کیهان: عده ای در ایران تصور میکنند بایدن با ترامپ تفاوت دارد
تاریخ انتشار: ۲۶ شهریور ۱۳۹۹ | کد خبر: ۲۹۳۱۴۹۱۶
روزنامه کیهان نوشت: عدهای در ایران اصرار دارند این دروغ بزرگ را به خورد مردم بدهند که در صورت پیروزی بایدن اوضاع متفاوت خواهد شد. همان روزی که بایدن در سی.ان.ان مقاله مذکور را نوشت، یکی از روزنامههای اصلاحطلب در سرمقاله خود درباره تاثیر پیروزی بایدن بر اقتصاد ایران اینگونه رویاپردازی کرد.
جو بایدن، معاون اول باراک اوباما و نامزد دموکراتها در انتخابات آتی ریاست جمهوری آمریکا روز یکشنبه طی مقالهای که پایگاه سی.
بیشتر بخوانید:
اخباری که در وبسایت منتشر نمیشوند!
از کنار مقاله بایدن نباید به سادگی گذشت. اصلیترین دلیل این مسئله به عملکرد جریان داخلی تحریف باز میگردد. جریانی که سعی دارد واقعیات را به نفع برنامههای خود تحریف و به خورد افکار عمومی دهد. درباره این مقاله و راهبرد بایدن و ترامپ در قبال ایران، برخی نکات مهم و قابل تامل وجود دارد؛
۱- بایدن در آغاز مقاله خود به شکست سیاست ترامپ در رسیدن به توافقی بهتر از برجام با ایران اشاره کرده و مینویسد: «وقتی ترامپ ریاست جمهوری را به دست گرفت؛ وعده یک توافق بهتر برای محدود کردن برنامه هستهای ایران را داد و متعهد شد که به تهران برای مهار رفتار تهاجمیاش در سراسر خاورمیانه فشار وارد میکند. مثل خیلی از وعدههای رئیسجمهور ترامپ، مشخص شد که این وعدهها فقط شعارهای توخالی است.»
اگر چه بایدن این نکته را از منظر رقابت سیاسی و انتخاباتی با ترامپ مطرح میکند اما یک واقعیت است. دولت ترامپ گمان میکرد پس از خروج از برجام، ایران حداکثر ظرف چند ماه دچار فروپاشی درونی شده و به زانو درخواهد آمد. احتمالاً ترامپ و مشاورانش تصویری شبیه دیدار با رئیسجمهور صربستان را در ذهن خود انتظار داشتند. با این آرزو که مسئولی بلندپایه از جمهوری اسلامی مقابل آنها مودب و البته تحقیر شده بنشیند و دیکته آنها را امضا کند. دیکتهای که مفاد آن را مایک پمپئو، وزیر خارجه این کشور ابتدای خرداد سال ۹۷ طی ۱۲ بند در بنیاد هریتیج مطرح کرد؛ از محدودیتهای بیشتر هستهای گرفته تا برچیدن نفوذ منطقهای و مهار قدرت موشکی و...
از هر منظر و با هر متر و معیاری، راهبرد ترامپ در تحمیل چنین دیکتهای به ایران شکست خورده است. سنگینی این شکست را میتوان در راضی شدن ترامپ به گرفتن یک عکس یادگاری، حتی با وزیر امور خارجه کشورمان دید.
۲- بایدن در ادامه مقاله خود نوشته است؛ «من هیچ تردیدی درباره چالشها و مشکلاتی که رژیم ایران بر منافع امنیتی آمریکا، دوستان و شرکای ما و بر مردم خودش تحمیل میکند، ندارم. اما همانگونه که راه ترامپ وجود دارد، همزمان راه هوشمندانه و حساب شده دیگری نیز برای سختگیری علیه ایران هست.» تیتر مقاله وی نیز «راه هوشمندانهتری برای سخت گرفتن بر ایران وجود دارد» است.
