Web Analytics Made Easy - Statcounter

یگانه علی اکبری شاعر جوان 19 ساله ای است که با ادبیات از سن 7 سالگی آشنا شده است. او که امروز در رشته روانشناسی دانشگاه خوارزمی تحصیل می کند، باحضور در تحریریه خبرگزاری برنا از عشق به خدا، ادبیات داستانی، شعر کهن، علاقه به حیوانات و تعلق خاطرش به محیط زیست می گوید. یگانه عاشق مولاناست و امیدوار به آینده تا شمسی به زندگی اش قدم بگذارد و به او نگاهی نو ببخشد.

بیشتر بخوانید: اخباری که در وبسایت منتشر نمی‌شوند!

به گزارش گروه فرهنگ و هنر خبرگزاری برنا، این شاعر جوان در نوجوانی به ادبیات داستانی علاقمند شده و با رمان هایش به جشنواره خوارزمی پاگذاشته است. آثاری که جوایر منطقه ای، استانی و خوارزمی را برایش به ارمغان آورده است.

سحرگاه و شب مستی،نیارامم به بالینم

شعاع نیرین هر دم زند جامی به جام من

علی اکبری ورود به دنیای شعر را مسیری پر فراز و نشیب برای خود می داند، راهی که باید به تنهایی در آن گام بردارد و امیدوار باشد، تا اساتید گرانقدر ادبیات فارسی راهنمایش باشند. او در مورد انتشار کتاب شعرش چنین توضیح داد: زمانی که وارد انجمن ادبی شدم، شعرهایم مورد توجه اساتید فن قرار گرفت و تعدادی از آنها درکتاب آثار برتر نوجوانان با نام «چکامه های فرهنگ» منتشر شد. پس از آن سازمان نخبگان و فرهیختگان ادبی مجموعه اشعارم را در کتابی با عنوان «سه نقطه» منتشر کرد. اشعار این کتاب مضامینی فلسفی و عرفانی دارد و مفاهیمی از شناخته های بشر در زمینه علوم ونجوم هم در آن به چشم می خورد.

  وی با اشاره به سبک خود در سرودن اشعارش اضافه  می کند: نام این سبک جدید را «شرح القافیه» گذاشته ام. در این سبک یک کلمه در اول هر بیت تکرار می شود. به علاوه قافیه هر بیت به بیت بعدی مرتبط بوده ودر آن شرح داده می شود. به این ترتیب از موضوعی به موضوع دیگر حرکت می کنیم و  طیفی از موضوعات  به هم پیوسته به وجود می آید .این نوع شعر گاها تا 50 بیت ادامه می یابد.

این شاعر جوان از علاقه اش به حافظ و مولانا هم برایم می گوید و از نگارش کتاب دوم شعرش خبر می دهد. او در توضیح این کتاب گفت: در این کتاب اشعار پخته تر از قبل شده اند و در تمام آنها از ارتباط قلبی با خداوند سخن گفته می شود. عشقی فرازمینی که ما را به کائنات متصل می کند.  به طور کلی در طول سال ها به نوعی ارتباط فرازمینی اعتقاد پیدا کردم، به طوری که گویی تمامی عناصر جهان با من سخن می گوید . به عنوان مثال وقتی به یک درخت نگاه می کنم، احساس می کنم تمامی آوندها و رگ برگ هایش با من حرف می زند. تلاش می کنم تا مفاهیمی که از طبیعت می گیرم به کلمه تبدیل کنم و در قالب شعر ارائه دهم.

فاضل نظری و نیمایوشیج از شعرای معاصری هستند که یگانه علی اکبری به شعرهایشان علاقمند است، اما تاکید می کند اشعار نو را چندان نمی پسندد و قافیه را هنری اصیل در شعر می داند. او در مورد سرودن اشعار ادامه می دهد: اصولا شعر قالبی مشخص دارد و هر کس می تواند کلماتی را انتخاب و در این قالب قرار دهد. ولی سرودن یک شعر باید از درون فرد باشد و به قولی شعر باید از درون ما لبریز شود. به نظرم شعری موفق است که از درون وجود شاعر لبریز شود، چرا که شعر باید الهام بخش باشد.

