Web Analytics Made Easy - Statcounter

به‌ گزارش همشهری آنلاین، متهم که همسر سابق یکی از بازیگرهای معروف کشور نیز بود، چهارشنبه گذشته همسایه‌اش را به ضرب گلوله در ساختمانی در خیابان خواجه نصیر تهران به قتل رساند و وقتی مأموران پلیس راهی آنجا شدند، اجازه ورود آنها را نداد. با این حال در عملیات ضربت مأموران نوپو این مرد دستگیر شد و در بازرسی از خانه اسلحه کلاشنیکف به‌همراه ۷۲تیر جنگی و همچنین جسد مرد همسایه‌ پیدا شد.

بیشتر بخوانید: اخباری که در وبسایت منتشر نمی‌شوند!

پشیمانی در جلسه بازپرسی

متهم صبح دیروز از بازداشتگاه به دادسرای امور جنایی تهران منتقل شد و پیش روی قاضی ساسان غلامی، بازپرس شعبه سوم دادسرا قرار گرفت. «هرگز، هرگز، قصد کشتن مقتول را نداشتم.» این نخستین جمله‌ای بود که او به زبان آورد. وی در ادامه گفت: هنوز باورم نمی‌شود که لباس متهمان بر تنم است. من که روزی برای خودم کسی بودم و با عشق برای مردم فیلم می‌ساختم. به همه بگویید که من پشیمانم و اگر می‌دانستم پایان ماجرا به اینجا ختم می‌شود هرگز اسلحه به‌دست سراغ مرد همسایه نمی‌رفتم.

متهم وقتی روی صندلی نشست ادامه داد: ۱۵سالی می‌شد که با مقتول اختلاف داشتم. من ۳۰سال است در آن محل ساکن هستم و بروید از همه بپرسید. با هیچ‌کس مشکلی نداشتم. سرم به‌کار خودم گرم بود و هیچ‌کس را آزار نداده‌ام. مقتول اما امانم را بریده بود و از ۸سال قبل اختلافات ما به اوج خودش رسید تا حدی که ناچار شدم از او شکایت کنم. پرونده‌ام در ۲ دادسرای تهران در جریان است. او اوایل خیاط بود و در زیرزمین خانه خیاطی می‌کرد، اما بعد از مدتی واحد طبقه اول را خرید و مدت‌هاست که در آن واحد سکونت دارد. او دو تا از اتاق‌های واحد را اجاره داده بود. چون ملک اداری است. می‌گفت یکی از واحدها متعلق به یک خانم وکیل است که حتی تابلویی هم زده بود، اما من هرگز خانم وکیل را ندیدم. هر روز افراد زیادی به آنجا رفت‌وآمد داشتند که این مسئله مرا آزار می‌داد.

متهم ادامه داد: از سوی دیگر او با ایجاد سر و صدا آرامشم را سلب کرده بود. تخریب‌های عمدی در ملکش به‌وجود می‌آورد و بعد شروع به تعمیر می‌کرد. کلید پشت بام را گرفته بود و به کسی نمی‌داد. من ناراحتی تنفسی دارم و تصور می‌کردم که او عمدا مواد سمی در قسمت فاضلاب می‌ریزد که اذیتم کند. همه اینها باعث شد تا من آپارتمانم را برای فروش بگذارم. اما مشتری پیدا نمی‌شد. خریدارها وقتی درباره ساکنان ساختمان تحقیق می‌کردند، منصرف می‌شدند.

