به دنبال نشانی دانشگاه هویتبخش
تاریخ انتشار: ۲۹ شهریور ۱۳۹۹ | کد خبر: ۲۹۳۴۰۹۵۴
از زمان تأسیس دارالفنون و ورود نظام آموزشی جدید به کشور و تبدیل مکتبخانههای سنتی به مدارس، یک موضوع جدی ذهن دغدغهمندان حوزه تعلیم و تربیت را متوجه خود کرده بود و آن استفاده از مواهب نظام جدید همراه با حفظ ارزشهای سنتی (اعم از دینی، ملی و بومی) بود. به همین خاطر، با به حرکت افتادن چرخ توسعه رضاخان بیسواد و کمرنگی و بعضا زوال بسیاری از ارزشها و هنجارهای دینی، دلسوزان و عاقبتاندیشان برای برونرفت از این فضا، به فکر افتادند و به طرح و تدابیری رسیدند.
بیشتر بخوانید:
اخباری که در وبسایت منتشر نمیشوند!
نهایتا این اهتمام عالی، کار را به جایی رساند که این هویت ساختهشده، حتی در دورههای آموزش عالی و دانشگاهها چه در داخل ایران و چه در خارج- که محیط و مولفههای شخصیتیشان کمتر تناسبی با ارزشهای الهی و هنجارهای انسانی داشت-، موجبات حرکت بر مسیر روشن و متقن مبارزه با ظلم و ظالم و حمایت از مظلوم و عدالتپیشگی میشد و بسیاری از سربازان امام و انقلاب از همین گروه فکری و هویتی باز متولد شدند. البته قابل انکار نیست که برخی شرایط و برخی عقاید، زمینههای افراط و تفریط اعتقادی را در فضای فرهنگی و تربیتی این مدارس ایجاد میکرد که روی برخی اقشار در این مدارس موثر واقع میشد و موجبات تزلزل و تذبذب اعتقادی در آینده فرد را فراهم میآورد. با این همه، این مدارس همواره به عنوان مراکزی هویتبخش شناخته میشدند که خانوادهها تلاش بسیاری میکردند فرزندانشان را وارد اینها کنند تا با خیالی نسبتا آسوده، تولی تربیتی بچههایشان را واگذار کنند.
کنکور تبدیل به «کورکُن چشم تعلیم و تربیت» شده است
بیانیه جمعی از طلاب و دانشجویان برای اعلام همدلی با خانوادههای قربانیان اعتراضات فرانسه
«برنامه ویژه مدرسه» چیست؟
حضور گسترده دانشگاهیان در چهلمین جشن پیروزی انقلاب اسلامی
سایت رادار بومی وحدت افتتاح شد
با پیروزی انقلاب اسلامی و برداشته شدن موانع، این انتظار وجود داشت جریان این هویتبخشی در سطح آموزشهای مقدماتی (مدارس)، عمومیتر و گستردهتر شود و حتی به مراکز آموزش عالی هم سرایت کند و دانشگاههایی با این سبک و سیاق طراحی و تأسیس شوند. از آنجا که این دغدغهها از قبل پیروزی انقلاب در اذهان، افکار و مباحثات برخی بزرگان و متفکران و زعمای قوم جاری بود، بعد از پیروزی انقلاب تلاشهایی مستقیم (توسط شخص بزرگان) یا غیرمستقیم (با اشراف بزرگان و به واسطه دیگران) انجام شد.
تأسیس موسسه آموزشی عالی امام خمینی (آیتالله مصباح)، دانشگاه امام صادق(ع) (آیتالله مهدویکنی)، مدرسه عالی شهید مطهری (آیتالله امامیکاشانی)، مدارس و دانشگاه مفید (آیتالله موسویاردبیلی)، مدارس و دانشگاه علوم اسلامی رضوی (آیتالله واعظطبسی) و بعدها دانشگاه عدالت (آیتالله هاشمیشاهرودی) از این دست بود. همچنین برخی دانشگاههای سازمانی خاص مانند دانشگاه امام حسین(ع) و دانشگاه علوم قضایی، علاوه بر مأموریت تأمین نیرو، مأموریت هویتبخشی را هم در کنار آن میدیدند. معالوصف بسیاری از این مراکز ذیل ترتیبات و تنظیمات مراکز بالادستی در حوزه آموزش عالی و نبود نیروی فکری در درون خودشان و تغییر شرایط و اقتضائات زمانی، خیلی زود از ظرفیتهای تمایزبخش خود فاصله گرفته و تبدیل به یک دانشگاه کمی تا قسمتی معمولی شدند. برخی از این مراکز حتی از حداقلهای تعریفشده در ماموریت خود نیز نازلتر شده و بیشتر از مساعدت جریان انقلاب و تربیت انسانهای متعهد متخصص، به حد مزاحمت و معارضت با اهداف اولیه خود رسیدند.