عدهای در ایران اصرار دارند این دروغ بزرگ را به خورد مردم بدهند که در صورت پیروزی بایدن اوضاع متفاوت خواهد شد. همان روزی که بایدن در سی.ان.ان مقاله مذکور را نوشت، یکی از روزنامههای اصلاحطلب در سرمقاله خود درباره تاثیر پیروزی بایدن بر اقتصاد ایران اینگونه رویاپردازی کرد: «رویکارآمدن دموکراتها در آمریکا در سال آینده میلادی به احتمال بسیار زیاد فشار کنونی اقتصادیای را که ترامپ بر ایران وارد کرده، تعدیل خواهد کرد. از جمله این تعدیلها، آزادی هرچند نسبی ایران در زمینه فروش نفت خواهد بود... بحران اقتصادی کنونی ایران بهتدریج فروکش خواهد کرد. با آزادی تدریجی صادرات کالاهای دیگر، هم درآمد دولت و هم درآمد مردم افزایش خواهد یافت، زیرا ۷۰ درصد اقتصاد کنونی ایران در دست دولت یا نهادهای حکومتی است. حرکت بهسوی رفاه نسبی شتاب خواهد گرفت. ارزش برابری دلار بهتدریج کاهش خواهد یافت که به مفهوم بالارفتن ارزش پول ملی خواهد بود. فقر کنونی در طبقات پایین اقتصادی بهتدریج کاهش خواهد یافت، زیرا مشاغل وابسته به صنعت نفت که بهخاطر تحریم و با بروز و گسترش کرونا در ایران از دست رفتهاند، بهتدریج بازخواهند گشت. مسکن و اجارهبها نیز پایین خواهد آمد. چنین تحولی در بهای کالاهای مورد نیاز مردم تاثیر خواهد گذاشت.»
از این دست مطالب و اظهارات مضحک در رسانههای اصلاحطلب کم نیستند. تحلیلهایی یا در واقع افسانههایی که کمترین نسبت ممکن با واقعیت را داشته و در خوشبینانهترین حالت میتوان آن را اهانت به شعور جمعی مردم دانست. مردمی که روزگاری منتظر گشایشهای پسابرجامی بودند و اینک با دلار ۲۷ هزار تومانی و سکه ۱۳ میلیونی و پراید صد و چند میلیونی دست بهگریبانند و حالا باید منتظر و دست به دعا باشند تا جناب بایدن رای بیاورد و گرهی از کارشان بگشاید!
۳- بایدن در یادداشت خود به صراحت اعلام میکند در پی توافقی جدید با ایران است؛ «ما با متحدانمان برای تقویت و گسترش مفاد توافق هستهای کار خواهیم کرد و همزمان به دیگر نگرانیها نیز توجه خواهیم کرد.» نگرانیهایی که بایدن در ادامه لیست میکند دقیقاً همان چیزهایی است که پمپئو در هریتیج مطرح کرده بود. نامزد دموکراتها چیزی را از قلم نمیاندازد؛ از مداخله در امور داخلی ایران و پیشکشیدن ادعاهای حقوق بشری تا مسائل منطقهای و توان موشکی ایران؛ «ما به تلاشها برای عقبراندن ایران از فعالیتهای بیثباتکننده که دوستان و شرکای ما را در منطقه تهدید میکند، ادامه خواهیم داد... ما همچنین به استفاده از تحریمهای هدفمند علیه نقض حقوق بشر در ایران، حمایت این کشور از تروریسم و برنامه موشکهای بالستیک ادامه خواهیم داد.»
آنهایی که عملاً نقش سخنگویان و فعالان ستاد انتخاباتی دموکراتها در ایران را بازی میکنند، باید به این سؤال ساده پاسخ دهند که چه تفاوتی میان راهبرد فیل و الاغ در برابر ایران وجود دارد؟ آیا این تفاوت جز در تاکتیکها و روشهای دشمنی و فشار است؟ فیلها از فشار حداکثری میگویند و الاغها دنبال فشار هوشمند هستند. یکی با چماق تهدید میکند و دیگری با چاقو. آن که چاقو دارد خطرناکتر است یا آن که چاقو را مرهم و نوشدارو جلوه میدهد؟! چنین تحریفی را فقط به حساب بلاهت گذاشتن، خود نوعی بلاهت است.