او گفت: از زمانی هم که کرونا آمده در دفتر کارم آموزش تئاتر می‌دهم و بیشتر شب‌ها در دفترم می‌خوابم. شب حادثه خواب بودم که دوباره با شنیدن سر و صدا بیدار شدم. صدای چکش بود. واقعا عصبانی شده بودم. اسلحه را برداشتم و رفتم سراغش. فقط می‌خواستم او را بترسانم. به سمت آپارتمانش رفتم و ابتدا ۲تیر هوایی شلیک کردم اما او به سمتم آمد و لوله اسلحه را گرفت. ناخواسته در کشمکشی که با او داشتم گلوله سوم شلیک شد. فکر کردم گلوله به پوست سرش خورده و آسیب جدی ندیده است. وقتی او شروع کرد به آه و ناله و روی پله‌ها افتاد، با این تصور که ساکنان طبقه سوم به کمکش می‌آیند او را همانجا رها کردم. فکر می‌کنم خودش حرکت کرده و به زیر راه پله‌ها رفته و در آنجا جان باخته است. قبل از اینکه به آپارتمانم برگردم ظرف آبی برداشتم و خونی را که روی زمین بود شستم. اما همان لحظه بود که مأموران بسیج از لای در مرا دیدند و من هم در را بستم. بعد از آن به آپارتمانم رفتم و خوابیدم. نمی‌دانم چقدر طول کشید که صدای مأمور و تیراندازی شنیدم. شلوغ بود و یگان ویژه آمده بود. از طرفی مردم زیادی هم برای تماشا جمع شده بودند و صدایشان را می‌شنیدم. بعد هم که شیشه شکسته شد و گاز اشک‌آور زدند و دستگیرم کردند.

وی درخصوص اسلحه و فشنگ‌ها به بازپرس جنایی تهران گفت: چند سال قبل سریالی را کارگردانی کردم که نیاز به اسلحه و مهمات جنگی داشتم. چون تیرهای مشقی به‌صورت تکی شلیک می‌شود برای تیراندازی رگباری نیاز به فشنگ جنگی داشتم. به همین دلیل مدیر تدارکات تعدادی مهمات گرفت که همه آنها را برگرداندیم.

وی ادامه داد: بهمن‌ماه برای برداشتن وسایل صحنه آرایی به انباری رفتم که داخل یکی از صندوق‌ها چشمم به اسلحه و فشنگ‌های جنگی افتاد. آنقدر زمان گذشته بود که اسلحه زنگ زده بود. روی اسلحه برگه‌ای گذاشتم که این وسایل توسط مدیر تدارکارت برگردانده شود. چون اینجور کارها به‌عهده مدیر تدارکات است. اما روز حادثه وقتی از دست مقتول عصبانی شدم یاد اسلحه افتادم و سراغش رفتم و در نهایت این اتفاق رخ داد. متهم درباره زندگی‌اش نیز گفت: من ۳فرزند دارم و همسر دومم یکی از بازیگرهای معروف بود اما ۲ سال بیشتر با او زندگی نکردم و به‌دلیل اختلافاتی که با او داشتم جدا شدیم.

با پایان جلسه تحقیق، متهم به بازداشتگاه منتقل شد و تحقیقات در این خصوص ادامه دارد.

کد خبر 548640 برچسب‌ها حوادث ایران

منبع: همشهری آنلاین

کلیدواژه: حوادث ایران

درخواست حذف خبر:

«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را به‌طور اتوماتیک از وبسایت www.hamshahrionline.ir دریافت کرده‌است، لذا منبع این خبر، وبسایت «همشهری آنلاین» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۲۹۲۷۲۹۲۲ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتی‌که در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.

با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.

خبر بعدی:

حکم اعدام آقای کارگردان شکسته شد / در جلسات دادگاه چه گذشت؟

به گزارش صدای ایران به نقل از روزنامه ایران، تابستان سال ۱۴۰۱ دختر نوجوانی به نام سارا به همراه مادرش به پلیس آگاهی رفت و از یک کارگردان به اتهام آزار و اذیت شکایت کرد.

وی در توضیح ماجرا به مأموران گفت: از دوران کودکی به بازیگری علاقه‌مند بودم و وقتی ۱۵ ساله شدم با موافقت خانواده‌ام در یک آموزشگاه بازیگری ثبت‌نام کردم. بعد از چند هفته یکی از مربی‌های آنجا به نام فریبا، من را با آقای کارگردانی آشنا کرد.