حال مساله اینجاست: دانشگاه هویتبخش چه ارکان و مشخصههایی دارد؟ به عبارت دیگر، اگر دانشگاهی بخواهد در شخصیت اخلاقی و علمی و حضور اجتماعی دانشآموخته خود مؤثر باشد، باید حایز چه ویژگیها و شرایطی باشد؟ در حقیقت کدام خصیصهها به دانشگاه و مؤلفههای درونی و شخصیتیاش هویت میبخشد و آن را ممتاز میکند؟
این مراکز، در لایه هویتبخشی خود، دارای چند رکن محوری اثرگذار هستند.
اول) استادمربیهای رونده و بالابرنده
این اساتید به جای هضم در فرآیند تولید انبوه، در قالب نظامهایی که عمدتا برآمده از شخصیت خلقی خودشان است، به تربیت فرد فرد مشغولند. در واقع این اساتید مأموریت خود را خیلی فراتر از وظایف تعریفشده و حرفهای قابل سنجش و اندازهگیری میدانند. آنها تلاش میکنند در همنفسی با دانشجو، او را در زمین و بستر استعدادی خود دانشجو حرکت و رشد دهند. نیک پیداست که مهمترین ویژگی نفوذ آنها، مربی بودن است، حسی پیامبرگونه که دوست دارد شاگردانش فراتر و جلوتر از خودش، نمونه و الگو باشند. هم مراتب تربیت و اخلاق را طی کنند و هم در مسیر علمآموزی و تحقیق، مستدام و مستقیم بمانند.
دانشجو در نظر آنها یک متربی مستعد است که باید شکوفا شده و بالا رود. لذا استادمربیها به دنبال جویندهها میگردند و به آنها میرسند، خوب میفهمندشان و خوب نگهداریشان میکنند و هیچگاه متوقف نمیشوند، لذا خود همراه با متربیها، هم رونده هستند، هم شکوفاکننده و هم شکوفا شونده.
دوم) تعریف و مأموریت مشخص همراه نظامات مستقل و ممتاز
آموزش عالی در کشورهای پیشرفته، دارای وزنی بالاتر از استانداردهای اداری و متعارف است، لذا دانشگاهها به تناسب درجه و امتیاز در مرتبههای مختلفی از استقلال تا تابعیت محض (دستگاه آموزش عالی) قرار میگیرند. روشن است دانشگاههای هویتبخش لازم است از حیث نظامات درونی، طراحیها و تألیفهای خود را داشته باشند.
نظام جذب نیروی انسانی (اعم از استاد، دانشجو و کارمند)، نظام نگهداری، نظام ارتقا، نظام برنامهریزی درسی و آموزشی، نظام تربیتی و... باید متناسب با مأموریت و ماهیت آن نهاد طراحی شود. اینکه همه نظامها در وابستگی مستقیم و محض یک نظام استاندارد و متعارف تعریف شوند، دانشگاه را تبدیل به یک ماشین میکنند که مأموریتش رساندن افراد از یک نقطه به یک نقطه دیگر است و قرار نیست طی مسیر اتفاق خاصی بیفتد. مأموریتهای یکسان، دانشگاه را از درون میخشکاند و میپوساند اما مأموریتهای متمایز، نیاز به نظامات شایستهمحور دارد؛ نظاماتی که در آن، موجودیتهای مختلف دانشگاه اعم از استاد، دانشجو، مدیر و کارمند بهمثابه یک متربی زنده منحصربهفرد، حیات ارگانیک دارند.
سوم) وجود اساتید یگانه و مرجع
حضور اساتیدی که در حولوحوش مرزهای دانش و مسالههای معاصر غور و سیر میکنند و به اصطلاح صاحب کرسی هستند، نیز کمک شایانی به هویتبخشی میکند. در حقیقت زیر سایه این درختان بلند، تنفس کردن و در عین حال تأمل در سایه عظمت و والایی اندیشه آنها، انسان را به رشدی متمایز و خاص نایل میسازد. این اساتید هر کدام در جایگاه یک نقطه مطلوب هستند که رسیدن به آنها یک مسیر سعادت برشمرده میشود. از این جهت حضور آنها، یک مسیر تجربهشده موفق و امتحان پسداده را پیش روی دانشجو میگذارد و او را از وهم و خیال به واقعیت و حقیقت «چگونه انسان موثر و متعالی شدن» نزدیک میکند. هر دانشگاهی که خالیتر از این اساتید معظم باشد، بیهویتتر است و دانشجویان بعضا آشفته و سرگردان، مسیر را کورمال کورمال طی میکنند و البته غالبا به جایی نمیرسند الا ما شذر و ندر(با بهرهگیری از مواهب دیگر).