وی انسانیت را هدف اصلی خود دانسته و می گوید: در این مسیر به حیوانات و طبیعت عشق می ورزم و به همین دلیل از فعالیت در کنار سازمان های مردم نهاد محیط زیستی لذت می برم. در برنامه های این ان جی او ها شرکت می کنم و امیدوارم در جهانی به دور از آلودگی ها زندگی کنیم. مهمترین تفریحم کتاب است و در کنار آن از ورزش، سینما رفتن و تئاتر دیدن غفلت نمی کنم.

این شاعر جوان انتخاب رشته تحصیلی اش را ناشی از علاقه اش در کمک به آدم ها می داند و اضافه می کند: ادبیات برایم جنبه دانشگاهی ندارم و آن را بیشتر دلی می دانم. در زمینه سرودن شعر توانایی ناچیزی دارم و خودم را شاعر نمی دانم. اما روانشناسی برایم جنبه ای از زندگی است که می توان از طریق آن با آدم ها ارتباط گرفت و دردهای آنها را شنید و کمک کرد. دوست دارم بهترین کارها را انجام دهم و در این راه تلاش می کنم.

یگانه علی اکبری از همراهی پدر و مادرش در انتخاب مسیر زندگیش حرف زد و پدرش را مشوقی خوب در زمینه انتخاب راه زندگی اش می داند. او در مورد روش زندگی همسالانش می گوید: ما همچنان در حال تجربه زندگی هستیم. تجربه مهمترین معلم ما در طول زندگی است، معلمی که اول سوال می کند و بعد درس می دهد. شاید همین ویژگی باعث شده تا تجربه های فردی در جان انسان می نشیند وهرگز فراموش نمی شود. اصولا نمی توانم مانند همسالانم رفتار کنم ولی آنها را قضاوت نمی کنم و با آنها ارتباط خوبی دارم.

او همچنین ورود کرونا به زندگی بشر را نتیجه رفتار سالیان دراز می داند و ادامه می دهد: شاید عجیب به نظر برسد ولی خوشحالم کرونا آمد، چون باعث شد ما درنگ کنیم و به زندگی بار دیگر فکر کنیم. به علاوه این دوران زمان خوبی برای مطالعه و پژوهش بود و فکر می کنم امکانات زیادی را برایمان به ارمغان آورد.  

یگانه در پایان برایمان یکی از شهرهایش را با عنوان «وجودی کز وجوب»  انتخاب کرد و خواند:

وجودی کز وجوب

ممکن بذات هستی،من وجودم کز وجوب

اجتهد فی کسب فیضه انی فیه الدووب

شرب فیض کز واجب الجود و وجودش واجبست

تک به تک بیت وجودم را خدایم کاتب است

هر هجا تقطیع عشق و رکنش عرفان شهود

من بگویم ذکر مستی و انا فی السجود

حال عابد در عبادت همچو حال مست ومی

جوششی زان در می قلبم بباشد سوز نی

مولوی و عشق او،جانم هزاران تکه کرد

تکه هایم قافیه،بر مثنوی آه و درد

 

 

منبع: خبرگزاری برنا

کلیدواژه: سه نقطه دانشگاه خوارزمی علی اکبری شاعر جوان

درخواست حذف خبر:

«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را به‌طور اتوماتیک از وبسایت www.borna.news دریافت کرده‌است، لذا منبع این خبر، وبسایت «خبرگزاری برنا» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۲۹۳۴۰۷۹۸ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتی‌که در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.

با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.

خبر بعدی:

چرا شادترین شاعر ایران سال‌ها نادیده گرفته شد؟

به گزارش قدس آنلاین به نقل از ایسنا، محمدعلی اسلامی ندوشن متولد ۱۳۰۴ در ندوشن یزد بود که  برای دیدار با فرزندانش به کانادا رفت و بعد به‌خاطر عوارض کهولت سن و کرونا آن‌جا ماندگار شد و پنجم اردیبهشت سال ۱۴۰۱ چشم از دنیا فروبست و خانواده پیکرش را همان‌جا به امانت به خاک سپردند تا در فرصت مناسب، طبق وصیت خودش به ایران برگردد و در نیشابور در جوار آرامگاه عطار و خیام آرام گیرد؛ هرچند زادگاهش یزد بود و از ندوشن برخاسته بود.

