ایندی وایر: جدیدترین فیلم مجیدی دیکنزی مخاطب پسند است/ نظر نیکولاس باربر درباره «خورشید»
تاریخ انتشار: ۲۰ شهریور ۱۳۹۹ | کد خبر: ۲۹۲۴۶۳۴۵
خبرگزاری فارس ـ گروه سینما ـ علیرضا سپهوند: پس از نمایش فیلم «خورشید» ساخته «مجید مجیدی» در جشنواره فیلم ونیز، منتقدان در رسانه اهی معتبر سینمایی دست به قلم شدند و از این فیلم که با عنوان «Sun Children» («بچه های خورشید» که اشاره ای ضمنی به «بچه های آسمان» است) به ونیز رفته، مطلب نوشتند. مجید مجیدی با فیلم «خورشید» در جشنواره ونیز حضور پیدا کرده است.
بیشتر بخوانید:
اخباری که در وبسایت منتشر نمیشوند!
مجید مجیدی تیتراژ فیلم جدید خود را به ۱۵۲ میلیون کودک مجبور به کار کودکان تقدیم می کند. فیلم یک آمار مهم و هشدار دهنده و آگاهی دهنده است، اما لزوماً نباید توقع داشته باشید یک ساعت و نیم شما را سرخوش و سرگرم کند.
در حقیقت، «خورشید» (یا بچه های خورشید) کاملاً هیجان انگیز است و روایتی ترکیبی دیکنزی، سوسیالیست-واقع گرایانه از کودکان فقر در تهران را با یک فیلم محرّک، دور از ذهن و یک درام خوش نیت، درآمیخته است. در این فیلم معلمی مهربان و خوش قلب حضور دارد که هنرپیشه اش شبیه رابین ویلیامز در فیلم های آمریکایی دهه ۱۹۸۰ بازی می کند.
«بچه های آسمان» مجیدی اولین فیلم ایرانی بود که در سال ۱۹۹۹ نامزد اسکار بهترین فیلم خارجی زبان شد (آن سال «زندگی زیباست» از روبرتو بنینی برنده شد).
«بچه های خورشید» که برنده جایزه برتر جشنواره بین المللی فیلم فجر تهران در ماه فوریه بود، می تواند شرایط موفقیت های مشابهی چون فیلم «بچه های آسمان» داشته باشد.
قهرمان فیلم علی (روح الله زمانی) ۱۲ ساله است، یک بزن در روی ماهر است که با سه دوست صمیمی خود در خیابان های شلوغ شهر می دود.
هنرپیشه های جوان این فیلم همه با پیش زمینه هایی از زندگی در فقر با شخصیت های زمخت برخودارند و هرچند بیشتر از حد معمول دارای انرژی مورد نیاز برای اینچنین بازی هایی هستند با این وجود بازی هایشان کاملا با فیلم همخوانی دارد.
در صحنه های اولیه فیلم پسران در حال پرسه زدن در پارکینگ اتومبیل های لوکس دیده می شوند. یکی از کارهای آن ها سرقت لاستیک ماشین های لوکس است و از طریق فروش آن ها امرار معاش می کنند.
والدین آنها یا مرده اند یا در زندان هستند یا در غیر این صورت غایب هستند. مادر علی (طناز طباطبایی، ستاره ایرانی که تمام بازی او را خوابیدن بیهوش در تختخواب تشکیل می دهد) در بیمارستان روانی بستری شده و پسرش خانه ای ندارد که او را به خانه بیاورد.
تنها امید علی، هاشم است. او یک خلافکار کفترباز است (با بازی علی نصیریان) که به علی قول می دهد که در قبال یک کار کوچک، به او جایی برای زندگی بدهد.
هاشم می گوید گنجی در زیر یک قبرستان وجود دارد که تنها راه رسیدن به آن حفر یک تونل در زیرزمین مدرسه «خورشید» است.
تمام کاری که علی و دوستانش باید انجام دهند ثبت نام در مدرسه است و آنها می توانند سری به زیرزمین بزنند، در امتداد تونل بروند و گنج را بازیابی کنند.
قسمت غم انگیز این است که علی این کار را یک معامله فوق العاده سخاوتمندانه می داند.
صحنه ای که دار و دسته پسران برای تحصیل به معلم (با بازی علی غابشی) التماس می کنند و معلم آنها را بیرون می اندازد، نوعی از کنایه و طنز است که مجیدی در فیلم از آن بهره برده است.
آن ها خوش شانسی می آورند، یک معلم خوش تیپ، نجیب، آقای رافی (با بازی جواد عزتی)، از اشتیاق آنها بسیار راضی است و به آنها فرصتی می دهد.
اعتماد او موجه است. یکی از این پسران همکلاسی های خود را با مهارت های فوتبالی اش حیرت زده می کند ( و علی از شرط بندی روی او پول جمع می کند)، و دیگری در برش کاشی ها برای پر کردن شکاف ها تجربه و مهارت دارد.
اما ، علی در هیاهوی مدرسه، دزدکی از کلاسها می رود تا به یافتن گنج دشوار خود بپردازد، کاری که معلوم می شود نه فقط قدم زدن در یک تونل ، بلکه حفاری در عمق زمین و کندن سنگ و سخره است.
کسانی که «claustrophobic» یا ترس شدید از مکان های بسته را دارند نباید خیال دیدن این فیلم را به خود راه بدهند.
مجیدی و همکار فیلمنامه نویسش «نیما جاویدی» طرح های خود را در این فیلم پیوسته ادامه داده اند. یکی از این پسران یک مهاجر افغان است که اگر به دردسر بیافتد به اردوگاه پناهندگان اعزام می شود.