فریبا مدعی بود آقای کارگردان علاوه بر ارتباطات خوبی که در سینما دارد دارای یک قدرت ماورایی است و به دلیل ارتباط با ماورا می‌تواند روح بازیگر را که لازمه موفقیت در کار است از بدی‌ها و گناه‌ها پاک کند. این اظهارات آنقدر در من تأثیر گذاشت که پذیرفتم برای موفقیت در کارم به اتفاق فریبا به خانه آن کارگردان برویم. آن روز دقایقی بعد از ورودمان به خانه وی خانم مربی ما را به بهانه‌ای تنها گذاشت. آن مرد شیاد به من گفت روح پاکی دارم، اما می‌تواند به من قدرت ماورایی دهد. بعد هم با این بهانه به من نزدیک شد و بدون توجه به التماس‌هایم من را مورد آزار و اذیت قرار داد، او گفت نباید درباره این کار با کسی صحبت کنم. آن شب وقتی به خانه برگشتم حالم خیلی بد بود و موضوع را به مادرم گفتم.

در حالی که مأموران در حال بررسی و تحقیق از کارگردان ۵۰ ساله بودند دختر ۱۶ ساله‌ای به نام مریم نیز با شکایتی مشابه به پلیس آگاهی آمد.

مریم هم در تشریح شکایتش همان اظهارات دختر قبلی را مطرح کرد.

در ادامه دو شکایت مشابه دیگر نیز به مأموران اعلام شد و با جمع‌بندی مأموران مشخص شد که آقای کارگردان با همدستی مربی آموزشگاه با دسیسه قبلی دختران نوجوان را فریب می‌دهند.

به این ترتیب متهم اصلی در خانه ویلایی‌اش در شمال تهران ردیابی و بازداشت و در پی آن فریبا ۴۰ ساله نیز دستگیر شد.

هر دو متهم در بازجویی‌ها منکر فریب و آزار و اذیت ۴ دختر دانش‌آموز شدند. با تکمیل تحقیقات پرونده برای رسیدگی به شعبه ۶ دادگاه کیفری یک استان تهران فرستاده شد.

در دادگاه چه گذشت؟

در جلسه تحقیق از دو متهم که با حضور شاکی‌ها برگزار شد هر ۴ دختر دانش‌آموز یک به یک جزئیات ماجرا را برای قضات شرح دادند و مدعی شدند که این دو متهم دختران دیگری را هم مورد آزار قرار داده‌اند، اما آنها به خاطر ترس و نگرانی از بابت آبروریزی شکایت نکرده‌اند.

سپس فریبا به قضات گفت: من اتهام اغفال و معاونت در آزار و اذیت را قبول ندارم چرا که خودم هم قربانی آزار و اذیت این کارگردان شده‌ام.

پس از جلسه تحقیق، دو متهم پشت در‌های بسته و غیرعلنی محاکمه شدند و قضات پس از بررسی مدارک و شواهد کارگردان را به اعدام و فریبا را به حبس محکوم کردند.

اعتراض به حکم

با اعلام این حکم دو متهم اعتراض کردند و پرونده برای بررسی بیشتر به دیوان عالی کشور رفت. قضات دیوان نیز پس از بررسی پرونده حکم اعدام این کارگردان را شکستند و خواستار رسیدگی دوباره به پرونده شدند. به این ترتیب پرونده به شعبه هم‌عرض فرستاده شد تا کارگردان و مربی آموزشگاه بار دیگر محاکمه شوند.

دیگر خبرها

  • پشت صحنه تازه‌ترین فیلم پارسا پیروزفر در سینما
  • صدور مجوز حمل سلاح برای معلمان مدارس در تنسی آمریکا
  • مرگ خاله بر اثر تیر اندازی خواهر زاده در خرم آباد
  • مرگ خاله بر اثر تیراندازی خواهرزاده ۵ ساله
  • جزئیات تازه از جنایت در برج ۲۰ طبقه کوهک / قتل مرد ثروتمند با ۳۷ ضربه چاقو
  • جزئیات تازه از جنایت در برج ۲۰ طبقه کوهک در غرب تهران / قتل مرد ثروتمند با ۳۷ ضربه چاقو
  • حکم اعدام آقای کارگردان شکسته شد / در جلسات دادگاه چه گذشت؟
  • زمین گیر شدن عامل شرارت در زابل
  • حکم اعدام آقای کارگردان شکسته شد
  • قاتل فراری در شوش دستگیر شد