پیکر اسلامی ندوشن ۲۸ آبان ۱۴۰۲ به ایران بازگشت و بعد از تشییع در دانشگاه تهران، یزد و نیشابور در خانه ابدی‌اش آرام گرفت.

این نویسنده و پژوهشگر دانش‌آموخته حقوق بین‌الملل از فرانسه بود و استاد پیشین دانشگاه تهران، که علاوه بر درس‌های حقوقی، به تدریس نقد ادبی، سخن‌سنجی و ادبیات تطبیقی نیز می‌پرداخت. او سال‌ها زندگی خود را صرف تحقیق در آثار علمی و ادبی ایران و ترجمه آثار نویسندگان جهان کرد و آثارش به‌صورت کتاب در بیش از ۵۰ جلد در زمینه‌های گوناگون اعم از ادبی، فرهنگی و اجتماعی به چاپ رسیده است.

 همزمان با سالروز درگذشت محمدعلی اسلامی ندوشن در اردیبهشت که با نام سعدی گره خورده و در هفته بزرگداشت این شاعر قرار داریم، بخش‌هایی از  جستار او را درباره سعدی که در کتاب «چهار سخنگوی وجدان ایرانی» (چاپ سوم - ۱۳۸۰) منتشر شده است می‌خوانیم. اسلامی ندوشن در این کتاب سعدی را حاضرترین فرد در متن جامعه ایرانی می‌داند و از این شاعر به عنوان اولین معلم و یک مصلح اجتماعی یاد می‌کند و او را «سخنگوی ضمیر آگاه ایرانی» می‌خواند که در دوره‌هایی کمتر به او توجه شده و کمتر درباره او حرف زده شده است.

اسلامی ندوشن در این کتاب نوشته است:

ز خلق، گوی لطافت تو برده‌ای امروز

به خوبرویی و سعدی به خوب‌گفتاری

سعدی تقریباً شادترین شاعر ایران است. شاعری است که کمتر ما را در دست‌اندازهای زمین و آسمان می‌اندازد، و یا در دست‌اندازهایی که وجدان ما را به تب و تاب افکند. خیلی آرام بیان می‌کند و در واقع می‌خواهد ما را آرام به راه راست بیاورد. نزدیک هفتصد سال سعدی در ایران معلم اول بوده. به عنوان «مصلح اجتماعی» می‌توان گفت که درس‌دهنده به همه خانواده‌ها بوده. اگر درسش را گوش نکرده‌اند، موضوع دیگری است. او درس خود را داده، مردم هم خوانده‌اند و تکرار کرده‌اند، از مکتب‌خانه‌ها تا بالاترین مجامع ایران. چه شد که طی این هفتصد سال، حاضرترین فرد در متن جامعه ایران بوده است؟ و چه شد که طی این پنجاه سال اخیر آن‌طور که می‌بایست، به مقام سعدی توجه نشد؟ کسان دیگری به عللی بیشتر در متن توجه بودند، بیشتر کتاب درباره‌شان نوشته شد، بیشتر بحث و حرف درباره آنها صورت گرفت، مثل حافظ و مولوی و فردوسی. از این چهار بزرگ، از سعدی کمتر حرفش زده شد. برای این موضوع چند علت هست:

یکی اینکه از زمانی که بیشتر سیاسی شدیم، یعنی از شهریور ۲۰ که ایران در اشغال قرار گرفت، قشری از جامعه ایران یکدفعه سیاسی شد، گروه‌های مختلف، مرام‌ها و حزب‌های مختلف و زیر و بم‌های مختلف پیش آمد و کسانی که خود را «پیشرو» می‌دانستند، سعدی خیلی به مذاقشان خوش نمی‌آمد؛ زیرا او را چنان که باید قاطع نمی‌دیدند که یک جهت را در پیش بگیرد؛ مثلا تکلیف با مولانا روشن‌تر است، یا فردوسی، یا حتی حافظ. سعدی چون همه‌جانبه است، همه مسائل بشری را مطرح کرده، هیچ جهتی را به تنهایی نگرفته و قصدش واقعا تربیت ساده اجتماعی برای جامعه بوده، باب طبع کسانی که بیشتر یک‌جهتی فکر می‌کردند، نبوده. سیاستْ قاطع است. یک حزب می‌گوید این باید بشود و آن نباید بشود، یک مرام نیز همین‌گونه فکر می‌کند. فکر یک‌جهتی باعث می‌شود که انسان‌ها پیشوایان فکری خود را آسان‌تر در جهت معینی انتخاب کنند، تا آنها کمک کنند به نظریه‌ای که آن حزب یا آن دسته و گروه به آن دلبسته است. این است که سعدی چنان که باید، باب طبع چپ‌روها و کسانی که اندیشه تند را دنبال می‌کردند و خواه ناخواه روی نظریاتشان تعصب داشتند، نبود. آنها هم چون تبلیغات وسیعی داشتند، در دیگران و به‌خصوص جوان‌ها اثرگذار شدند. البته پیش اهل نظر همیشه سعدی، سعدی بوده؛ اما نزد کسانی که با سیاست تند سروکار داشته‌اند، کمی نادیده گرفته شده و حتی کسانی سبکسرانه این جسارت را به خود دادند که لطیف‌ترین سخنور زبان فارسی را «ناظم» بخوانند، نه شاعر!