بدیهی است بخش جدی راهبری اینگونه اساتید به واسطه اخلاق کریمهای است که به آن متصفند و در عمل و سبک تعاملشان مشهود و حاضر است. مختصات دقیق این خلق و خو در کتابهای مرجع و سیره بزرگان بخوبی نشانیگذاری شده است.
چهارم) رئیس، راهبر دانشگاه
هر قدر رئیس دانشگاه بتواند در کنار وظیفه مدیریتی به نقش هدایت، راهبری و تولی امر اهتمام کند، دانشگاه چشمگیرتر مینماید. بنابراین رئیس یک دانشگاه هویتبخش، غیر از مدیریت آن باید خود نماد و نمایی از مأموریت دانشگاه باشد؛ چه در سخن و خطابه، چه در تصمیم و امریه سازمانی و چه در عمل و حرکت فردی.
دانشگاهی که جایگاه رئیس در آن، در یک پست سازمانی خلاصه میشود و با تعیین شرایط احراز متعارف، او را ارزیابی و انتخاب میکنند، باید فهم کند که خصیصه «راهبری»، اگر جزء متقدم انتخاب رئیس دانشگاه نباشد حداقل جزء ضروری و اساسی آن است که نمیتوان با متر و شابلون معمولی آن را تعیین و تقویم کرد.
اگر این راهبری از شخصیت رئیس دانشگاه حذف شود، مدیریت متعارف در بهترین شرایط، دانشگاه را کارآمد میکند نه شایسته و سرآمد.
پس مهم اینکه، انتخاب رئیس در دانشگاه هویتبخش بیشتر جوششی است تا کوششی. هرگاه از این مهم فاصله بگیریم بخش جدی از جریان هویتبخشی دانشگاه، بیصاحب و متولی میشود.
پنجم) سازمان فرهنگی هویتبخش
یکی از منابع هویتساز، نهادها و عناصری هستند که اتمسفر و سازمان فرهنگی یک مجموعه را شکل میدهند. نهادهای ظاهری دانشگاه (مثل معماری، محوطه، سر در، گواهینامه تحصیلی)، گردهماییهای متنوع و متفاوت (مذهبی، خانوادگی، سازمانی)، جلسات رسمی (دفاع از پایاننامه و رساله) و نیمهرسمی (دورههای آزاد یا همایشها) و... از عناصر هویتساز هستند. در واقع، با تعریف شکل تعامل و برقراری ارتباط موجودیتهای مختلف در دانشگاه، در موقعیتهای متفاوت، اگر امضای خاص و مشخصی پیدا کرد، بخشی از جریان هویتبخشی دانشگاه به ظهور رسیده است. هر چقدر این عناصر، متمایزتر و شاخصتر باشد، در ساخت هویت موثرتر است.
مثلا دانشگاهها برای ارتباط دانشآموختگان خود طراحیهای مختلفی انجام میدهند. برخی فقط به برگزاری گردهماییهای نوبهای اکتفا میکنند تا دیدارها تازه شود اما برخی برای همین اجتماع، مجرای رسانهای خاصی برقرار میکنند تا همیشه این افراد ذیل چتر آن نهاد، با هم مرتبط باشند. برخی مواقع خانوادهها را هم در این ارتباط دخیل میکنند. برخی مواقع امتیازات خاصی مثل استفاده از رستوران یا کتابخانه را برای آنها فراهم میکنند. برخی به تأسیس مدارس پایه پرداخته و فرزندان فارغالتحصیلان را با تخفیف ویژهای میپذیرند و... بدیهی است هر کدام از این سطوح به استمرار و عمیق شدن هویت سازمانی، معنای متمایزی میبخشند.
ششم) نهادهای وابسته و اقماری
اینکه دانشگاه به دانشگاه ختم نشود و بتواند در موجودیتها و لایههای دیگر ادامه پیدا کند موضوع بسیار بااهمیتی است. دانشگاهی که از چند اتاق و کلاس تشکیل شده، تقریبا بیهویت، عقیم و حتی مرده است و عنوان دانشگاه، عنوان اشتباهی است که به آن دادهاند اما دانشگاهی که ادامه دارد و در هر مرحله از حیات دانشجویان و دانشآموختگان با طراحی و ایدهپردازیهای مناسب، به نهادسازیهای مأموریتی دست زده است، این دانشگاه خود را موجودیتی زنده دانسته، لذا زندگی و هویت میبخشد. پژوهشگاه، اندیشکده، پارک و مرکز رشد از نهادهای معمول این ادامه حیات هستند و البته هزاران مسیر تعاملی و ارتباطی برای حفظ و نگهداری انسان پرورشیافته را میتوان به آن گره زد.