لینک کوتاه: asriran.com/0038Leمنبع: عصر ایران
کلیدواژه: کیهان بایدن ترامپ پیروزی بایدن دموکرات ها مقاله خود
درخواست حذف خبر:
«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را بهطور اتوماتیک از وبسایت www.asriran.com دریافت کردهاست، لذا منبع این خبر، وبسایت «عصر ایران» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۲۹۳۱۴۹۱۶ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتیکه در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.
با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.
خبر بعدی:
کیهان: اردن به غلط کردن افتاده است
روزنامه کیهان در مطلبی به تحلیل کمک اردن به اسرائیل در رهگیری موشک های شلیک شده ایران پرداخت.
این روزنامه در یادداشتی نوشت:
۱- به تعبیر رهبر معظم انقلاب «رژیم صهیونیستی از غزه بیرون بیاید شکست خورده، بیرون نیاید هم شکست خورده است» که اکنون تحت فشار افکار عمومی مجبور به خروج است!
این یعنی «شکست تاریخی» سال ۲۰۲۴ بعد از پاسخ پشیمانکننده و زنده کردن خاطره شکست فضاحت بار ۲۰۰۵ آریل شارون در خروج از غزه! همچنین این پیشبینی رهبر معظم انقلاب واقعیت امروز میدان نبرد پس از حدود هفت ماه جنایت و وحشیگری و حمایت تمامقد آمریکا از رژیم صهیونیستی است که علیرغم پروپاگاندای رسانهای، برای همه روشن شده است این رژیم نه فقط برای حفاظت از خود دچار بحران است بلکه «در بیرون آمدن از بحران هم دچار بحران است» و آمریکا هم برای حمایت از اسرائیل دچار بحران میباشد!
این فقط سخن ما نیست، بلکه خود تحلیلگران سیاسی- امنیتی آمریکا و اسرائیل و مقامات نظامی و رؤسای موساد و سیا به این تحلیل رسیدهاند و آشکارا میگویند «اسرائیل با خطرناکترین بحران تاریخ از زمان تأسیس خود مواجه است» و هشدار میدهند «فروپاشی ما نزدیک است و به ۸۰ سالگی نمیرسیم»! لذا این نشان میدهد که جبهه مقاومت به «هدف تاریخی» خود رسیده و پیروز میدان است و ۷۵ سال مبارزه فلسطینیها بیفایده نبوده و در حال ثمر دادن است.
رژیم صهیونیستی در باتلاقی گیر کرده که از ادعای شوم «نیل تا فرات» رسیده است به بحرانِ بیرون آمدن از «بحرانِ یک وجب خاکِ غزه»! و این یعنی نزدیک شدن به ساعت صفر حیاتش! این همان نتیجه عملکرد خود آنهاست که رهبر معظم انقلاب فرمودند «ما گفتیم رژیم صهیونیستی۲۵سال دیگر را نمیبیند، حالا خودشان عجله کردند و زودتر میخواهند بروند»!
همان زمان با این نوید رهبری، نظرسنجیهایی که توسط خود صهیونیستها نیز انجام شد و شبکه ۱۲ این رژیم نتایج آن را منتشرکرد، نشان میداد «اکثر شهرکنشینان صهیونیستی باور دارند که اسرائیل ۲۵ در سال آینده وجود نخواهد داشت»! لذا اکنون نابودی رژیم صهیونیستی برای جهان باورپذیرتر و ملموستر و برای آمریکا قابل فهمتر شده که حمایت از اسرائیل هزینه زاتر است!