خواهر باهوش و سرسخت او (صحنه دزدیدن شامیلا شیرزاد، نقطه عطف بهترین بازی در این فیلم است) می داند که در صورت کشف نقشه خطرناک پسران، او بسیار متحمل رنج خواهد شد.
و اینجا سرنوشت «مدرسه خورشید» برای بچه های خیابانی و کودکان کار، موسسه ای بسیار شلوغ و کم بودجه که برای صدها بچه موقعیتی فراهم کرده که برای اولین بار در زندگی شان طعم مراقبت و ثبات را بچشند اما هر لحظه ممکن است بسته شود اگر رئیس مدرسه نتواند خیّران را برای پرداخت اجاره اش ترغیب نکند!
داستانک های بسیار زیادی در این فیلم هست که همه آن ها در لا به لای این فیلم ۹۹ دقیقه ای گنجانده شده اند.
خواست و میل کارگردان در پوشش بسیاری از مشکلات مرتبط، تحسین برانگیز است و در مجموع، مجیدی این کار را با مهارت فوق العاده و جلب رضایت جمعی انجام داده است.
اما برخی از وقایع به طور ناگهانی به میان می آیند به طوری که بینندگان از دقیق متوجه نمی شود چه اتفاقی رخ داده است، بنابراین فیلم نیاز به تدوین مجدد دارد. و به شخصیت های خاص فرصت داده نشده تا کلیشه های احساسی گذشته را بسط دهند.
آنچه که همیشه به شدت روشن است، اعتقاد مجیدی است که بسیاری از کودکان به خاطر غفلت و یا بهره کشی و سوء استفاده بزرگسالان، در موقعیت و شرایطی بسیار دشوار به سر می برند.
و آنچه که در این فیلم فراموش ناشدنی است، چهره خسته و اشک آلود علی است که در دخمه ای تاریک و مرطوب و در گل و لای خطرناک بیل می زند تا به گنجی برسد که شاید هیچگاه او را از این زندگی نرهاند.
انتهای پیام/
منبع: فارس
کلیدواژه: محمدباقر قالیباف فیلم خورشید جشنواره مجید مجیدی منتقد ونیز
درخواست حذف خبر:
«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را بهطور اتوماتیک از وبسایت www.farsnews.ir دریافت کردهاست، لذا منبع این خبر، وبسایت «فارس» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۲۹۲۴۶۳۴۵ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتیکه در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.
با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.
خبر بعدی:
کتاب صوتی «برزویه پزشک» منتشر شد/اقتباسی از داستان کلیله و دمنه
به گزارش خبرنگار مهر، کتاب صوتی «برزویه پزشک» نوشته خسرو کیانراد بهتازگی با گویندگی بهمن وخشور و سحر حسینی توسط مؤسسه آوای چیروک منتشر و روانه بازار نشر شده است.
این کتاب که نسخه مکتوب آن توسط انتشارات آفتابکاران منتشر شده، با اقتباس از داستانهای کلیله و دمنه نوشته شده. نویسنده در این کتاب که شامل دو داستان کوتاه است، قصههایی قدیمی از ایرانزمین را روایت میکند. در یکی از داستانهای این کتاب با نام «برزویه پزشک»، ماجرای بیمار شدن همسر انوشیروان، ملکهی ایرانزمین را دنبال میکنیم.
کتاب صوتی «برزویه پزشک» شامل دو داستان کوتاه با حالوهوای افسانههای کهن پارسی است. در اولین داستان این کتاب که «برزویهی پزشک» نام دارد، ماجرای بیمار شدن همسر انوشیروان، ملکهی ایرانزمین را میشنویم. قصه از این قرار است که بانوی اول دربار که از محبوبیت ویژهای نزد پادشاه برخوردار است به بیماری ناشناسی مبتلا شده که هرروز او را ضعیفتر و نحیفتر میکند. پادشاه هر آنچه میتوانسته از حاذقترین اطباء و بهترین داروها را برای همسرش فراهم کرده ولی هیچ نشانهای از بهبودی در حال او مشاهده نمیشود. تا اینکه خبر میرسد یک پزشک جوان خوزستانی از راه رسیده و ادعا میکند که میتواند بیماری ملکه را درمان کند و حال او را بهبود بخشد.
در بخشی از این کتاب میشنویم:
«هیچ آدمیزادی تاکنون به آن جزیره پا نگذاشته و هرکس که از روی نادانی به آنجا رفته ناپدید شده و هرگز بازنگشته است.» این شایعهای بود که سالهای سال در میان بندرنشینان دهان به دهان میشد. جزیرهی مرموز، درست روبهروی بندر و در فاصلهی نه چندان زیادی از آن قرار داشت. هیچکس در جزیره زندگی نمیکرد. میگفتند پای هیچکس به آنجا نرسیده. غیرمسکون بود و رازآلود. بومیها آن تکهی دورافتاده را از آن خورشید میدانستند، چون هر بامداد، چهرهی تابندهی خورشید را میدیدند که از پشت تنها کوه جزیره سر بر میآورد، انگار که از درون جزیره برخاسته باشد. از همین رو بود که آن خشکی را جزیرهی خورشید مینامیدند؛ خاستگاه و خانهی خورشید. هرچند تابستانها با پرتوی سوزانش بندر و ساحلنشینان را میسوزاند، اما زندگی آن انسانهای آفتابسوخته از خورشید بود. با نبودنش دل آسمان هم میگرفت.
نسخه صوتی «برزویه پزشک» با ۱ ساعت و ۴۷ دقیقه و قیمت ۲۴ هزار تومان عرضه شده است.
کد خبر 6084502 فاطمه میرزا جعفری