هفتم) محصولات علمی مرجع
دانشگاه آنگاه که به محصولات ممتاز- که یک شاخصه آن میتواند مسأله محوری باشد- دست یابد، میتواند برای خود و اهالی آن هویت ایجاد کند. دانشگاهی که از جهت خروجیها، هیچ امتیاز و تمایزی را به ظهور نمیرساند براحتی محو میشود و بیهویت اما دانشگاهی که برای خود مأموریتی متمایز (و در بهترین حالت، منحصربهفرد) تعریف و برای آن، چشماندازهایی در تناوبهای زمانی طراحی کرده، آنگاه میتواند محصولات علمی موثری را طرحریزی کند و تدارک ببیند. مهمترین خروجی یک دانشگاه، یک دانشآموخته ممتاز است که به زینت دین و ادب و حیا آراسته و دردمند دردهای جامعه است. برای خود در درون جامعه به دنبال هویت است و نمیخواهد جامعه را صرف و هزینه خود و هویت خود کند.
هشتم) دانشجو در فرآیند ساخت است
در دانشگاه هویتبخش، دانشجو فقط یک خدمتگیرنده صرف نیست. فقط نمیآید در کلاسی شرکت کند، آزمایشگاهی را تجربه کند، مطالعه و تحقیقی داشته باشد، امتحانی بدهد و مدرکی بگیرد و برود. دانشجو یک رکن محوری است و در فرآیند ساخت، حضور فکری و مشارکت عملی دارد. لذا طراحی مسیرهایی در فرآیند آموزشی، پژوهشی و تربیتی و تدارک زمینه نقشآفرینی فعال (و حتی فوقفعال) دانشجویان، ظرفیتهای هویتبخشی را به طور مثبت و فراگیری تحت تاثیر قرار میدهد. اینکه دانشجو حداقل در دانشگاه هویتبخش تمام نمیشود و در فرآیند ساخت میماند و فقط قالب عوض کرده و نقش دانشآموخته را به خود میگیرد، یک فرض معتنابه محسوب میشود. دانشگاهی که در آن دانشجو فقط به خرید و فروش دانش حداقلی با نمره و امتیاز و مدرک مشغول است، به چشم یک خدمتگیرنده شاید قانع (به معنای منفی) و شاید متوقع به حساب میآید که دانشگاه باید هر طور شده با فاصله از او حرکت کند و بعد از مدتی، او را رها کند. دانشگاه هویتبخش با دانشجو و دانشآموختهاش ادامه مییابد و هیچگاه بدون آنها نه معنا میدهد و نه تصویر میسازد.
نهم) ارتباط با مردم و جامعه؛دردها و مسالهها
دانشگاهی که همیشه به مرزهای خود ختم میشود و مردم و جامعه در آن غایب هستند، مانند پرورش آکواریومی ماهیهای زینتی عمل میکند که با کوچکترین تغییر دما و فضایی، بوی مرگ و نامانایی حس میشود. بدانیم که جامعه و مسائل آن، نهتنها جهت و اولویت برای حرکت و سیر دانشگاه تعیین و تعریف میکند، بلکه آن را دغدغهمند و زنده بار میآورد. دانشگاههایی که بیرون از مسائل جامعه خود، مشغول گذران زندگی هستند، در حیات نباتی به سر میبرند و بیشتر از اینکه سرمایه باشند، هزینهزا بوده و خیلی زود فراموش میشوند. نکته مهم اینکه اینگونه محیطها برای خود هویتی جمع میکنند اما بیشتر از آنکه این هویت، شناسنامه معتبر شود، بدنامی «از ما بهترون» را یدک میکشد. نوعی اشرافزادگی دانشگاهی که زبان مفاهمه با دردهای جامعه را بلد نیست و در محیطی سربسته مشغول لهو و لعب علمیاند.
جمعبندی
ارکانی که گفته شد، بخش مهمی از مؤلفههایی است که وقتی با هم کار میکنند، فرآیند هویتبخشی و تعلق از دانشگاه به فرد را جریان میبخشند.
دانشگاهی که در معماری آن، هیچ مولفه و نماد تعالیبخش دیده نمیشود و شاید یک ساختمان مسکونی، اداری یا تجاری بوده که فقط کاربری آن عوض شده اما در نما و نماد آن دستی برده نشده و میتواند خیلی زود به کاربری قبلی برگردد، نه هویت دارد و نه هویتبخش است.
دانشگاهی که استاد آن مراتب ترقی و تعالی را نه در اشتراک مسالهها و دردهای جامعه و همافزایی در مسیر پیدا کردن راهکار و اجرایی کردن آن، بلکه در پر کردن سیاهه فرمهای ارتقا میبیند و اصلا «اثر و تاثیر و مخاطب» را در معادلات ترفیع و ارتقای خود فراموش کرده، خیلی زود عقیم و بیدنباله میشود. و شاید خیلی زود از مرتبه دردآشنایی و تلاش برای سامان دردها به دردآفرینی تبدیل شده و خود بخشی از مسائل شود.