۲- حالا یکی از دلایل این پیشبینی رهبر معظم انقلاب در خصوص این شکست تاریخی اسرائیل این است که رژیم صهیونیستی با نسلکشی در غزه و حماقت بیشترش در حمله به کنسولگری ایران در دمشق، دست تمام گروههای مقاومت و کشورهای در این جبهه از جمله دست محور مقاومت برای جلو انداختن نابودی این رژیم آپارتایدی را هم بازتر و هم آشکارتر کرد و در نتیجه زمینه تنگتر کردن حلقه محاصره اسرائیل را، چه از غزه خارج شود و چه نشود، و چه تنشها کم و چه تشدید شود، فراهم ساخت.
اکنون اسرائیل از جنوب در دریای سرخ و بابالمندب با همت و شهامت یمنیها و از شمال با رشادت حزبالله و از شرق با همکاری کشورهای عراق و سوریه در عملیات وعده صادق در محاصره قرار گرفته و با توقیف کشتی اسرائیلی توسط ایران در خلیجفارس راه زمینی کمکرسانی به این رژیم از طریق امارات- عربستان – اردن هم ناامن شده و به خطر افتاده است ودر آینده شاهد بسته شدن این مسیر هم خواهیم بود.
از جمله قرائن این امیدواری اینکه اولا که اردن با همه وابستگیاش به اسرائیل عملا نتوانست جلوی عبور پهپادها و موشکهای ایران از فضای کشورش را بگیرد و در مقابل تظاهرات گسترده مردم این کشور و همچنین انتقادها و فشار افکار عمومی جهان عرب به غلط کردن افتاد و تلاش کرد اعتبار بر باد رفته خود را اعاده کند، تا جایی که وزیر خارجهاش در اولین اظهارنظر پس از پاسخ ایران، فعال شدن پدافند هوائی این کشور را اقدامی حاکمیتی و ملی اردن و نه در جهت همکاری و دفاع از اسرائیل عنوان و در مصاحبه با سیانان با اذعان به اینکه «تهران تنها زمانی پاسخ داد که کنسولگری آن کشور هدف قرار گرفت»، تاکید کرد «باید با عامل این همه تنش یعنی اسرائیل مقابله کنیم!»
البته این مواضع «ایمن الصفدی» را باید ناشی از ترس پادشاه این کشور از موشکهای ایرانی دانست که در مصاحبه با فرید زکریا به آن اذعان کرد و وزیر خارجهاش را به دیدار وزیر خارجه کشورمان در نیویورک فرستاد. البته ظاهرا وزیر خارجه اردن در دیدار حضوری نتوانسته بود نگرانی پادشاه کشورش از موشکهای مقاومت را برطرف کند، لذا مجبور شد در یک تماس تلفنی فوری دیگر هم به وزیر خارجه کشورمان اطمینان دهد که «اردن مصمم است که در تحولات غزه، آسمان این کشور مورد سوءاستفاده اسرائیل قرار نگیرد»! و البته در این دیدار و گفتگو از امیرعبداللهیان نیز شنید که «۲۰ کشور تلاش کردند تا موشکها و پهپادهای ما به هدف نرسد، اما به اهداف اصابت کردند و این پاسخ محدود و حداقلی بود و پاسخ بعدی قاطع، فوری و حداکثری خواهد بود»!
اهمیت عبور پهپادهای ایرانی از فراز خاک اردن در این است که بر اساس موافقتنامه «سایکس پیکو» اردن در حقیقت جزیره امن انگلیس در منطقه و تحت نظارت امنیتی - نظامی این کشور است.
ثانیا مسیر زمینی امارات - عربستان در تیررس موشکها و پهپادهای یمینها قرار دارد و هنوز جنگ چندساله این دو کشور با یمن هم رسما پایان نیافته است. بخصوص که یمنیها از موشک مافوق صوت خود نیز رونمایی کردند که به گفته رسانههای روسی «اسرائیل تا دماغه امید نیک در تیررس این موشکهای با برد ۲۰۰۰ کیلومتری و سرعت ۱۰هزار کیلومتر در ساعت است»؛ لذا علاوه بر آمریکا، حکام عرب و غیرعربی هم که به افکار عمومی و ملت فلسطین خیانت میکنند از حالا به بعد باید بترسند!
