتیاج شدیدی به پول داشتم نه تنها نفقه ای از او نخواستم بلکه مهریه ام را نیز بخشیدم تا زودتر او را فراموش کنم. مدتی بعد و در حالی که در شرایط روحی نامناسبی به سر می بردم، با «کاوه» آشنا شدم و به عقد موقت او در آمدم. قرار بود با من ازدواج کند و به طور رسمی زن و شوهر شویم. من هم که به دنبال تکیه گاهی می گشتم تا از این شرایط رهایی یابم، همه جهیزیه ام را به آپارتمانی بردم که کاوه در اختیارم قرار داد اما چند ماه بعد وقتی فهمید من در دام اعتیاد گرفتار هستم، به شدت کتکم زد و از خانه اش بیرون انداخت. او حتی اجازه نداد جهیزیه ام را از خانه اش خارج کنم و ...
حالا هم درحالی که به آخر خط رسیده ام به کلانتری آمده ام تا چاره ای برای رهایی از این افیون خطرناک بیابم. شایان ذکر است، به دستور سرگرد امارلو (رئیس کلانتری شفا) مقدمات ترک اعتیاد این زن جوان در مراکز قانونی و حمایت های روان شناختی از وی فراهم شد تا زندگی جدیدی را شروع کند.
ماجرای واقعی با همکاری پلیس پیشگیری خراسان رضوی
منبع: رکنا
کلیدواژه: سهام عدالت قیمت خودرو محرم سرطان مواد مخدر پزشکی زندان پلیس اخبار حوادث خانواده هزینه های درمان داماد نجات مادر سفره عقد عکس دختر ایران سرقت کرونا اخبار تهران جوان ساعت فیلم قیمت خودرو
درخواست حذف خبر:
«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را بهطور اتوماتیک از وبسایت www.rokna.net دریافت کردهاست، لذا منبع این خبر، وبسایت «رکنا» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۲۹۲۱۷۶۷۱ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتیکه در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.
با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.
خبر بعدی:
ربودن کودک ۴ ساله با خودرو مادرش | سارقان کمک کردند ماشین خراب روشن شود اما...
به گزارش همشهری آنلاین، روز گذشته زن جوانی در حالی که به شدت گریه و بیقراری میکرد با پلیس تماس گرفت و از سرقت خودرویش در یکی از خیابانهای شهر بم در استان کرمان در حالی که کودک ۴ سالهاش هم داخل خودرو بوده خبر داد.
شاکی گفت: خودرویم کنار خیابان خاموش شد و نمیتوانستم آن را روشن کنم. بچهام هم داخل خودرو بود. همان موقع ۲ مرد به بهانه کمک برای روشن کردن خودرو به من نزدیک شدند و یکی از آنها پشت فرمان نشست و دیگری شروع به هل دادن خودرو کرد که ناگهان خودرو روشن شد و هر دو سوار بر آن فرار کردند و بچهام را هم با خودرو دزدیدند.
سرهنگ عزتالله عبدلینسب فرمانده انتظامی بم در تشریح این خبر گفت: در پی تماس این خانم، تیمهای گشت انتظامی تمامی محورهای اصلی و فرعی را تحت کنترل درآورده و در نهایت واحد گشت کلانتری ۱۲ بم در کمتر از یک ساعت خودرو سرقتی را به صورت رها شده در یکی از محلههای شهر کشف کرد و کودک خردسال را که داخل خودرو بود به والدینش بازگرداند.
وی افزود: بلافاصله پس از این عملیات نیز سارقان فراری با اقدامات اطلاعاتی و پیجوییهای مأموران پلیس آگاهی و کلانتری ۱۲ در مخفیگاهشان دستگیر شدند.
سرهنگ عبدلینسب گفت: این دو سارق زمانی که این خانم را با خودرو معیوب کنار خیابان مشاهده کرده بودند، در پی روشن کردن خودرو وی اقدام به سرقت خودرو به همراه کودک خردسال درون آن کردند.
وی به شهروندان توصیه کرد: هیچ وقت خودرو خود را در حالت روشن ترک نکنید و در صورت معیوب شدن خودرو به افراد غریبه اعتماد نکنید.
کد خبر 846831 منبع: ایران برچسبها خبر مهم سارق - سرقت حوادث ایران