دانشگاهی که نظام برنامهریزی آموزشی آن به جای ساخت و تربیت، بر حلوفصل بنا شده است، عمدتا شاخصهای کنتوری و کنکوری را برمیگزیند. حتی دیده شده این شاخصها بر واقعیتهای روشن غلبه کرده و نوعی رضایتبخشی حبابی و خیالی را به عنوان شاخص تحقق هدف بر خود تحمیل کرده است.
دانشگاهی که خواست و خواهش دانشجو، بدون تطبیق آن بر ماموریت و اهداف عالی معیاری حیاتی قلمداد میشود، خود را حتی تا ارائه خدمات هوسی تنزل میبخشد.
خلاصه! دانشگاه هویتبخش نهادی است پویا، ممتاز، پر از نماد، با هنجارهایی تعریفشده و متعهدانه که تمام عناصرش نقشی زنده و ارگانیک دارند و برای هر مولفه شخصیتیاش قیمت و بهایی است که فقط با پرداخت آن میتوان آن را خرید و مال خود کرد. چانهزنی و تخفیف فقط در صورتی در این بازار ارائه میشود که به آرمانها خدشه و تعدی وارد نشود ولی هرگز چیزی نسیه داده نمیشود. این فقرات، لوازمی است مقدماتی که میتواند حیات دهد و هویت ببخشد و جامعه را به داشتن دانشگاه متفاخر کند، و اگر نه، عدد دانشگاه و مافیهای آن، نشانگر گمراهکنندهای است که بلایا و ابتلائاتش ویرانکننده و زوالبخش یک جامعه و شاید یک تمدن دیرپای باشد. به نظر میرسد انقلاب اسلامی باید به دنبال امضای دانشگاهی خود باشد و برای حفظ آن از گزند و جعل و تقلب و تخلف، اهتمام کند.
دکتر مصباحالهدی باقری پژوهشگر مرکز رشد دانشگاه امام صادق(ع)
منبع: پارس نیوز
کلیدواژه: نظام آموزشی دانشگاه دانشگاه نظام آموزشی دانشگاه هویت بخش دانشگاه هویت بخش پیروزی انقلاب دانش آموخته دانشگاه ها آموزش عالی هویت بخشی خیلی زود برای خود یک دانش
درخواست حذف خبر:
«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را بهطور اتوماتیک از وبسایت www.parsnews.com دریافت کردهاست، لذا منبع این خبر، وبسایت «پارس نیوز» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۲۹۳۴۰۹۵۴ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتیکه در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.
با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.
خبر بعدی:
طهرانچی: نسل جوان به دنبال توانایی است، نه دانایی
به گزارش گروه دانشگاه ایسکانیوز، محمدمهدی طهرانچی رئیس دانشگاه آزاد اسلامی در نخستین نشست هم اندیشی اعضای هیأت علمی گروه های آموزشی هنر، ارتباطات و رسانه گفت: سرمایه انسانی، دارایی اصلی دانشگاه است و اگر دانشگاه مفتخر است به خاطر وجود سرمایه انسانی و اعضای هیأت علمی است.
بیشتر بخوانید: پویشیهای دانشگاه آزاد اصفهان ۱۲هزار نفری میشوندوی خاطرنشان کرد: ما در دانشگاه آزاد اسلامی قدردان حضور وجود اعضای هیأت علمی هستیم و برای اینکه اعضای هیأت علمی بتوانند نقش آفرینی جدی داشته باشند سعی کردیم تحولی را در نظام آموزشی دانشگاه آزاد اسلامی داشته باشیم.
رئیس دانشگاه آزاد اسلامی با بیان اینکه غرب از بعد از دوره جدیدی که سکانداری و مدیریت علم جهانی را در دست گرفت، یک تقسیم بندی را شروع کرد و برمبنای آن گذار از علوم انسانی به علوم طبیعی را پیش گرفت، اظهار کرد: در این دوره محور چرخش و محور حرکت غرب «علوم» شد. علوم طبیعی به عنوان زیرساخت حرکت علمی غرب مطرح شد و غرب مفهوم علم را روز به روز تناورتر میکرد.
طهرانچی ادامه داد: تا دو دهه قبل بنیاد NSF آمریکا Social science را به عنوان علم به رسمیت نمیشناخت. در این دوره کسانی که استاد شدند، افرادی بودند که از قالب خود به در آمده بودند. این افراد به جای خلق اثر هنری به خلق نوشته ای که منبعث از تفکر علوم پایه ای بود، اقدام کردند. این دوره در درون خود مولود دیگری به نام فناوری و تکنولوژی داشت که این مورد نیز بی رحمانه حاکم شد و یک تبادل صورت گرفت که در خلال آن مسأله علم به مسأله تکنولوژی تبدیل شد و مسأله تکنولوژی به مسأله توسعه تبدیل شد و این مسیر شتابان رقم خورده و دارد پیش می رود.