بخصوص که رهبر معظم انقلاب هشدار دادند «این دولتهای اسلامی سزای خیانت خود را خواهند دید»! ثالثا، اما قبل از پاسخ ایران توئیتی خطاب به رژیم صهیونیستی منتشر شد که نوشته بود «دست و پا نزنید،۸۰ سالگی را نمیبینید، ضلع غربی را باز گذاشتهایم، شرطش آن است که شنا کردن بلد باشید!» حال دریای مدیترانه نیز منتظر فعال شدن پهپادهای مقاومت و تکمیل محاصره اسرائیل از غرب است!
بخصوص که در طول جنگ غزه اقتصاد اسرائیل که دریا پایه است، بهگفته رویترز «بیش از بیست درصد کوچکتر و کشاورزی و توریسم و تجارت آن تقریبا تعطیل شده و بدهی ملیاش دو برابر شده است» و به گفته رئیس بانک مرکزی اسرائیل «تلآویو دیگر برای سرمایهگذاران جهان جذاب نیست»! اینجاست که مفهوم تهدیدآمیز پیشبینی رهبر معظم انقلاب روشن میشود که فرمود «رژیم صهیونیستی از غزه چه خارج شود و چه نشود، شکست خورده است»!
۳- در خصوص لفاظیهای رژیم صهیونیستی که ادعا کرده است پاسخ ایران را میدهیم و تحلیلهای مختلف پیرامون آن که میتواند فیک و یا احتمالات میدان نبرد باشد، باید گفت که اولا از رژیم صهیونیستی با پیشینه آن همه جنایت و وحشیگری و مقید نبودن به هیچ قانون بینالمللی و خط قرمزی، هر اقدامی بر میآید و بعید نیست دست به هر جنایتی بزند! اما این تنها قدرت مقاومت و اقتدار جمهوری اسلامی با گستره موشکی – پهپادیاش است که تا حدودی این رژیم افسارگسیخته را مهار و محصور در سرزمینهای اشغالی کرده است.
ثانیا بر اساس اینکه فرض محال، محال نیست، هر اقدام جنایتبار دیگر اسرائیل دو حالت دارد: یا در اوج حماقت و درماندگی مستقیما به خاک ایران تعرض کند که نشان میدهد این رژیم با حمایت مستقیم آمریکا به دنبال تنش بیشتر و جنگ در منطقه است و در چنین شرایطی تکلیف کشور مورد تعرض قرار گرفته نیز روشن است که در نتیجه تکلیف رژیم صهیونیستی برای همیشه روشن خواهد شد.
اما اگر به طور غیرمستقیم و در خارج از مرزهای کشور بخواهد دست به جنایتی بزند، این نشان میدهد این رژیم بر سیاست قبلی خود همچنان اصرار دارد که مؤید آن است که اقدام تنبیهی جمهوری اسلامی برای اثربخشی کامل باید قدرتمندانهتر و گستردهتر از گذشته بر اساس هشدار فرمانده کل سپاه باشد و با تهدید موجودیت اسرائیل، و نه مقطعی و نه خود رژیم صهیونیستی بلکه آمریکا را برای همیشه پشیمان کند.
ثالثا اسرائیل با گافی که روی ریزپرندهها در اصفهان انجام داد، نشان داد قدرت و جرأت هیچگونه اقدامی ندارد و این افتضاح را برای آن پروپاگاندا کرد تا بگوید پاسخ ایران را دادیم!
۴- تاریخیترین و مهمترین نتیجه و دستاوردِ «راهبرد پشیمانکنندهِ مقاومت» میتواند توقف جنگ و خروج کامل اسرائیل از غزه باشد. امری که قطعنامه ۲۷۲۸ شورای امنیت سازمان ملل و این همه کشور بیخاصیت با آن همه هیاهو و تلاشها نتوانستند آن را محقق کنند!