علت دوم این بود که سعدی جامعه ایرانی را واگو و ترجمانی می‌کند؛ یعنی آینه‌ای است در برابر ما. بدیهی است که او به این بسنده نمی‌کند. «مایی» که او می‌خواهد، آن است که بهتر از آنچه هست باشد، عیب‌هایش تا حد امکان کاهش گیرد. البته او اینقدر واقع‌بین هست که بداند بشر بی‌عیب نمی‌شود. کمال وجود ندارد و هر انسانی یک مقدار در معرض لغزش است؛ اما تا حد ممکن می‌خواهد جامعه را اصلاح کند؛ بنابراین آینه وجودی جامعه ایرانی است. عیب‌ها و حسن‌هایش، هر دو را می‌گوید و ما البته در این پنجاه‌ساله که دگرگونی سیاسی می‌خواسته‌ایم، این را خیلی خوش نداشته‌ایم. گذشتگان ما قدر این سخن‌ها را می‌دانستند و برایشان مسأله‌ای نبود. ما که در معرض فرهنگ غرب و چپ قرر گرفته بودیم و عوارض بعدی‌اش را هم به نوعی دیدیم، خوش نداشتیم که قیافه خودمان را در آینه سعدی نظاره کنیم! گرایش بر آن بود که اندیشه‌های حزبی و سیاسی جامعه را پیش ببرد، تا اینکه یک فرد اخلاقی بخواهد آن را اصلاح کند.

سومین نکته این است که اصلاح‌کردن فردی خود، قدری مشکل‌تر است تا دنباله‌روی از یک مرام و یک روش. این یکی آسان‌تر است؛ زیرا افراد جمع می‌شوند، دنبال هم راه می‌افتند، چند شعار را مدنظر قرار می‌دهند و امید دارند که فکر خود را بر کرسی بنشانند، در حالی که اصلاح فردی و اخلاقی کار آسانی نیست. انسان باید قدری تحمل محرومیت بکند، تحمل انضباط بکند، برای خود مقداری حفاظ اخلاقی قرار دهد تا بتواند انسان بهتری بشود، و چون این کار آسان نبوده، مردم آن‌طور که باید به طرف سعدی نرفتند.

دیگر خبرها

  • اگر حیوانات جنگل زندگی اشرافی داشتند! (عکس)
  • اجرای موسی عصمتی میلیونی شد+فیلم
  • یاناس ویچیچ:میلیون‌ها ایرانی عاشق والیبال هستند
  • محیط زیست به مثابه تمام دولت/تلنگری به طرفداران گفتمان سازش/نگرانی تمام‌نشدنی یک واگذاری
  • غذا دادن دستی به حیوانات پرسه زن، مصداق حیوان آزاری است
  • چرا سعدی شادترین شاعر ایران سال‌ها نادیده گرفته شد؟
  • لزوم ترویج فرهنگ زیبای همیاری همگانی در صیانت از محیط زیست
  • چرا شادترین شاعر ایران سال‌ها نادیده گرفته شد؟
  • در وزن ۷۷ انتخابی برگزار شود/ تجربه‌ «گرایی» را نباید فراموش کرد
  • رونمایی از سومین اثر شاعر غزلسرای هرمزگان