رئیس دانشگاه آزاد اسلامی ادامه داد: واقعیت این است که ما از زمان صفویه با جلوه های علم غرب مواجه شدیم، در این دوره به جز مدرس هایی که در قالب کشیش و سفیر وارد کشور می شدند و شاهزادگان صفوی را آموزش میدادند، اولین مواجهه با علم غرب، دوره اعزام سه نفره عباس میرزا بود. در دوران عباس میرزا سه نفر به غرب برای مهندسی، نظام و نقاشی اعزام می شدند، البته واقعیت این است که آنچه در هنر ما هم به صورت سازمان یافته مطرح شد، صرفاً هنرهایی بود که درآنجا به عنوان رشته به رسمیت شناخته میشد. یعنی به عنوان مثال معماری ایرانی درون خود یک نوع هنر دارد و اساساً بین این موضوع که معماری، مهندسی یا هنر است، مباحث زیادی وجود دارد. واقعیت این است که هیچکدام از معمارهای ما با معماری برآمده از گذشته ایرانی تناسبی ندارد. آنچه که به عنوان معماری به ایران ورود می کند، برگرفته از رشته معماری در غرب است. همانطور که گرافیک از غرب میآید، اما خط هیچگاه در ایران به عنوان یک رشته شناخته نمیشود.
دکتر طهرانچی با بیان اینکه بر این مبنا نظام دانشگاه هیچگاه نمیتواند زایشی را به عنوان رشته هنری در درون خودش داشته باشد، گفت: در این زمینه مثالهای زیادی وجود دارد، از جمله پرده خوانی. تئاتر و هنرهای نمایشی به عنوان رشته به این کشور وارد شده، اما پرده خوانی که متعلق به کشور خود ما است، هیچگاه از منظر هنری مورد توجه قرار نگرفته و به دانشگاه راه پیدا نمیکند.
وی با بیان اینکه هنر معماری نیز در این زمره قرار میگیرد، اظهار کرد: گنبد سلطانیه به عنوان یک دستاورد مهندسی وجود دارد، ولی هیچ مهندس ایرانی امروز نمیتواند مبتنی بر آجر دوباره یک گنبد آنچنانی ایجاد کند. در این زمینه شیخ بهایی ترکیب زیبایی از فیزیک و مهندسی ایجاد کرد. مثالهایی دیگری نیز از ترکیب هنر و علم در مسجد امام، منار جنبان و ... وجود دارد که به زیبایی و هنر و علم و اوج مهندسی و فیزیک را نشان میدهد که متأسفانه مهندسان ما امروز با آن بیگانه هستند. چون وارد کننده صنعت دانشگاه بودیم و این صنعت دانشگاه بیتعارف در درون خود هیچ زایندگی ندارد.
رئیس دانشگاه آزاد اسلامی با تأکید بر اینکه نکته مهمی که اتفاق افتاده این است که در تعریفی که نسبت به دانشگاه وجود دارد، ما دچار اختلاط معنایی شدهایم، اظهار کرد: ما در کشور صاحب دانش، کمال و مدرسه بودیم، اما متأسفانه از واژه یونیورسیته به عنوان دانشگاه استفاده کردیم. جامعه و دانشگاه در غرب کارکرد تعاملی بسیار سنگین دارد، اساساً اسمش یونیورسیته است که عربی آن جامعه می شود، یعنی گلخانه کوچک دانشمندان و جهت دهندگان ساخت جامعه غربی در دانشگاه تمرین می کند. یعنی دانشگاه، گلخانه ساخت تمدن غربی و جامعه غربی است. تحولاتی که در سیر جامعه غربی است، شما می بینید که در دانشگاه بروز و ظهور دارد.
وی با بیان اینکه حیات دانشگاه آزاد اسلامی در گرو پول نفت نیست، بلکه در قرابت با جامعه است، گفت: اقبال اجتماعی، زندگی دانشگاه آزاد اسلامی را تأمین می کند، وقتی این دانشگاه با اقبال اجتماعی مردم زندگی می کند و می بیند نسخه های وارداتی به کشور دیگر از جانب مردم مورد اقبال قرار نگرفته و این رشته ها مورد توجه مردم نیست، باید فکر جدیدی کند. مگر می شود این کشور بخواهد فیلم تاریخی و پادکست تاریخی بسازد، اما تاریخدان نداشته باشد. کل ورودی رشته تاریخ دانشگاه آزاد اسلامی در سال ۱۴۰۲، ۱۱ نفر بوده است. باید برای این مسأله چاره ای اندیشید.