پس از پاسخ مقتدرانه جمهوری اسلامی اکنون بیش از هر زمان دیگری فشار بر اسرائیل برای پایان جنگ غزه و فشار بر آمریکا برای مهار این سگ هار خود افزایش یافته است. در حالی که هنوز پاسخ نظامی پشیمانکننده داده نشده بود، فقط ایجاد ترس از آن و تحت فشار افکار عمومی، اسرائیل را مجبور به خروج زمینی از خان یونس و غزه و آمریکا را تحت تأثیر اعتبار کلام و قدرت تهدیدآمیز رهبری مجبور به درخواست صریح و رسمی مهلت از ایران، و قبل از آن به دادن رای ممتنع به قطعنامه آتشبس سازمان ملل پس از آن همه مخالفت با پایان جنگ و وتوی همه قطعنامههای پیشنهادی برای برقراری آتشبس مجبور کرد.
اکنون نیز با تغییر قواعد بازی عملا و به طور غیررسمی آتشبس نانوشتهای را رژیم صهیونیستی متحمل شده و آمریکا را هم مجبور به پذیرش شکست و پایان جنگ کرده است. چون جنگ غزه در حقیقت یک جنگ جهانی است و هیئت حاکمه آمریکا رأسا هدایت این جنگ را برعهده دارد؛ لذا اینکه حماس و یمن با فهم دقیق اعلام کردند «نبرد اصلی ما با آمریکاست»، یعنی آنچه باعث پایان جنگ غزه میشود، هدف قرار گرفتن منافع آمریکا همزمان با هدف قرار دادن اسرائیل است.
هدف قرار دادن کشتی تجاری «پروپل فورچون» آمریکا و دو ناوچه آمریکایی و یک کشتی انگلیسی در دریای سرخ به همراه دو کشتی اسرائیلی در دریای عمان و اقیانوس هند به وسیله موشکهای دریایی و پهپادهای هوائی بخشی از این سیاست موازنه وحشت است که آمریکا را مجبور به پایان جنگ غزه میکند! و این نیز یادآور شکست آمریکا در پذیرش خروج اسرائیل از غزه در سال۲۰۰۵ با تصویب هر دو مجلس کنگره است.
۵- نکته مهم اینکه پاسخ ایران پس از آن همه تهدید آمیخته به التماس آمریکا، در نهایت اقتدار اتفاق افتاد و نشان داد که آمریکا با همه تهدیدات و تلاشهای دیپلماتیک خود نه توانست جلوی پاسخ ایران را بگیرد و نه توانست جهان را متقاعد و به اصطلاح اجماعسازی و ادعای جامعه جهانی کند و این یعنی آمریکا علاوهبر شکست سیاست پشتیبانی نظامی از اسرائیل، همزمان سه شکست بزرگ را متحمل شد: شکست تهدیدات توخالی در صحنه نبرد، شکست در صحنه دیپلماتیک و شکست در نبرد رسانهای!
پاسخ پشیمانکننده آنقدر سریع و اثرگذار بود که قدرت محاسباتی رسانههای آنها را هم به هم ریخت و اذعان کردند «آمریکا و اسرائیل جنگ غزه را باختند و راهبردی نه برای خروج از جنگ دارند و نه برای آینده»! رسانههای عبری هم عزادار این شدند که «اسرائیل تمام مشروعیت خود را از دست داد»!
نکته طنز و جالب ماجرا اینجاست که نخستوزیر رژیم صهیونیستی هنوز ادعا میکند «یک قدم تا پیروزی فاصله داریم»!، ادعایی که یادآور رجزخوانیهای محمدسعید الصحاف وزیر اطلاعرسانی صدام است که با اعتماد به نفس کاذب تا لحظات آخر به طور مبالغهآمیزی از پایداری ارتش صدام در برابر حملات به عراق خبر میداد و تبدیل به ضربالمثل «زبان صدام» شد!