رئیس دانشگاه آزاد اسلامی ادامه داد: مگر می شود هنر در این کشور زنده باشد، اما ادبیات فارسی وجود نداشته باشد، اشعار فردوسی، حافظ و سعدی را چه کسی بخواند و آن را به بچه های ما آموزش دهد. کل ورودی دانشگاه آزاد اسلامی در ادبیات فارسی ۱۸۰ نفر است. این در حالی است که ورودی ادبیات انگلیسی در دانشگاه آزاد اسلامی، ۱۰ هزار نفر است.
دکتر طهرانچی در پاسخ به این موضوع که چه اتفاقی در این زمینه افتاده است، گفت: امروز نسل جوان نگاهشان به توانایی است، نگاه نسل جوان به دانایی نیست، آنها سودمندی حاصل از توانایی را دنبال می کنند. در واقع نسل بچه های امروز توانایی محور فکر می کنند، این بچه ها مبتنی بر توانایی و مبتنی بر سودمندی رشته ها را انتخاب می کنند و دانایی محوری برای آنها ملاک نیست. در حال حاضر ورودی دانشگاه آزاد اسلامی در رشته ریاضی ۴۸ نفر، در رشته فیزیک ۵۴ نفر، در رشته نساجی ۷۰ نفر است، اما در رشته طراحی و دوخت ۱۰ هزار نفر است. این موضوع در مدارس نیز حاکم است. در مدرسه کلاً ۱۸ درصد از بچه ها به رشته ریاضی می روند، یعنی دیگر از ذهن پیچیده خبری نیست.
رئیس دانشگاه آزاد اسلامی با بیان اینکه بر این مبنا اتفاقاتی در جامعه در حال رخ دادن است، گفت: دانشگاه باید نسبت به اتفاقات جامعه واکنش نشان بدهد و مسیر را به درستی طی کند. برای مثال ورودی دانشگاه آزاد اسلامی در رشته جغرافی در سالهای اول، دوم، سوم و چهارم دانشجویی در مجموع ۱۷۹ نفر است و در سال ۱۴۰۲، ۵۶ نفر ورودی داشته است، این در حالی است که کاربرد جغرافیا در زندگی بسیار روشن است که یکی از آنها استفاده از اپلیکشین های نشان، بلد و ... است. بنابراین ما باید در این زمینه یک ایده محوری داشته باشیم. اگر تنها بخواهیم که از نسخه های غرب استفاده کنیم، نمی توانیم به موفقیت برسیم.
دکتر طهرانچی تأکید کرد: ما در دانشگاه آزاد اسلامی با تصمیماتی که نوآوری و خلاقیت در آن نهفته است و مبتنی بر عبور از بحران است، برای ماندن علم و هنر در این سرزمین تلاش می کنیم. سرزمینی که لطافت مردم آن به این است که با زبان فارسی خاص خود صحبت کرده، با هنر خاص خود زندگی کند. مردمی که با زبان، هنر و دین خود همواره صاحب سبک و صاحب تمدن بوده و همواره موحد بوده اند. در این شرایط وقتی می بینیم که در رشته تاریخ تنها ۱۱ نفر ورودی وجود دارد، این یعنی تاریخ منهدم می شود و آینده ای ندارد. ما باید در این زمینه اندیشه بورزیم و طرحی نو در اندازیم. باید در این زمینه بررسی کرد که جامعه به دنبال چه چیزی است و در مورد آن شناخت پیدا کرد و سهم دانشگاه را ایفا کرد. دانشگاه آزاد اسلامی همواره در زمینه هنر بسیار موفق عمل کرده که یکی از جلوه های بروز آن این است که استاد فرشچیان نام خود را بر روی یکی از دانشکده های این دانشگاه گذاشته است. این یعنی یک استاد نگارگر بی مثال این دوران می گوید دانشگاه آزاد اسلامی دارای ارزش بوده و اعضای هیأت علمی آن صاحب سبک هستند.
وی با تأکید بر اینکه دانشگاه نباید آمادگاه تربیت نیروی انسانی برای غرب باشد، اظهار کرد: هنر تعلق می آورد، هنر «اقامت» و «ماندن» می آورد. هنری که رفتن بیاورد، هنر نیست، ذات هنر باید بستگی بیاورد. علم نیز همین است، اما یک اتفاقی در حال رخ دادن است که باید به گونه ای دیگر ببینیم و طرحی نو دراندازیم.
دکتر طهرانچی در ادامه با بیان اینکه هنگامی که مغول به کشور ایران حمله کرد، مسجد گوهرشاد قرآن بایسنقری و رصدخانه مراغه از آن درآمد، گفت: درست است که مغول وقتی به کشور حمله کرد، خرابی به بار آورد، اما از دل این خرابی ها آثار فاخری همچون مسجد گوهرشاد درآمد، این یعنی اینکه ظرفیت این کشور در ادبیات و هنر به اندازه ای است که می تواند تهاجمات آن چنانی را به زانو درآورد.
رئیس دانشگاه آزاد اسلامی خاطرنشان کرد: استاد رفیع پور نویسنده کتاب «دریغ است که ایران ویران شود»، معتقد است تا زمانی که ایران بتواند فرهنگ و اجتماع خود را حفظ کند، هیچ حمله و هجمه ای نمی تواند این کشور را ویران کند، اما آنگاه که هنر و علم این کشور نتواند تربیت جوانانی را داشته باشد که این جوانان بتوانند با دارایی خود آشنا باشند، دیگر ایرانی نمی ماند. وی با بیان اینکه چندین هزار سال است که این کشور قوام خود را داشته است، گفت: قوام این کشور در زیبایی های هنری، ادبی و علمی بوده است.
دکتر طهرانچی با تأکید بر اینکه دانشگاه در حفظ سرزمین نقش دارد، گفت: این سؤالی است که جامعه از ما خواهد پرسید، ما باید در این زمینه جوابگو باشیم و سهم خود را پیدا کرده و در این زمینه تلاش کنیم. این موضوع بسیار حائز اهمیت است، چرا که تربیت آیندگان به دست دانشگاه است. جامعه از ما به عنوان دانشگاه توقع دارد که نقش آفرین و مؤثر باشد.
وی در ادامه با بیان اینکه یکی از کارهایی که در دوره جدید در دانشگاه آزاد اسلامی انجام شد، دادن هویت یکپارچه به دانشگاه آزاد اسلامی بود، اظهار کرد: این دانشگاه تا پیش از این دارای هویت چند پارچه بود، در واقع هویت جمعی نداشت. برای نخستین بار توانستم هویت جمعی به این دانشگاه بدهیم و در رتبه علمی RUR رتبه ۱۸۰ تا ۱۹۰ را به طور رسمی برای دانشگاه آزاد اسلامی اخذ کنم. همچنین برنامه داریم برای رتبه علمی شانگهای نیز همین کار را انجام دهیم.
رئیس دانشگاه آزاد اسلامی خاطرنشان کرد: همچنین در زمینه دادن هویت یکپارچه به دانشگاه آزاد اسلامی، سایت واحدهای دانشگاه به صورت یکپارچه درآمد. سایت آموزشیار و پژوهشیار نیز به صورت یکپارچه ایجاد شد. همچنین پیش دفاع یکپارچه در دانشگاه صورت گرفت و برای نخستین بار ۶۴ گروه علمی کشوری درست شد.
دکتر طهرانچی با تأکید بر اینکه دانشگاه، آمادگاه نیست، بلکه سازمان است، تصریح کرد: دانشگاه، سازمان علم است و یکی از مشروعیت های سازمان، گروه های علمی است. به گروه های علمی نیز هیچ تفسیر جدیدی داده نشده است. این گروه های علمی در رابطه با مسائل اجتماع، نقش آفرینی می کنند. یکی از این نقش آفرینی ها در حل مسأله که به عنوان یک آسیب در کشور وجود دارد، مسأله رسانه است. رسانه یکی از بحث های جدی ما و بخشی از زندگی مردم است. هنر و رسانه یکی از موضوعات جدی کشور، دنیا و تربیت نسل فردا است، بنابراین باید به آن توجه ویژه شود.
وی با بیان اینکه جامعه جوان، دانایی محور فکر نمی کند، بلکه توانایی محور فکر می کند، گفت: الان بین توانایی و دانایی یک رابطه ترجمانی غیرخطی پیچیده وجود دارد، در واقع هر دانایی دیگر توانایی نمی دهد، نکته مهم این است که ما باید در این زمینه به اقبال اجتماعی، توجه کنیم. در واقع ما باید با اقبال اجتماعی، اسکول تشکل می دادیم. اسکول ها می خواهند توانایی محور با قدرت حل مسأله، به مسائل کشور پاسخ دهند. اگر اینها به مسائل کشور پاسخ دهند، حتماً مشتری خواهند داشت.
رئیس دانشگاه آزاد اسلامی خاطرنشان کرد: غرب وقتی رشته ها را ایجاد کرد و دید که رشته نمی تواند دنیا را تغییر دهد، پس از یک مدتی موضوع بین رشته ای را مطرح کرد و پس از آن موضوع چند رشته ای و سپس فرا رشته ای را مطرح کرد و بالاخره الان دنیا به این موضوع رسیده که مسائل دنیا تک رشته ای نیست، در واقع منی که باید به جامعه پاسخ بدهم، توانایی خلق کنم و نسبت به نسل فردا مسئولم، باید ظرفی به عنوان چارسوق بگذارم تا در این چارسوق، هنر، روان شناسی، جامعه شناسی، ارتباطات قرار بگیرد. این ظرف حرکت جمعی ماست. سیمرغ ما در این چارسوق می نشیند.
انتهای پیام/
کد خبر: 1228135 برچسبها دانشگاه آزاد اسلامی